مجموعه ای پیرامون قتل های زنجیره ای واجا
از:محمد شوری
نویسنده و روزنامه نگار(بیکار)
اینجا کامل بخوانید:
@shoorijezehmohammad
مجموعه ای ازگزارش،مقاله،یادداشت و«چند سال پیش»که پیش از این در زمان های متفاوت هر کدام از آن ها یکبارمنتشر شده و در اینجا یکجا گردآوری و در دسترس علاقه مندان قرار می دهیم.
آذر۱۳۹۷
یک گزارش دو قسمتی _در تاریخ ۲۶ و۲۷ اسفند سال۱۳۷۷_و یک گزارش تک قسمتی هم در تاریخ۸بهمن۷۷ درروزنامه[صبح امروز]بانام مستعار[علی میثمی] از این جانب[محمد شوری] منتشر شده است.
هم چنین در این مجموعه،مصاحبه ی من با خانواده شریف و روایت من از مراسم ترحیم در منزل فروهر،به اضافه سلسله مطالب من با عنوان:[چند سال پیش] پیرامون قتل ها که در فیس بوک وبرخی سایت ها متتشر شده است،مشاهده خواهید کرد.
وقتی در روزنامه سلام مسئولیت واحد تلکس های خبرگزاری،و فاکس‌های ارسالی را برعهده داشتم،برای این روزنامه فاکس هایی (آنچه که در بخش های مختلف این سه گزارش خواهید خواند،مثل اطلاعیه‌هایی جعلی چون:مرکز ارشاد وآگاه سازی عمومی) بدستم‌رسید.
همان زمان براین یقین و احساس بودم که نویسندگان این جزوات دستی در حاکمیت وقدرت دارند و بدون پشتوانه اطلاعاتی و امنیتی چنین کاری را نمی توانندانجام دهند!
نسخه ای از آن مطالب را برای خودم در آرشیویی که درمنزل داشتم برای روزمبادا بایگانی کرده بودم،اما متاسفانه درهنگام دستگیری و بازداشتم پس از تعطیلی روزنامه سلام(بدلیل نوشتن همین مطالب و مانند آن) همه راازدست دادم.اگر به یغما نمی بردند،با داشتن آن ها علاوه بر چاپ اصل گراور،نوشته و گزارشی کامل تر ارائه می‌ دادم.
وقتی که مسئله قتل های زنجیره ای کشف شد و معلوم شدکه بخشی از نیروهای وزارت اطلاعات این قتل ها را انجام داه اند،هماطور که پیش بینی می کردم معلوم شد این مطالب وفاکس های ارسالی نیزاز همانجا(واجا)ارسال می شده است.
برای آشنایی بیشتربه این آدرس یوتیوب رجوع کنید.
. https://www.youtube.com/watch?v=6QoT0wXzXP0
اگردستگاه شنود واستراق سمع کارگذاشته شده درخانه فروهر مکالمات آن قتل فجیع را به گوش شنونده اش نمی رساند،شاید راز این جنایت هم برملا نمی شد و با سناریویی از قبل پیش بینی شده عده ای به عنوان آمران و مجریان این قتل هابصورت نمایشی بر صفحه تلویزیون می آمدندوبه آن اقرار می کردند.
وزارت اطلاعات(واجا)مانند همه ی نهادهای امنیتی در جهان تضادواختلاقات درونی آنهاست که سبب درز اطلاعات و مسائل پشت پرده می شود.شنونده شنودخانه فروهرعلی الظاهرجزو باند مخالف قاتلین بوده که باکشف واعلان آن خواسته است ضربه ی مهلکی به رقیب بزند(که عدو شود سبب خیر !).
وقتی به مطالب وتحلیل های برخی مطبوعات_قبل از برملاشدن این جنایت _ نگاه کنیدمتوجه می شویدکه آن ها با ضرس قاطع عاملان قتل ها را معرفی می کنند.
علاوه بر این متوجه تضادهاواختلافات و دعواهادربین کادرهای«واجا»(درمتن های دیکته شده درمطبوعات)می شوید. وتبانی آن ها برای معرفی قاتل یا قاتلانی(که ازقبل رقم خورده است)راهم می فهمیم!؟!
بطورمثال(که در همین گزارش خواهیدخواند)مطبوعات(خاص)دریادداشتی تحت‌ عنوان‌«قتل‌های ‌اخیر دست‌های ‌پیدا و بازی‌های‌ ناپیدا»نوشت:
«اینک ‌تردیدی‌ نیست‌ که ‌گروهی‌ که ‌دست‌ به‌ این ‌جنایت‌ها زده‌ است ‌از پیشینه‌ انتساب ‌به ‌باند«مهدی‌هاشمی‌»برخوردار بوده ‌و از افکار و باورهای‌ او نقش پذیرفته ‌است”(پایان نقل قول).
گاهی انتشار بخشی از یک حقیقت مهم و اثر گذار،بصورت ناقص وکم اثر،که همراه باداستانسرایی هم هست،-کاری که غالبا«علیرضانوری زاده»مدیرشبکه ماهواره ای«ایران فردا»می کند-و با اضافه کردن برخی جعلیات،آن حقیقت ناب گاه وارونه جلوه کرده ونتیجه ی ضد خود را می دهد.
موضوعی که درماجرای مک فارلین پیش آمد وبجای محکومیت ملاقات کنندگان، افشاء کنندگان آنرادستگیر کردند!
الان باوجود شبکه های گسترده وفراگیر که اینترنت ایجادکرده،حقیقت ناب در مسلخ آنهااستحاله وباتکراروتلقین سعی می شودافکارعمومی به سمت آن متمایل شود.
شبکه هایی مثل«آمدنیوز».می تواتد مصداق خوبی باشد.
الان همان باندهای اطلاعاتی وامنیتی (در دیدگاه های مختلف)باتاسیس چنین شبکه هایی سعی برابقای قدرت خوددر هرحالت ازوضعیت نظام جمهوری اسلامی ایران رادارند.
آن ها حتی برای حضور در قدرت پس از براندازی نیز برنامه ریزی کرده و می کنند.
شبکه ها وبنگاه هایی که بااستخدام افرادی خاص تلاش مداوم دارندافکار عمومی را درقرنطیه خود نگهدارندو دیگران رابایکوت تاآن حقیقت ناب،چهره ها رابی نقاب نشان ندهد.
یادآوری می کنیم.
منظور از برادر بزرگه و خواهر کوچیکه و….در این گزارش ها،روزنامه کیهان،رسالت،هفته نامه شما است و مانند آن است.
چند قتل،چند بردار و خواهر، چندتحلیل
تحلیل‌های‌خانوادۀ‌استثنائی
(منتشر شده در روزنامه ‌صبح ‌امروز، پنجشنبه۸‌بهمن۱۳۷۷‌،ص۵،با نام ‌مستعار «علی ‌میثمی» )
گزارش ‌امروز را از گزینش‌ دریای ‌اظهار نظرهای ‌خانواده ‌مطبوعاتی‌ و برخی‌ عناصر یک‌ جناح‌ خاص ‌سیاسی‌ در مورد عاملان ‌قتل‌های‌ سیاسی ‌فراهم ‌آورده‌ایم.
تعداد این ‌اظهار نظرها احتمالا عددی ‌چهار رقمی‌ است‌ و برای‌ آن ‌که ‌تعداد بیشتری ‌عرضه شوند، تفسیر و تعبیری ‌برای ‌آن‌ها نیاورده‌ایم. اما یک‌ ناشر زرنگ ‌می‌تواند از طریق ‌چاپ‌ ‌مجدد همه ‌آن‌ها کتاب ‌پرفروشی‌ فراهم‌ کند. پیشنهاد می‌کنیم ‌اسم‌ این ‌کتاب ‌را «تحلیل‌های ‌خانواده ‌استثنائی‌» انتخاب‌کنند».
اگر چه‌ در نگاه ‌اول ‌به ‌نظر می‌رسد تبلیغات ‌پرحجم ‌و گسترده‌ای ‌که‌ رادیوهای‌ بیگانه ‌و برخی ‌مطبوعات ‌داخلی‌ پیرامون ‌قتل ‌داریوش‌ فروهر و همسرش‌ به ‌راه ‌انداخته‌اند، برای ‌روشن ‌شدن‌ ماجرا و شناسایی ‌عامل ‌یا عاملان ‌قتل ‌می‌باشد. ولی ‌شواهد و قرائن ‌موجود به ‌وضوح ‌حکایت‌ از آن‌ دارند که‌ این ‌تبلیغات ‌پرحجم‌ نوعی ‌از عملیات ‌روانی‌ است‌ که ‌به ‌منظور گم‌شدن‌ سرنخ‌ها و پیشگیری ‌از شناسایی ‌قاتل ‌یا قاتلان ‌طراحی شده‌ ‌و به‌ اجرا در آمده است… ‌حتی ‌در دورترین ‌نقاط ‌ذهن‌ نیز نمی‌توان ‌این ‌توّهم‌ را جای‌ داد که‌ عاملان ‌قتل ‌فروهر، از نیروهای ‌انقلابی ‌بوده‌اند… و حتی‌ با قاطعیت‌ می‌توان‌ گفت‌ که ‌عاملان ‌قتل ‌با شخص‌ فروهر و همسر وی ‌نیز دشمنی ‌نداشته‌اند و فقط‌ در پی ‌یک‌ مأموریت ‌علیه‌ نظام‌ و انقلاب ‌وارد این‌ ماجرا شده ‌و نقش‌ مأمور معذور را بازی‌ کرده‌اند… آمریکا بعداز ناکامی ‌هیأت‌ نفره‌ و خروش مردم‌ علیه ‌این ‌هیأت‌ و برنامه‌های ‌پشت ‌پرده ‌‌آن ‌‌بایستی ‌به ‌ایجاد یک‌ حادثه ‌موازی ‌دست ‌می‌زد که ‌از یک‌ سو افکار عمومی ‌را تحت‌الشعاع‌ قرار داده ‌و از توجه ‌به‌ ماجرای ‌مرموز هیأت‌ ‌نفره آمریکایی‌ منصرف ‌کنند… برای ‌این ‌منظور این ‌جنایت‌ را بایستی ‌در میان ‌دوستان ‌و آشنایان ‌فروهر که‌ با او و خانواده‌اش‌ رفت ‌و آمد داشته‌اند، جستجو کرد… بعد از قتل ‌‌‌داریوش‌ فروهر و همسرش،‌ تمامی‌ رادیوهای‌ بیگانه ‌و برخی ‌از مطبوعات ‌داخلی ‌که ‌آشکارا تعدادی ‌از عناصر وابسته ‌به ‌بیگانه ‌را در خود جای‌ ‌داده‌اند –جنجال ‌تبلیغاتی ‌گسترده‌ای ‌را آغاز کردند و عجیب ‌آنکه ‌در این ‌جنجال ‌تبلیغاتی‌ ‌انگشت‌ اتهام ‌را متوجه‌ نیروهای ‌انقلاب‌ نمودند و حال‌ آن‌که ‌‌‌تمامی ‌شواهد و قرائن ‌نشان‌ می‌دهد که ‌این ‌قتل ‌توسط‌ عوامل ‌ضدانقلاب ‌و افرادی ‌نظیر همان ‌کسانی ‌که ‌این‌ روزها برای ‌‌فروهر و همسرش‌ اشک‌ تمساح‌ می‌ریزند انجام‌شده ‌است… مراجع ‌مسئول ‌‌بایستی‌ با دقت ‌‌فراوان ‌این‌ ماجرا را پیگیری ‌کنند و مبادا بعداز دستگیری ‌عاملان ‌قتل، این ‌‌بهانه‌ را از آن‌ها ‌به‌پذیرند که ‌قتل ‌فروهر و همسرش‌ با انگیزه‌های ‌معمولی ‌نظیر اختلافات‌ ‌خانوادگی‌ و امثال ‌‌آن‌ها اتفاق‌افتاده ‌است! چرا که‌ تمامی ‌دلایل‌ موجود نشان ‌می‌دهد که ‌‌این ‌قتل، یک ‌قتل ‌‌سیاسی ‌است ‌و توسط‌ جریان‌های ‌مخالف ‌نظام ‌و طرفدار رابطه ‌و مذاکره ‌با ‌آمریکا اتفاق‌‌ افتاده ‌است».
مطلب ‌فوق ‌نوشته ‌مدیر مسئول ‌یکی ‌از روزنامه‌های ‌عصر معروف ‌به ‌بردار بزرگه‌ و از‌ سردمداران ‌جبهه ‌مخالف ‌خاتمی ‌است‌ که ‌تحت‌ عنوان:«قاتل ‌ناشناخته ‌نیست» در‌ نهم ‌آذر سالجاری‌ به ‌تحریر درآمد.
مأمورمعذور‌قبل‌ازکشف:
قبل‌ از کشف ‌عاملان ‌اصلی ‌قتل‌های ‌اخیر، دو برادر«تنی» از روزنامه‌های‌ عصر با انواع ‌و اقسام ‌تحلیل‌ها از قبیل ‌سرمقاله، نامه‌وارده‌، پیام‌های‌مردمی، آسمان‌ را به ‌ریسمان ‌بافتند تا ثابت‌ شود عاملین ‌قتل‌ها از خویشان ‌یا دوستان ‌مقتولین ‌و یا خود آمریکایی‌ها برای ‌‌تحت ‌پوشش ‌قرار دادن‌ ‌مسأله ‌آن ‌هیأت‌ نفره‌ گردشگر بوده‌اند.
۹/۷۷برادر کوچیکه در ستون ‌«شنیده‌هاونکته‌ها»نوشت:
«عاملان‌ قتل ‌داریوش ‌فروهر و همسرش‌ از نزدیکان ‌و افرادی ‌بوده‌اند که ‌به‌ خانه ‌وی‌ رفت‌ و آمد داشته‌‌اند ».
