روز زن از دید من، روز یادآواری رهایی زنان از بختک مردسالاریست. این روز، یادآور برابری همە انسانها در مقابل بربریت و بردەداریست. بهمین دلیل نیز روز بسیار بزرگیست و بە این تعبیر روز همگان است. این روز، روز دختران ما، مادران ما، خواهران ما و روز همە عزیزان ماست. در کشورهایی که حقوق زنان تا حدود زیادی محترم شمردە می شود این روز را با پایکوبی و شادی برگزار می کنند اما زنان سرزمین من باید بطور پنهانی (غیرقانونی) و گاهی حتی دور از چشم مردانشان دور هم جمع شوند. تا زمانی که چنین است ما نیز باید به راههای برون رفت از این وضعیت فکر کنیم.

من این روز را با خاطرە تکان دهندەای از چند سال پیش پی می گیرم. در آستانە روز زن یک “سلاخی وحشیانە” در یکی از روستاهای مریوان اتفاق افتاد… این سلاخی هر چند به قیمت جان یک زن بی گناه تمام شد اما یک تکان بود بر پیکر “شرافت” جامعە کرد. این سلاخی ٨ سال پیش در آستانە چنین روزی یعنی ٧ مارس اتفاق افتاد. اسم قربانی این جنایت دلبر بود. دلبر ٨ سال است که دیگر نیست. او تنها ١٨ بهار از عمرش گذشتە بود. در سرزمین ما به طور متوسط هر روز دلبری سلاخی می شود و حیاتش را ناموس پرستی می گیرد. هر روز پروانەای می سوزد و هر هفتە گلهایی پر پر و آرزوهایی بر باد می روند.

در روز ٨ مارس ٢٠٠۴ در خبرها آمدە بود:
“حدود ساعت ٩ صبح روز دوشنبه ١٧/١٢/٨٣ (یک روز قبل از ٨ مارس) زن ١٨سالەای بنام دلبر خسروی ساکن روستای برقلا از توابع مریوان توسط برادرش سلاخی شد. خبر بریده شدن سر این زن، مردم مریوان و شهرهای دیگر کردنشین را تکان داد. بە اتفاق روایتهای مختلف علت و انگیزە این جنایت “درخواست طلاق” از شوهر توسط دلبر بود. این طلاق خلاف میل شوهر و خانوادەاش بود. بزعم برادر، دلبر حق طلاق گرفتن را نداشتە است و اصرار دلبر را بر طلاق، نتیجە علاقه او به شخص دیگری تلقی کرده و بهمین دلیل نیز اقدام به کشتن وی برای حفظ ناموس کرده است. دلبر را به سه راه برقلا می برد و بە طرز بسیار فجیعی سلاخی می کند.”

روز زن هر چند روز شادی و جشن است اما روز همپیمانی و تازە کردن همکاری و همیاری با جنبش فمنیستی و برای مسایل زنان نیز باید باشد تا این جشن همگانی تر شود.
و
روز زن بر زنانی نیز باید مبارک باشد کە بطور روزمرە زیر بار تعصبات مرد سالارانە بودە و نە تنها مجال برگزاری هیچ جشنی را ندارند بلکە هر روزشان عزاست و هر لحظه شان را با ترس و خشونت سر می کنند.

این یک حکم تاریخی و پروسەای اجتماعی است کە بالاخره روزی طی شدە و روز جهانی زن با روز جشن، سرور و خوشی برای “همگان” و پایان دردهای زنان توام خواهد شد.

آنروز دیگر “ناموس پرستی” احترام و فضیلت نیاورده و نە تنها در گفتار نخبگان بلکە در گویش عامە مترادف جنایت و ضدیت با اخلاق جامعە تلقی خواهد شد.

آنروز دیگر گفتگو و مدارا و احترام به حق مساوی زن ملاک و ارزش می شود نە خشونت و حذف و سوزاندن.

آنروز ارث و گواهی خواهرانمان در تساوی با برادرانمان خواهد بود.

آنروز حق حضانت و طلاق بطور مساوی تقسیم می شود.

آنروز احراز پست وزارت و قاضی شدن برای زنان بهمان سهولت خواهد بود که برای مردان هست.

آنروز “جنس”، سوالی برای رسیدن بە هیچ مقامی نخواهد بود.

آنروز کار در خانە همان قدر مردانه خواهد بود که زنانه است.

آنروز دیگر فحشهایمان بە جای آزار دادن خواهر و مادرانمان تنها خود ما را هدف می گیرند.

