جان بر کفان دیروز ” ولایت ” دشمنان امروز ” روحانیت ” : افشاگری ” رحیم پور ازغدی ” و ” حسن عباسی ” بر علیه حوزه های دینی

بزودی در یک طوفان سیاسی ، بخاطر خیانت و سوء استفاده ” آخوند ” از دین ، همین مردم ، آری همین مردم سینه زن و نوحه خوان ، از اسلام و مذهب متنفر شده و این بساط و دکان را چنان به هم خواهند زد که نه از ” تاک اثر ماند و نه از تاک نشان ”

در طول تاریخ و حیات جوامع بشری ، نسلها و انسان هایی که در حال رقم زدن تغییرات سترگ و بزرگی بوده اند که بعدا بر سر نوشت جوامع بشری تاثیرات تعیین کننده داشته است ، هیچگاه خود نمی دانسته اند که مبارزات آنان ، حیات اجتماعی و حتی زندگی روز مره آنان در حال شکل دادن به اجزاء حرکت بی پایان انسان بسوی ترقی و تکامل و بهروزی انسان های نسل های آینده است . مثلا انقلاب کبیر فرانسه را در نظر بگیرید ، حکومت وحشت ، جنگ داخلی ، کمون پاریس ، هجوم ارتش پروس به فرانسه که اساسا حرکتی بر علیه ” انقلابیگری مردم فرانسه” بود نهایتا به بر پایی ” جمهوری پنجم منتهی شد و اهداف انقلاب فرانسه به اقصی نقاط جهان کوچ کرد و چراغ راهنمای بسیاری از مبارزات ضد فئودالی و بر پایی حکومتهای قانون محور ، محو دخالت کلیسا در سیاست و دولت های مدرن شد . بنظر می رسد امروز کشور ما نیز یکی از سرنوشت سازترین دوران حیات تاریخی خود را از سر می گذراند ، می توان در چشم انداز دید که نقشی را که ” فرانسه انقلابی ” در قرن هیجدهم در اروپا بازی کرد ، ” ایران سرفراز در ” خاور میانه ” بازی خواهد کرد . مبارزه با دخالت مذهب و روحانیت در سیاست ، مبارزه با حکومت فردی سلطنتی ، مبارزه با حکومت های نخبه گرای و اشاعه هدف توده ای شدن دستاوردهای مدرنیته و مدرنیزاسیون اعم از دانشگاه و شرکت زنان در حیات اجتماعی و توده ای شدن مبارزات ضد دینی و ضد روحانیت ، تنفر عمومی از سیاسی شدن دین ، اینها نمودار های خوبی برای تاریخی بودن مبارزات روز مره ای هستند که لحظه به لحظه و روز تا روز در هر گوشه و کنار میهن بزرگمان ایران می بینیم ، مراد از تاریخی بودن این حرکات این است که این حرکات بظاهر جداگانه ، در حقیقت جزئی از حرکت بزرگتری است که پدران ما از زمان مشروطیت برای نیل به حکومت قانون ، عدالتخانه و محدود کردن قدرت سیاسی در چهارچوب قانون اساسی کردند و این مبارزه تا کنون هم ادامه دارد .