*۸/۹/۷۷برادر بزرگه درسرمقاله‌ای ‌با عنوان«خواب‌ناتمام»نوشت:
«نشانه ‌رفتن ‌انگشت ‌اتهام ‌قتل ‌مشکوک‌ دو تن ‌از مخالفان ‌نظام ‌به ‌سوی ‌نیروهای ‌انقلابی ‌و اصول‌گرا-بی‌ آن‌که ‌کوچکترین ‌نشانه ‌و دلیلی ‌برای ‌ادعای ‌ناجوانمردانه ‌وجود داشته ‌باشد-حاکی ‌از نوعی ‌عقده ‌گشایی‌ از سوی ‌کسانی ‌است‌ که ‌در طول ‌بیست‌ ‌سال ‌گذشته ‌تاریخ ‌کشور، خود را زخم‌ خورده ‌انقلاب ‌اسلامی‌ دیده‌اند.در این ‌میان ‌اظهارات ‌و برخوردهای ‌سؤال ‌‌برانگیز برخی‌ از مسئولان ‌و دست‌اندرکاران ‌جراید با این‌ دو موضوع‌ در تأئید تلویحی‌ اتهام‌ و برچسب‌زنی ‌‌به ‌نیروهای ‌خودی، زمینه ‌نگرانی ‌نسبت ‌به ‌‌اتفاقات ‌شومی‌ را در دل‌ها زنده ‌‌می‌کند.اگر قرار بر بهانه‌ جویی ‌است، لازم‌ نبود بهانه ‌به ‌قیمت‌ جان ‌باختن ‌دو مخالف ‌غیر ‌مؤثر نظام ‌فراهم ‌شود!مهاجمین‌ به ‌نیروهای ‌حزب‌اللهی ‌و اصول‌گرا پیش ‌از این‌هم‌ بهانه‌های‌ کافی‌ در اختیار داشته‌اند ».
*۲۲/۹/۷۷بردار کوچیکه تحت ‌عنوان «چه ‌کسی ‌سود می‌برد»نوشت‌:
«آن‌هاباگُل‌و شیرینی ‌وارد خانه ‌می‌شوند و فروهروهمسرش‌ را به ‌قتل ‌می‌رسانند تا نظام ‌را ناتوان ‌جلوه ‌دهند.طراحان ‌قتل ‌به ‌مخالفین ‌می‌گویند، امید شما به ‌این ‌نظام ‌اهل‌ مدارا بیهوده ‌است ».
*۲۲/۹/۷۷برادربزرگه درسرمقاله ‌خود تحت ‌عنوان«نعل‌های ‌وارونه» نوشت:
«قاتلان‌ ‌جنایتکاربه‌ دلیل ‌صمیمیت ‌و آشنایی ‌نزدیکشان ‌با مقتولان، ‌بسادگی ‌واردخانه ‌شدند.‌فروهرقربانی ‌لاپوشانی ‌سازمان ‌سیادرافشای ‌سفرهیأت ‌نفره ‌آمریکایی ‌به ‌عنوان ‌گردشگرشد،تاافکار عمومی ‌ازمسیر توجه ‌‌توطئه‌پذیری‌ عناصر ساده‌اندیش‌ درمراکز ‌تصمیم‌گیری‌ داخل ‌و حفظ ‌فرصت‌های ‌بعدی ‌برای ‌اعزام ‌سیاستمداران‌ کهنه ‌کارومؤثر آمریکا در شکل‌ هیأت‌های‌ گردشگری‌منحرف‌شود… دولت‌های‌ تروریستی‌ همچون ‌‌آمریکا سبُعانه‌تر از باندهای‌ مخوف ‌مافیایی ‌در قلع ‌و قربانی ‌کردن ‌حتی ‌دوستان ‌و یاران‌ خود عمل‌ می‌کنند و عاقبت ‌داریوش‌ فروهر می‌تواند درس‌ عبرتی ‌برای ‌همه ‌دلدادگان ‌به ‌‌غیر ملت ‌و انقلاب ‌باشد که «کارنده‌ باد چاره‌ای ‌جزدرویدن ‌طوفان ‌ندارد ».
*۲۴/۹/۷۷برادرکوچیکه از قول ‌خانم ‌مریم ‌بهروزی ‌نماینده ‌سابق ‌‌مجلس‌ و مسئول ‌امور بانوان ‌بنیاد جانبازان‌ نوشت:
«حضورهیأت‌های‌ آمریکایی ‌در ایران ‌با قتل‌های‌ مرموز ارتباط ‌دارد.و احتمال ‌اینکه‌ عاملان‌ قتل‌های ‌مرموز خود آمریکایی‌هاباشند وجود دارد. همان ‌هایی ‌که‌ قصد داشتند با اعزام ‌هیأت‌های ‌خود به‌ ایران‌‌، با ما را‌بطه‌ برقرار کنند، اکنون ‌برای ‌مخدوش‌ کردن ‌امنیت‌ کشور و تحت‌ الشعاع ‌قرار دادن‌ آن‌ مسأله».
‌از طریق‌ عوامل ‌خود در داخل ‌دست ‌‌به ‌این ‌قتل‌ها زده‌اند
*۲۱/۹/۷۷ «خواهرناتنی»روزنامه‌های ‌عصریعنی ‌روزنامه ‌دست‌ راستی‌ صبح‌، طی ‌سرمقاله‌ای ‌تحت ‌عنوان‌«کانون‌ اصلی ‌توطئه‌»نوشت:
«مسئولان ‌‌امنیتی ‌برای ‌آن‌که ‌‌بتوانندبه ‌کانون ‌اصلی ‌توطئه ‌نزدیک ‌شوندباید به ‌تعقیب ‌ومراقبت ‌دوجریان ‌بپردازند.یک ‌‌جریان ‌همانست‌ که ‌درهفته‌ها و ماه ‌های ‌اخیر‌مرتکب ‌قتل‌های‌ مرموز شده ‌و جریان ‌دیگر ‌تبلیغات ‌جهت‌دار و برنامه‌ریزی‌ شده‌ای ‌است‌ که‌ سعی‌ دارد این ‌جنایات ‌نفرت‌انگیز را به ‌نظام ‌و نیروهای‌ دورن ‌نظام ‌نسبت ‌دهد.پیگیری ‌سرنخ‌هایی‌ که ‌بعضی ‌مطبوعات ‌را به ‌دامن‌زدن ‌به ‌چنین ‌تبلیغات ‌خصمانه‌ای ‌تشویق ‌وتحریک ‌می‌کندوبررسی‌ چگونگی‌ چنین ‌القائاتی ‌توسط‌ بعضی‌ گروه های سیاسی و حتی ‌بعضی ‌شخصیت‌های ‌اجتماعی می‌تواند کمک ‌قابل ‌توجهی ‌به ‌مسئولان ‌امنیتی‌ برای ‌کشف ‌کانون ‌اصلی ‌توطئه ‌نماید. کانونی ‌که ‌سعی ‌می‌کند این ‌جنایات ‌را متوجه ‌داخل ‌نظام ‌نماید ».
*۸/۹/۷۷پدربزرگ‌ پیر دو قلوهای ‌ناقص‌الخلقه در ستون ‌ثابت ‌هفته‌نامه ‌خود با عنوان«فقط‌ برای ‌شما» نوشت:
مقاله ‌آقای‌ حجتی‌کرمانی‌ دربارۀ ‌فروهردرروزنامه اطلاعات ‌موجب ‌اعتراض ‌سیاسی ‌درمیان ‌مردم ‌و متدین ‌شده ‌است.زیرا وی ‌فروهر را اهل ‌نماز پهلوان ‌آزاده ‌و…معرفی ‌کرده ‌است.در حالی ‌که ‌همه ‌می‌دانستند که ‌وی ‌اهل ‌نماز و اعتقاد مذهبی ‌نبود، ولی ‌برخی ‌اوقات ‌نماز سیاسی ‌می‌خواند.
*۱۰/۹/۷۷برادر بزرگه ‌در پاسخ‌ به ‌یکی ‌از خوانندگان ‌خود که ‌اظهار کرده ‌بود چرا از تعبیر ‌شهادت ‌برای ‌فروهر ناراحت ‌شده‌اید نوشت:
«اگر بنا شود هر فردی ‌که ‌از دنیا می‌رود و یا به ‌قتل ‌می‌رسد،اعم‌ از سارق ‌قاتل ‌و جاسوس‌ وطن‌فروشی‌ را شهید به‌نامیم ‌آن‌وقت‌ مجاهدین ‌فی‌سبیل ‌الله ‌و خدمتگزاران ‌واقعی‌ مردم‌ را چه ‌باید بخوانیم؟ ».
همین ‌بردار کوچیکه ‌در۲۲/۹/۷۷تحت ‌عنوان‌«نعل‌های‌ وارونه ‌نوشت:
«تأکید بر محکومیت ‌قتل ‌ددمنشانه ‌‌فروهر به‌ معنی‌ تطهیر و تنزیه ‌سوابق‌ و کارکردهای ‌ذلت‌بار مقتول ‌نیست‌. او عاقبت ‌مزد سال‌ها خوش‌ خدمتی‌ خود را به ‌صهیونیست‌ها و امپریالیست‌ها چنین‌ دریافت ‌کرد ».
*سرانجام‌ زن ‌عقدی ‌جناح ‌خاص به ‌کمک ‌آنان ‌آمد و در برنامه‌ای ‌تحت ‌عنوان:«چراغ ‌همان ‌گفته‌های ‌آقای‌ حسینیان ‌در روزنامه ‌عصر را به ‌علت ‌عدم‌ فراگیر بودنش، به‌طور سراسری ‌پخش‌ کرد.آقای ‌حسینیان ‌گفت:«مقتولان ‌از مخالفان ‌نظام ‌بودند؛به‌طوری ‌که ‌بعضی‌ از آن‌ها مرتد بودند.عده‌ای ‌دیگر ناصبی‌ بوده ‌و نسبت‌ به ‌ائمه‌ اطهار(ع) جسارت ‌می‌کردند ».
چنین‌شدسرانجام‌کار
*دو هفته ‌نامۀ«‌عصرما»در شماره۸۱‌به ‌تاریخ۳۰‌/۷/۷۶در مقاله‌ای ‌تحت‌ ‌عنوان‌:«از کره ‌اندیشی‌ ‌تا کره ‌رفتاری» با نقل ‌قول ‌از یکی‌ از افراد جبهه ‌مخالف ‌آقای‌ خاتمی‌ و دست ‌اندر کاران ‌وزارت ‌اطلاعات ‌نوشت:
«قبل‌ از قطعنامه ‌دو خط ‌‌مقابل ‌هم‌شکل‌ گرفت‌.خط ‌جنگ ‌و انقلاب ‌از یک‌ سو و خط ‌فن ‌سالاری ‌و به ‌اصطلاح ‌واقعگرایی ‌از سوی‌ دیگر. ما باید تحلیل ‌کنیم ‌که ‌چه ‌کسانی ‌جام ‌زهر را درست‌ کردند و چگونه ‌آن‌را به ‌امام ‌دادند همان‌ جریانی‌ که ‌این‌کار را کرد، در این ‌سال ‌هم ‌در حال ‌پیشروی ‌بوده ‌است ‌و در دوم ‌خرداد هم ‌از اصل ‌غافلگیری ‌استفاده ‌کرد و جام ‌زهر دیگری ‌را تدارک ‌دید. ما باید واقعا ببینیم‌ جایگاه‌ بچه‌های ‌جبهه ‌و جنگ ‌کجاست؟ آیا امروز دوران ‌پیامر است‌ یا دوران ‌علی؟ رمز بقای ‌انقلاب چیست‌؟ ما در بحث ‌استراتژیک‌(منظور وحدت ‌میان ‌دو جریان ‌یاد شده ‌است‌‌) به ‌این ‌نتیجه ‌رسیدیم ‌که ‌اگر مردم ‌عوام ‌را ول ‌کنیم ‌بر اساس ‌طبیعت ‌خود حرکت ‌کرده ‌و به ‌سمت ‌قهقهرا می‌روند. حرکت ‌تکاملی ‌حرکتی ‌قسری ‌است. ‌هم ‌دراسناد ‌فقهی ‌داریم ‌و هم‌ در منظومه ‌داریم که‌ حرکت‌ تکاملی ‌انسان ‌حرکتی‌ قسری‌ است‌و به ‌زور اسلحه ‌ممکن ‌است‌. رمز ‌حدوث‌ انقلاب ‌نصربالرعب ‌باشد و بقای ‌آن ‌نیز به ‌ایجاد رعب ‌و وحشت‌ بستگی ‌دارد. این ‌درست ‌است که ‌مردمی ‌که ‌در روز دوم ‌خرداد به ‌‌صحنه ‌آمدند به ‌تغییر و تحول ‌رأی ‌دادند،اما همین ‌مردم‌ اگر احساس‌ کنند نتیجه ‌کارشان‌ به‌ هرج‌ و مرج‌ خواهد انجامید،به ‌پای ‌صندوق‌ها آمده‌ و این ‌بار به‌ ثبات ‌رأی‌ خواهند داد. لذا ‌استراتژی ‌ایجاد رعب ‌از یکسو و نشان‌ دادن‌ اقتدار نظام ‌از سوی‌ دیگر مردم ‌را ولو قسری‌ به ‌سوی‌ خط ‌انقلاب ‌و رهبری ‌خواهد کشید. در چنین ‌شرایطی ‌نیروهای‌ ما شمشیر تیز ولایت ‌خواهند بود. و هر کس‌ بخواهد این ‌شمشیر را کُند نماید به ‌ولایت ‌خیانت‌ کرده ‌است. وقتی ‌می‌گوئیم‌«والذین ‌معه‌ اشداء علی‌الکفار رحما بینهم»خیال ‌نکنید که ‌فقط ‌آمریکا و ‌اسرائیل‌ هستند.سرانگشتان ‌وستون‌پنجم ‌آن‌ها در«بینهم‌»هم ‌دیده می‌شود. مگر بحث‌ عوام ‌و خواص ‌یادتان ‌رفته ‌که‌ حتی ‌خواص‌ طرفدار حق ‌هم ‌دو دسته‌اند ودائما باید ‌یک‌ دسته ‌از آن‌ها تصفیه ‌شوند». دوهفته‌نامه ‌عصرما در ادامه ‌مطلب ‌در پاسخ ‌می‌نویسد:‌«مطلب ‌به ‌اندازه ‌کافی‌ گویا است‌.از کره‌اندیشی‌ درباره ‌طبیعت‌ انسان ‌شروع ‌می‌شود و به‌ تحلیلی ‌سراپا مغلوط ‌‌و مغشوش‌ می‌رسد و سرانجام ‌به‌ کره‌ راهه‌ای‌ رهنمون می‌شود که ‌به ‌خشک‌ و تر رحم‌ نمی‌‌کند.پردازش‌ تخدیری‌ از سرشت‌ انقلاب ‌که‌ نیروهای ‌جبهه‌های‌ را به ‌تروریستی ‌شبه ‌فرقانی‌ تبدیل ‌کرده ‌و با بستن ‌چشم‌ او سلاحی‌ را به ‌دستش‌ می‌دهد تا از عالم ‌و آدم‌ انتقام ‌بگیرد.کسی‌ که ‌دائما تحت‌ فشار روانی ‌قرار دارد و به ‌او تلقین ‌می‌کنند که ‌داری‌ در محاصره ‌کامل ‌قرار می‌گیری ‌و دشمن ‌تا دو قدمی ‌تو جلو آمده ‌‌است، منتظر است ‌تا ‌کسی‌ حکم ‌شرعی ‌شلیک ‌را به ‌او بدهد ».
