در این همایش دو روزه، آقایان رضا علیجانی ذیل عنوان “بازاندیشی دینی و ضرورت بازاندیشی در نواندیشی دینی”، محمدرضا نیکفر ذیل عنوان “منطق دین پیرایی (بحثی در باب اصلاح دینی در مسیحیت و اسلام)، و دکتر عبدالکریم سروش ذیل عنوان “از مارتین لوتر چه می آموزیم؟” و با مدیریت محمدجواد اکبرین در روز اول به طرح نظرات خود پیرامون موضوع همایش پرداختند و در پایان سخنرانی خود پاسخگوی پرسش های حضار در ارتباط با سخنان خود شدند. در روز دوم، هر یک از سخنرانان نقد و بررسی خود را نسبت به سخنرانی انجام شده توسط دو نفر دیگر مطرح کردند و آنگاه پاسخگوی پرسش های حضار در این ارتباط بودند.
رضا علیجانی در توضیح عنوان سخنرانی خود گفت: نواندیشی دینی از صدر اسلام وجود داشته اما هرچه تاریخ جلوتر رفت، رویکرد روشنگرانه به خاطر جوابگویی به شریعت، خط نزولی یافت….
وی جمهوری اسلامی را باعث و بانی طی شدن راه رفته غرب نزد نواندیشان دینی و الگو گرفتن نسخههای رادیکالتر غرب معرفی و گفت: «نواندیشان دینی میخواستند تعاملی با سنت داشته باشند و با طرح دیدگاههایی چون عقل، عشق، معنویت و عرفان مذهب خود را بدون تقابل با اندیشههای مدرن بهروز کنند تا دگرگونی کم هزینهتر شود اما این روند را جمهوری اسلامی قیچی کرد.»
او افزود که بحث سکولاریسم و پلورالیسم در ایران عمدتا از طرف نواندیشان دینی طرح شده و آنها در ایجاد تغییر فکری در جامعه، از روشنفکران موثرتر بودهاند: «نه بخاطر قدرتشان، بلکه بخاطر بستر و بدنه اجتماعیشان.»
رضا علیجانی توضیح داد که اصلاح الهیات و شریعت برای نخبگان جذابیت دارد ولی تنها مصادیق و تاثیر تغییر رویه زندگی روزمره است که میتواند مردم را جذب کند. از نظر او پراکندگی، شکاف و نبود دیالوگ نزد نواندیشان دینی آسیبی بزرگ در چارچوب واگرایی است. علیجانی با بغضی در گلو هشدار داد که جامعه ایران در آستانه نوعی “فروپاشی ملی” است و پیشگیری از این فروپاشی در گرو اصلاح اقتصادی و جامعهای متکثر است.
محمدرضا نیکفر دومین سخنران از منظر فلسفه سیاسی، به منطق دین پیرایی پرداخت و وارد مسائل روز نشد. او ویژگی فرهنگ اسلامی را ابهام دانست و تزی ارائه داد بر این مبنا که در ایران یک جریان تاریخی اصلاحگری با پیوستگی وجود داشته؛ بی آنکه چنین نامی داشته باشد. او نتیجه گرفت که اصلاحگری دینی در ایران باید خودش را با این جریان منطبق کند.
وی که سخنرانی خود را در قالب یک طرح مکتوب ارائه کرد یادآور شد چون احتمال دارد نتواند گفتار را تا انتهای یادداشت فراهم شده پیش برد در ابتدا خلاصه گفتار را به این صورت عرضه کرد:
سیر سخن:
– تعیین مشخصههای الگوی دینپیراییِ دفعتیِ انشعابی مذهبساز: رفورماسیون چه منطقی دارد؟
– آیا سنت فرهنگی ما و ویژگیهای دین اسلام و روحانیت آن، پذیرای چنین منطقی هست؟ نه!
– ویژگی فرهنگ موسوم به اسلامی چیست؟ چندپهلویی و ابهام.
– کانسپت حقیقت در این فرهنگ: چه حقیقتی در برابر حقیقت ادعایی متشرعان قرار میگیرد؟
تز: وجود یک جریان اصلاحی تاریخی بر پایه یک کانسپت بدیل حقیقت. این کانسپت اساسا در حوزه عمل است؛ تقدم اخلاق بر معرفت.
نتیجه ۱: اصلاحگری دینی عصر ما لازم است خود را بر این جریان متکی کند.
نتیجه ۲: جدال اصلی تاریخی بر سر منش است، نه بر سر معرفت.
– آن کانسپت بدیل حقیقت نیز نیاز به بررسی انتقادی دارد.
