یکشنبه ٢٠ اسفند
درشتترین سرنوشتهى آیندگان صبح امروز این جمله است: نمىخواهیم بگوییم زنان به ادارات نروند – طالقانى. در کنار سرنوشته با حروفى کوچکتر آمده است: هیچ اجبارى در کار نیست و مسئلهى چادر هم نیست.[۱] آیندگان که به خاطر خبررسانى آزادمنشانه و غیر مصلحتطلبانه و روزنامهنگارى حرفهاىاش، بیش از پیش مورد توجه شهروندان قرار گرفته، تنها روزنامهاىست که خبر جنایتهاى دیروز حزبالله را نوشته؛ به شکلى حرفهاى: « …در تماسى که با بیمارستان داریوش کبیر گرفتیم، تایید شد که یکى از کارکنان عصر بیمارستان که بىحجاب… در حال حرکت بود، مورد حملهى عدهاى واقع مىشود که در اثر آن دچار خونریزى شده است… در چهار راه پهلوى، اول صبا، بین دو مرد یکى موافق و دیگرى به طرفدارى از زنان زدوخورد شدیدى روى داد… در خیابان کاخ راننده یک اتوبوس در ساعت ١٢ ظهر به چند زن حمله کرد، اما با حملهى متقابل زنان، راننده از مهلکه گریخت…روبروى سفارت شوروى گروهى با چاقو و پنج بُکس به تعدادى از زنان حمله کردند که… چند زن مجروح شدند.»[۲]
دیرتر روشن مىشود که شمار زنان چاقو خورده در راهپیمایى چند ده هزار نفرى دادگسترى چهار تن بود.[۳] آیندگان نه تنها موارد وحشیگرى و وحشتپراکنى علیه زنان را پوشش داده، بلکه با ابتکارهاى جالبى به حجاب اجبارى پرداخته است و نگاه شمارى از همسران وزیران دولت بازرگان نسبت به این مسئلهى اجتماعى را باز کرده است. بیانیهى نیرومندترین سازمان جنبش چپ ایران را نیز دربارهى آزار و اذیت زنان بىحجاب و «تحریکات ضدانقلابى» چند روز گذشته به چاپ رسانده است. شگفتانگیز است، سازمان چریکهاى فدایى خلق ایران با دور زدن امر حجاب اجبارى و اصل آزادى پوشش و نادیده گرفتن خیزش زنان دگرخواه به این بسنده مىکند که:
«… بدون شرکت زنان در انقلاب و در مبارزات اجتماعى، محو کامل سلطهى امپریالیسم و نابودى استثمار غیر ممکن است… ارتجاع داخلى در گذشته کوشیده است به هر بهانهاى شده زنان را از شرکت در مبارزات اجتماعى دور نگهدارد و با بندهاى پوسیدهى سنتى آنان را در چارچوب افکار قرون وسطایى محبوس کند… آنکه در خیابان با شعار یا روسرى یا توسرى به زنان توهین مىکند، جز مرتجع ضدانقلابى چه نام دارد. چنین کسى دانسته یا ندانسته آلت دست امپریالیسم و ارتجاع داخلىست و باید به شدیدترین وجه مجازات شود… اگر از جانبِ دولت برخوردى جدى… نسبت به اینگونه تحریکات ضد انقلابى نشود؛ اگر براى دستگیرى و مجازات فورى عناصر ضد مردمى اقدام قاطع به عمل نیاید، بیم آن مىرود که این بار عناصر مزدور دشمن در پناه دفاع از مذهب زمینه را براى تدارک ضد انقلاب فراهم کنند.»[۴]
مبهم بودن موضع فدائیان و بسیارى دیگر از جرگههاى چپ و دموکرات در آن روزهای پُر تب و تاب که خیل گستردهى جوانان انقلابى مىخواهند بدانند چگونه باید به خیزش زنان برخورد کنند، در برپایى نشستی با عنوان آزادى و شکیبایى نقش دارد. خبر برگذارى این نشست نیز در آیندگان امروز آمده است. کمیتهى زنان هوادار جنبش نوین انقلابى[۵] آن را برگذار مىکند؛ در ساعت سه و نیم بعد از ظهر و در تالار ورزش دانشگاه تهران. موضوع نشست، حجاب، و سخنرانها هما ناطق و هدایت متیندفترى هستند که هر دو در میان چپها از اعتبار و احترام برخوردارند. پیش از نشستِ آزادى و شکیبایى اما تظاهرات کارمندان زن وزارت امورخارجه برگذار مىشود.
