مطلب زیر در روزنامه شرق ۲۱ مهر چاپ شده اما متاسفانه متناسب با شرایط سانسور در ایران تا حد زیادی تغییر کرده است.


اگر زندگی واقعی ما حریمی داشت! دیگر چه فرقی می‌کرد پیام‌رسانش ایرانی باشد یا خارجی

با گسترش اعتراضات و ایجاد محدودیت‌های بیشتر در دسترسی به اینترنت و پلتفورم‌های خارجی، وزارت ارتباطات به دنبال ایجاد مرکز انتقال پیام بین پیام‌رسان‌های بومی است تا یک پلتفرم یکپارچه ملی برای پیام‌رسان‌ها ایجاد شود. مدیرکل پایش، ممیزی و نظارت سازمان فناوری اطلاعات ایران اعلام کرد با هدف ایجاد ارزش افزوده برای پیام‌رسان‌های بومی در برابر پیام‌رسان‌های خارجی، قصد دارند مرکز انتقال پیام بین پیام‌رسان‌ها را ایجاد کنند تا یک پلتفرم یکپارچه ملی تشکیل شود… صرف نظر از همه ایرادات وارد به اختراع دوباره چرخ و توسعه وارونه در اقتصاد دیجیتال با خروج از میدان جهانی کسب و کار در فضای سایبر و … سخن با بانیان این پروژه‌ها نیست که خیلی بهتر از همه ما می‌دانند هیچ امیدی به موفقیت اینگونه طرح‌ها نیست. اما با مسئولان، به ویژه رئیس قوه قضاییه که گفتند اگر انتقاد یا پیشنهادی هست بگویند، ما شنونده‌ایم، سخن با ایشان و سایر مسئولان است که ظاهراً می‌خواهند شنونده خوبی باشند. نویسنده به عنوان کسی که چندین دهه در زمینه حقوق سایبر تحقیق کرده، یک سال و نیم پیش با مطرح شدن طرح صیانت، از منظر قطعات استاندارد هر حکمرانی خوب در فضای سایبر به این موضوع نگریسته که امیدواریم گزیده مربوط به جنبه اجتماعی آن مورد توجه قرار گیرد و مسئولان دست کم، پاسخی منطقی برایش داشته باشند.

سوال مشخص: چرا ابزارهای ایرانی تبادل داده و اطلاعات نمی‌توانند در متن زندگی واقعی و طبیعی اکثر مردم جای خود را باز کنند؟ چرا حتی با وجود انبوه قوانین و مقررات در حمایت از حریم خصوصی، مردم اعتمادی به احترام واقعی نهادهای دولتی به این “حریم” ندارند؟

در عوض، چرا به رغم سیاست عدم حمایت از حریم خصوصی و سانسور شدید در چین، به محض رونمایی از نخستین سرویس پیامرسان ملی به نام ویچت (تنسنت-۲۰۱۱) استقبال زیادی از آن می‌شود (با بیش از یک میلیارد کاربر) و مردم همچنان راغب به استفاده از این پیام‌رسان و سایر محصولات داخلی هستند؟ شاید گفتگوی دوستان چینی و ایرانی، موضوع را روشن‌تر کند:

چینی: سلام چطوری دوست ایرانیم؛ ایرانی: خوبم عزیزم (همراه با استیکر مخصوص بانوان)؛ چینی: میگم بهتر نیست از پیامرسان ویچت استفاده کنیم؛ ایرانی: چرا ویچت؟ این پیامرسان چند سال پیش در ایران فیلتر شد؛ چینی: چرا؟؛ ایرانی: به دلیل انتشار محتوای غیراخلاقی و مستهجن؛ چینی: اینکه سایت نیست محتوای مستهجن داشته باشه! کدام محتوای مستهجن (استیکر تعجب)؛ ایرانی: نمی‌دونم، ولی باشه خوبه، چرا که نه؛ ایرانی: مرسی دانلود شد؛ نرم‌افزار خوب و کاملی ست، ولی خب، در سیاست ویچت نگاه می‌کنم من حریم خصوصی در این نرم‌افزار ندارم؛ چینی: چطور مگه؟ ایرانی: در قوانین ایران تکیه زیادی راجع به صیانت از حریم خصوصی شهروندان شده، مواد ۴، ۶۵۳، ۶۵۸، ۶۶۰ قانون آیین دادرسی کیفری، مواد ۵۸، ۵۹ و ۷۱ قانون تجارت الکترونیکی ایران ۱۳۸۲، طبق مواد ۱۳، ۳۵، ۳۶ و ۸۲ منشور حقوق شهروندی ۱۳۹۵ تفتیش و بازرسی وسیله نقلیه ممنوع هست، ماده ۱۴ آیین‌نامه اجرایی مراقبت‌های الکترونیکی ۱۳۹۷، ماده ۳۶ آیین‌نامه نحوه استفاده از سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی ۱۳۹۵، ماده ۳۷ آیین‌نامه اجرایی ایجاد دفاتر خدمات الکترونیک قضایی و کانون آنها ۱۳۹۶، ماده ۱ دستور العمل اجرایی کنترل مجرمان ۱۳۹۷، ماده ۱۳۳ آیین دادرسی کار ۱۳۹۱، ماده ۳ آیین‌نامه اجرایی ۱۳۹۸، ماده ۵ قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر ۱۳۹۴، مواد ۱۳ و ۱۴ قانون انتشار و دسترسی آزاد اطلاعات ۱۳۸۷، مواد ۱ و ۹ آیین‌نامه ۱۳۹۳، ماده ۷۴ برنامه ششم توسعه و اخیراً طرح جدیدی به مجلس ارائه شده که به زودی قانون می‌شود و در این طرح هم صیانت از اطلاعات شخصی شهروندان تاکید زیادی شده؛ چینی: واووووو (چندین تعجب و غم)، خدای من، چقدر برای حکومت شما حریم خصوصی شهروندان محترمه! چه جالب، دریغ از یک مورد و اصلاً حریم خصوصی نداریم؛ ایرانی: (خنده و بازو)، از این موضوع باید خیلی خیلی ناراحت باشی، نه؟؛ چینی: خب البته قوانین زیادی برای حفاظت از داده‌های خصوصی داریم که بیشتر برای مهار شرکت‌های خصوصی در ارسال پیام‌های تبلیغاتی است، ولی برای چی ناراحت باشم؟؛ ایرانی: خب دیگه نمی‌توانید مشکلات کشورتون رو به هم دیگه اطلاع‌رسانی کنید، دولت میفهمه؛ چینی: درسته، ولی کدوم مشکلات؟؛ ایرانی: مثلاً اینکه دزدی و اختلاس رو افشا می‌کنید، بعد حکومت میفهمه چه کسی افشا کرده، مجازاتش می‌کنه؛ چینی: اگر دزدی و اختلاس بشه ما افشاء نمی‌کنیم، اطلاع می‌دهیم و جایزه می‌گیریم و دولت اون شخص را اعدام می‌کنه؛ ایرانی: بیکارها اعتصاب می‌کنند، اطلاع‌رسانی نمی‌کنید؟ چینی: ولی ما تقریباً بیکار نداریم، وضع اقتصادی ما از همه دنیا بهتره؛ ایرانی: اگر دخترا و پسرا بخواهید جمع بشید برای خوشگذرونی و رقص و آب بازی و شنا، می‌فهمند اونوقت اذیت می‌شوید؛ چینی: (چندین تعجب) خب آره می‌فهمند، ولی چرا اذیت بشیم؟ دولت ما که خیلی خوشحال میشه فقط و فقط برای خوشگذرونی و این جور چیزها دور هم جمع بشیم، تازه کلی امکانات و وسایل برای این منظور اختصاص داده؛ ایرانی: راجع به محیط زیست که همه جا داره تخریب میشه، دیگه اینجا فکر می‌کنم به مشکل بر می‌خورین؛ چینی: خب برای توسعه اقتصادی و رفاه ما، محیط زیست صدماتی دیده ولی چیزی تخریب نشده و اقدامات زیادی برای احیا و توسعه محیط زیست میشه؛ ایرانی: از تورم و گرونی اینها که بالاخره انتقاد می‌کنید؟؛ چینی: ولی ما که تورم و گرونی نداریم؛ ایرانی: اداره دولتی می‌روید کارتون انجام نمیشه، رشوه می‌گیرند و این چیزا رو اطلاع‌رسانی می‌کنید؛ چینی: ما اگر کاری دولتی داشته باشیم مراجعه حضوری نمی‌کنیم و کار دولتی‌مان از طریق همین ویچت تماماً انجام می‌شه؛ ایرانی: (تعجب) یعنی شما هیچ اعتراضی ندارید که در پیامرسان‌تان مطرح بشه؟ چینی: خب داریم، پیش میاد ولی آنقدر مهم نیست که وقت با ارزشمون را به اون اختصاص بدیم. معمولاً اطلاع می‌دهیم و برطرف میشه؛ ایرانی: باشه، اصلاً شما خوب (عصبانیت)، وای بیچاره شدم، الان از امنیت اخلاقی برام پیامک آمد (استیکر گریه)؛ چینی: پیامک چی اومده، امنیت اخلاقی چیه؟ ایرانی: به خاطر عقب رفتن روسریم تو خودرو دیروز جریمه شدم باید ماشینم رو ببرم پارکینگ بخوابانم و این چندرغاز حقوقم رو باید جریمه روسری بدهم و کلی هم دردسر بکشم (چندین گریه)؛ چینی: (چندین تعجب) چطور، مگه نگفتی حریم خصوصی دارید؟ مگه با وجود این همه قانون حریم خصوصی، خودت انتخاب نمی‌کنی چی رو سرت بزاری یا اصلاً نذاری؟ تازه، مگه نگفتی وسیله نقلیه حریم شخصی هست؟ ایرانی: نه این استثنائاً حریم دولت هست و ما باید رعایت کنیم؛ چینی: (غم و تعجب) شاید بهتر باشه اصلاً موهاتو از ته بزنی مجبور نباشی این همه عذاب بکشی (خنده)؛ ایرانی: چی داری میگی، چندسال پیش یک هنرپیشه زن برای سکانسی از یک فیلم این کار و کرد، دستگیرش کردند و انداختنش چند سال زندان؛ چینی: (خنده) دروغ میگی، یعنی موهای تو هم استثنائاً حریم دولته؟؛ ایرانی: این که خوبه، سال پیش تو خونمون پارتی گرفته بودیم پلیس ریخت تو خونه همه ما را دستگیر کرد، کلی جریمه نقدی دادیم بعضی‌ها شلاق خوردند…؛ چینی: عجب (چند خط تعجب)، مگه مسکن جزو حریم شخصی نیست؟ ایرانی: نه، این هم حریم دولت هست، تازه دوستم هم به خاطر بیرون بردن سگش کتک خورد و سگش رو ازش گرفتند، بازم بگم؟؛ چینی: (چند خط عصبانیت) جالبه، حق انتخاب لباس ندارید، مسکن حریم شخصی نیست، موی سرتان حریم دولته، حق انتخاب خوردن ندارید، حق گرداندن سگتان را ندارید! با این وجود به داشتن این همه قوانین حمایت از حریم خصوصی برای محافظت از “هیچ” افتخار می‌کنید، پس چرا نگران استفاده از ویچت هستی؟ شما ایرانی‌ها اصلاً حریمی ندارید که خصوصی باشه که بعد لازم به حمایت باشه، محتوایی نیست که ارزش حمایت داشته باشه، حکومت شما به شدت از چیزی که ندارید روی کاغذ محافظت می‌کنه و از چیزی که حق طبیعی‌تان است، در واقعیت به شدت ممانعت! و حتی با اون مبارزه می‌کنه. اما ما چینی‌ها چون حریم زندگی آزاد داریم، محتوای متنوع و زیادی تولید می‌کنیم که حکومت همه آن‌ها را می‌بیند. حتی کارهای شرکت را هم با ویچت انجام می‌دهم و تا وقتی ما این محتواهای متنوع را به سیاست پیوند نزنیم، هیچ کاری با ما ندارد، پس من اعتراضی ندارم، راستی چرا باید اصلاً به سیاست فکر کنم وقتی امور زندگی به روال طبیعی می‌چرخه؟ من که نه سوادش رو دارم و نه بهتر از این‌ها می‌توانم حکومت کنم. هیچ علاقه و رغبتی هم ندارم که از تفریحات و عشقم بزنم برای قبول مسئولیتی که نه سود اقتصادی برام داره نه خوشحالم می‌کنه. وقتی که تقریباً اکثر مسایل مُرَتّبه، اصلاً چرا باید به سیاست فکر کنم دوست ایرانیم؟ البته الان که فکر می‌کنم باید نگران استفاده از ویچت باشی، چون همین حداقل ارتباط هم ممکنه برایت دردسر ساز باشه؛ ایرانی: آره، تازه می‌فهمم شما حریم خصوصی واقعی دارید و ما فقط کلی قوانین حریم خصوصی (چندین غم و اندوه) کاش ما هم مثل شما به جای قانون، خودش را داشتیم (چند خط گریه)…