اگر با چنین نگرشی به صحنه مبارزات سیاسی اجتماعی در کشور مان نگاه کنیم ، در حال حاضر مرحله ای که مبارزات تاریخی مردم ایران در آن قرار دارد را می توان تحت عنوان کلی بی اعتماد شدن تود ه ای وسراسری به دخالت روحانیت در سیاست نام نهاد ، یعنی متحدان تاریخی روحانیت در ایران بازار ، روستاییان و کسبه جزء اکنون به چشم سر دیده اند که روحانیت در مقابل هجوم اقتصاد بین المللی و وورود کالاهای بنجل چینی که بدنبال خودخانه خرابی روستاییان و ناچیز شدن نقش بازار در اقتصاد کشور را بدنبال می آورد ، هیچ دفاعی از آنان نکرده است که خود روحانیون طراز اول گاها به وارد کنند گان شکر و خود رو و لاستیک ماشین و …. تبدیل شده اند ، بخش وسیعی از کسبه خرده پا که از نظر فرهنگی دارای تفکر دینی و سنتی هستند درمقابل تورم و وام های ۳۰ و ۲۰ در صد همه مایملک خود را از دست داده اند . وقتی روستاییان در اصفهان در نماز جمعه حاضر می شوند وپشت به تریبون خطیب جمعه شعار ” رو به میهن – پشت به دشمن ” سر می دهند ، وقتی بازاری ها و کسبه جزء فریاد مرگ بر ” گرانی ” سر می دهند اینها خود بیانگر آماده شدن مردم برای آغاز مبارزه ای سرنوشت ساز با ” علت العلل همه این مشکلات یعنی مدیریت کلان کشور است و آن کسی نیست جز ” ولایت فقیه ” ، از خاطر نبریم که در بسیاری از کشور های همسایه تازه و هم اکنون دوران اعتماد به روحانیت آغاز شده و در لبنان حسن نصرالله ، در عراق مقتدی صدر ، در افغانستان طالبان ، در مصر و اردن و مراکش و حتی قطرو عربستان سعودی اخوان المسلمین در کمین قدرت هستند ، ایرا ن اولین کشوری در منطقه خواهد بود که خود را از افسون حکومتهای فردی و غیر انتخابی و دخالت روحانیت و دین در سیاست رها خواهد کرد ، شاید حضرت حافظ آن بزرگ و پیامبر عشق ، روزی را می دید که این مردم و این سرزمین اولین مردمی خواهند بود که سر مار و اژدهای جهل و نا آگاهی و دکان دین فروشی را در این منطقه به سنگ خواهند کوفت و فرمود :

آسمان بار امانت نتوانست کشید

قرعه کار به نام من دیوانه زدند

دامنه بی اعتمادی به روحانیت و خیانت این جماعت مردم فروش و بی وطن اکنون حتی به میان طرفداران و ذوب شدگان در ولایت هم کشیده شده است ، وقتی ” رحیم پور ازغدی ” در سخنرانی در جمع طلاب ( مرداد ماه ۱۳۹۷/ اوت ۲۰۱۸) می گوید : ریشه بسط و گسترش ” سکولاریزم ” در “حوزه ” است و علت آنرا هم نا کار آمدی ” علما ” و ” روحانیون ” در پاسخ دادن به مسائل روز زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی می داند ، در حقیقت فقط نوک کوه یخ را نشان می دهد ، علت ، ” کم کاری ” آخوند” و ” مرجع ” دینی نیست ، علت اینستکه اینان در هیچ کجای دین نخواهند توانست پاسخی برای حل مشکلات احتماعی جامعه قرن بیست و یکم ایران پیدا کنند ، ” رحیم پور ” تا بی اعتماد شدن توانایی دین به حل مشکلات اجتماعی فقط یک قدم فاصله دارد ، مگر از روحانیون می توان افرادی متخصص و عالم تر به قرآن و حدیث و فقه پیدا کرد ؟ اگر آنان با اینهمه بودجه که در اختیار دارند نتوانسته اند راه حل پیدا کنند ، ” اقای رحیم پور ” پیدا خواهد کرد ؟ مثلا اگر یک عمل جراحی پیچیده قلب باز را یک جراح نتواند به انجام برساند و بگوید بیمار مردنی است ، می توان از یک ” پزشکیار ” درخواست کرد که عمل را انجام داده و بیمار را از مرگ نجات دهد ؟ ” رحیم پور ” و سایر کسانی مانند ایشان به مانند آن پزشکیار در مقابل همان جراح هستند ، واقعیت اینستکه ” اسلام ” بعنوان حلال مشکلات اجتماعی و اقتصادی ، سال هاست که مرده است و ” رحیم پور ” وقتی ” روحانیون ” را از پیدا کردن راه حل ناتوان اعلام می کند ، در حقیقت باید به ایشان گفت از دست شما و امثال شما که ” آخوند یار ” هستید کاری بر نخواهد آمد . اسلام احکام دین است و باری که جمهوری اسلامی بر دوش آن نهاده ، باعث شده که ” دین ” همان کارکرد راهنمایی سنتی خود را هم در باب شک بین دو و سه و نماز شب و غسل جنابت و احکام حیض و نفاس از دست بدهد . این حرف من نیست ، سالها قبل این حرف را من از زبان یکی از وعاظ معروف شنیدم . ، ،