با اینکه تظاهرات قرار است حدود ظهر انجام شود، از نخستین ساعتهاى بامداد، شمارى از زنان مبارز خود را به وزارت امورخارجه مىرسانند… «جمع دیگرى از زنان، از جمله چند تن از هنرپیشگان تئاتر به آنها مىپیوندند».[۶] در میان زنان تشکلها سیاسى، تنها زنان تروتسکیست به چشم مىآیند. جمعیت کم است.[۷] چند خبرنگار اروپایى و آمریکایى هم آمدهاند. زنان تروتسکیست با آنها به گفتگو مىپردازند و مىگویند که «حکومت اسلامى در حال ساختن دستگاه سرکوبگرىست شبیه همان چیزى که در دوران شاه وجود داشت.»[۸] و «کسانى که به راهپیمایىها حمله مىکنند، اعضاى کمیتههاى انقلاب» هستند.[۹] نزدیک ظهر زنان کارمند وزارت خارجه، از ساختمان وزارتخانه بیرون مىآیند.[۱۰] تنفس نهارشان را با تظاهراتى آرام مىگذرانند.[۱۱] نامهاى خطاب به نخستوزیر تهیه کردهاند که «قرار است تسلیم آقاى مهندس بازرگان شود».[۱۲]خواستههاى پنجگانهشان را در نامه آوردهاند: «حقوق مساوى، رفع تبعیض و…».[۱۳] پس از پایان تنفس نهار، به اجتماعشان پایان مىدهند و به وزارتخانه بازمىگردند. شرکتکنندگان در این گردهمآیى نیز هر یک به سمتى مىروند. زنان تروتسکیست به سمت هتل انترکنتینتال روانند؛ محل مصاحبهى مطبوعاتى کیت میلت، فمینیست نامدار آمریکایى و همراهانش که در همبستگى با جنبش زنان به تهران آمدهاند.[۱۴] شمارى عازم دانشگاه مىشوند[۱۵] که «گروههایى از معلمان و دانشآموزان مدارس پایتخت در جهت همبستگى با خواستههاى بانوان پایتخت…» در آن گرد آمدهاند.[۱۶] و شمارى به سوى ساختمان تلویزیون در جام جم مىروند که «گروهى از زنان به عنوان اعتراض به پخش نشدن فیلم تظاهرات… در دادگسترى… دست به اعتراض زدهاند».[۱۷]
بیشترِ جمعیتى که در برابر ساختمان تلویزیون گرد آمده، دختران دانشآموز هستند. حرفشان این است که «مقابل دادگسترى به تلویزیون اخطار داده بودیم که اگر فیلم تظاهرات زنان را نمایش ندهند، در رادیو تلویزیون تظاهرات و تحصن خواهیم کرد» اما به اخطار آنها توجهى نشده بود و تلویزیون «فقط قسمتهاى کوتاهى که شعار درود بر خمینى/سلام بر آزادى بود، پخش کرد»[۱۸]. صادق قطبزاده ناگهان به میان جمعیتِ تظاهرکننده مىآید. او «دلیل پخش نشدن فیلم را نداشتن امکانات فنى» مىنمایاند و بعد از توضیح در مورد بىطرفى رادیو تلویزیون، به محل کار خود» باز مىگردد.[۱۹] این رفتار آزردگى و عصبانیت زنان و دختران را دوچندان مىکند؛ به ویژه آنکه از برخى از تهیهکنندگان فیلم مىشنوند که «ما حدود بیست دقیقه فیلم تهیه کردیم و وقتى آن را به سرپرست خبرى، نورالدین غروى دادیم، ایشان گفتند چند قسمت از آن را بیاورید تا نمایش بدهیم. ما هم گفتیم با این کار مخالفیم و بهتر است اصلا هیچ قسمت از آن را نمایش ندهیم.”»