چکیده :راه حل نامه صددرصد شخصی و قدرتپرستانه است؛ همه مشکلات کشور حل میشود، تنها اگر احمدینژاد رئیسجمهور شود. بههمین دلیل نه از ضرورت گفتگوی ملی سخن میگوید و نه از لزوم رفع حصر و ممنوع التصویری. نه بر آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی تاکید میکند و نه بر لزوم اعلان عفو عمومی و بازگشت ایرانیان مقیم خارج به میهن پا میفشارد تا ایران و ایرانی از سرمایه، دانش، تجربه، مدیریت و مهارت آنان بهره برند. نه شعار سپاهیزدایی اقتصاد میدهد تا بخش خصوصی جان بگیرد و نه بر ضرورت بهبود روابط منطقهای ایران اصرار میورزد تا اقتصاد کشور رونق یابد. نه از آزادی مطبوعات و فضای مجازی و حق تشکیل احزاب برای همه ایرانیان دفاع میکند و نه کلامی در حمایت از آزادی تشکلهای دانشجویی میگوید. اصلاحات ساختاری از دید امضاکنندگان نامه یعنی تقدیم کشور به محمود…
روز گذشته نامهای از سوی تعدادی از اساتید دانشگاه و فعالان حوزوی نزدیک به محمود احمدی نژاد خطاب به رهبری منتشر شد. در این نامه که با امضای ۳۰۰ نفر از مسئولین و فعالین تشکلات دانشجویی و حوزوی در تاریخ ۱۴ فروردین ماه به دفتر رهبری ارسال گردیده است، نگرانیهای موجود در چهلمین سال پیروزی انقلاب بیان گردیده و ضمن تأکید بر ضرورت تقویت حقیقیِ امید اجتماعی، گفتمان رسمی کشور در حوزهی امیدآفرینی مورد انتقاد واقع شده است.
نویسندگان این نامه خواهان اصلاح اساسی در کشور شده و در ادامه نسبت به برخوردهای صورت گرفته با احمدی نژاد و همراهانش اعتراض کرده و احمدی نژاد را “آخرین روزنههای امید برای اتخاذ راه اصلاحات اساسی و برگرداندن حکومت به مردم” دانستهاند.
سید مصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاح طلب و زندانی سیاسی سابق که در دولت احمدی نژاد راهی زندان شد، در یادداشتی انتقاداتی را متوجه این نامه کرده و در شش بند توضیح داده که این جریان با نگاشتن این نامه بازهم خیال نجات ایران و خروج از بن بستهای پیش رو را ندارد و بلکه تنها دغدغهاش حضور احمدی نژاد و همراهانش در قدرت است.
تاجزاده در یادداشت خود که در کانال شخصیاش منتشر شده با اشاره به سکوت این جریان در مقابل حصر و ممنوع التصویری و زندانهای طولانی مدت فعالان سیاسی و مدنی مینویسد: “نویسندگان از بسیاری از اقدامات فاجعهبار مسبب بحرانهای کنونی نام نمیبرند. برای مثال از توقیف فلهای مطبوعات (از عوامل مهم ناکارآمدی نظام و سیستماتیک شدن فساد، و حذف شایستگان و بستهشدن حلقه مدیریت کشور) اسم نمیبرند زیرا پای قاضی مرتضوی یار غار احمدینژاد به میان میآید. نام نظارت استصوابی را نمیبرند و به انحلال ان جی او ها و احزاب توسط وزیر کشور سپاهی احمدینژاد نمیپردازند و هیچ اشارهای به حصر و ممنوع التصویری غیرقانونی رهبران اصلاحات نمیکنند. کلمهای نیز درمورد بازداشتهای گسترده فعالان مدنی و وضعیت نابسامان زندانیان سیاسی که بعضا در اعتصاب غذا بهسر میبرند، نمیگویند. مشکل ایران از دید آنان بازداشت چند احمدینژادی است و ردصلاحیت خود او در انتخابات. بههمین دلیل کمترین اشارهای به ردصلاحیت رفسنجانی و حسن خمینی و … نیز نمیکنند.”
متن این یادداشت به شرح زیر است:
۱. نامه انتقادی ۳۰۰ نفر از حامیان آقای احمدینژاد به رهبر گامی مثبت در جهت شفافشدن صحنه سیاسی و تقدسزدایی از قدرت بشمار میرود. هرچند روح و لحن نامه بیانگر ناامیدی تهیهکنندگان آن است، باوجود این باید از نامه استقبال کرد و به مباحث آن دامن زد تا کم کم درباره راههای برون رفت از مشکلات به اجماع برسیم.