چینی‌ها از اینکه دولت آنها را “نگاه” می‌کند نگران نیستند؛ از اینکه “اصل حریم فردی برای زندگی آزاد اجتماعی” را دارند، اما حقی نسبت به “مالکیت اطلاعات” ثبت شده این آزادی‌های فردی تحت عنوان “حمایت از داده/حریم خصوصی” ندارند، آزار نمی‌بینند… این حکومت بعد از مرگ مائو پایان رسالتش را برای تحمیل الگوی سبک زندگی کمونیستی-چینی اعلام و با لغو اجبار به پوشش متحدالشکل قرار منع تعقیب برای آزادی‌های اجتماعی و فرهنگی صادر نمود. این آزادی‌ها محترم و به جای تولید محتوا، حکومت تمام قد مشغول به سانسور محتوا شد و در نتیجه این تحول، بخش عظیمی از بودجه تولید محتوای دولتی کشور آزاد و صرف زیرساخت‌های ملی شد. با نگرش جدید، تنها به یک دهه نیاز بود تا ملت چین در مشارکت مؤثر با سرمایه‌گذاران خارجی برای تجاری ساختن محتوا، پتانسیل‌های عظیم اقتصادی را برای ایجاد درآمدهای ملی آزاد و بدین ترتیب بدون خونریزی گذاری آرام از نظام غیر طبیعی تمامیت خواه[۱] به نظام قابل تحمل اقتدارگرا[۲] صورت گرفت.

