شاید «کلیشه سازی جنسیتی» در ابتدای امر مسالهای کم اهمیت، کم تاثیر و کم ارزش جلوه کند اما همین کلیشه سازیهای جنسیتی هستند که در حوزه های مختلفی از قبیل ادبیات، تربیت، سیاست و اجتماع؛ اصلیترین مسبب ایجاد بسیاری از نابرابریها و تضادهای موجود در جوامع مختلف بشری و نیز سبب ماندگاری و تحکیم هر چه بیشتر آنها شده است.
متاسفانه ریشههای زن ستیزی «کلیشه سازی جنسیتی» شده و حتی در ادبیات کلاسیک، و عامیانه بسیاری از جوامع وجود داشته و دارد. بسیاری از زنان نیز ناآگاهانه به ادامه یافتن آن کمک کرده و میکنند. البته بحث «زنان علیه زنان» موضوع تازهای نیست و خود به تنهایی نیازمند نوشتنها و گفتنهای بسیار است.
در مجموع، ظلم و ستمهایی که بر زنان، در تمامی جوامع، در گذر تاریخ از گذشته تا کنون رفته، بسیار است. در مورد ستمهایی که، همچنان نیز، بر زنان روا میرود هرچه بگوییم کم گفتهایم. تبعیض و آپارتاید جنسی همیشه وجود داشته و دارد. مساله حجاب و پوشش زنان در قوانین اسلامی، و قانون حجاب اجباری در ایران یکی از هزاران ستمی است که بر زنها روا میرود.
نظام سیاسی- حقوقی ایران بر اساس «آپارتاید جنسی» و تبعیض های ناروا نسبت به زنان شکل گرفته است. قوانین در ایران سرشار از تبعیضهای جنسیتی، و به شدت مردسالارانه است. زنان در ایران از بیعدالتیهای مضاعفی نسبت به مردان رنج میبرند. قانون نابرابر پوشش اسلامی، منع ورود بانوان به ورزشگاههای ایران، اجازه ندادن به زنان برای قاضی شدن، اجازه ندادن به زنان برای ریاست جمهوری، قانون ارث، قانون دیه، حق طلاق، حق حضانت و حق ولایت فرزند، شهادت زنان، حدّ و قانون مجازات اسلامی، تمکین اجباری در رابطه زناشویی و … نمونه هایی از قوانین ناعادلانه و تبعیض آمیزی هستند که در تمامی موارد تنها از جانب منافع مرد و با نگاهی مردسالارانه به موضوع نگاه کرده است.
در قانون مردسالار، زنان برای تمکین و خدمت به مردان، و ازدیاد نسل خلق شدهاند. و وظایفی همچون همسری، مادری و خانه داری؛ فراتر از هویت و زندگی فردی زنان، در اولویت قرار دارند. (به عنوان یک زن و یک مادر، بی تردید مادر بودن میتواند یکی از عاشقانهترین، زیباترین و شیرینترین بخشهای زندگی یک زن باشد. اما حق انتخاب و اولویت فردی یک زن را نباید تحت الشعاع قرار دهد. و در پایان این زن است که باید تصمیم گیرنده نهایی زندگی شخصی خود باشد.)
از نگاه قانونگذاران جمهوری اسلامی، زنان به شکلی نانوشته شهروند درجه دوم لحاظ شدهاند. شهروندان درجه دوم از بسیاری از حقوق انسانی اولیهشان محرومند. آنها نمیتوانند بر مبنای شایستگیهایشان از فرصتهای اجتماعی موجود بهرهمند شوند. زن در ایران از بسیاری از فرصتهای اجتماعی، تنها به دلیل جنسیت و زن بودنش، محروم است.
شهروند درجه دوم بودن و محرومیت زنان در ایران تا به آنجاست که آنها را حتی از حق انتخاب نوع پوشش خود نیز منع و محروم میکند. این حق اولیه تنها به این دلیل از زنهای ایرانی گرفته شده است، که مبادا شهروندان درجه اول این سرزمین، یعنی مردان، تحریک جنسی شوند. گویی مردان آلتهای جنسی سرگردانی هستند که حتی با دیدن یک تار موی زن نیز تحریک میشوند.
و چه زیبا گفت شاعر بانوی ادیب پارسی، سیمین دانشور،: «اینکه میگویند زن حجاب داشته باشد تا مرد به گناه نیفتد مثل این است که بگویند خورشید نتابد تا بستنیهایتان آب نشود.» (سیمین دانشور)
اگر به واقع چنین است و عدهای از مردان هستند که آستانه و سنسورهای تحریکپذیریشان آنچنان حساس است که حتی دیدن یک یا چند تار موی زن تحریکشان میکند و دائمالتحریک هستند؛ باید فکری به حال درمان این بیماران جنسی کرد. آزاد گذاشتن این بیماران جنسی میتواند برای سلامت اجتماع، یا حتی خانواده و نزدیکانشان نیز مشکل آفرین و خطرساز باشد.
همانطور که دیدیم قربانیان تجاوزات سعید طوسی، قاری برگزیده بیت رهبری، تعرض و تجاوز معاون دبیرستان پسرانه در تهران، پسرک دو و نیم ساله ای که در رشت مورد تجاوز ناپدریاش قرار گرفت و کشته شد، و دهها قربانی دیگر، پس بودند و حتی زن یا دختر نیز نبودند که موهایشان یا لباسهایشان متجاوزان را تحریک کرده باشد.
قانون حجاب اجباری نه تنها ستم به زن و گرفتن حقوق اولیه انسانی او است، بلکه بیشتر از هر چیزی و در وهلهی اول توهین به مرد است. چرا که در این نگرش و این قانون تبعیض آمیز، تمامی مردان همانند آلتهای جنسی سرگردانی دیده میشوند که هویت، ارزش و دغدغهی فکری آنها تنها در آلتهای جنسیِ همیشه در حال تحریکشان خلاصه شده است. این قانون توهین بزرگی است به بخش اعظمی از مردانی که همانند آن اقلیتِ آلتهای تناسلیِ همیشه در حال تحریک نیستند. نباید این واقعیت را فراموش کرد که تمامی مردان ایران آلت های جنسی سرگردان در خیابانها نیستند.
برای بهبود سلامت روانی جامعه و ایجاد امنیت برای زنان، حتی کودکان و مردان، باید به فکر درمان این دسته از بیماران جنسی بود. حذف یا محدود کردن نیمی از جمعیت یک جامعه از حقوق اولیهشان، حتی خانه نشین کردن تمامی آنها راه درمان بیماریِ این بیماران نیست.
«در جای قرار گیری مغز و آلت تناسلی مردم این مُلک اشتباهی صورت گرفته است. مغز این مردم در آلت تناسل و آلت تناسلشان در مغزشان است.»
صادق هدایت
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
نویسنده محترم مقاله باورشان شده که بحث حجاب در جمهوری اسلامی بدلیل عفاف است!
خیر بحث حجاب فقط و فقط یک دلیل دارد و آن عقب نگهداشتن جامعه و اعمال تحجر اسلامی که ضامن بقای این نظام سراسر جنایت است.
اگر لازم باشد و مشکلی برای نظامشان پیش نیاید، خامنهای با همان مشکل پروستاتش با فاحشه ها در منظر عمومی تانگو خواهد رقصید. شک نکنید!
چون کسی که به راحتی جنایت و دزدی میکند انجام این کارها برایش راحت است.
پنجشنبه, ۲۹ام شهریور, ۱۳۹۷