من خود به یاد دارم آن زمانی که ” علی شریعتی ” فریاد ” اجتماعی و سیاسی ” شدن اسلام را سر می داد ، در یکی از سخنرانی های ” شیخ حسین انصاریان ” که در حسینیه ” دروازه شمیران ” بر قرار شده بود ایشان در اعتراض به کوششهای سیاسی کردن دین از سوی ” شریعتی ” داد سخن داد که ” اسلام به سیاست کار ندارد و کار دین احکام غسل و طهارت و طرز استفاده از واجبی و حیض و نفاس است و نه بیشتر ، آقای رحیم پور ” ایا باید ۴۰ سال مملکتی را به روز سیاه می انداختید تا خود به چشم سر این واقعیات را می دید ید ؟ ایا چشم عقل شما و امثال شما کور بود ؟ یا وسوسه قدرت عقل شما را از کار آنداخته بود ؟و جالب است که امروز ” رحیم پور ” خود ، از شریعتی به افتخار یاد می کند

رحیم پور ازغدی : ریشه سکولاریزم در حوزه است .

حسن عباسی : خطر روحانیت بدون اسلام ، بسیار بیشتر از اسلام بدون روحانیت است .

از سوی دیگر وقتی که به جمله ” ریشه سکولاریزم در حوزه است ” دقت کنیم واقعیت دیگری بر ما آشکار می شود و آن اینکه ، طوفان مدرنیته به مانند گردبادی روحانیت و دین و اسلام سیاسی را چونان بنایی فرسوده در خود گرفتار کرده ودر حال متلاشی کردن آنست ، فرزند آن یکی فقیه آواز جاز می خواند ” محمد حسین خزعلی با نام هنری سمیر زند ” ، ، فرزندان ” رفسنجانی ” هیچکدام ” آخوند نشده اند و در آرزوی ” زندگی سبک آمریکایی ” از خود بیخود شده اند . آن یکی فرزند ” خزعلی ” ، یعنی ” مهدی خزعلی ” روحانیت را ” مفسد اقتصادی و سیاسی ” می داند و معتقد است که شتر بزرگترین آیت الله است ، فرزندان نسل دوم ” آیت الله غفاری ” که آخوندی را که در ادارات ، اشتغال داشته باشد ، نجس می دانست ، امروز دکتر و مهندس شده اند ، فرزند آخوندی به نام ” زم ” امروز خود از سرکردگان اجرای طرحهای ” سیا ” در باره کشورما ایران است ، فرزند “محمد تقی خلجی ” که خود حجت الاسلامی بنام است یعنی ” مهدی خلجی ” اکنون از آن طرف بام افتاده و مشاور محافظه کار ترین سیاستمداران آمریکایی است و از حمله آمریکا به عراق و افغانستان دفاع می کند و گاها حمله به کشور سابق خود ایران راهم تجویز می کند ، آن ” آخوند زاده هایی ” هم که هنوز رخت روحانی بر تن دارند اساسا بخاطر استفاده وسوء استفاده از رانت قدرت است ، این رخت هم ” رخت پاسبانی آ است که بر تن اینان است . ” ایت الله ری شهری ” در کار رتق و فتق امور اقتصادی ” شرکتهای شاه عبد العظیم است و به خدمتگذار صدیق سیستم سرمایه جهانی تبدیل شده و مگر شرکتهای وابسته به بنیادها و موقوفات تحت امر ” سید ابراهیم رییسی ” غیر از این نقش را بازی می کنند ، طوفان مدرنیته و مدرنیزاسیون آخوند و حوزه را بدنبال خود ” خر کش ” به معنای واقعی کلمه کرده است .