اکنون بهتر متوجه می‌شویم که چرا با وجود گستردگی قوانین و مقررات موجود راجع به حمایت از حریم خصوصی، تمایلی به استفاده از ابزارهای جستجو و پیام‌رسان ایرانی وجود ندارد. در واقع، این ابزارها انعکاسی از زندگی روزمره و طبیعی میلیون‌ها شهروندی است که به دور از منظر ارشادی و تحکمی دولت جریان یافته و نوعی مهاجرت مجازی میلیون‌ها شهروند ایرانی برای رهایی از واقعیت تحمیلی و دستوری سبک زندگی یک قشر خاص است و طبعاً آنها که متمول‌تر هستند به نحو فیزیکی این مهاجرت را انجام می‌دهند؛ و آنهایی هم که مثل ما توانی برای مهاجرت فیزیکی ندارند به نحو مجازی در این بسترهای مطمئن خارجی سکنی می‌گزینند. قطعاً اگر مثل همه جای دنیا سبک‌های گوناگون زندگی بدون تحمیل نماد فرمانبرداری به نام حجاب یا به هر نام دیگری در قالب یونیفرم (شکل بیرونی مهم نیست. جالب اینکه لباس واحد لاکدمون-اسپارت‌ها عریانی بود. کسی حق پوشیدن لباس نداشت) آزادانه و ایمن در اجتماع حضور یابند، اساساً لزوم استفاده از این حجم گسترده از ارتباطات مجازی منتفی شده و جامعه به سمت تعادل و توازن حضور فیزیکی و نشاط میل خواهد کرد… این تصور از بنیان اشتباه است که با از دست دادن یک سنگر همه سنگرها توسط مردم فتح خواهد شد! اگر مقوله حجاب را از منظر حجاب نگاه کنیم، مطلقاً چنین اتفاقی نخواهد افتاد و معتقدین به این نوع پوشش همواره می‌توانند به عنوان یک انتخاب یا حتی حس امنیت، از آن استفاده کنند. اما اگر معنای حجاب را در حد یونیفرم تنزل دهیم که نماد تحمیل یک سبک زندگی خاص است، بلی، در این صورت همه سنگرها از دست خواهد رفت. اما اینها اصولاً سنگرهایی است که دولت از ابتدا حقی در تصرفش نداشته. سنگرهایی فتح -غصب- شد که هیچوقت مال دولت نبود و باید به صاحبان اصلی‌اش برگردد. وقت آن رسیده بین حاکمیت مردم در انتخاب زندگی دلخواه و یا بقای تنش، دوگانگی و اضمحلال، یکی انتخاب شود. البته همیشه می‌توان معامله‌ای بُرد-بُرد با ملت داشت مشروط بر اینکه با درک واقع‌بینانه از شرایط همانند یک دولت بالغ، قبول شرایط طرف مقابل را به‌عنوان یک عقب نشینی یا ضعف محسوب نکرد. در یک معامله، قرار نیست یک طرف برنده مطلق و طرف دیگر بازنده باشد، که در این صورت هر دو بازنده‌اند. برای دولت باید سود بقاء مشروع داشته باشد، و برای ملت، سود زندگی واقعی.

پس، آزادی‌های فرهنگی و اجتماعی را که اکسیژن هر جامعه‌ای است و از ابتدا حق مردم بوده به صاحبانش بازگردانید تا ایران دوباره نفس بکشد و دولت به وظیفه اصلی و نهادینه خود، یعنی حفظ امنیت برای حضور متنوع و گوناگون سبک‌های مختلف زندگی مشغول شود، که این تنها مقدمه و آغاز یک حکمرانی خوب است و در این صورت مطمئن باشید روبیکا جای خود را در میان ملت باز خواهد کرد، البته چنانچه هنوز بعد از تبعات منطقی پذیرفتن این اصل، مسئولان همچنان احساس کنند که آیا به جای توسعه زیرساخت‌ها، واقعاً لازم است چرخ را دوباره اختراع کرد!

سیامک قاجار قیونلو

وکیل دادگستری و پژوهشگر در حقوق توسعه

[۱] Totalitarian.

[۲] Autocracy.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)