*سرانجام وزارت ‌اطلاعات ‌طی ‌یک ‌بیانیه ‌رسمی ‌عنوان ‌کرد:
«عده‌ای ‌از افراد کج‌اندیش ‌و خودسر وزارت ‌اطلاعات ‌در قتل های‌ اخیردست داشته اند.».
پایان این گزارش.
تحلیل‌های محفل فکری قتل های محفلی
حرکت تکاملی انسان به زور اسلحه ممکن است!
قسمت اول
(آبشخور )!
خبررا تمام و کمال بخوانید
عاملان تهیه شبنامه و جزوات مجعول درباره قتلهای اخیر دستگیر شدند. عامل اصلی اداره این مرکز دارای انگیزه‌های خود بزرگ بینانه بوده است. ازاین باندیک قبضه سلاح، تعدادی اسناد طبقه بندی شده و حُکم های ماموریت جعلی بدست آمد. یک مقام مسئول دروزارت اطلاعات اعلام کرد: عاملان تهیه و تکثیر شبنامه و جزوات مجعول با تلاش و پیگیری سربازان گمنام امام زمان (عج) اخیراً شناسایی، دستگیر و به مراجع قضائی تسلیم شدند. وی درگفت وگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی افزود: عاملان این اقدام جزوات و شبنامه هایی راتحت عناوین مجعولی همچون « مرکز ارشاد و آگاه سازی عمومی»، « مرکزاطلاعات ۳۶ میلیونی » و غیره منتشرمی‌کرده‌اند. این مقام امنیتی اضافه کرد: عامل اصلی این اقدام غیر قانونی با ادعای دسترسی به اسناد محرمانه خارجی طی جزوات و اطلاعیه هایی که ازطریق نمابر ارسال می‌کرد، برخی ازمسئولان نظام را به خیانت متهم کرده بود. وی اظهار داشت عامل اصلی این اقدام با نگارش و ارائۀ تحلیل های غلط و ادعاهای خلاف واقع تلاش می‌کرد، ذهنیت نخبگان سیاسی و مذهبی نظام را نسبت یکدیگر مخدوش سازد.این مقام مسئول دروزارت اطلاعات تصریح کرد: نتایح اقدامات غیرقانونی این افراد تشویش اذهان عمومی، نشر اکاذیب و ایجاد اختلاف میان مسئولان نظام و جریان های سیاسی خود و دستگاههای مختلف کشور بود.
اطلاع رسانی از نوع محفلی
این مرکز، نشریات خود را بعد ازدوم خرداد تحت عناوین مختلف همراه با تحلیلها و تفسیرهایی ازجریانات سیاسی ازطریق « فاکس » به هرشماره تلفنی که می‌گفت: « لطفاً پس ازشنیدن بوق استارت فرمائید » ارسال می‌کرد. برای تمامی شخصیتها و مراکز دولتی وغیر دولتی برای مردم عادی و یا ازطریق دیگر. مثلا نصب تراکت‌های تبلیغاتی
این خبر پراکنی های ویژه از نوع شب نامه‌ای مدرن و فاکسی، چه هدفی را دنبال می کرد؟! آگاه سازی مردم، منحرف کردن افکارعمومی، القای اینکه عناصر مؤمن امکان بیان علنی دیدگاههای خود را ندارند؟
با گذشت زمان و زیاد شدن تعداد مراسلات گروه بی نام ونشان، کسی که خود را ظاهراً مجبور می بیند درسایه کارکند و هشدارهایش را درزمینه نفوذعناصربیگانه تهاجم فرهنگی، خیانت برخی مقامات کشور و خلاصه درمعرض تهدید قرارگرفتن دیانت مردم، اجباراً مخفیانه منتشر می‌کند. کسی ازخود نپرسید تا…
گروهی از شهروندان سربه نیست شده و گروهی علناً به قتل رسیدند. روزنامه‌های مختلف دولت، مقتولین را به ضدیت بانظام و اسلام متهم کردند.و سپس…
محفل فکری قتلهای محفلی!
وزارت اطلاعات طی انتشار اطلاعیه‌ای نوشت
«عده‌ای کج اندیش در قتلهای اخیر دست داشتند»
ازاینجابه بعدعلت شکل گیری محفل فکری و کج اندیش موسوم به«مرکز ارشادوآگاه سازی»نیز که قبل ازانجام قتل ها وآشکارشدن آن تحلیل‌های نظری و تئوری خود را با موضوعات و عناوین متفاوت به همه جا ارسال می‌کرد آشکارگردید!
پس ازاعلام این خبر، مروری دوباره و مطالعه برخی ازآنچه توسط این گروه تاکنون منتشر شده است،لازم می‌نماید. این بررسی نشان می‌دهد که قتلهای اخیر به احتمال زیاد بی ارتباط با القائات تحلیلها و تئوری پردازهای محفل فکری یاد شده نبوده است.
محفل فکری قتل های محفلی تحت عنوان«مرکزارشادوآگاه سازی عمومی»،همکارو شایدهمسو بامحفل قاتلان «قتلهای سیاسی»به انتشار و توزیع نشریات و تراکت‌های تبلیغاتی می‌پرداخت، هنوز مدرکی که نشان دهدقاتلان محفلی و تئوری پردازان محفلی شاخه‌های یک جریان نبوده اند، ارائه نشده است. البته تقارن زمانی دستگیری اعضای این محفل فکری با کشف عناصرخودسروجودچنین رابطه‌ای را تقویت می‌کند.
آیا این محفل فکری با نشریاتی دارای عناوین «نشریه جامعه اطلاعاتی»، «نشریه جامعه آگاه»،«نشریه آگاه سازی عمومی»و«شورای هماهنگی تشکل های حزب‌الله»درتحلیل ها و مصاحبه های خود بادست اندرکاران این مرکز به این نتیجه نرسید که باید عده‌ای کشته شوند؟!
برای آنکه چنین پرسش‌هائی پاسخ داده شود، باید نگاهی به مطالب فاکس شده برای کسانی انداخت که قاتلین می اندیشیده اند باید روی آنها کار کرد و یا مرعوبشان ساخت ویا…ازهمکاری آنها بهره برد.
دریکی از اوراق منتشره گروه آمده است:«به این نتیجه رسیدیم که اگر مردم عوام را ول کنیم براساس طبیعت خود حرکت کرده و به سمت قهقرا می‌روند… حرکت تکاملی انسان، حرکتی قسری است و به زور اسلحه ممکن است. رمزحدوث انقلاب نصره بالرعب بود و بقای آن هم به ایجاد رعب و وحشت بستگی دارد…».
شاید در ذهن دوستان و همکاران گروه قتل های محفلی هم ضرورت توسل به نوعی حرکت قسری که انسان را به تکامل می رساند، بشدت احساس می‌شد!
شعارهای قتلهای محفلی!
شعاری ازشعارهای «مرکز ارشاد و آگاه سازی عمومی»که به صورت تراکت تبلیغاتی چاپ و توزیع می شد،حاوی مطالبی از این دست بود:
«هموطن آگاه باش!امروزه چپ های قدیم، لیبرالها،تکنوکراتها وغربزده‌ها در صدد آن هستند که نام را ازحالت دینی و اعتقادی خارج کنند».
«جوانان هوشمند ایران اسلامی! مبارزه با آموزه های غلط و فاسد لیبرالیسم رسالت شما عزیران است».
«هموطن ارجمند!امروزجدایی دین ازسیاست توسط لیبرالهای قدیم و روشنفکران جدید مطرح می‌شود که تحت کنترل عملیات سرویسهای اطلاعاتی غرب می‌باشد».
«هموطن عزیز آگاه باشید!عناصری که خود را چپگرا و رادیکال می‌دانستند، هم اکنون به مواضع لیبرالیست روی آوردند. مواظب آنان باشید».
«آگاه باشید!عوامل ستون پنجم درصدد وادارکردن مردم به تسلیم، تمرد، نارضایتی و مأیوس کردن جامعه از نظام می‌باشد!».
«هوشیار باشید!شایعه سازی،تحریف واقعیت، اغراق و مبالغه، تفرقه افکنی، فربیکاری و ترورشخصیت روحانیت و شخصیت‌های اصیل ازشیوه‌های جنگ روانی دشمن است».
بهزاد رجوی!
این مرکز با ادعای هوشیار کردن مردم در مورد عناصر ستون پنجم وعامل سرویسهای اطلاعاتی غرب با انتشار یک نشریه تحت عنوان « نشریه آگاه سازی عمومی» در شماره ۱۱ در نیمه دی ماه ۷۶ یعنی تقریباً همان دورانی که برخی روزنامه‌ها در واکنش به انتخابات خرداد ۷۶ انواع اتهامات را به اعضای ستاد انتخاباتی خاتمی و از جمله بهزد نبوی وارد کردند. و صریحاً خواستار به جریان افتادن مجدد پرونده انفجار نخست وزیری و تعیین نقش بهزاد درآن جریان بودند، با موضوع بهزاد رجوی! دراین مورد نوشته است:
«اظهارات بهزادنبوی نشانگر آن است که وی یکی از عناصربرانداز و در اختیار سرویس‌های اطلاعاتی نظام سلطه جهانی است»وبعد درانتهای نظریه تحت عنوان «نظریه»آورده است:
«پرونده انفجارنخست وزیری را که منجربه شهادت شهیدان رجائی و باهنر گردیده است،مجدداً مفتوح و چهره متهم اصلی این پرونده یعنی بهزاد نبوی را به افکار عمومی معرفی نمائید ».
قابل ذکر است که حضرت امام(ره)با آگاهی از این واقعیت که جناح خاصی درصدد تعمیم و تحمیل حادثه نخست وزیری به جریان فکری وابسته به بهزاد نبوی است، آن پرونده را برای همیشه مختومه اعلام کرد.
بازرگان عامل سیا:نخست وزیر دولت انقلاب!
در نشریه جامعه آگاه شماره ۲۸ مورخه ۸/۱۱/۱۳۷۶ بخش احزاب و گروهها آمده است: « مهدی بازرگان پایه گذار جریان استحاله درعرصه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی بود. وی پس از قدرت گرفتن آمریکا درایران وجایگزین شدن این رژیم به جای استعمار انگلیس توسط دستهای پنهانی به مقام ریاست هیأت مدیره ومدیرعامل شرکت نفت ایران دست یافت و پاداش خود را ازآمریکائیان گرفت. وی قبل از انقلاب اسلامی به منظورمقابله با جریان اصیل و مردمی نهضت روحانیت شیعه به رهبری حضرت امام خمینی (ره) با هدایت غیرمستقیم ساواک واداره وی توسط سازمان سیای آمریکا اقدام به ایجاد هسته‌هایی با پوشش انجمن های باصطلاح اسلامی درسطح قشر دانش پژوه کرد.
این جزوه منتشرشده درمورد اینکه چرا حضرت امام (ره) با این وجود ایشان را به نخست وزیری اولین دولت انقلاب منصوب فرمودند، نوشته است: « حضرت امام به پیشنهاد برخی از نزدیکان درشورای انقلاب وبرای کاهش و توقف حمایت رژیم آمریکا از شاه خائن به جهت اینکه بازرگان از اعمال آمریکا به شمارمی رفت، وی را به عنوان نخستین وزیردولت موقت معرفی کرد ».
