کارگر کیست؟ فعلهای است که ناوه بر دوش، کاهگل را به پشت بام رسانده و به استاد میدهد؟ استاد بنا، جوشکار و اسکلتکار و وردستانشان که از خرابهها آسمانخراش میسازند و در فردای آبادانی و افتتاح، رخت به خرابهای دیگر میبرند؟ آن بیزمینی که روی زمین دیگران کشت میکند و مزدی فقط به قدر نانخورش به خانه میبرد؟ آموزگار و استادی که اتومبیلشان به کسر کوچکی از اتومبیل دانشآموز فخرفروشی نمیارزد که پدری ثروتمند و سرمایهاندوز دارد؟ پزشکی که مطب خصوصی ندارد یا پرستار و دیگر شاغلان بیمارستانها که شب و روز و تعطیل و غیرتعطیل در محیطی آکنده از بیماری و عفونت در تلاش برای بازگرداندن سلامتی بیماران هستند؟
مهندس و اپراتور کامپیوتر و برنامهنویسی که با درآمد ماهانهشان به سختی زیست میکنند و با کمک دیگر اپراتورها و کارگران متخصص و غیرمتخصص چرخ صنعت، تولید و خدمات را میچرخانند؟ یا کارکنان بانکها و موسسات مالی و … یا روزنامهنگاران و شاغلان در رسانههایی که اخم دبیر و سردبیر را تاب میآورند تا شاید، با قرارداد و بیمه یا بدون آن، آخر ماه دریافتیای داشته باشند؟ تمامی اینها اما، در دو چیز مشترکاند:
یکی هزینههای زندگی که با مزد و حقوق دریافتی از کارفرما تامین میشود و دوم تمایلشان به داشتن شرایط کاروایمنی بهترو دستمزد متناسب با آن که جوابگوی رفاه و تامین اجتماعی لازم برایشان باشد.
اما در برابر این خواستهی مشترک، یک مانع مشترک نیز وجود دارد: کارفرمای استثمارطلب. کسی که مایل است، به منظور کسب هرچه بیشتر سود، ساعات کار بیشتری تعریف کند، دستمزد کمتری بپردازد و شرایط کار را حتا با گذر از مرز ایمنی به نفع خود تغییر داده و کمهزینهتر کند.
کارگران ایران، یعنی تمامی مزدبگیران کشور، در شرایطی به استقبال روز جهانی کارگر میروند که:
قریب ۸۰ درصد آنان با حقوق ماهانه و درآمدهایی، در مجموع متاثر و در حول و حوش حداقل مزد تصویبشدهی هر سال، که هیچ نسبتی با خط فقر ندارد روزهای ماه را با ناداری و تنگدستی به آخر میرسانند و همواره در ترس و دلهره، از تمدید نشدن قرارداد کارشان، بسر میبرند. اینان دیگر مفهوم امنیت شغلی را به کلی از یاد بردهاند.
کارگران ایران، در سایهی شوم قراردادهای موقت کار و تهدید بیکاری ناشی از حضور جمعیت چندمیلیونی بیکاران، نادرست و نه ناگزیر، در سندیکاها و تشکلهای مستقل صنفی خود حضور ندارند و سازمان نیافتهاند و این پراکندگی سبب چیرگی شرایط نامطلوب کار بر رفاه و سلامتی آنان شده و شرایط زندگی را برایشان سخت میکند.
خصوصیسازی و پولیشدن هرچه بیشتر امر آموزش و تحصیل و بهداشت و درمان، امان از مزد و حقوقبگیران بریده است و این در حالی است که بیش از نیمی از درآمد کارگران صرف هزینه مسکن شده و ناگزیر بهرهمندیشان از خدمات بهداشتی و درمانی و آموزشی کاهش بسیار یافته است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.