آنروز قبول خواهیم کرد کە آلت تناسلی و تخت خواب دخترانمان “شرف” برای ما نخواهد آورد، بلکە افکار و اعمال در سطح عمومی است کە قضاوت خواهد شد.

آنروز به امر سنت، باور و عرف و یا دین، زنی با اجبار به خانه بدبختی فرستاده نمی شود.
آنروز…

و تا آن روز…

باید عمدەترین دردها و راههای چارە آنها را مورد بررسی قرار داد. و شاید بهتراست هر سال را برای یکی از دەها نمونە تضییع حقوق زنان انتخاب و برای آن صرف زمان و انرژی کرد. جنایتهایی که بنام ناموس انجام می شوند گرانترین زخم خاموش بر تن و یا “فاجعە ی خاموش” جامعه ماست. این زخم عمیق باید التیام یابد. “ناموس” را از زندگی خود باید پاک کنیم حتی اگر لازم است واژه دیگری جایگزین آن کردە و ناموس را در سال ١٣٩٢ منفی بدهیم. آیندە خانوادە عاری از خشونت، در نفی ناموس پرستی است و نفی غیرت مردانە نسبت به سکس و یا آلت تناسلی زنانە.

ناموس و غیرت
کتاب “فاجعە خاموش”، “قتلهای ناموسی” نوشتە و تالیف پروین بختیارنژاد کە اولین بار در مدرسە فمنیستی* منتشر و معرفی شدە تحقیقی است در این بارە. این اثر در جاهای مختلف از جملە در سایت فوق الذکر بعنوان یک تحقیق از آن اسم بردە شدە است. این کتاب** در یکی از بخشهای خود به تفصیل، مسالە ناموس را شرح دادە است که من ٣ پاراگراف زیر از این کتاب را پایان بخش یاداشت خود می کنم. پروین بختیار نژاد ناموس وغیرت را توجیەگر قتلهای ناموسی معرفی می کند و اینچنین می نویسد: “واژه ناموس در فرهنگ لغات ایرانیان در همەجا مترادف و بـه معنـای غیـرت، شرف و مردانگی تعریف شده است. از آنجایی که غیرت، شرف و مردانگـی مردان همیشه ارتبـاط مسـتقیم بـا زنـان داشـته، واژه غیـرت نیـز در ادبیـات مـا ناموس پرستی تعریف شده است و منظور از نـاموس، زنـان خـانوادەای هسـتند که وابسته به مرد است. در نتیجه مردان همیشه باید مراقـب نـوامیس خـود، بـر اساس برداشت و استنباط خود از واژه غیرت و شرافت باشند. اما تفسیر غیرت و شرف مردان، داستانی پر از فراز و فرود دارد. تا آنجا که بـه بهانه غیور بودن، کلیه حقوق فردی و انسانی زنان توسط مردان ربوده می شـود و تنها از موجودی به نام زن، اطاعت محض می ماند و نه چیز دیگـر. چـرا کـه تفاسیر و برداشتهای متفاوت و حتی متناقض از این مقوله وارد جزئی تـرین و خصوصی ترین ابعاد زندگی زنان می شود تا از این طریق به مردان ثابـت کنـد که موجوداتی غیور و ناموس دوست هستند و این غیرت و شرافت به او اعتبـار و غرور اجتماعی می دهد.”

این ناموس پرستی برای سالیان متمادی و قرنها، حکومت مرد را در خانوادە و خانە تضمین کردە است. ناموس پرستی مانند یک نرم اخلاقی دربسیاری از خانوادەها به زنان نیز تسری یافتە است. چە بسا زنان زیادی نیز برای حفظ ناموس مردان خانوادە در قتلهای ناموسی دست دارند. مادر و مادربزرگانی و حتی خواهرانی بودە و هستند که دختران و عروسهایشان را مسموم کرده یا بە آتش کشیدەاند.

