فلسفه عین زندگیست. فلسفه محصول و مفهوم زندگی آگاه است. همچنانکه منطق بعنوان تلخیص و تعمیم تجارب زندگی روش اندیشه فلسفی است.

فلسفه همان تبادل موثر اطلاعات است که زندگی و ثبات زندگی را بعنوان فعالیت آگاه ممکن می سازد.

درک پویائی زندگی و خصیصه تحول و تحرک زندگی که تحولی مادی است، محصول تفکر فلسفی است.

اما انجماد فلسفه در غرب که محصول تجرید فلسفه از زندگی و مادیت آن است، سبب شد که فلسفه غرب در انحصار به ذهنیت کلام منجر به متفلسفینی نظیر نیچه شود که از فرط کلامزدگی و شعر و شعار با زندگی و زنانگی حیات عناد کرد و ذهنیت خشن مردانگی (“مرد برتر”) و سبعیت درندگی نژاد و نژاده پرستی مردانه اروپایی (“درندگان موبور”)  را برگزیند: که توجیه و انعکاس بینش فرهنگ استعماری اروپا نسبت به شرق مستعمراتی بود (۱).

زمینه این وحشیت قدرت گرا در فرهنگ غربی قدیم است. همچنانکه توام بودن آن در فلسفه غرب با کلام گرایی جهت پوشاندن واقعیات مادی ضد انسانی تاریخ استعماری و سرمایه داری غرب در شرق و تحمیق و باورندن توجیه استعمار قدیم و سیاست سرمایه داری جدید قدیمتر است.

ذهنیت کلام ارسطوی تعلیم دهنده اسکندر مقدونی که نمونه قدیم لشگرکشی و استعمار غرب بر شرق است، موافق طبع اصحاب کلیسا افتاد و اندیشه منطقی و فلسفه را هزار سال از اروپا بر افکند. تا سرانجام فلسفه از زندگی مادی برید و منحصر به “فلسفه کلام” مسیحی شد. با تسلط مسیحیت بر اندیشه در رکاب تسلط نظامی و استعماری روم در غرب (نظیر آلمان) و شرق (نظیر آفریقا)، اندیشه و فلسفه در غرب که تحکیم تسلط روم بر آن به جهت نزدیکی آسانتر بود، ممنوع شد. هزار سال فلسفه از مغربزمین رخت بربست. بقول یاکوبی ریاضیدان:

“تاریخ نیمه شبی داشته است که می توانیم آنرا در حدود هزار سال بعد از میلاد بر آورد کنیم. در این زمان هنر و علم حتی از خاطره بشریت محو شده بود. آنچه در دنیا ازفرهنگ باقی بود مانده بود فقط در میان مسلمانان دیده می شد. بالاخره مسیحیت که از پرستش استخوانهای مرده شهدا خسته شده بود، بطرف قبر نجات دهنده (در شرق) رهسپار شد. … تا بالاخره در اینجا نیز طلیعه صبح نمایان شد. سپیده دم این روز را در تاریخ به نام رنسانس یا تجدید حیات دانش می نامند.” (۲).

در این هزاره تاریکی و ظلمات اندیشه در غرب، علم و فلسفه در سایه زمینه قدیم علم و فلسفه بین النهرین که مبنای فلسفه و علم در اروپا بود، درشرق ادامه و پیشرفت یافت. و باز روی به اساس قدیم تحصیل اندیشه و علم شرقی از طریق تجارب مستقیم با طبیعت و زندگی آورد. علم پزشگی که استعمال مستقیم علوم تجربی در زندگی است پیشرفت شایانی در شرق کرد. مورخین علوم سهم ابن سینا را در تاسیس علم تجربه گرا و منطق علمی که منجر به علم آزمایشی جدید و فلسفه منطقی در سراسر جهان شد، اساسی تر از همه دانسته اند (۲). اینگونه تجربه گرایی منطق تجربی و مادی از یکسو منجر به فلسفه و نظریه علمی “حرکت جوهری” صدرای شیرازی شد و از سوی دیگر موجد ماتریالیسم جدید اروپا در ماتریالیسم دیالکتیک شد. 

همچنانکه فلسفه مدرن مادی و بینش و روش مادی ماتریالیسم مدرن بدون تجربه گرایی علم جدید که منبع و مرجع ماتریالیسم مدرن طبیعت گرا و انسانگراست، ممکن نمی شمی بود.

کمااینکه سعه صدر متاثیرین از تجربه گرایی علمی و فلسفی ابن سینا چنان انسانی و منطقی است که چون صدرای شیرازی مشابه علم جدید: نه تنها تفاوتی میان انسان و حیوان قائل نیست و هردو را نظیر بینش علم بیولوژی از یک ریشه می شناسد بلکه بر خلاف “ابرمرد” پرستانی چون نیچه چند قرن پس از او، هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست و هردو را موافق با بینش بیولوژیک فعلی بخشی از موجودات زنده و حیوانات می شمرد. به سخن دیگر او بدون تفاوت میان زن و مرد و انسان و حیوان همه را در توافق با علم بیولوژی از جمله “جنبندگان” می شناسد و بعنوان تشخیص میان جنبندگان و جمادات (“غیر جنبنده”) امکان آمیزش (نکاه) میان جنبندگان را (نظیر حیوانات بیولوژیکی که انسان نیز بخشی از آنهاست) بیان کرده است. (نک.: “اسفار اربعه” و جملات نقل شده از آن در منابع اینترنت فارسی).