نیکفر آنگاه به ارائه تصویری تاریخی از وقایع پس از جنبش اصلاح دینی لوتری پرداخت و گفت: درست ۴۰۰ سال پیش در چنین ایامی جنگ سی ساله آغاز شد، آن هم از ماجرایی در پراگ. این ماجرا رخ داد بر زمینه مقاومتی که در برابر کاتولیکی کردن منطقه هم وجود داشت، منطقهای که اکثر اهالی آن پروتستان بودند. اشراف پروتستان شورش برانگیختند. شورشیان دو تن از صاحب منصبان نماینده قیصر و یک منشی را از پنجره یک کاخ به بیرون پرتاب کردند. آنان جان سالم به در بردند، اما داستانشان مقدمه جنگی درازمدت شد که اروپا را سراپا خونین کرد. در آن حدود ۶ میلیون تن جان باختند. تخمین میزنند اروپایی که صحنه جنگ سی ساله شد، یعنی قلمرو امپراتوری مقدس رمی−ژرمنی، در سال ۱۶۱۸، یعنی سال شروع جنگ، ۱۸ میلیون جمعیت داشته است. بر این قرار یک سوم اهالی در طول سی سال خونین، جان باختهاند. بر این قرار، جنگ سی ساله به نسبت از دو جنگ جهانی قرن بیستم تلفات و مصیبتهای بیشتری بار آورده است… آنقدر در طول جنگهای سی ساله از هم کشتند، تا از نفس افتادند. کشتار با تقدیس کشیشان همراه بود. هر دستهای با همراهی و تشویق و دعای کشیشان به کام مرگ فرستاده میشد. همه به اسم حقانیت دینی میکشتند و غارت و تجاوز میکردند. عدهای وضع و حال این زمانهٴ خاورمیانه را با اروپا در دوران جنگهای سیساله مقایسه میکنند.
نیکفر یادآوری کرد که اختلاف نظر بر سر الهیات، باید انفجاری باشد تا مردم درکش کنند و تبدیل به شعار شود؛ وگرنه نمیتوان بر سر یک مسئله انتزاعی و آکادمیک رفرم یا جنبش ایجاد کرد. نکته دیگر تز او این بود که بدیل اصلاحگری از ابداع ناشی نمیشود بلکه محصول بنیادگرایی است.
اشاره او به لوتر بود که در برابر کلیسای کاتولیک فاقد صراحت، صرفا و فقط انجیل و ایمان را ملاک قرار داد. نیکفر در معرفی پدیدهای منطبق با این صراحت در جهان اسلام گفت: «باید کسی را بیابیم که به سنت آشنا باشد، رسمیت و مرجعیت داشته باشد. با لحنی متعصبانه جلوی زعمای دیگر بایستد و نقد اجتماعی داشته باشد… و نتیجه گرفت که نزدیکترین افراد به این الگوها بنیادگرایان هستند و گفت: «پس باید وحشت کنیم از رفرماسیون.» و افزود: گفتیم که ایده آغازین پروتستانی ایده صریحی است و پروتستانتیسم آغازین با صراحت لهجه، غیرت، تعصب و خشکه مقدسی سربر میآورد. شاید راه اصلاح نه صراحت که ابهام باشد، نه تکپهلویی بلکه چندپهلویی باشد، نه اشاره مستقیم بلکه ایهام باشد!
محمدرضا نیکفر با استناد به توماس باوئر اسلامشناس و عربشناس آلمانی گفت: توماس باوئر (Thomas Bauer)، اسلامشناس و فرهنگشناس معاصر آلمانی، تز جالبی دارد. میگوید فرهنگ اسلامی در دوره پیش از عصر جدید فرهنگ ابهام است؛ فرهنگ ایما و اشاره و قصهپردازی و تفسیرهای چند وجهی است و درست به این خاطر نسبت به فرهنگهای دیگر روادارتر بوده است. این نکته که باوئر در مورد اسلام بیان کرده و در کتاب جدیدترش با اتکا بر نظرات زیگمونت باومن درباره مدرنیته و پستمدرنیته و نیز بحث روانشناسان درباره تحمل ابهام در قالب یک نظریه فرهنگی عمومی درباره ابهام و صراحت، و هویت چند وجهی و تکوجهی ارایه کرده، مهم و سزاوار اندیشهورزی است. وی درادامه افزود: «بارها نوشتهام که نقش مهندسان در ویرانی جوامع چقدر منفی است. آنها باور دارند که میتوان خراب کرد و دوباره ساخت؛ اینطوری ساخت و عوض کرد. این طرز تفکر خیلی خطرناک است و چنین صراحتی نزد شعرا نیست…»
نیکفر در تشریح کانسپت “مدارا و عدم قیل و قال” و کانسپت “اعتماد یا شک و پرسشگری” گفت فیلسوف به خلاف فقیه نمیگوید والله اعلم چون همه چیز را میداند. او نتیجه گرفت که کانسپت “چند پهلویی” با دیانت مدرن سازگارتر است: «در گسست از مقاومت تاریخی و فرهنگی نمیتوان کاری کرد بلکه باید در امتداد آن قرار گرفت.»