آیا نویسندگان چنین عباراتی به آنچه می‌نوشتند باور داشتند؟ آیا مخاطبان خودرا آدمهای بی شعوری می‌پنداشتند که هر اتهامی را صرفا به خاطر آنکه گوینده‌اش اسم امام خمینی را به احترام می برد باور می کنند؟ یا اینکه می‌خواستند تدارک و زمینه چینی لازم را برای حرکت برعلیه ‌افراد منتسب به دگراندیشان و به جریانهای سیاسی ملی را مهیا سازند؟ آیا تحلیلهای این چنینی درتاثیرگذاری برافرادی که این روزها به نحوغیر منصفانه‌ای به پدر معنوی ملی گرایان دکترمصدق می‌تازند، موفق از کار درنیامده است؟
(پایان قسمت اول(
تحلیل‌های ‌خواندنی ‌از محفل ‌فکری‌ قتل‌های ‌زنجیره‌ای
قسمت دوم
( گنجینه ‌اطلاعاتی ‌«سیا» ‌اینجاست! )
درگزارش ‌روزگذشته ‌نوشتیم ‌درخبرها ‌آمده ‌بودکه«عاملان ‌تهیه ‌شبنامه ‌وجزوات ‌‌مجعول ‌درباره ‌قتل‌های ‌اخیر دستگیر شدند».این ‌افراد تحت ‌عنوان‌کلی:«مرکز ارشاد و آگاه ‌سازی‌ عمومی» ‌و ‌با ‌عنوان‌ های ‌متعدد ‌در انتشار ‌جزوات ‌گوناگون ‌مثل «نشریه ‌جامعه ‌‌اطلاعاتی»،«نشریه ‌جامعه ‌آگاه»،«نشریه ‌آگاه ‌سازی ‌عمومی»‌و‌همچنین ‌شوراهای ‌هماهنگی‌ تشکل‌های حزب‌الله ‌و‌بابخش‌هایی ‌چون «بخش ‌اطلاعات ‌مردمی ‌وبخش‌«احزاب ‌و گروه‌ها»ونیزدرج ‌مصاحبه‌هایی‌ با افرادی‌ بانام‌ کارشناس ‌امور امنیتی ‌و یا ‌پژوهشگر وصاحب‌ نظردرمسائل ‌اطلاعاتی ‌تحلیل‌هایی ‌که ‌طبق ‌خبر درج ‌شده ‌درمطبوعات، ‌باعث‌ تشویش ‌اذهان ‌عمومی،‌نشر اکاذیب ‌و ایجاد اختلاف ‌میان ‌مسئولان ‌نظامی ‌و جریان‌های ‌سیاسی ‌می‌شد.
اینک‌ادامه‌گزارش:
سکوت ‌مؤمنانه ‌یا….؟
«مرز ارشاد و آگاه‌ سازی‌ عمومی»
سابق ‌الذکر ‌تحت ‌عنوان ‌«شورای ‌هماهنگی ‌تشکل‌های ‌حزب‌الله ‌در شماره‌۸۶خودبه‌تاریخ۱۹/۴/۱۳۷۷در مقاله‌ای ‌با نام‌ تهدید خواص ‌‌نوشت:
«امروزه ‌دشمنان ‌از داخل‌ و خارج ‌بانفوذ و زد و بند وتهدید نمی‌توانند یک ‌لحظه ‌غفلت ‌کنند و یک ‌لحظه ‌به ‌عشرت‌بپردازند و ‌یا ‌ازتهدیدات ‌و زمینه‌های ‌انحراف ‌و ‌ارتجاع ‌‌چشم‌ بردارند که ‌اختلاس ‌و رشوه ‌و ظلم ‌و تجاوز و یارگیری‌ و زدوبند شروع‌ شده ‌است. و ‌حیف ‌و میل‌ها بالا کشیده ‌و آن‌هایی ‌که ‌تا دیروز با صداقت ‌کار می‌کردند همین ‌که ‌چپاول‌ها را‌ می‌بینند و دست‌های ‌خالی ‌خود رانظاره ‌می‌کنند گویی ‌ازخواب ‌بیدار می‌شوند و به ‌چپاول‌هایی ‌با دست‌هایی ‌پاک ‌ودست‌هایی‌ باز می‌پردازند.‌ناپاکی‌ها و فساد این‌ها که ‌مدعی ‌خط‌ امام ‌و ‌سازندگی ‌و…هستند خیلی ‌بیشتر و ‌عمیق‌تر است ‌که ‌خانگی ‌هستند و مورد اعتماد.آنچه ‌باعث ‌می‌شود که‌ دزدی‌ها و چپاول‌ها و زدوبندوها زیاد شود و حتی ‌وجه ‌مذهبی ‌و ‌مقدسی ‌پیدا کند همین ‌نکته ‌است‌ که‌ از‌ پاک‌های ‌عقب ‌افتاده ‌الهام ‌می‌گیرند.
با این‌ها که‌ اعتقاد به ‌قداست ‌دزدی ‌و ضرورت ‌چپاول ‌دارند ‌نمی‌توان ‌با نصیحت‌ و خدا و جهنم حرف ‌زد که ‌به‌خاطر خدا چپاول ‌می‌کنند و به‌خاطر بهشت ‌با علی ‌می‌جنگند و فرق ‌اسلام ‌را‌ می‌شکافند… امروزمدعیان ‌خط‌ امام ‌به‌خاطر اینکه ‌دیگران ‌ندزدند خودشان ‌خیانت‌ ‌می‌کنند و با خیانت ‌خودشان ‌به ‌صداقت‌ گذشته‌شان ‌می‌خندند ».
البته‌ همین ‌«شورا»در۱۱شماره ‌قبل ‌خود یعنی ‌در شماره۷۸به‌تاریخ ۸/۴/۱۳۷۷،‌سکوت ‌آقای ‌هاشمی ‌رفسنجانی‌ را ناشی‌ از حکمت ‌مؤمنانه ‌او دانسته ‌و ‌نوشته‌بود:
«هاشمی ‌رفسنجانی شجاع ‌و با شهامت ‌است‌ و معلوم ‌است‌ که ‌چرا ‌این ‌شخصیت ‌برجسته ‌‌انقلاب‌ اسلامی ‌پس‌ از‌ ۱۵فروردین ‌امسال ‌و به ‌دنبال ‌بازداشت‌ غلامحسین ‌کرباسچی‌‌ متخلف،سکوت ‌را بر اظهار‌ نظرها ‌ترجیح ‌می‌دهد».
و درپایان ‌همین ‌مقاله ‌نوشته ‌است:
«هاشمی‌ با همین ‌منابع ‌نفوذی،دوباره ‌اقدام ‌به ‌کارو تولیدوسازندگی‌ ومجدداً با به‌کار گیری ‌و مشغول ‌کردن ‌نیروهای ‌ساختگی ‌و ساخته ‌شده‌ توسط ‌سرویس‌های ‌اطلاعاتی نظام ‌سلطه ‌و فریب خورده ‌سرویس‌های ‌دشمن ‌نمود ‌و ‌چهرۀ‌ آنان‌ را بعد‌از سال‌های ‌طولانی ‌خون‌ دل ‌خوردن ‌و ‌صبر و استقامت ‌و تولید و تکثیر برای‌ جامعه ‌در سازندگی ‌ادعایی ‌آنان ‌آشکار کرد. ‌آری ‌سکوت ‌هاشمی ‌سکوت ‌حکمت‌است‌..! »
البته ‌وقتی ‌آقای ‌هاشمی‌ رفسنجانی ‌در یکی ‌از خطبه‌های ‌نماز جمعه ‌حتی ‌به‌ صورت ‌‌غیر مستقیم ‌و ‌بطور ضمنی ‌از آقای‌ کرباسچی ‌حمایت ‌کرد، در همان ‌جا علیه ‌او شعارهایی ‌داده ‌شد!
میرحسین ‌موسوی ‌نخست‌ وزیر‌«سوم!»
این ‌به ‌اصطلاح ‌مرکز ارشاد و آگاهی ‌باز هم ‌تحت ‌همان ‌عنوان ‌در مورخه ۱۵/۴/۱۳۷۷با‌ اشاره‌ به‌ جریان‌های ‌نفاق ‌در جامعه ‌و ‌اقدامات ‌فیزیکی ‌علیه ‌چهره‌های ‌سازماندهندۀ ‌‌تشکل‌های ‌حزب‌اللهی‌ نوشت:
«جریان ‌نقاق ‌برای ‌جایگزینی ‌به‌جای ‌نیروهای ‌حزب‌اللهی ‌در هرم ‌قدرت ‌از ‌جریان ‌مهندس‌ میرحسین ‌موسوی ‌نخست ‌وزیر «سوم» پس‌ از ‌انقلاب ‌اسلامی ‌سود ‌جست. ‌وی ‌پس‌ از شروع ‌عملیات ‌حذف‌ فیزیکی ‌توسط‌ منافقین ‌محارب ‌و فشار جریا‌ن‌های‌ ‌لیبرال ‌در رّد آقای ‌دکتر ولایتی ‌به‌عنوان ‌نخست‌ وزیر در مجلس‌ ‌دوره ‌اول‌ که‌ مجتمع ‌از جریانات ‌لیبرال ‌و… بود با فضا سازی ‌مناسب‌ در ‌آن‌ مقطع‌ زمانی، ‌با ‌توجه ‌به ‌سوابق ‌به‌اصطلاح ‌مبارزاتی‌اش‌ با منافقین ‌محارب ‌و عناصر نهضت ‌به‌اصطلاح ‌‌آزادی ‌از قبیل ‌عبدالعلی‌ ‌بازرگان ‌و جریانات ‌فراماسونری‌ که ‌در سال۱۳۵۵وی ‌و تعدادی ‌از ‌عناصر بدسابقه ‌و خائن ‌اقدام‌ به ‌تأسیس‌ جنبش ‌مسلمان ‌ایران ‌نمودند،توانست ‌از ‌مجلس‌ دورۀ‌ اول‌ رأی‌ اعتماد بگیرد. با روی ‌کار ‌آمدن ‌میر حسین ‌موسوی ‌عملیات ‌حذف ‌‌تبدیل ‌به ‌اجرای ‌عملیات ‌حذف‌ سیاسی نیروهای ‌حزب‌اللهی ‌و پیروان ‌راستین ‌امام‌(ره)‌‌ توسط‌ وی‌ در سیستم ‌اداری ‌و حکومتی ‌آغاز می‌گردد. آری‌ با ظهور جریان ‌میرحسین ‌‌موسوی ‌بسیاری ‌از موجه‌ترین ‌و پرسابقه‌ترین ‌نیروهای ‌سیاسی‌ خط‌ اصیل ‌امام‌(ره) و ‌روحانیت ‌بدون‌ هیچ ‌دلیل ‌عقل ‌پسند و استدلال ‌سالمی ‌از صحنه‌ مدیریتی ‌و سیاسی ‌‌کشور ‌کنار گذاشته ‌شدند و به‌جای ‌آنان ‌عناصری ‌جایگزین ‌گردیدندکه ‌سوابق ‌آنان ‌در ‌پرونده‌های ‌منابع ‌ساواک‌و اکنون ‌سیا موجود می‌باشد… این ‌امر منتهی ‌به ‌ظهور یک‌ جریان ‌بنام «خط ‌سه» شد.آغاز ظهور «جریان‌سوم» آغاز براندازی ‌نظام ‌استحاله ‌انقلاب ‌است ».
تحلیل‌های‌ کارشناسانه!
مرکز ارشاد و آگاه ‌سازی ‌عمومی ‌با انتشار نشریات ‌مختلف ‌که ‌هر کدام
ویژگی‌ منحصر‌ ‌به‌فردی ‌هم‌ دارند، ‌در نشریه‌ای ‌که ‌نوع ‌آن «اطلاعاتی» و تهیه‌کننده ‌آن ‌«بررسی‌های ‌ویژه» عنوان ‌شده‌ در شماره۵و به ‌مورخه ۲۰/۱/۱۳۷۷ که ‌با ‌امضای ‌فردی‌ به‌ نام‌«….»مرقوم ‌‌شده،‌نوشته‌است:
«جمعیت‌۳۶میلیونی ‌با انتشار ‌نشریه ‌داخلی ‌و بین‌المللی ‌‌معطوف ‌نموده ‌و ‌می‌کوشدبا دید و نگرشی ‌واقع ‌بینانه‌ ضمن ‌کَنکاش‌ و‌ تعمیق ‌در ‌موضوعات ‌مختلف ‌ارائه ‌دهنده ‌راهبردها و تحلیل‌های ‌جامع ‌و ‌بسیط ‌به ‌مخاطبان ‌خود ‌باشد.‌علی‌رغم ‌استقبال ‌گستردۀ خوانندگان ‌ارجمنددو علت‌ در تأخیر ‌انتشار نشریه ‌‌طی‌ این ‌مدت ‌وجود داشته‌است:
س۱-:فشار جریانات ‌قدرت ‌طلب ‌و مستبد مدعی ‌قانون ‌که ‌بحمدالله ‌با پیگیری‌های ‌مستمر ‌و تمهیدات‌ به ‌عمل ‌آمده، ‌الزاماً ‌به‌ تمکین‌ در برابر حقوق ‌حقه ‌و انتشار نشریه ‌گردن ‌نهادند.
۲-مشکل ‌تأمین ‌هزینه‌هایی ‌که ‌همچنان ‌پابرجاست ‌و ‌امیدواریم ‌توسط‌ «خواص» و ‌خوانندگان ‌گرامی ‌مرتفع‌شود ».
همین ‌نشریه ‌در ادامۀ ‌مطلب ‌خود در مصاحبه‌ای ‌با فردی‌ به‌نام‌«….» و با عنوان ‌کارشناس ‌ضد براندازی‌ نوشته‌است:
«در مورد بازداشت ‌آقای ‌کرباسچی ‌ضرورت‌هایی ‌وجود ‌داشته ‌است‌ و حتی‌ بعداز اقدام ‌ریاست ‌دادگاه ‌فشار و حملات ‌علیه ‌قوه ‌قضائیه ‌مانند یک ‌کودتا در جامعه به‌وقوع ‌پیوسته ‌و ‌این ‌موضوع ‌بسیار مهمی ‌است. ‌پیرامون ‌حمله ‌به‌ قوه‌ قضائیه ‌افزون‌ بر تمامی ‌آثار و پیامدهای ‌اجتماعی-اقتصادی-سیاسی‌ و فراتر از همه ‌چالش‌هایی‌ که‌ در عرصه‌ سیاسی ‌و در میان ‌گرایش‌های ‌گوناگون‌‌کشور برانگیخته ‌مجال ‌و ‌قرینه ‌مناسبی ‌‌برای ‌طرح ‌بحث‌ «عملیات ‌براندازی» است. که ‌از سوی ‌سرویس ‌اطلاعاتی ‌غرب ‌و ‌سازمان‌ سیا طی‌ سالیان اخیر در شُرف‌ تکوین ‌است. ‌این ‌عملیات ‌بعضاً تحت ‌عنوان ‌دمکراسی ‌غربی ‌و با نام«جامعه مدنی»و با اهداف ‌تضعیف ‌ولایت ‌فقیه ‌و قوای ‌سه‌گانه ‌و‌ایجاد ‌اختلاف ‌طرح‌ریزی ‌شده ‌است ».