[۲۰] بدین ترتیب تظاهرکنندگان خواستار دیدار با قطبزاده مىشوند. دو پس از ظهر به آنها مىگویند که «نمایندگان خود را براى مذاکره و مباحثه با قطبزاده به داخل ساختمان راهنمایى کنند… نمایندگانى از قسمتهاى مختلف تلویزیون و چند نماینده از سوى دانشآموزان تا ساعت چهار بعد از ظهر… در آمفىتئاتر تلویزیون به انتظار ملاقات سرپرست تلویزیون نشستند. پس از دو ساعت به نمایندگان منتظر گفتند: آقاى قطبزاده امروز فرصت ندارند، تشریف ببرید یک روز دیگر بیایید.»[۲۱] دانشآموزان هم «در حالى که شعار مىداند مرگ بر سانسور، تلویزیون را ترک کردند.» اینها دیگر نمىتوانند خود را به دانشگاه برسانند تا سخنان هما ناطق و هدایت متیندفترى وکیل آزادیخواه را بشنوند.
از ساعت سه پس از ظهر تالار ورزش دانشگاه تهران پُر است از زنان و مردانى که مىخواهند نسبت به جنبش اعتراضى زنان به حجاب اسلامى، آگاهى بیشترى پیدا کنند و موضع سیاسى خود را تعیین کنند. پس از سخنان کوتاه یکى از برگذارکنندگان برنامه، هما ناطق پشت تریبون قرار مىگیرد:
«… گفتار من در جهت تضعیف دولت فعلی نیست؛ بلکه در جهت تثبیت آن است. و فقط با مشارکت و سهیم بودن در سرنوشت مملکت است که ما مىتوانیم به این دولت قدرت بدهیم.
مبارزه، زن و مرد نمیشناسد و ما در این چند سال اخیر دیدیم زنانى را که به زندان رفتند؛ از گروه مجاهد و فدایى. زنانى را که شکنجه شدند؛ زنانى را که جنگیدند و زنانى را که شهید شدند به خاطر منافع خاص زن بودن و به خاطر خواستههاى زنانهشان نبود؛ بلکه در جهت خواستههاى مردم ایران بود. بنابراین ما خواست جداگانهاى از خواستههاى طبقهى زحمتکش نداریم؛ یا لااقل من ندارم.
ما گفتهی امام خمینی را تایید میکنیم که خطاب به زنان مجاهد در قم گفتند «زنان باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کنند» و گفتند «شما همانطور که در نهضت نقش اساسى داشتید و سهیم بودید اکنون هم باز باید در پیروزى سهیم باشید و فراموش نکنید هر موقع که اقتضا کند، نهضت کنید و قیام کنید که مملکت از خود شماست.» و افزودند «ما مىخواهیم زن در سرنوشت خویش دخالت کند… » ما هم جز این نمىگوییم. ما جزو همان ملتى هستیم که امام خمینى به آن اشاره مىکند. ما هم مىخواهیم در بازسازى میهن خود سهیم باشیم و مشارکت داشته باشیم. ما هم به این حقیقت پى بردهایم که این بازسازى جز با اتحاد همهى نیروهاى مبارز در جهت برقراى دموکراسى، نابودى کامل توطئهى امپریالیسم و طرد نهادهاى رژیم وابستهى سابق، امکان پذیر نیست. ما معتقدیم که رهایی زنان جدا از رهایی طبقات زحمتکش نیست و امام خمینی مدافع طبقات زحمتکش هستند. در نتیجه این اتهاماتى را که سه چهار روز اخیر به ما وارد شده است، رد مىکنیم. به ما گفتند که ما نیروهاى ضد انقلاب هستیم. شنیدیم که گفتند ما ضد حجابیم. شنیدیم که گفتند که ما نیروهاى طرفدار قانون اساسى هستیم. شنیدیم که گفتند ما تفرقه اندازیم. ما هیچ یک از اینها نیستیم و به یک یک این افتراها پاسخ مىدهیم. ما هرگز حجاب را محکوم نکردهایم.
