جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی”منظره سیاسی ایران را به طرزچشمگیری تغییر داده است. ویژگی ها، ارزشهای سیاسی، بازیگران وانتظارات این جنبش با آنچه که گرایش های سیاسی تاکنونی ایرانی ترویج و برای آن مبارزه کرده اند، تفاوتهای زیادی دارد. برجسته کردن ونورانداختن براین ویژگی ها برای تقویت این جنبش مهم است.

این جنبش در مقایسه با جریان‌ها و تحولات سیاسی دوره های پیشین در ایران دارای ویژگی‌های متمایزبسیاری است. اولین شاخص برجسته ی این جنبش شعار«زن، زندگی، آزادی» است. این شعارفراملیتی، فراطبقاتی وجهان شمول است به همین خاطرگرایشهای مختلف سیاسی از راست تا چپ، آنرا پذیرفته اند. این شعار افق سیاسی گسترده ای را درمورد ساختن یک جامعه آزاد بسط و گسترش می دهد؛ افقی که درآن بر مسایلی نظیررفع  ستم چندگانه برزنان، ورفاه وآسایش برای جامعه  وآزادیهای فردی واجتماعی تاکید دارد. خصلت انسانی و جهان شمول این شعار، نه تنها پلی بین تمام گرایش های سیاسی ایران زده، بلکه از قاره ها نیزعبورکرده وحمایت بین المللی وسیعی را نیز به دست آورده است. این شعارمیتواند تبدیل به پلاتفرم یا نقشه راه مناسبی برای مطرح کردن رادیکالترین خواسته ها درمورد مطالبات زنان، حق ابرازوجود سیاسی، فکری و فرهنگی، رفع ستم ملی و جنسیتی، رفاه، آزادیهای سیاسی واجتماعی درجدالهای پسا جمهوری اسلامی شود.

دومین ویژگی برجسته این جنبش، افق سیاسی فوق العاده هیجان انگیزوامیدوارکننده آن است. گوش دادن به سخنان فعالان این جنبش دررسانه های اصلی وشبکه های اجتماعی، بخصوص درجریان گردهمایی برلین، به وضوح نشان می دهد که اکثرفعالین جنبش، به خوبی بر کاربرد ازنظریه ی”ستم چندگانه” یا  “ستم تقاطعی”،  (Intersectionality Oppression)  آگاه هستند  و از آن منظر به معضلات جامعه مینگرند.  رویکرد ستم چند گانه یک نگرش سیاسی است که توضیح میدهد که چگونه انسانها میتواند اززوایای گوناگون درجوامع امروزمورد ستم و تبعیض قرار گیرند ویا امتیازبگیرند. به عنوان نمونه‌ انسان میتواند بخاطرجنسیت، طبقه اجتماعی، نژاد، قومیت،موقعیت اقتصادی،مذهب، ناتوانی جسمی، وزن،سن، رنگ پوست و ظاهر فیزیکی مورد تبعیض قرار گیرد.

به عبارت دیگر، نظریه ی “ستم چندگانه”استدلال می کند که رویکرد کلاسیک مارکسیسم و ​​فمینیسم برای ازبین بردن ستم درجامعه کافی نیست. زیرا ستم بر انسان، صرفا به وجود تبعیض  طبقاتی وجنسی محدود نمی شود.

رویکرد ستم چندگانه درنهادهای حقوقی، مددکاری اجتماعی، روانشناسی ومحافل جامعه شناسی غربی دردو دهه ی اخیربسیارمورد توجه واقع شده است که خوشبختانه این بحث درایران مورد توجه فعالین سیاسی جوان جنبش جاری قرارگرفته است. با تکیه به این نظریه است که این نسل ازفعالین بجای پرداختن به تاریخ، پرچم، ودمیدن درهویتهای افراطی ناسیونالیستی، مدافع تکثر، تبادل نظر، حقوق کارگران، زنان، اقوام ودگرباشان هستند. علیرغم این مؤلفه های مثبت، چنین رویکرد سیاسی، هنوز مانیفست روشنی دررابطه با نتایج انقلاب پیش رو فرموله نکرده است اما توجه و عمق بخشیدن به آن میتواند به این نتایج بیانجامد. به همین دلیل بسیاراهمیت دارد که به این ویژگی ها پرداخته شود.

ویژگی سوم این جنبش، سیستم رهبری آن است. این نوع رهبری ساختارسلسله مراتبی یا هرمی ندارد. درعوض از یک رهبری افقی پیروی میکند. این سبک رهبری خود دومزیت دارد عمده دارد:

 الف) باعث می‌شود جنبش دربرابرضربه ی حکومت مقاوم‌ شود.

 ب) این شکل ازرهبری موجب ترویج فرهنگ تنوع وتساهل وهمچنین عادت به تبادل نظرمیگردد. این سبک رهبری همچنین میتواند تبدیل به بستری مناسب برای ایجاد شوراهای مردمی درمحل کاروبنیان نهادن وسیعترین سیستم دمکراسی در جامعه شود.

حضور پر رنگ اعضای جامعه دگرباشان جنسی چهارمین مولفه ی مثبت وبی سابقه ای است  که به غنای جنبش افزوده است. ازآنجایی که اعضای این گروه خود مورد ستم چندگانه قرارگرفته اند، بهترمیتوانند مشقات اقشاردیگررا درک و جنبش را بسوی اهدافی انسانی هدایت کنند. این گروه درسخنرانیهایشان درگردهمایی آلمان، بجای تکرارارزشهای جریانات  گذشته پرست که تمرکزشان بر سر تاریخ و پرچم است، نگاهی روبه جلو دارند و پرچمدار بحث عدالت اجتماعی، اندیشیدن به آینده و رسیدگی به ستم چندگانه شهروندان میباشند.

این رویکردهای جدیدسیاسی  جنبش کنونی را قادرساخته است تا جامعه ایران جهشی عظیم و رو به پیش تجربه کند. علاوه بر این شعارها وگفتمان سیاسی مترقی و  رفتارفعالین،  این جنبش را مبدل به یک نیروی قدرتمند نیز کرده است. .

گرایشات مختلف سیاسی سعی دارند تا  درسمت و سو دادن به این جنبش نقشی ایفا کنند. برای نمونه، گروههای سیاسی قدیمی مانند پان ایرانیست ها و ملی گرایان هنوزمشغول ستایش تاریخ، قومیت، پرچم و ترویج الگوهای منسوخ شده حکمرانی هستند. اما من تردید دارم که این رویکردهای سیاسی سنتی بتوانند یارای مقاومت درمقابل خواستها، انتظارات سیاسی مترقی و گفتمان صریح وانرژی بخش نسل کنونی داشته باشد.

اما این امید تضمین شده نیست و تلاشهای بیشتری برای نهادینه کردن آرمانهای این جنبش لازم است. در مسیرچنین تلاشهایی، تقابل ناسنجیده با نیروهای راست محافظه کاراپوزیسیون ممکن است که صف مبارزات ضد جمهوری اسلامی را تضعیف کند. بنابراین نیروهای چپ به جای مقابله ی غیر ضروری با این جریانات، بهتر است به توضیح وبسط افق این جنبش و مطالبات نهفته درآن وابعاد ستم چندگانه ای که نصیب اقشار گوناگون جامعه شده است بپردازند.

سعید کرامت

s.keramat@gmail.com

۳۰ نوامبر ۲۰۲۲

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)