یکی از بستگان زندانیان بهایی در گفتگو با مسیح علی نژاد می گوید: در بند زنان زندان سمنان هفت کودک شیرخواره به همراه مادران شان و در کنار سایر زندانیان و حتی معتادان نگاهداری می شوند و مسولان دستگاه قضایی در پاسخ به پیگیری های خانواده ها نسبت به وضعیت سلامت این بچه ها پاسخی نمی دهند.
متن کامل این گفتگو و شرحی از وضعیت این نوزادن محبوس در زندان سمنان را می توانید بشنوید:
مسیح علی نژاد روزنامه نگار هستم. میخواستم درمورد وضعیت کودکانی که به همراه مادران بهایی در زندان سمنان هستند با شما گفتگویی انجام بدهم.
– باید حقیقتا رویش صحبت کرد. بچهها چون از شیر مادر تغذیه میکنند مجبورند همراه مادرانشان باشند. سه تا از بچههایمان همراه با مادرانشان که بیگناه در زندان هستند: بارمان احسانی، رسام تبیانیان و سورنا قربانی.
– این بچهها الآن چند ماه در زندان هستند؟ آیا مختلط با زندانیان دیگر در یک جا نگهداری میشوند یا مجزا، در واقع، فقط کنار مادرانشان هستند؟
– این بچهها که تقریبا از سه ماهگی وارد زندان شدند ـ سنین متفاوتی داشتند ـ الآن نزدیک به ۵ ماه است که در شرایط بسیار بد در زندان هستند. زندان زنان سمنان تفکیک جرائم ندارد و مادرانشان با بقیه زندانیان که جرمهای مختلف دارند، من جمله معتادها، با هم هستند. به جز این سه بچه ۷ بچه دیگر در زندان قرار دارند.
– وضعیت سلامتی این نوزادان در زندان چگونه است و آیا رسیدگیهای پزشکی صورت میگیرد؟
– آنها در شرایط بد زندان از لحاظ آب و هوایی که دارد، عدم وجود پنجره برای تهویه هوا و هواخوری خیلی کوچک، نبود تخت برای بچهها و خیلی شرایطی که باعث میشود از حقوق عادی یک زندانی محروم باشند، به سر میبرند. بنابراین، شرایطی که الآن در زندان زنان وجود دارد برای بچهها اصلا مساعد نیست. کما این که چندی پیش هر سه این بچهها دچار بیماریهای عفونی شدند و چند روزی در بیمارستان بستری بودند. متأسفانه چون بهبود کامل به دست نیاوردهاند قطعا به مراتب تا سالهای آتی هم میتواند کاملا در سلامت جسمانی آنها تاثیر بگذارد.
– آیا پیگیری برای تغییر وضعیت نوزادان و یا آزاد شدن آنها از حبس صورت گرفته؟
– خیلی پیگیری شد که اجازه بدهند مادرانشان یکی دو سال دیگر که بچهها به دو سال رسیدند وارد زندان شوند ولی متأسفانه قبول نکردند و بچهها بالاجبار وارد زندان شدند.
– شما مشخصا به کدام مراجع قضایی برای پیگیری وضع بچهها مراجعه کردید؟
– به دادستان، معاون دادستان، رئیس قوه قضائیه، رئیس زندان، معاون و همه افرادی که در این بستر مسئول هستند مراجعه شده.
– پاسخ آنها درمورد این که این بچهها باید در زندان بمانند یا تفکیک و جدا شوند چه هست؟
– پاسخ صریحی نمیدهند. اصلا پیگیری نمیکنند، قبول نمیکنند. دادستان جدید سمنان که آقای حیدر آسیابی هست، به هیچ عنوان خانوادهها را نمیپذیرد و در یک یا دو مورد که خانوادهها موفق شدند حضورا ایشان را ملاقات کنند، صریحا اشاره میکنند که دست ما نیست و ما بیشتر از این نمیتوانیم امکانات به شما بدهیم. در مورد دادن مرخصی به زندانیها متأسفانه به این مطلب اصلا توجه نمیکنند. عزیزانی داریم در زندان که واقعا بیمار هستند، بیماریهای شدید دارند و حتی بیماریهای لاعلاج دارند که وقتی به پزشک مراجعه میکنند، عدم تحمل کیفری به آنها میدهند ولی متأسفانه اصلا به این مطالب به هیچ عنوان توجه نمیشود. حتی برای درمان هم اجازه مرخصی نمیدهند. یعنی الآن مسأله مهمی که در شهر سمنان وجود دارد این است که دادن مرخصی به ندرت و با احتمال خیلی خیلی ضعیف صورت میگیرد. اخیراً به یکی دو نفر مرخصی خیلی کوتاه مدت داده شده و سریعاً آنها را به زندان فرامیخوانند.
– صحبت یا سخنی خطاب به مسئولینی که ممکن است صدای شما را بشنوند و یا درخواستی از رسانهها و افکار عمومی اگر دارید بفرمایید.
– مطلبی که باید رویش خیلی کار شود این است که این بچهها حقیقتاً بیگناه هستند. اولاً این که مادرانشان به جرم عقیده و فکری که دارند در زندان هستند و مطلب دوم، چرا این بچهها باید همراه مادرانشان باشند؟ حداقل میشد امکانی را فراهم میکردند که یکی دو سال آینده مادران را بخواهند که بچهها بتوانند خارج از زندان.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
نظام باید دست عطوفت بر سر این کودکان کشیده و آنها را به والدینی مومن و صالح تحویل دهد که به امید خدا بتوانند عشق به میهن و نور ایمان به اسلام را دل آنها زنده کنند. متاسفانه والدین گمراه نقش موثری در تباهی سرنوشت کودکان دارند. امید است این کودکان عاقبت به خیر شوند و به میهن اسلامی-آریایی خویش خدمت کنند.