درهمین‌ نشریه ‌با فرد دیگری‌ هم ‌به ‌نام«…..» تحت ‌عنوان ‌کارشناس ‌عالی ‌امنیت ‌داخلی مصاحبه ‌شده ‌است.‌ وی ‌نیز ‌گفته‌اند:
«نخست ‌امنیت ‌ملی ‌را تعریف ‌می‌کنیم ‌تا ببینیم ‌که ‌امنیت ‌ملی‌ چگونه ‌و ‌با چه‌ ابزاری ‌مورد تهدید قرار می‌گیرد… نبرد کنونی ‌علیه ‌انقلاب ‌‌اسلامی ‌نبردی‌ اطلاعاتی ‌و پنهانی ‌است‌ که ‌هرگز ‌متوقف ‌نمی‌شود ».
همچنین ‌در ‌‌ادامه،‌مصاحبه‌ای ‌نیز با ‌آقای‌«‌….» تحت‌ عنوان ‌«کارشناس‌ ارشد ضد جاسوسی»‌ انجام ‌داده ‌و نوشته ‌است:
«به ‌نظر می‌رسد حمله ‌به ‌قوه ‌قضائیه ‌که ‌از نیمه ‌دوم‌ سال‌۷۶آغاز ‌گردیده ‌ربطی ‌‌به ‌پرونده ‌شهرداری ‌تهران ‌و مسائل ‌سیاسی‌ مطرح ‌شده ‌ندارد. ‌زیرا ‌قوه ‌قضائیه ‌به ‌وظایف ‌مصوب ‌و قانونی ‌خود عمل ‌نمود. اما فشار بر ارکان ‌نظام ‌و از ‌جمله ‌قوه ‌‌قضائیه ‌مربوط ‌به ‌جریان ‌سازی‌های ‌سازمان ‌سیای ‌آمریکا ‌مبنی ‌بر منحرف ‌کردن ‌افکار ‌‌عمومی ‌کشور ‌و ‌زمزمه ‌ارتباط ‌با ‌آمریکاست ».
همچنین ‌این ‌مرکز ‌با انتشار نشریه ‌شماره۲۷خود در مورخه۸/۱۱/۱۳۷۶با عنوان «بخش‌ اطلاعات ‌مردمی» برخی‌ از این ‌چهره‌ها را بدین ‌شکل ‌معرفی ‌می‌کند:
«اظهارات حجت‌‌الاسلام ‌سید هادی ‌خامنه‌ای ‌مشاور ‌رئیس ‌جمهور و عضو روحانیون ‌به ‌اصطلاح ‌مبارز…» ‌اظهارات ‌آقای ‌هاشم ‌آغاجری ‌عضو شورای ‌مرکزی ‌سازمان ‌به ‌اصطلاح ‌مجاهدین ‌انقلاب ‌(منافقین ‌عصرما) و اظهارات (روحانی‌نما) محسن‌کدیور. ».
همین ‌نشریه ‌در شماره‌۱۲خود به ‌تاریخ‌۱۶/۱۰/۱۳۷۶با موضوع «جریان ‌سازان ‌‌آمریکایی!» با ذکر مطالبی ‌از «ستون ‌الو سلام ‌روزنامه ‌سلام» چنین ‌آورده ‌است:
«سرویس‌های‌ اطلاعاتی ‌می‌کوشند تا با نفوذ‌ در متفردین ‌و یا جریانات ‌سیاسی‌ ‌متظاهر ‌به ‌دین ‌و مذهب ‌و روشنفکری ‌نظریه،«اسلام ‌آری،‌امامت ‌و حکومت‌نه‌» را نشر ‌دهند. اصلح ‌است‌ که‌ دستگاه‌های ‌مسئول «‌ارتباطات ‌پنهانی ‌گردانندگان ‌ستون ‌الو ‌سلام ‌با ‌گروه‌های‌ محارب ‌را در معرض‌افکار ‌عمومی ‌جامعه ‌قراردهند».
آقای‌ رئیس‌ جمهور ‌با شما هستم؟
همین‌ مرکز همچنان ‌تحت‌ همان ‌عنوان ‌شورای ‌هماهنگی
تشکل‌های ‌حزب‌الله ‌در ‌شماره‌۸۵‌مورخه۱۷/۴/۱۳۷۷در نامه‌ای ‌سرگشاده ‌با تیتر«نامه ‌سرگشاده ‌شورای ‌هماهنگی ‌تشکل‌های حزب‌الله ‌به ‌رئیس‌ جمهوری» ‌نسبت ‌به ‌اجرای «سناریوی ‌خواص» نوشته ‌است:
«احتراما ًاز آن‌ جا‌ که‌ شاهد برخوردهای‌ عناصر مستبد قانون ‌گریز و خشونت‌ ‌طلب ‌در ‌این ‌مدت‌ بوده‌ایم. ‌این ‌تحرکات ‌را آغاز ایجاد ‌استبداد و دیکتاتوری‌ نوین ‌علیه ‌نیروهای ‌مردمی‌ و حزب‌اللهی ارزیابی ‌نموده ‌و لازم ‌می‌دانیم ‌تذکرات ‌مشفقانه ‌خود ‌را ‌‌نسبت ‌به‌ خطرات ‌این ‌روند به جنابعالی ‌که ‌منتخب‌مردم ‌هستید ‌ارائه ‌نمائیم‌ ».
‌و در ادامه ‌نامۀ ‌سرگشاده ‌خود ‌آورده‌اند:
«آقای‌ خاتمی! مشکلات‌ دولت ‌شما ‌به ‌خاطر ‌فوذ و خیمه ‌زدن ‌آن‌ جریان ‌منحرف ‌در بدنه ‌دولت ‌و اطراف ‌شماست…
آقای ‌خاتمی!این ‌نسل ‌ازاین ‌آشفته ‌است‌ که‌ حیف ‌ومیل‌هاو سستی‌هارا می‌بیند وازاین‌ ‌آشتفه ‌شده ‌است‌ که ‌عین‌الدوله ‌استبداد عهده‌دار مشروطیت ‌مطلوب ‌او گردیده …».
سازمان ‌مجاهدین ‌حزب‌الله!
همچنین ‌این ‌شورا در شماره۸۷خود به مورخه‌۲۰/۴/۱۳۷۷تحت ‌عنوان ‌«توسعه ‌‌استراتژیک‌ و ‌حزب‌الله» آورده ‌است:
«…عملیات‌ توسعه ‌استراتژیک‌ شامل ‌موارد زیر است:
الف-اقدامات‌‌ سیاسی‌.‌ب-اقدامات ‌اقتصادی.‌ج-اقدامات ‌اجتماعی‌.د-اقدامات ‌نظامی» و در توضیح ‌‌اقدامات ‌نظامی ‌آورده ‌است‌:
«اقدامات ‌نظامی ‌در عملیات ‌توسعه ‌‌استراتژیک ‌از یک ‌هماهنگی ‌و طرح‌ریزی ‌دقیق ‌برخوردار است‌ و‌ عملیات ‌مشروحه‌ زیر را‌ شامل‌ می‌شود:
الف-عملیات ‌تاکتیکی ‌شامل ‌عملیات ‌ضربتی ‌و ‌عملیات ‌تحکیمی.
‌‌ب-عملیات ‌اطلاعاتی.
‌ج-عملیات‌ روانی‌.
د-عملیات‌ کنترل ‌منابع ‌و مردم.
‌ه-عملیات ‌مردم‌یاری.
‌مقابله ‌با تهدیدات ‌و ‌اقدامات‌ پنهانی ‌و براندازی ‌شورش.‌نا‌آرامی‌ها خرابکاری ‌و… برابر‌ قوانین ‌مصوب ‌به‌عهده ‌سپاه ‌می‌باشد»‌ و ‌بعد ‌در ادامه ‌می‌نویسد:
«لذا مسئولیت ‌اولیۀ‌‌«خواص ‌جبهه ‌حق‌» و تشکل‌های ‌حزب‌اللهی ‌آن ‌است‌ که ‌برای‌ مسئولین ‌و‌ تعیین ‌کنندگان ‌خط‌ و‌ مشی ملی ‌متناسب‌ با ‌نیازمندی‌های ‌آنان ‌بهترین ‌اطلاعات‌ قابل ‌دسترسی‌ که ‌بر ‌اساس‌ آن‌ها تصمیم ‌مربوط‌ به ‌توسعه ‌و ‌هدایت ‌کشور را فراهم‌ نمایند، ‌را اجتناب ‌ناپذیر ‌می‌نماید»و بعد با انتقاد از‌ جلوگیری ‌از این ‌عملیات‌ها می‌نویسد:
«حال تعجب ‌آور‌است‌‌که چطور‌وزیرفرهنگ ‌و‌ارشادوجریانات اتئلافی ‌به ‌اصطلاح ‌حامی ‌دولت ‌ورئیس ‌جمهورازآقای ‌خاتمی ‌درخواست ‌می‌کنند‌که ‌اقدامات ‌خواص ‌جامعه ‌و‌نیروهای‌حزب‌اللهی ‌و‌ کارآمد نظام ‌باید به‌دستور رئیس‌ جمهور و به‌وسیله ‌وزارت ‌اطلاعات ‌متوقف ‌شود و ازاقدامات ‌‌آگاه ‌کننده ‌آنان ‌جلوگیری‌ به‌عمل ‌آید؟!و در پایان ‌این ‌مقاله ‌آورده ‌است:
لذا لازم‌ می‌دانیم ‌که ‌‌همین ‌مقدار و سربسته ‌بگوئیم «حزب‌الله ‌عزیز و اطلاعات‌۳۶میلیونی» به ‌گنجینه ‌‌اطلاعاتی ‌در جهان ‌دست‌ یافته ‌است. این ‌گنجینه ‌اطلاعاتی ‌حقایق ‌تاریخی‌ و مظلومیت ‌‌روحانیت ‌شیعه ‌و حزب‌الله ‌را تبیین ‌خواهد کرد و انقلاب ‌اسلامی ‌را در جهان ‌گسترش‌ خواهد داد. گنجینه ‌اطلاعاتی ‌سازمان ‌سیا که ‌در اختیار حزب‌الله ‌است‌ توازن ‌قوای ‌آمریکا ‌را در جهان ‌دگرگون ‌خواهد نمود. ‌آگاه ‌باشید که‌ «‌آینده ‌از حزب‌اللهی‌هاست ».
همانطور که ‌در خبر عاملان ‌تهیه ‌شبنامه ‌و جزوات ‌مجعول ‌آمده ‌بود ‌«عامل ‌اصلی ‌این ‌اقدام ‌غیر ‌قانونی ‌با ‌ادعای ‌اینکه ‌دسترسی ‌به ‌اسناد محرمانه ‌خارجی ‌دارد ‌جزوات ‌و‌ ‌اطلاعیه‌هایی ‌را توزیع‌می‌کرد ».
عصرما،عصر نفاق‌است!
گزارش ‌را با ‌نکته‌هایی ‌از مقاله‌ای ‌تحت‌ عنوان ‌«نگرش‌ بر جریان ‌نفاق‌» ‌که ‌با حدود۴۰صفحه‌ و با مهر «مرکز ‌ارشاد و آگاه‌ سازی ‌عمومی» ‌و ‌امضای ‌فردی ‌به‌ نام‌«…» ‌مرقوم ‌‌شده ‌است،‌به ‌پایان می‌بریم.
«چنانچه ‌اگرماهم‌ اکنون ‌مردم ‌عصر ‌خودمان ‌راباصدر‌اسلام ‌بسنجیم،نفاق ‌مردم ‌عصرماهزاران ‌ویامیلیون‌ها درجه ‌بیشتر ‌شده ‌است.بطوری ‌که‌ دراین ‌نگرش‌ می‌توان ‌گفت ‌که ‌عصرما عصر نفاق‌ا ست ».
«منافق ‌یک ‌پرده‌ای ‌بر ‌روی‌ کفر خویش ‌دارد. یعنی ‌کفر در زیر پرده ‌و پوشش. منافق ‌یعنی‌ ‌کافری‌ که‌ کفر ‌خودش ‌را در پشت‌ پرده ‌مخفی ‌کرده ‌است ».
«بر این ‌اساس‌ مأموریت ‌سرویس‌های‌ اطلاعاتی ‌نظام ‌سلطه‌ جهانی ‌بر آن ‌شد‌ که ‌اقدام ‌به ‌ایجاد ‌جریان ‌نفاق ‌در درون‌ حوزه‌های‌ علمیه ‌و‌ شیعه‌ نماید ».
(پایان گزارش).
او را طوری کشتندتامشهور نشود
مصاحبه ای منتشرنشده،باخانواده ی مجید شریف
از:محمد شوری
(نویسنده و روزنامه نگار بیکار(
به دنبالِ وقوعِ قتل‌های زنجیره‌ای، وقتی در روزنامه‌ی سلام کار می‌کردم، خواستم گزارشی تهیه کنم، که چون منع شدم،ادامه ندادم.متن زیر مصاحبه‌ای‌ست که با مادر و خواهرمجید شریف در همان سال ۷۷ ابتدای وقوع این قتل‌ها انجام داده‌ام. چون از نوار پیاده کرده‌ام، بخشی که مفهوم نبود را نقطه‌چین گذاشته‌ام.
«پسرم‌ از کلاس‌ اول‌‌ تا آخر شاگرد اول‌ بود، در شش‌ کنکور شرکت‌ کرد که‌ در‌ دوتای‌ آن‌ها اول‌ شد. یکی‌ در دانشگاه‌ پهلوی‌ِ شیراز و یکی‌ …».
س:کمیته‌‌ی تحقیق‌ تا به‌ حال‌ سراغ‌ِ شما نیامده؟
ج:خیر؛ اصلا نیامده، حتی‌ شکوائیه‌ به‌ ریاست‌ جمهوری‌ نوشته‌ایم‌ ولی‌ جوابی‌ نداد‌ه‌اند.