و چه کوته بینی علمی که از این بیان علمی صدرا که موافق نگاه بیولوژی به موجودات صرفا میان جمادات غیر جنبنده و جنبندگان نظیر حیوانات (و بخش انسانی آن) فرق می گذارد، بعضی به غلط و به غرض حیوان شمردن زنان در مقابل مردان را جعل کرده اند: چون صدرای شیرازی مزاوجت میان “جنبنده” گان را خصیصه آنان و تشخیص جنبندگان نسبت به جمادات شمرده است.

در حالیکه فلاسفه واقعی نظیر صدرا که از سوی مراجع متحجر اسلامی تکفیر  و از دار و دیار زندگی آواره شد، نه تنها انسانی بلکه علمی و تجربی اندیشیده اند و ازاینرو برخلاف متحجرین بعدی اروپایی نظیر نیچه که مردان اشرافزاده را از آمیزش با زنان خدمتکار منع کرد تا خون اشراف آلوده نشود (۳)، هرگز میان زن و مرد ترجیحی قائل نشده اند.

فلسفه درک واقعیت زندگی بشری و سعی در ایجاد تعادل آنست. در حالیکه از آنجایی که بیشتر ساختار جدید فلسفه غرب در عصر بعد از رنسانس و دوران توفق نظامی غرب بر عالم و دوره استعمار شرق وسیله اروپا قوام یافته است، فلسفه غرب و خصوصا متفلسفینی نظیر نیچه منجر به تشویق و توجیه تسلط “درندگان موبور” غربی نسبت به شرق و باقی جهان شده است: کشتار صنعتی یهود از شرق به غرب آمده در اروپا نمونه ای از این بینش تسلط گرایی اروپایی نسبت به شرق بود.

 

حواشی و توضیحات:

 

ارنست توگندهات استاد فلسفه برلین در مقالات فلسفی خویش وحشیت بینش نیچه را بر اساس توجیه نیچه از سبعیت “درنگان موبور” (اروپایی ـ آلمانی) در مقابل اقوام ضعیف نظیر یهود که منجر به کشتار نژادی یهود در آلمان شد، تاکید کرده است:

  1. Tugendhat, „Die Zeit“, Nr. 38, 2000.

Tugendhat warnt vor Verharmlosung Nietzsches – Presseportal

https://www.presseportal.de › …

۱۳.۰۹.۲۰۰۰ — Hamburg (ots). Der Tübinger Philosoph Ernst Tugendhat hat davor gewarnt, den Philosophen Friedrich Nietzsche zu verharmlosen.

تمامی مراجع و محتوای موارد مربوط به فلاسفه و دانشمندان یاد شده را می توان بر اساس جستجو تحت عناوین لاتین مربوطه در منابع اینترنت یافت. مورد منتسب به یاکوبی از کتاب “عدد زبان علم” توبیاس دانچیگ است.

Dantzig, Tobias (1932-11-26). “Number: The Language of Science (A Critical Survey Written for the Cultured Non-Mathematician)”. George Allen & Unwin Ltd., Chapt. 5.

ـ مورد مربوط به تاثیر جهانی ابن سینا در تصحیح علم بواسطه تاسیس تجربه گرایی در علم را می توان در مقالات سابق من درهمین سایت و سایت های دیگر و نیز در مراجعی نظیر “تاریخ علم” جرج سارتن و “راه فیزیک” س. سامبورسکی یافت.

نیز بنگرید به:

McGinnis, Jon (July 2003). “Scientific Methodologies in Medieval Islam”. Journal of the History of Philosophy, 41 (3): 307–۳۲۷.

ـ مورد تاثیر جهانی اساسی ابن سینا در منطق جدید را همچنانکه من تحقیق و ثابت کرده ام در ابداع ساختار های هندسی دایره و مثلث در منطق وسیله ابن سینا دید که بواسطه تاثیر بر رامون لول و از اینرو بر لَیبنیچ منجر به ایجاد دوایر منطقی “وَن” در منطق مدرن شد. دیگران نیز نظیر ویلفرید هوجس  و چارلز بکویت در انگلستان روشن کرده اند که منطق جدید متکی بر ابداعات منطقی ابن سیناست. خصوصا در مورد تاسیس علوم تجربی مدرن بر اساس روش های منطقی ابن سینا بنگرید به:

Ch. I. Beckwith, „Warriors of the Cloisters, The Central Asian Origins of Science in the Medieval World”, Princeton University Press, Princeton and Oxford, 2012.

علاوه بر این رجوع به مقالات متعدد من در رابطه با فلسفه در همین سایت و دیگر سایت های ایرانی جهت درک مباحث مربوطه و توضیحات مفصل موارد مربوطه مفید است.

نک. ویل دورانت، “تاریخ فلسفه”، بخش نیچه، تهران، کتاب جیبی.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)