چهارشنبه, ۹ام اسفند, ۱۳۹۱
من نمی فهمم آقای داریوش احمدی! شما چقدر از نظام مواجب می گیرید که لحاف و تشک خودتان را انداخته اید توی حیات خلوت نظام و دائم از آن دفاع می کنید؟ آخه برادر من؛ کدام والدین گمراه؟ شما واقعا کجای دنیا زندگی می کنید؟ این پارادوکس اسلامی – آریایی را هم لابد از مشایی یاد گرفته اید!
چهارشنبه, ۹ام اسفند, ۱۳۹۱
ای ول به داریوش احمدی. کورش بزرگ و محمد بن عبدالله دو ستون هویت ایرانی هستند. شیعه روایت ایرانی از اسلام است و ادیان غیر از آن قابل پذیرش نیستند. خانم پرناز تاریخ ایران را مشایی نساخته. اینها حقیقت است که مشایی باشد چه نباشد.
چهارشنبه, ۹ام اسفند, ۱۳۹۱
خانم پرناز،
من مواجبی اگر هم میگیرم از محل کار خودم است که در یک شرکت خصوصی به کار مشغولم. از هیچ دولتی هم تا به حال دیناری نگرفته ام. والدین گمراه یعنی والدینی که از راه ایمان منحرف شده اند. اینها شاید حق داشته باشند برای خودشان تصمیم بگیرند که به چه راه راست یا کجی بروند، اما نمیتوانند بچههای طفل معصوم را از راه راست منحرف کنند. من وارد بحث در مورد فرقه بهاییت نمیشوم زیرا این بحثها به اثبات رسیده است. من تنها نگران این بچهها هستم که به دست افراد صالحی سپرده شوند.
چهارشنبه, ۹ام اسفند, ۱۳۹۱
آورین آورین شما واقعا یک تمامیت خواه به تمام معنی هستید فکر کنم شما توی یک تونل زمان افتادید و از هزاروچهار صد سال قبل یک راست افتادید اینجا فکر می کنی اسلام حق داره و دیگران هیچ حقی ندارن حالا شما که این همه در مورد ناحقانیت بهایی ها می گویید حتما مطالعه داشته اید پس لطف کنید بگید هشت اصل دیانت بهاییت چیست قول می دهم حتی یکی رو هم نمی توانید بگویید
چهارشنبه, ۹ام اسفند, ۱۳۹۱
آقای احمدی انسانیت را تعریف کنید !!!! آیا در دین شما آزادگی معنی دارد؟ خوب دقت کنید گفته ام ” آ ز آ د گ ی ” !!!!
شنبه, ۱۲ام اسفند, ۱۳۹۱
نور ایمان فقط از اسلام میتابه و سایر ادیان الهی بزرگ و دارای پیامبر اولی العظم؟
من بهایی نیستم، نمیخواهم هم باشم… اما متاسفانه با افکار زشت و خشن بهایی ستیزی بزرگ شدم.
یادم هست در دوران دبیرستان یکی از بچه ها میخواست که برای کمک به یک بهایی وساطتش را به یکی از اقوام بکنم. بدون اینکه بدانم چرا و یا فکر کنم با انزجار و تنفر گفتم من اگر خودش را ببینم اینقدر سرش را به دیوار میکوبم تا بمیرد. .. تا اینکه بعدها کم کم و ناخواسته از نزدیک با آنها آشنا شدم. مقاومتم بی فایده بود. کاملا به اشتباهم پی بردم. آنها هم انسانندو مثل من خدا را دارند.
اگر درست فکر کنیم تمام ادیان و همچنین به قولی فرقه ها و … حتی بودائیسم یک سری قوانین، دستورالعمل و … هستند برای زندگی بهتر انسانها در زمان خودشان که با تعالیم روحانی آمیخته شده اند.
وقتی به چین رفته بودم و فهمیدم اکثریت آنها لائیک هستند، اما گویا نباید با آنها مشکلی داشته باشیم و در قرن ۲۱ کافر گفتن خنده دار است. اما بهائیان که به خدا معتقدند و مسلمانان شیعه ای بوده اند که مسیر دیگری برای عمل به قوانین و زندگی روزمره و روحانیشان یافته اند را آزار می دهیم و بی ایمان قلمدادشان میکنیم.
فکر کنیم که چرا از ارتباط و سخنانشان واهمه دارند، چرا از تبلیغاتشان گریزانند. مگر زبان مذاکره را گرفته اند؟
لازم نیست به دین و فرقه آنها بگرویم، حداقل میتوانیم بفمیمشان. بفهمیم که با دوست چینی، ارمنی یا زرتشتیمان فرقی ندارند برایمان.
در طول تاریخ همیشه اگر منافع در خطر بوده است ظلم و جور در کار بوده. در تاریخ سایر ادیان همچون مسیحیت و … کاملاً آشکار هست. خدایا… کی تمام میشود این لاانسانیت که به نام تو به خوردمان میدهند.
یکشنبه, ۲۲ام اردیبهشت, ۱۳۹۲