۲. انتقادهای نویسندگان نامه به نهادهای انتصابی، منهای مواردی که به نظر میرسد عمدا از قلم انداختهاند، همان انتقادهای همیشگی اصلاحطلبان است. با کمال تاسف قوه قضاییه، شورای نگهبان، صدا و سیما، سپاه و بسیج و دیگر نهادهای منصوب رهبر در طول سه دهه گذشته نقش ملی و بیطرفانه خود را رها کرده و مدافع و گاه حتی سخنگوی جناح اصولگرا شدهاند و در هر دو زمینه ایجابی و سلبی کارکرد نادرستی داشتهاند؛ هم در دادن امتیازات ویژه به اصولگراها و مصونیت بخشیدن به آنها و هم در محرومکردن منتقدان اعم از نیروهای اصلاحطلب یا مستقل از حقوق مسلم خود. نظارت استصوابی نیز نهادهای انتخابی را ناکارآمد کرد.
این همان روندی است که در دو دولت احمدینژاد نیز جاری و از حمایت شخص وی بهرهمند بود و خود او نیز از این رانتها به نحو بیسابقهای بهره میبرد، البته تا زمانی که بهعلت قهر ۱۱ روزه در صف غیرخودیها قرار گرفت و از همان تاریخ آزادیخواه شد.
۳. نویسندگان از بسیاری از اقدامات فاجعهبار مسبب بحرانهای کنونی نام نمیبرند. برای مثال از توقیف فلهای مطبوعات (از عوامل مهم ناکارآمدی نظام و سیستماتیک شدن فساد، و حذف شایستگان و بستهشدن حلقه مدیریت کشور) اسم نمیبرند زیرا پای قاضی مرتضوی یار غار احمدینژاد به میان میآید. نام نظارت استصوابی را نمیبرند و به انحلال ان جی او ها و احزاب توسط وزیر کشور سپاهی احمدینژاد نمیپردازند و هیچ اشارهای به حصر و ممنوع التصویری غیرقانونی رهبران اصلاحات نمیکنند. کلمهای نیز درمورد بازداشتهای گسترده فعالان مدنی و وضعیت نابسامان زندانیان سیاسی که بعضا در اعتصاب غذا بهسر میبرند، نمیگویند. مشکل ایران از دید آنان بازداشت چند احمدینژادی است و ردصلاحیت خود او در انتخابات. بههمین دلیل کمترین اشارهای به ردصلاحیت رفسنجانی و حسن خمینی و … نیز نمیکنند.
۴. نویسندگان برای مظلومنمایی و اثبات اینکه دست اصلاحطلبان در درست اقتدارگراهاست، از اصطلاح “هیات حاکمه” استفاده و بر توافق دو جناح ثروت و قدرت تاکید میکنند، بدون آنکه بروی خود بیاورند سالها حبس و حصر و ممنوع التصویری، آیا برای اتهام سازشکاری رهبران سبز جا باقی میگذارد؛ آنهم درحالی که خود احمدینژاد هم اکنون از رهبر حکم دارد و در کنار کسانی در جلسات مجمع تشخیص مینشیند که در سخنرانیهای خود دزد یا حامی دزد میخواندشان؟ آنها درحالی ما را همدست با انسدادگراها معرفی میکنند که خود در همین نامه اذعان دارند که شورای نگهبان در انتخابات مجلس «بسیاری از شخصیت های دغدغهمند و دلسو ز و کاردان و مردمی» را ردصلاحیت میکند که بخش اعظم آنان اصلاحطلبان پاکدست و صریحاللهجه اند.
۵. ناامیدکنندهترین قسمت نامه موضع ضد برجامی نویسندگان آن است که با نفی و تحقیر توافق هستهای هنوز از دیپلماسی دشمنتراش و تحریمآفرین احمدینژاد دفاع میکنند که تمام قدرتهای بزرگ جهان را علیه ایران به اجماع و اتحاد رساند و با تحمیل تحریمهای کمرشکن بینالمللی، کاسبان جنگ و تحریم را فعال کرد و اقتصاد کشور در اختیار امثال بابک زنجانی قرار داد.