س:‌یعنی‌ از هیچ‌‌ قسمتی‌ سراغ‌ شما نیامده‌اند؟از ریاست‌ جمهوری،اطلاعات، از کمیته‌‌‌ی تحقیق!
ج:نه‌،خیر.نامه‌های‌ مشکوک‌ از یک‌ دوست‌ ناپاک‌‌داشتیم؛‌که‌ معلوم‌ است‌ این‌ دشمن‌ پدر سوخته‌ ‌‌کاری‌کرده‌ است.‌بعدا معلوم‌ شد‌ که‌ چند نفر از افراد‌ِ اطلاعات‌‌ در قتل‌ فروهر، پوینده‌‌ و مختاری‌ دست‌‌ داشته‌‌اند.و به‌ ما‌ هم‌ گفته‌ بودند که‌ شما‌ را زندانی‌ نمی‌کنیم‌ که‌ مشهور شوید، بلکه‌… پسرم‌ برای‌ ورزش‌ِ صبحگاهی‌ همیشه‌ بیرون‌ می‌رفت‌…خدا شاهدست‌، ایشان‌ صبح‌‌ ساعت… به‌ حیاط‌‌ می‌رود، ولی‌ شب‌‌ کسی‌‌ آمدن‌ِ ایشان‌ را ندید.
همیشه‌ من‌ در حیاط‌ بودم‌ و می‌دیدم‌ ایشان‌ را‌ در حین‌ رفتن، ولی‌ آمدن‌ِ شب‌ را ندیدم.‌ صبح‌ِ آن‌ روز‌ برای‌شان‌‌ شیر آوردم‌، ایشان‌ مشغول‌ نوشتن‌ِ کتاب‌ بود… چراغ‌ها روشن‌ بود، فکر کردم‌ توی‌ حمام‌ است، یک‌ سا‌عت‌ونیم‌ منتظر‌ ایستادم،‌ بعد‌ا آمدم کلید را برداشته‌‌‌ در‌ را باز کردم؛ بعد که‌ در‌ را باز کردم‌ و همه‌ جا را گشتم‌‌‌ دیدم‌‌‌ ایشان‌‌‌‌ نیست‌! آدمی‌ که‌ این‌قدر‌ با‌ اسراف‌ مخالف‌ بود، همه‌‌ی لامپ‌های‌ خانه‌اش‌ روشن‌ بود! احتمال‌ دارد‌ ایشان‌ را‌ از خانه‌ برده‌ باشند، چون‌ غیر از پدر بیمارش‌ کسی‌ در خانه‌ نبوده‌،‌ احتمال‌ دارد‌ وارد خانه‌ شده‌ باشند و ایشان‌ را برده‌‌ باشند. وی‌‌ فردی‌‌ بود‌‌ خیلی‌ راستگو‌ و‌ با همه‌ مهربان‌ بود. یعنی‌ به‌ هیچ‌کس‌ دروغ‌‌ نمی‌گفت؛‌ اگر از او سؤال‌ می‌کردی‌ به‌ کجا می‌روی‌؟ از کجا می‌آیی‌‌، همه‌‌ی برنامه‌هایش‌ را می‌گفت…
س:‌آیا سابقه‌‌ داشته‌ صبح‌‌ بیرون‌ برود‌‌‌‌ ورزش‌ کند؟
ج:بله‌ می‌رفت.
س: پزشکی‌ قانونی‌ چه‌ گفت؟
ج:‌ در شناسنامه‌اش‌ نوشته‌‌شد:مرگ‌ نامعلوم.من‌ خودم‌ پیگیر این‌ برنامه‌ بودم‌؛ همه‌ جاها را‌ رفته‌ام‌ سر زده‌ام، ولی‌ پزشکی‌ قانونی‌ گفت: ‌تحت‌ آزمایشات‌ است،دو ماه‌‌ دیگر‌ بیائید‌ جواب‌ بگیرید. من‌‌ نمی‌دانم‌ چطور‌ ده‌‌‌ روز‌ دیگر جواب‌ دادند که‌ سکته ‌‌قلبی‌ کرده‌ است.آقا‌ اگر سکته‌‌ی قلبی‌ باشد‌ در فامیل‌های‌مان باید باشد.باید من‌ سکته‌ بکنم، پدرم‌ در سن‌‌… سالگی ‌‌سکته‌‌ی مغزی‌کرد.
س: چطور شما پیگیری‌ نکردید که‌ کمیته‌‌ی تحقیق‌ سراغ‌تان بیاید؟
ج:چرا؟‌ما داد‌گاه‌ رفتیم، پرونده‌ از کلانتری‌ به‌ آگاهی‌ جنایی‌ رفته‌است. رفتیم‌ از ما‌ پرسیدند شما شکایتی‌دارید، گفتیم‌ :صددرصد؛پسر من‌ که‌ طوریش‌ نبوده‌ که‌ سکته‌ کند. پدرش‌ سال‌هاست‌ که‌ افتاده‌‌ و‌‌ زمین‌گیر است‌ و فراموشی‌ گرفته؛‌ولی‌ دکتر گفت‌‌: وی‌ در‌ نهایت‌‌ِ سلامتی‌ است.
پسرم‌ این‌قدر سلامت‌ بودکه‌ نمی‌شود گفت‌‌،حتی‌ یک‌ سرماخوردگی‌ ساده‌ نداشت.
س:‌چرا کمیته‌ای‌ که‌ مسأله‌‌ی قتل‌ها را بررسی‌ می‌کند،به‌ سراغ‌ شما نیامده‌اند؟
شما تلفن‌ نزدید؟مشکل‌ این‌ است‌ که‌ علت‌ مرگ‌‌ را‌‌ایست‌ قلبی‌گفته‌اند.شمادر پزشک قانونی‌ جسدش‌ را دیدید؟
ج:یکی‌ می‌گفت‌ سرش‌ را‌ تراشیده‌اند،در همان‌ حالت‌ تشنج‌ به‌ او دست‌ داده‌ بوده‌، دکترهایی‌ هستند که‌ می‌گویند یک‌ آمپولی‌ از‌روی‌ لباس‌ تزریق‌ می‌کنندکه‌ بعدازچند‌دقیقه‌ تشنج‌ به‌ او دست‌‌ می‌دهد. آقایی‌ که‌‌ از‌همسایه‌ها‌بوده‌ گفته‌ ا‌ست‌‌‌ لرزش‌ شدید‌به‌ اودست‌ داده‌،بعدهم‌‌ رفته‌اندکلانتری‌ راخبر کرده‌اند.
س:احتمال‌ می‌دهیدایشان‌ صبح‌ برای‌ ورزش‌ رفته،‌یعنی‌ در آنجا مراقبش‌ بودند وبعداو‌ را برده‌اند؟
ج:‌او یک‌ آدم‌‌ پاک،مؤمن‌ و ساده‌ بود.خدا شاهداست‌ ازنظر ایمان‌ ازخیلی‌ها بالاتر بود.وما از‌یک‌ خانواده‌‌‌ی اصیلی‌‌ هستیم،از خانواده‌‌ی ملا احمد نراقی‌ و ملا احمد شریف‌کاشانی.
س: قبلا‌‌ دادستان‌‌ انقلاب‌‌ او‌ را‌ برای‌‌ چه‌ کاری‌ خواسته‌ بود؟
ج: یک‌ آقایی‌ به‌ نام «‌امیری»از روزی‌ که‌ ایشان‌ از فرانسه‌ به‌ ایران‌ آمدند، تحویلش‌ گرفت‌،از اطلاعات‌ هم‌ بعداًمرتبا که‌ گاهی‌ به‌‌ ما‌ تلفن‌ می‌زندند.با او تماس‌ داشتند…
آخرین‌ چیزی‌ که‌ درتقویمش‌ نوشته‌ این‌ بودکه‌ من‌ باآقای «‌امیری»‌درهتل‌ استقلال‌ قرار‌ داشتم.وپسردائی‌اش‌ هم‌‌ چندسالی‌ بودکه‌ این‌ جا می‌آمد و می‌خوابید.سه‌ نفر‌ او‌ را‌ به‌ هتل استقلال‌ بردند‌ و گفته‌اند نمی‌گذاریم‌ شما مشهور شوید،کاری‌ می‌کنیم‌ که‌ گمنام‌ بمیری.
س:بعد از این‌که‌ پرونده‌ تشکیل‌ دادید اصلا سراغ‌تان نیامدند؟
ج:سراغ‌مان نیامدند، گفتند:نامه‌ را به‌ کلانتری‌ فرستاده‌،‌ و پرونده‌ در دادگاه‌ تشکیل‌‌ دهید؛ ولی‌ هنوز جواب‌ نیامده‌، نباید پرونده‌ مختومه‌ بشود.
س:شما با خانواده‌های‌ دیگر(پوینده‌ و مختاری)‌،ارتباط‌ داشتید که‌ آن‌ها چه‌ می‌گویند؟
ج:خیر؛ما این‌قدر گرفتاری‌ داشته‌ایم‌‌ که‌ سراغ‌ آن‌ها نرفته‌ایم. ایشان‌ را به‌ نحوه‌ی دیگری‌ که‌ مشهور نشود کشته‌اند.‌ این‌ها ترفندی‌ دارند. آقای‌ شریف‌ از‌ همه مشهورتر بود، از نظر دانش‌ و همه‌ چیز، از همه‌ نظر، از انسانیت‌ و ایمان‌ با همه‌ فرق‌ داشت. کسی‌ که‌ بگوید من‌ می‌روم‌‌ در‌ ایران‌‌ زندگی‌ می‌کنم‌ و غُل‌ و‌ زنجیرِ ایران‌ را‌ به‌ غرب‌ ترجیح‌ می‌دهم‌ و بگوید من‌ گورستان‌‌ِ ایران‌ را ترجیح‌ می‌دهم‌ به‌ دموکراتیک‌ِ غرب،‌خدا‌ شاهد هر وقت‌ به منزل‌ من‌ می‌آمد، تا می‌‌رفت‌ وضو بگیرد، با یک‌‌ طُمأنینه‌ای‌ وضو می‌گرفت. به‌ کاشان‌ که می‌رفت، تا‌ به‌دیدار‌‌ پدربزرگ‌‌ و مادربزرگ‌ برود.‌ اگر با کسی‌ حرف‌ می‌زد‌ می‌گفت‌‌: من‌‌ از نوادگان‌ ملا احمد نراقی‌کاشانی‌ هستم. می‌گفتند: آن‌‌ بزرگ‌ والامقام‌‌‌ محبوب‌ کسانی‌ بودند.‌ اصلیت‌ هرکس‌ مشخص‌ است. شما یک‌ چیزی‌ می‌شنوید ولی‌ برای‌ ما ناباورانه‌ است.
س:‌ چرا‌ شما پیگری‌ نمی‌کنید؟
ج:‌ به‌ ما گفتند: خبر به‌ شما می‌دهیم.
س:چرا به‌ کمیته‌‌ی تحقیق‌ نمی‌روید؟ از طرف‌ ریاست‌ جمهوری‌ هیچ‌ تماسی با شما نگرفته‌اند؟
ج:‌ من‌ می‌خواهم‌ بگویم‌ از‌ این‌ جوان‌ هر چه‌ بنویسید کم‌ نوشته‌اید…
س: نظر من‌ این‌ است‌ که‌ شما پیگیری‌ کنید؟
ج: شماره‌‌ آن‌ را‌ از کجا بیاوریم‌؟ به‌ هر حال‌ نامه‌ فرستاده‌ایم،نامه‌هایی‌ برای‌‌ او می‌آمد‌ که‌ تهدیدآمیز بود. آن‌کس‌ که‌ نامه‌‌ی تهدیدآمیز برای‌ او می‌نوشت‌ در‌ وزارت‌ اطلاعات‌ بود.
س: آن‌ نامه‌ها را به‌ کمیته‌‌ی تحقیق‌ بدهید.
ج: در یکی‌ از نامه‌های‌ تهدیدآمیز نوشته‌ بود:«من‌ کتاب‌‌ِ ارتداد‌ِ تو‌ را‌ در پشت‌ِ ویترین‌ می‌بینیم، برایت‌ ترسیدم…»دکترای‌ جامعه‌ شناسی‌ از‌ فرانسه‌ داشت،‌ در خاطرات‌ِ خود نوشته‌:ساعت‌ سه‌ بعدازظهر با علی‌اکبر خان‌جانی؟ (‌خانباباتهرانی‌؟جهانبانی؟) ملاقات‌ داشته؛‌‌یک‌ نوع‌ حسادت‌‌ به‌ او داشتند.
سابقه‌‌ی پزشکی‌ نداشته‌ است؛‌حتی‌‌ یک‌ قرص‌‌ هم‌ نمی‌خورد…(پایان مصاحیه).
روایت من از مراسم ترحیم فروهردر تهران
امروز(چهارشنبه،اول آذر۱۳۹۶)برای مراسم ترحیم،به سمت خانه فروهر و همسرش(پروانه)_که بدست نیروهای (باصطلاح)خودسر واجابطرزناجوانمردانه سلاخی وکشته شدند_رفتم.
تقریباابتدای مراسم رسیدم(حدودساعت چهارونیم)هیچ ماشین پلیسی دیده نشد، چندلباس شخصی(که ازنگاه من تابلو بودند)اطراف وکنارخیابان پرسه می زدند ومی خواستندنمایش خودراعادی نشان دهند!!
وقتی واردابتدای کوچه شدم،ازدوردیدم یک نفرکه شبیه نردبان دزد هاهیکل تنومند وقدبلندی داشت شال وکلاه کرده و صورت خودرابشدت پوشانده است که دیده نشود،حتی چشم هایش به سختی دیده می شد،وسط کوچه روبروی درب منزل ایستاده وازهرکه ازآنجا رد می شودفیلم وعکس می گیرد،نزدیکش که شدم شصت دستم را نیمه افراشته به عنوان بیلاخ(ازنوع ایرانی اش!!) به او نشان دادم وبه طنز گفتم لای پرونده ام بگذارتاقطورترشود،…چیزی نگفت وبه روی خودش هم نیاورد!