جان کلام نیکفر این بود که اسلام سنتی و تاریخی کمخطرتر از اسلام مدرن و صاحب قدرت است. این که برخلاف اروپا که با صراحت کلام یا تدقیق مفاهیم به مقابله با مشکلات رفت، ایرانیها میتوانند با بهرهمندی از فرهنگ دیرینه ایما و اشاره و کنایه و عدم قطعیت، به تحولات اجتماعی دست بزنند.
آخرین سخنران روز اول دکتر عبدالکریم سروش بود. وی تزهایی را درباره تشابهات و تفاوتهای جهان مسیحیت و اسلام و اثبات یا نفی نیاز یا بینیازی به لوتر در ایران ارائه داد و بحث را بر این استوار کرد که لوترها و اراسموسها در جامعه ایران بسیارند: «اما نهضت لوتری در اروپا جواب داد و در ایران جواب نمیدهد.»
وی در ادامه گفت: نظام جمهوری اسلامی یک نظام کلیسایی است. «در گذشته روحانیت با قدرت مسلط در دیالوگ بود اما اکنون یک تفسیر رسمی حاکم است و قرائت رسمی از فقه تبدیل به قانون شده است… وقتی فقه را به قانون تبدیل کنید، دیگر قانون نمیتواند چند قرائت داشته باشد.»
او وضعیت را چنین تشریح کرد که تنها در اعمال بسیار خصوصی مانند نماز خواندن تکثر و تنوعی دیده میشود: «و گرنه در امور کلان و سیاستساز ما کلیسایی عمل میکنیم.»
سروش گفت مسئله حقوق طبیعی که پس از لوتر طرح شد، در نواندیشی اسلامی وجود نداشته و ندارد: «لوترهای ما مسئله پلورالیسم را پس از جمهوری اسلامی مطرح کردهاند و این از میوههای آبدار است که قرائتهای مختلف داشته باشیم.»
وی لوتر را معجونی از وهابیت، اشعریه و تشیع خواند و گفت: «خوب که بنگرید ابداعی وجود ندارد. از هر کـــدام سهمی برداشته و ترکیب و ادغام کرده است.»
او همچنین یادآوری کرد که دین در اختیار قوم خاصی است و نواندیشان دینی در ایران مطرود “دستگاه کلیسایی موجود” شدهاند.
استقبال از این همایش توسط علاقمندان به مباحث نظری به ویژه توسط جوانان قابل توجه بود و افراد از شهرهای مختلف در همایش حضور یافته بودند، ضمن اینکه برای استفاده افرادی که نتوانسته بودند در همایش حضور یابند همایش بصورت آنلاین، از طریق فیس بوک سایت”ندای آزادی” پخش شد. (یادآور میشود پخش مستقیم سمینار اشتباهاً از طریق فیس بوک قدیمی سایت ندای آزادی پخش شد. از این بابت پوزش می طلبیم. نشانی فیس بوک فعلی سایت: Face Book)
متاسفانه افراد اندکی که بطور سازمان یافته در روز اول همایش حضور یافته و با استفاده از فرصت پرسش و بگونه ای همانند انصار حزب الله در ایران در پی اخلال در همایش برآمدند و خود را عضو حزب کمونیست کارگری معرفی کردند، با مدارای اکثریت حاضر و مدیریت همایش نتوانستند به هدف خود دست یابند هرچند برای توجیه عمل به دستور حزبی و شیوه غیرمدنی خود از اخلالگری خود در همایش فیلم گرفتند و آنرا در پایگاه های اطلاع رسانی خود به نمایش گذاشتند.
فایل صوتی دومین روز سمینار هم اکنون در کانال یوتیوب ندای آزادی در دسترس است:
سمینار دو روزه پانصدمین سال جنبش اصلاح دینی در اروپا در کلن آلمان – جلسه روز دوم
فیلم های سمینار نیز پس از تدوین، آپلود خواهند شد.
مجموعه عکس های سمینار:




























































نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.