۶. راه حل نامه صددرصد شخصی و قدرتپرستانه است؛ همه مشکلات کشور حل میشود، تنها اگر احمدینژاد رئیسجمهور شود. بههمین دلیل نه از ضرورت گفتگوی ملی سخن میگوید و نه از لزوم رفع حصر و ممنوع التصویری. نه بر آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی تاکید میکند و نه بر لزوم اعلان عفو عمومی و بازگشت ایرانیان مقیم خارج به میهن پا میفشارد تا ایران و ایرانی از سرمایه، دانش، تجربه، مدیریت و مهارت آنان بهره برند. نه شعار سپاهیزدایی اقتصاد میدهد تا بخش خصوصی جان بگیرد و نه بر ضرورت بهبود روابط منطقهای ایران اصرار میورزد تا اقتصاد کشور رونق یابد. نه از آزادی مطبوعات و فضای مجازی و حق تشکیل احزاب برای همه ایرانیان دفاع میکند و نه کلامی در حمایت از آزادی تشکلهای دانشجویی میگوید. اصلاحات ساختاری از دید امضاکنندگان نامه یعنی تقدیم کشور به محمود احمدینژاد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
تاجزاده هنوز هم در دوگانۀ اصلاح طلب/اسولگرا به سر می برد و هنوز متوجه نشده است که «دیگه تمومه ماجرا»! گول شعار عفو عمومی ایرانیان خارج از کشور را نخورید، چرا که منظور اییشان فقط عفو سرمایه داران و خرپول های ایرانی مقیم خارج است و هیچ ربطی به اپوزیسیون و نیروهای سیاسی خارج نشین ندارد! و هیچ نیروی سیاسی ای اصلاً مغز خر نخورده است که با وجود رژیم جمهور یاسلامی بخواهد به ایران بازگردد و این ها هم مغز خر نخورده اند که با اجازه دادن به ورود اپوزیسیون برای خودشان رقیب سیاسی بتراشند و نیروهایی را اجازۀ فعالیت بدهند که کار را از دست خودشان به در می آورند! در مورد برجام، ایشان تصور می کند انتقاد از برجام به معنای تأیید سیاست خارجی احمدی نژاد است! این یعنی اگر با من نیستید بر علیه من هستید! و غیر از من فقط به احمدی نژاد ختم می شود! واقعیت این است که برجام علیرغم همۀ ادعاها و تبلیغات جناح اصلاح طلب هیچ دستاوردی برای مردم ایران نداشت و تنها سود آن برای حاکمیت و به ویژه باند روحانی و اطرافیانش بود که موفق شدند در دو انتخابات با ایجاد ترس در مردم و وعده های توخالی اقتصادی و نشان دادن سرمایۀ خارجی همچون فرشتۀ نجات اقتصاد ورشکستۀ ایران، ارتجاعی ترین و راست ترین سیاست های نئولیبرالی را به مردم ایران حقنه کنند. متأسفانه ۵ سال از ریاست جمهوری نامزد مورد حمایت این آقا گذشته و برجام هم امضا شده و هوادارانش هم در خیابان ها رقصیدند، اما دریغ از یک تغییر کوچک در اقتصاد یا سیاست ایران و وضع هر روز هم برتر می شود. تاجزاده طوری از تقویت بخش خصوصی حرف می زند انگار که ما هنوز در ۲ خرداد ۷۶ قرار داریم ومی تواند با این حرف ها رنگی به پروبال مخاطبان خود زده و آنها را مانند جوجه رنگی در بازار مکارۀ اصلاحات ممد چاخان و احزاب بادکنکی دور و برش به فروش برساند. اکنون بیش از ۲۰ سال است از نتایج سیاست های تقویت بخش خصوصی شما مستفیض می شویم و به زوی دیگر حتی برای خریدن تخم مرغ باید وام بگیریم. بنابراین امثال تاجزاده و دیگر اصلاح طلبان حکومتی رانتخور باید بدانند اگر حرف تازه ای در اقتصاد ندارند می توانند صحبت نکنند. اینکه ۳۰۰ دانشجوی بسیجی در نامه ای از احمدینژاد حمایت کرده اند، دلیلی بر این نمی شود که ما همچنان مغز خود را در دوگانۀ احمدینژاد/اصلاحات (آنهم به نمایندگی روحانی) پارک کرده و تمام تحلیل خود را بر مبنای چنین دوگانه ای استوار کنیم. حملاتی که از سوی حامیان روحانی به احمدینژاد می شود بیشتر برای انحراف افکار عمومی از ناکارآمدی دولت روحانی و پوشالی بودن وعده های اصلاح طلبان و خط سیاسی منحرف همان سید ممنوع التصویر است. اصلاح طلبی در ایران به جز تَکرار چرخۀ باطل فقر و فلاکت و ارتجاع و تثبیت جمهوری اسلامی حرف دیگری برای گفتن ندارد.
جمعه, ۱۷ام فروردین, ۱۳۹۷