یک دوری زدم ودوباره به خیابان وسر کوچه آمدم؛این باریک ماشین پلیس را دیدم که سرکوچه پارک کرده والبته همان نیروهای باصطلاح امنیتی لباس شخصی که ابتدادیده بودم،هنوزآنجاپرسه می زدند…
واردمنزل نشدم،گفتم مزاحم نباشم؟!
درحالی که هدفون موبایل درگوشم بود وبه یک نوارمخصوص ضبط شده!گوش می دادم، به پیاده روی سیستماتیک همیشگی خودم ادامه دادم.
محمد شوری
نویسنده و روزنامه نگاربیکار
اول آذر۱۳۹۶
دم خروس(قسمت سوم).
الشرق الاوسط چاپ بیروت ولندن دیروزادعاکرددستگاه شنودی که در خانه داریوشفروهرکارگذاشته شده بود منجربه کشف شبکه ترورهای اخیرشده است.این روزنامه مدعی شددرگیری کلامی میان داریوش فروهرو همسرش بانیروهای امنیتی که بیش از قتل این دوروی داد،دردستگاه های استراق سمع یکی ازمراکزاطلاعات نزدیک خانه فروهرضبط شده است.به نوشته الشرق الاوسط یکی ازکارکنان این مرکز ازمحتوای نوارشگفت انگیز زده شده وآن رابه یکی ازمسئولان می رساند.این مطلب می افزاید درنوار مزبوریکی از قاتلان پس از قتل فروهر تلفنی با…صحبت می کندوخطاب به وی می گوید:«حاج آقا!کارباموفقیت تمام شد.امامامجبورشدیم ازدست زنش راحت شویم !».
(نقل از: روزنامه خرداد۲۴آذر۱۳۷۷(.
۱۲ضربه به سینه داریوش و۲۸ضربه به پروانه!
«روزدوشنبه۲آذرماه خبرقتل داریوش فروهروهمسرش پروانه ازطریق مطبوعات منتشرشد.آنان به طرز فجیعی باضربات چاقو به قتل رسیده بودند.۱۲ضربه به سینه فروهرو۲۸ضربه برپیکرهمسرش ».
)نقل از:نشریه عصرما،۲۵آذر۱۲۷۷، ش۱۱۰(.
محمدشوری (نویسنده و روزنامه نگار بیکار).
اول آذر۱۳۹۵
چندسال پیش(۴۰( آذر۱۳۷۷؛انسان کُشی واجا
شنودی که درخانه فروهر بودکاردست وزارت اطلاعات داد!
الشرق الاوسط چاپ بیروت ولندن دیروزادعاکرددستگاه شنودی که درخانه داریوش فروهرکارگذاشته شده بودمنجربه کشف شبکه ترورهای اخیرشده است.این روزنامه مدعی شددرگیری کلامی میان داریوش فروهروهمسرشبانیروهای امنیتی که بیش ازقتل این دوروی داد،دردستگاه های استراق سمع یکی ازمراکزاطلاعات نزدیک خانه فروهرضبط شده است.به نوشته الشرق الاوسط یکی ازکارکنان این مرکز ازمحتوای نوارشگفت انگیز زده شده وآن رابه یکی ازمسئولان می رساند.این مطلب می افزاید درنوارمزبوریکی از قاتلان پس از قتل فروهر تلفنی با…صحبت می کندوخطاب به وی می گویدکارباموفقیت تمام شد.امامامجبورشدیم ازدست زنش راحت شویم ».
(نقل از: روزنامهخرداد۲۴آذر۱۳۷۷).
۱۲ضربه به سینه داریوش و۲۸ضربه به پروانه!
«روزدوشنبه۲آذرماه خبرقتل داریوش فروهروهمسرش پروانه ازطریق مطبوعات منتشرشد.آنان به طرز فجیعی باضربات چاقو به قتل رسیده بودند.۱۲ضربه به سینه فروهرو۲۸ضربه برپیکرهمسرش ».
(نقل از:نشریه عصرما،۲۵آذر۱۲۷۷،ش ۱۱۰).
جنازه پوینده دربادامک شهریار پیدا شد!
۱۸آذرماه محمدجعفرپوینده یکی دیگرازنویسندکان ومترجمان کشورپس ازخروج ازمحل کارش درخیابان ایرانشهر تهران ناپدیدشدوهرگز به منزل نرسید.اما جنازه پوینده روز۲۱ آذردربادامک شهریارپیداشد!
(نقل از:نشریه عصرما،۲۵آذر۱۳۷۷ش ۱۱۰).
جنازه مجید شریف در خیابان استاد مطهری!
«پزشکان قانونی سرگرم آزمایش های پزشکی هستند.تاعلت مرگ دکترمجید شریف،مترجم وجامعه شناس راتعیین کنند.خانواده متوفی به خبرنگارماگفتند: دکترشریف روزپنجشنبه،۲۸آبان ماه ازساعت۷صبح برای ورزش صبحگاهی ازمنزل خارج شدو۶روزبعدجنازه اش راباهمان لباس گرمکن در پزشکی قانونی یافتیم.جنازه دکترساعت ۷صبح درخیابان استادمطهری،لارستان بیستم پیداشده بود .
(نقل از روزنامه ایران،۸آذر۱۳۷۷).
آخرین ترجمه پوینده،علامیه حقوق بشر بود!
«آخرین ترجمه محمد جعفرپوینده،اعلامیه حقوق بشروتاریخچه آن همان روزبه چشمان خوانندگانش رسیدکه فروغ زندگی رادشمنان حقوق اوازچشمانش ربودند.محمد#مختاری ومجیدشزیف نیزچون اواهل قلم بودندولاجرم برحق نوشتن و آزادی سخن پای می فشردند.واین هرسه درایامی به سلک قربانیان راه آزادی قلم پیوستندکه آزادگان وآزادشدگان درسراسردنیا پنجاهمین سال تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشررابزرگ می داشتندوجشن می گرفتند ».
(ایران نامه،سرمقاله،پائیز،ش۴).
فدائیان اسلام ناب محمدی،مصطفی نواب:مااعدام انقلابی کردیم!
اعدام انقلابی داریوش فروهر،پروانه اسکندری،محمدمختاری،ومحمدجعفرپوینده اخطاروانذاری است کوچک به همه قلم بدستان مزدوروحامیان ضدارزش آنهاکه سودای بازگرداندن سلطه اجانب وخیال فاسدگسترش فسق وفجوررادرسرمی پرورانند».
(نقل از:روزنامه خرداد۳۰آذر۱۳۷۷).
فدائیان اسلام ناب محمدی:حمله به ۱۳گردشگرآمریکایی کارماست!
«گروهی باعنوان«فدائیان اسلام ناب محمدی»(مصطفی نواب)،مسئولیت حمله به ۱۳ گردشگرآمریکایی رابرعهده گرفتند ».
(نقل از:نشریه آبان،۷آذر۱۳۷۷).
محمد یزدی(رئیس قوه قضائیه)
فدائیان اسلام وجودخارجی ندارد!
«رئیس قوه قضائیه درموردپرونده حمله کنندگان به هیات آمریکایی پذیرش مسئولیت این گونه اقدام ها وقتل های اخیرتوسط گروهی بنام فدائیان اسلام ناب محمدی واظهارات اخیردبیر مجمع تشخیص مصلخت نظام درمورد دخالت داشتن موساددرجریانات اخیرگفت:اظهارات دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام را باید ازخودشان سوال کنید.گروهی بنام فدائیان اسلام ناب محمدی نیزوجودخارجی ندارد».
(نقل از:روزنامه خرداد،۱۳اسفند ۱۳۷۷).
هاشمی رفسنجانی:
کارصهیونیست هاست!
«شک ندارم حادثه ای که برای آقای فروهراتفاق افتاده ازسوی گروه های فشاری است که وابسته به صهونیست ها هستند…مردم مرا می شناسند،درزمان ریاست جمهوری من،هیچ وفت افرادرا پشت سرهم نکشتند.افرادی که درارتباط با قتل های زنجیره ای دستگیر شده اند،قبل ازدولت من گزینش شده اند».
(نقل از روزنامه فتح،۱دی۱۳۷۸).
محسن رضایی(دبیرمجمع تشخیص مصلحت):
کارصهیونیستهاست،می گویندکاردولت است!
«منافقین وصهیونیستهاعده ای رامخفیانه به قتل می رسانندومی گوینددولت این کارراکرده است !»
(نقل از:روزنامه صبح امروز،۲۶آذر ۱۳۷۷).
حسین شریعتمداری(مدیرمسئول روزنامه کیهان):
حجتی کرمانی درخط رادیوهای بیگانه است.
«بعضی ازافرادوجریان هاازجمله آقای حجتی کرمانی درموردقتل داریوش فروهر،وقتی سخن می گویندومطلب می نویسندکه گویی قتل این دونفربدست ماموران دولت ایران صورت گرفته است. ودقیقاهمان خطی رادنبال می کنندکه رادیوهای بیکانه و دشمنان انقلاب القاء می کنند ».
(نقل از:روزنامه کیهان،۱۰آذر۱۳۷۷).
رضاامینی(مشاوررئیس قوه قضائیه،هاشمی شاهرودی ):
کارسیدمهدی هاشمی ست!
«ازدیدفنی،این قتل هااعمال گروه تروریست فرقان،گروه منصوب به مهدی هاشمی رادراذهان تداعی می کند.این قتل هانمی تواندمنشاویاحمایت خارجی نداشته باشد.دراین زمینه مسئولان کشور نیزمعتقدندکه این قتلهاسازماندهی و محاسبه شده انجام گرفته است.وی تاکید کرد:عکس العملی حرکت کردن برخی جوامع غربی ومطبوعات خارجی دراین مورداین باورراتقویت می کندکه این قتل هاازسوی برخی کشورهای غربی وسازمانهای خارجی وابسته به آن انجام شده است ».
(نقل ازروزنامه صبح امروز، ۳/۱۰/۱۳۷۷).
هفته نامه ارزش:
افشاشدن قتل ها،کارهواداران آیت الله منتظری ست!
«فدائیان اسلام ناب محمدی،افشاگری های جدیدباندسعیدامامی،معاون امنیتی علی فلاحیان راچاپ کرد.
این اطلاعیه برملاکردن جنایات سعید امامی وباند وابسته وصهیونیسم اوراکار هواداران آیت الله منتظری می داند.و دستگیری وزندانی کردن قاتلان روشنفکران ونویسندگان رابه دلیل دخالت همکاران سعیدامامی درپرونده سید مهدی هاشمی اعلام کرده است.در قسمتی ازاین اطلاعیه خطاب به رئیس جمهوری آمده است:بهوش باشیدتمام کسانی که درپرونده باندسیدمهدی هاشمی دخیل بوده انداکنون هریک به نوعی مورد خشم وکینه مدافعان منتظری قرارگرفته اندومابهای سنگینی برای این فریادهاواعتراض هابه سنگینی خون دل خوردن ها وتهمت وتحقیروزخم زبان شنیدن ویهودی شدن هاوتوطئه گربودن ها پرداخته ایم ».
(نقل از نشریه آوا،۱۶آذر۱۳۷۸).
حسین شریعتمداری(مدیرمسئول روزنامه کیهان):
مامورمعذور!
«حتی دردورترین،نقاط ذهن نیزنمی توان این توهُّم راجای دادکه عاملان قتل فروهرازنیروهای انقلابی بوده اند!و اساسامنظقی نیست که نیروهای انقلابی دست به اقدامی علیه انقلاب بزنند!بلکه به وضوح می توان گفت:که عامل یا عاملان قتل دریک برنامه حساب شده وبا هدف بدنام کردن نظام ونیروهای انقلابی برای دست زدن به این اقدام زشت ماموریت داشتند.وحتی باقاطعیت می توان گفت که عاملان قتل،باشخص فروهر وهمسرش نیزدشمنی نداشته اندوفقط درپی یک ماموریت علیه نظام وانقلاب وارد این ماجراشده ونقش مامورمعذور را بازی کرده اند!..آمریکا بعدازناکامی ازهیات۱۳نفره وخروش مردم علیه این هیات وبرنامه های پشت پرده آن بایستی به ایجادیک حادثه موازی دست می زد که ازیک سو افکارعمومی راتجت الشعاع قرارداده وازتوجه به ماجرای مرموز هیات۱۳ نفره آمریکایی منصرف کند و ازسوی دیگر نیروهای انقلابی رامورد اتهام قرارداده وخروش آنان علیه حضور هیات۱۳نفره را خروشی بی منظق،آدم کش وتنگ نظرجلوه دهد ».
(نقل از:روزنامه کیهان،۹آذر۱۳۷۷).
نیازی(دادستان نظامی تهران ومسئول رسیدگی به پرونده قتل های مشکوک ):
دست پنهان!
«وی احتمال دخالت عوامل خارجی و دست های پنهان راردنکرد وگفت:برخی ازافرادخارج ازوزارت اطلاعات شناسایی شده اندواقدامات انجام شده درمورد وابستگی آنان به خارج تحقیق می شود ».
(نقل از:روزنامه آریا،ش۱۴۴).
دری نجف آبادی(زیراطلاعات ):
به سربازان گمنام تهمت نزنید!
«افرادی که به این وزارتخانه تهمت می زنندوبرخی روزنامه هاکه زحمات سربازان گمنام رانادیده می گیرندونقش دستگاه اطلاعاتی وپرسنل خدوم آنرا نقش مزاحم می پندارندورشکستگان سیاسی هستندکه می خواهندوزارت اطلاعات درخدمت اغراض سیاسی آنهاباشد.کسانی که ازسرنادانی سبک سری یک حادثه کوچک را بهانه جوسازی درمطبوعات علیه دستگاه امنیتی قرارمی دهند،افرادی معلوم الحال وباسابقه خود که پرونده های آنان برای مردم تاحدودی معلوم است وبرخی ازآنان بدلیل عدم صلاحیت وسوء سابقه درگزینش هانیز رد شده اند».