بختیارنژاد در کتابش بخوبی این پدیدە را باز کردە و ناموس مردانە و اعتبار ناشی از آن را می شکافد. در تملک بودن زن و فرزند در این باورهای کهنە و کهنگی و پوسیدگی این باورها را در ارتباط با پدیدە جنایی- اجتماعی زن کشی و زن ستیزی می داند. او می نویسد:

“در داستان سربلندی مردان، هرقدر زن مطیعتر و به حقـوق فـردی و اجتمـاعی خود بی اعتناتر باشـد، مـی توانـد مـردان خـانواده و فـامیلش را اعتبـار بیشـتری بخشد. البته زنان نیز در دنیای سـنتی، چنـین تعریفـی از خـود دارنـد. در نتیجـه آنگونه زندگی می کنند که مـرد و هنجارهـای دنیـای قـدیم بـرای او تعریـف کردەاند. او در واقع خود و فرزندانش را جزء مایملـک مـرد مـیدانـد و بایـد طوری زندگی کند که او می خواهد و او می پسندد. اما کوچکترین تلنگر اندیشه مدرن، می تواند تعاریف کهنه دنیای قدیم را بـه چالش کشد و زنان را با چراهای متعدد، در رابطه با خود، اطرافیانش و از همه مهمتر با هنجارهای موروثی مواجه سازد و او را به درگیری جدی وادارد. در این درگیـری او بـه دنبـال خـود فرامـوش شـدەاش اسـت.”

از” تونل تاریک” چگونە می توان عبور کرد؟ مبارزە بە سوی روشنایی همیشە به نور نمی رسد و گاهی زنان را می سوزاند. جلو سوزاندنها را می توان گرفت؟ زیادند دلبرهایی که صرفا بخاطر طلاق سلاخی شدەاند. اما زیاد هم هستند زنانی را تنها بخاطر دوست داشتن شخص دیگری و بخاطر عشق غیر مجازشان بە آتش سنت ناموسی سوختەاند. جامعە باید بپذیرد که زنان نیز مانند مردان می توانند عاشق شوند و دوست داشتە باشند و یا از وجود و بدن خود لذتی را که می خواهند ببرند و مجازات هم نشوند. زنان نیز باید بتوانند عشق محروم را امتحان کنند بدون اینکە مشمول مرگ شوند.

پروین بختیار نژاد در نهایت قتل زنانی را که قربانی ناموس می شوند در این بخش توضیح می دهد او زن را که گذشتەاش پر از دریغ و امروزش پر از خستگیست به مبارزەای فرا می خواند کە قربانیان فراوانی داشتە است:

“او بارهـا و بارهـا گذشته را مرور کرده تا ببیند در کجـا ایسـتاده. دیـروزش پـر از دریـغ اسـت، امروزش پر از خستگی از دیروز و برای رسیدن به فردا بایـد از تونـل تـاریکی عبور کند تا خود را به سوسوی آن شعلەای که از دوردستها وی را بـه سـمت خود فرا می خواند، برساند. دیروز پر از افسوس و امروز پر از بایـدهای سـخت و طاقـت فرسـا، راهـی جـز مبارزەای سخت برای او باقی نمی گذارد. در این مبارزه جانهـای بـی شـماری به نام “ناموس” قربانی شدەاند. ولی خبر تعداد اندکی از این قربانیان بـه گـوش من و شما رسیده است. بقیه آنها در تنهایی و گمنـامی جـان خـود را از دسـت دادەاند. اما اگر زنده می ماندند بر آن بودند به گونەای دیگر زندگی کنند. بـه این قتلها، “قتلهای ناموسی” می گویند. این نمونە ها به خوبی نشان می دهد که تعریف غیرت و شـرافت مـردان تـا چـه حـد بـه بیراهـه رفتـه اسـت. چنانکـه درخواسـت طـلاق، پـدری را بـی نـاموس می کند، علاقەمندی یک پسر و دختر حتی با رعایـت آداب و رسـوم، غیـرت برادری را جریحەدار می کند. سوءظن بـه کـودک ٧ سـاله، پـدر را در کشـتن کودک خود حتی به تردید هم نمی اندازد. امتنـاع از ازدواج اجبـاری، مـردان خانواده را بی ناموس می کند و منجربه قتل دختر می شود.”

آمار بالای قتلهای ناموسی و قربانیان این پدیدە نشان از آن دارد که این راه بقول پروین بختیار نژاد “سخت” است و من اضافە می کنم که رسیدن به عدد صفر در این آمارها تنها با همت زنان و مردان تساوی طلب و فمنیست ممکن است. برای پایان دادن به این فاجعە باید عمل کرد و آستینها را بالا زد.

روز زن بر “همگان” مبارک…

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* مدرسە فمنیستی:
http://www.iranianfeministschool.eu/spip.php?article6009

** دانلود “پی دی اف” کتاب فاجعە خاموش “قتلهای ناموسی” نوشتە و تالیف پروین بختیارنژاد:
http://www.iranianfeministschool.eu/IMG/pdf/_-_.pdf

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com