اقای ” رحیم پور ” روحانیت عجوز هزار داماد سیاست در ایران است و با شما علاقمندان به دین ومذهب نیز همان می کند که در ادوار مختلف حیات سیاسی ایران کرده است شما را خواهد فروخت و بزودی در یک طوفان سیاسی ، بخاطر خیانت و سوء استفاده ” آخوند ” از دین ، همین مردم ، آری همین مردم سینه زن و نوحه خوان ، از اسلام و مذهب متنفر شده و این بساط و دکان را چنان به هم خواهند زد که نه از ” تاک اثر ماند و نه از تاک نشان ” از روحانیت جدا شوید ، شاید بتوانید در ایران فردا ، حداقل مناسک مذهبی خود را به جای آورید . من چنین روزی در آینده نه چندان دور ایران می بینم که ظاهر مذهبی داشتن موجب سرافکندگی و اجرای مناسک دینی موجب لعن ونفرین مردم شود ! مگر در آلمان امروز کسی می تواند با افتخار بگوبد که ” فاشیست ” است ؟ .

جمله بسیار روشنگر دیگری را اینروزها از ” حسن عباسی ” آن ذوب شده در ولایت شنیدیم وی در سخنرانی در خطاب به ” حسن روحانی ” گفت : خطر روحانیت منهای اسلام هزاران بار بدتر از اسلام منهای روحانیت است ” این جمله ترس مسلمان بنیاد گرایی نظیر ” حسن عباسی ” را از ضربه ای که روحانیت به اس و اساس دین می زند ، نشان می دهد ، یعنی افرادی مانند ” عباسی ” و اعضای ” عماریون ” ، کسانیکه حاضر شدند به خاطر خط غلطی که از ” خامنه ای ” گرفتند به قتل ” رفسنجانی ” افتخار کنند و اکنون نیز اسیر دست ” نبرد نعلین ” ها شده وحاضر هستند ” روحانی ” را به قتل برسانند ، به خطر روحانیت برای دین و آیین اشان شک کنند ، ممکنست بزودی خطی در سپاه و حزب اللهی ها پیدا شود که برای حفظ اسلام به حذف روحانیت بیندیشند و یا برای حفظ انقلاب به حذف روحانیت فاسد و مستبد فکر کنند . جمله عباسی این واقعیت را در خود دارد که وی وبسیاری دیگر آهسته آهسته به این نتیجه می رسند که برای حفظ اسلام باید از شر قشر سوء استفاده گری به نام روحانیت خلاص شد .

اقای عباسی ” خامنه ای ” رفسنجانی ” را شیطان اکبر خواند و حکم به قتل وی داد ، کدام یکی از مشکلات کشور حل شد ؟ اشرافیگری ؟ اختلاس ؟ نابرابری ؟ با طناب خامنه ای به چاه قتل رقیبان وی نروید ، روحانیت فروشنده است و همه چیر حتی دین را می فروشد ، روحانیت ، ” خدا ” را در ایران به قتلگاه منافع مادی و سیاسی خود برد ، روحانیت در یکی از مذهبی ترین کشورهای جهان ” خدا” را کشت ! ” در ایران امروز ” خدا ” مرده ” است و این آن واقعیتی است که ایران را چهار نعله بسوی ” سکولاریزم ” می برد و در صحبت ” رحیم پور ” منعکس می شود .” قاسم سلیمانی ” سرباز ولایت در یکی از سخنرانی های خود جمله گویایی به زبان اورد : او گفت : وقتی سوار بر هواپیما و از فراز آسمان به تهران نگاه می کنیم اثری از معنویت در آن نمی بینیم ، اما با همین نگاه دمشق را پر از معنویت می یابییم
” خامنه ای ” شما طرفدران خود را به قومی که برای حفظ قدرت حاضر به انچام هر کاری به معنای واقعی کلمه هر کاری دست بزند تبدیل کرد و نزد مردم بی اعتبارتان کرد . تا قدرت خود را حفظ کند ، برگ انجیر پوشاننده پلشتی های ” روحانیت ” با دست یافتن این قشر انگل به قدرت فرو افتاد و اکنون اینها با گرفتن دستشان به هر جایشان نمی توانند زشتترین اعمال و خیانتهای خود را پنهان کنند . مردم ما روحانیت را به زباله دانی تاریخ پرتاب خواهند کرد ، خود را از اتحاد با این قشر فاسد برهانید شاید در کنار ملت آبرویی پیدا کنید .

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com