(نقل از:نشریه عصرما،۲۵آذر۱۳۷۷،ش ۱۱۰).
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی:
وزارت اطلاعات باچنین هیبت ومکنتی!
«درقضیه سفرآمریکایی هابه ایران حداقل انتظاری که ازاین وزارتخانه می رفت صدوربیانیه ای جهت روشن کردن ماهیت این گروه بود.درحالی که برخی مطبوعات کوشیده اندهیات مذکوررا جاسوس نشان دهند،سوال اصلی این جاست که اگر این خبرصحیح است وزارت اطلاعات چگونه باچنین هیبت ومکنتی (که هزاز گاهی خودرابه رخ شهروندان ایران می کشاند)ازماهیت هیات مطلع نبوده یا در صورت اطلاع بااعطای ویزابه آنان موافقت کرده است؟».
(نقل از:نشریه عصرما،۲۵آذر۱۳۷۷،ش ۱۱۰).
روح الله حسینیان:
این بچه ها!!
«بهوش باشید،هیچ هیات خارجی رانپذیرید وبعلاوه اجازه ندهیدهیچ آمریکایی وارد ایران شودومهم تراینکه وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران،دادگاه انقلاب باید بهوش باشندخودرابرای خنثی کردن چنین توطئه ای آماده نگه دارند..باتوجه به اینکه متهمان این پرونده نیروهای فکری بودند ومی دانستنداین مقتولین علی رغم ضد انقلابی بودن هیچ ضرری نداشته اند، بلکه وجودمخالفینی مثل فروهرحتی به نفع نظام نیز بوده است،به نظرمی رسد این بچه ها تحت تاثیر القائات بیرونی واقع شده باشند ».
)نقل از:روزنامه صبح امروز،۲۲دی ۱۳۷۷).
عصرما:تغییروزیر!
«گرچه وزیرجدیدنیزهمچون وزیرپیشین فردی غیرمرتبط باطیف حامیان دوم خرداد است،ولی درعین حال به جناح مقابل نیز وابستگی تشکیلاتی فکری وعاطفی نداردومهم ترازآن برنامه ای را به مجلس تقدیم واظهاراتی به هنگام کسب رای اعتمادکرده است که امیدواری هایی برای اصلاح ساختاروتغییرجهت سیستم اطلاعاتی وامنیت کشور،باحفظ اقتدارآن دردل های دوستداران نظام ایجادکند »
(نقل ازنشریه عصرما،ارگان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی،۱۹اسفند ۱۳۷۷،ش۱۱۶).
رسول منتجب نیا:
فلاحیان ودری باید بازجویی شوند!
«تمام افرادی که دردوره قبل ازوزیر شدن آقای یونسی به نحوی دراین پرونده(قتل های زنجیره ای)دخالت آمریت یامباشرت داشتندباعمل کردند نیز باید تحت بازجویی قرارگیرند.وهیچ یک از این افرادنبایدازبازجویی وبررسی معاف شوند.به طورقطع دووزیراطلاعات (فلاحیان ودری نجف آبادی)بایددقیقا موردبازجویی قراربگیرند ».
(نقل از:زروزنامه خرداد،۲شهریور ۱۳۷۸).
روح الله حسینیان:اصل استحصاب!
«بنده حق دارم نسبت به سعیدامامی اصل استصحاب یا اصالت البرائه راجاری کنم.یاحق دارم ادعای هیچ یک از وارد کنندگان اتهام رانپذیرم ومادامی که دادگاه صالحه جرمیت متهم رابه اثبات نرسانده ازاصول اولیه حقوق فردی اینجانب است که بامتهم مانند یک فرد معمولی رفتارنمایم ».
(نقل از:روزنامه انتخاب،۷تیر۱۳۷۸).
روح الله حسینیان:
شغل سعیداسلامی در دوره ری شهری!
«سعیداسلامی درزمان آقای ری شهری یکی از مدیرکل های اطلاعات خارجی بودوبه خاطرتوانایی هایش معاون امنیت وزارت اطلاعات درزمان آقای فلاحیان شد. وبه دلیل برخی از مسائل اورا برکنار کردندواسلامی معاون بررسی وزارتخانه شد ودرآنجا مشغول بودووقتی آقای دری آمدندجای ایشان کس دیگری انتخاب گردیدوایشان دیگرکاره ای نبود ».
(نقل از:روزنامه عصرما،۱۶تیر۱۳۷۸، ش۱۲۳).
روح الله حسینیان:
ریشه را باید خشکانید،یعنی چه؟
«برویدقتل های قبل ازاول انقلاب تا کنون راریشه یابی کنید.درروزنامه خرداد که من متاسفم که یک روحانی مدیر مسئول آن است می نویسدکه ریشه این قتل ها ایدئولوژی است وباید ریشه را خشکانید.یعنی چه؟ایدئولوژی ما چیست؟ ».
)نقل از:روزنامه جبهه،۱۲تیر۱۳۷۸،ش ۱۶).
روح الله حسینیان:
پس من هم باصهیونیست هاارتباط دارم!
«وقتی سعیدامامی باصهیونیسم ارتباط دارد ومن هم با سعیدامامی ارتباط دارم پس من هم با صهیونیستها ارتباط داردم. بنده با شناختی که ازایشان دارم این ادعای ارتباط آقای سعید اسلامی با صهیونیزم وامثال این ها راقبول ندارم. نمی شود که کسی ۱۰سال دریک جکومتی خدمت کند ودردقیق ترین و حساس ترین جای نظام باصهیونیزم ارتباط داشته باشد ودستگاه قضایی نفهمد…به فرض اینکه ایشان یک جاسوس بود،زن و بچه اوچه گناهی کردند.مگرزن وبچه او ضدانقلاب بوده اند؟خانم او یک خانم محترم ومومنه است.پسراویک پسر۱۳ ساله است ودختراویک دختر۸ساله است. ۵ماه پدرراگرفتندوبعداز۵ماه آنهاجنازه پدررادرغسالخانه می بینند.آیااین خانم مومنه حق این رانداردکه شوهر خودرا ولواینکه یک جاسوس بودرا ببیند؟
پرونده را به مانمی دهند.اگرپرونده را به ماداده بودندمساله به اینجا کشیده نمی شد.کسانی دراین ماجراخط دهی می کنند ودرتلاشند تاشریکی را برای متهم اصلی پیداکنند.تمام این بازی ها برای آن است که یک شریک دوم برای آقای موسوی که متعلق به جناح دوم خرداد است پیداکنند.این آقای موسوی اسم اصلی اومصطفی کاظمی است که هنوز زنده است.وخوشبختانه خودکشی نکرده است ».
(نقل از:روزنامه جبهه،۱۲تیر۱۳۷۸،ش ۱۶ ).
روح الله حسینیان:
قتل ها کارجناح چپ استحاله شده است!
«نیروهایی که مرتکب چنین قتل هایی شده اندازلحاظ سیاسی از طرفداران جناح چپ استحاله شده وازهواداران جدی آقای خاتمی بوده اند…مسئول وعامل اصلی این قتل هاازافرادچپ هوادارجریان دوم خرداد بودند…شاخه ای ازجناح موسوم به چپ اخیرا به طور علنی اعلام کردندکه می خواهند.
کانون های قدرت نظام راسنگر به سنگر فتح کنند وممکن است اینهابرای اشغال وزارت اطلاعات توطئه ای کرده باشند… مدتی است نیروهای چپ فرصت طلب در حال تدوین سناریویی برای دردست گرفتن وزارت اطلاعات هستند.اینهااز همان اول تحلیل می کردندچون وزیر اطلاعات فرد ساده ای است لذابااستفاده ازاومی توان تمام نیرورهای چپ فرصت طلب راحاکم کرده ونیرورهای مخلص و مذهبی وزارت اطلاعات راقلع وقمع کرد. ودراین راه هم تاحدوی موفق شدند وچند معاون ومسئول رابه آقای دری نجف آبادی تحمیل کردند ».
(نقل از:هفته نامه صبح،بهمن۱۳۷۷،ش ۸۹).
حمیدرضاترقی(عضوکمیسیون حزب الله مجلس ):
تحقیق وتفحص نشود!
«انجام تحقیق وتفحص مجلس درخصوص قتل های زنجیره ای نه تنها کمکی به شناخته شدن موضوع نمی کندبلکه ممکن است مساله راپیچیده ترکندودرروند دستگاه قضایی اختلال ایجادکند ».
(نقل از:نشریه عصرما،۳آذز۱۳۷۸،ش ۱۳۹).
روح الله حسینیان:
تاکنون صدهانفر واجبی خورده اندو نمردند!
«آخرسعیدامامی آدمی نبودکه خودکشی کند.مامی شناختیم سعیداسلامی را.آخه مایک زمانی زندانبان بودیم.یک زمانی همه این چیزهارا گذرانده ایم.تاکنون صدهانفر واجبی خوردندونمردند..من نمی گویم نخورده،شاید بهش خط دادند. همان بازجوهایی که چپ بودندوکسانی که پرونده دستشان است که خودش می گفت آنجادادوبیدادمی کردومی گفت آقا به دادم برسید،پدرم رادرآوردند، کشتنم. شکنجه ام می کنند.شایدواقعاخط به او داده اند.شایدآمپول هوابهش زده اند. آقای نیازی واقعاجواب قانع کننده ای برای این مساله ندارد ».
(نقل از:روزنامه فتح،۲دی۱۳۷۸).
محسن آرمین:کِش ندهید؛بازنده اصلی نظام خواهدبود!
«اینجانب اززمانی که ماجرای قتل های اخیربه عنوان یک موضوع حادسیاسی در جامعه مطرح شده همواره براین اعتقاد بوده ام که نبایداین پرونده به ابزاری برای تسویه حساب های سیاسی میان گروههای سیاسی قراربگیردودرمصاحبه های متعددبرضرورت رسیدگی به این پرونده درسطح ملی اجتناب گروه های سیاسی معتقدبه نظام وقانون اساسی ازتقلیل آن درسطح منازعات سیاسی تائید کرده ام. ومعتقدم این منازعات طرف پیروز نخواهدداشت وبازنده اصلی نظام خواهدبود».
(نقل از:روزنامه صبح امروز۱بهمن ۱۳۷۷).
عاملان اصلی معرفی شدند!
«محمدنیازی(رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح ):
عاملان اصلی باتوجه به تحقیقات انجام گرفته،مصطفی کاظمی، مهردادعالیخانی،خسروبراتی،وسعیدامامی هستد.باوجودمراقبت های ویژه ای که ازسعیدامامی یکی ازعوامل اصلی ومحوری این قتلهابه عمل می آمدوی روزدوشنبه(۳۰خرداد۱۳۷۸) در زمان استحمام دربازداشتگاه باخودرن داروی نظافت خودکشی کرد !».
(نقل از:نشریه عصرما،۲تیر۱۳۷۸،ش ۱۲۲).
مجلس ختم سعید امامی!
«درروزنامه های پنچ شنبه سوم تیرماه اعلام شد که جنازه سعید اسلامی روزسه شنبه اول تیرماه بامشایعت حدود۲۰۰ نفردفن گردیدومجلس ختم وی نیز بعداز ظهرهمان روزدریکی ازمساجدبزگ تهران برگزارشد.بنابرهمین گزارش بسیاری از افرادی که درمراسم تدفین وی حضور داشتندازبستگان نامبرده نبوده اندودرحین برگزاری هردو مراسم،به ابراز احساسات پرداخته ومراسم زیارت عاشورانیزبه همین مناسبت برپاکرده اند. امانحوه برگزاری مراسم شب هفت سعیدامامی درروز۴تیرماه برپیچیدگی این موضوع افزود.حضورروح الله حسینیان رئیس مرکز اسنادانقلاب اسلامی ویکی ازچهره های سیاسی مطرح کشوردراین مراسم تعجب اغلب حاضران سیاسی ومطبوعاتی را برانگیخت ».
(نقل ازنشریهعصرما،۱۶تیر۱۳۷۸،ش ۱۲۳).
شرحال سعیدامامی:
«متولد۱۳۳۶،درشیراز،فرزندعلی اکبر امامی.درسال۱۳۵۶پس ازاخذدیپلم ریاضی،به جهت تحصیل به آمریکا (واشنگتن)عزیمت می نمایدوتاچندروز بعدازرفراندوم جمهوری اسلامی ایران (۱۹/۱/۱۳۵۸)به ایران بازمی گردد.
سلطان محمداعتماد،وابسته نظامی دولت شاهنشاهی ایران درآمریکاعامل وی برای اخذبورسیه شدن ایشان درآمریکا بوده وهمواره ایشان راموردحمایت مادی ومعنوی خویش قرارمی داده است.
تاسال ۱۳۶۱ ازایشان وسوابقشان، اطلاعات چندانی دردست نیست.امابه یکباره درسال۱۳۶۱سرازواحداطلاعات نخست وزیری یعنی یگانه نهاداطلاعاتی آنزمان جمهوری اسلامی ایران درمی آورد.درسال ۱۳۶۳که تمامی نهادهای اطلاعاتی وامنیتی نونهال نظام یعنی اعم ازاطلاعات نخست وزیری وسپاه وکمیته وارتش ادغام ووزارت اطلاعات شکل گرفت ،باوزیرشدن محمدی ری شهری،به سمت مدیرکل شرق وغرب ومعاونت خارجی وزارت اطلاعات انتخاب می شود. ودرزمان فلاحیان به سمت معاون امنیتی یعنی اصلی وکلیدی ترین رکن وزارت برگزیده می شود.درسالهای پایانی وزارت فلاحیان به سمت معاونت بررسی وزارت اطلاعات انتخاب،ودردوره وزارت دری نجف آبادی وی به سمت مدیرکل حوزه مشاوران وزارت اطلاعات برگزیده می شود.».
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
آذر۱۳۹۴
پایان مجموعه

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com