اگر خواهران ما همه حجاب دارند، ما با حجاب خو نگرفتهایم. ما همانطور که کشف حجاب رضاخانی را نوعی زورگویی و نشان زورگویی میدانستیم، تحمیل پوشش و تحمیل حجاب را هم نشان زورگویی مىدانیم. ما فقط گفتیم پوشش هر انسان، انتخاب و نوع پوشاک، از ابتدایىترین حقوق هر فرد است. بنابراین تحمیل نوع پوشاک، در جهت نفى آزادى و در تحریف ایمنى اجتماعىست. ما ترسیدیم که اگر یک آزادی از ما سلب شود، آزادى از همگان سلب شده باشد.
امروز کسانی که در خیابان مزاحم ما زنان شدهاند… همان عمال رژیم سابق و طرفداران قانون اساسى و نظام شاهنشاهی بودند. شنیدیم که به ما گفتند که ما به خاطر دفاع از قانون حمایت خانواده برخاستهایم…[این] یکى از ارتجاعىترین قوانینىست که در دوران پهلوى وضع شده است. وقتی که در یک جامعه آزادی، برابری حقوق افراد وجود داشته باشد، زن چه احتیاجی به حمایت دارد؟ اگر ما برابریم نیازی به قانون حمایت خانواده نداریم. و از این قانون دفاع نکنیم.
گفتهاند که ما… عفت عمومى را لکهدار کردهایم… ما به کسانى مىگوییم عفت عمومى را لکهدار کردند که …گزارش دادند که ما لخت به وزارتخانهها رفتهایم… در این زمستان سرد چطور یک زن لخت مىتواند به وزارتخانه برود؟
عنوان کردن مسئله زن در این برهه از مبارزه… یک مسئلهى انحرافىست… یک بار چیزى در مورد حجاب گفتند و بعد هم پس گرفتند. بنابراین براى این مسئله نباید درگیرى ایجاد کنیم. باید با مجاهدین همراه باشیم. حتا اگر روسرى به سر بکنیم. به شرط آنکه ما بدانیم به نام ما توطئه نمىشود و نظام شاهنشاهى برگردانده نمىشود… ما آن دو روز به پاخاستیم و مبارزه کردیم و فکر مىکنم که به پیروزى رسیدیم…»[۲۲]
سپس هدایتالله متیندفترى پشت تریبون مىرود.
«در قاموس سیاسى و اجتماعى من… مطلب خاصى به نام حقوق زن وجود ندارد. از نقطه نظر اجتماعى، سیاسى و معنوى و به هر شکل دیگر، فرقى بین زن و مرد نیست. زن باید از تمامى حقوقى که مرد برخوردار است، برخوردار باشد و متقابلا مرد هم باید از کلیه حقوق زنان بهرهور باشد…
… دراین مرحله بیش از هر زمان دیگر احتیاج به آن وحدتى داریم که به دور آن محور داشتیم و بیش از هر زمان احتیاج به آن همبستگى داریم که در آن زمان داشتیم. نباید فراموش کرد دشمن اصلى، دشمن مکار و حیلهگرى که همیشه بیدار است و نمونههایش را در عرض این چند هفته دیدیم، اینها همان ضدانقلابىست که در واقع بین ما و در زیرزمین وجود دارند… کار و تاکتیک براى امپریالیسم چه مىتواند باشد جز اینکه ما را درگیر کند با مسائل درون مرزى؛ با مسائل روز و درگیرى بین خواهر و برادر، پدر و پسر و رفیق با رفیق…
ما احتیاج به یک انقلاب فرهنگى به تمام معنا داریم. فکر نکنیم که این فرهنگ یک فرهنگ سنتىست؛ بلکه این فرهنگ همان فرهنگىست که زن را در اجتماع به عنوان یک ابزار تمتع قرار داد. مگر بیانیهاى از طرف رهبر انقلاب انتشار نیافت در مورد مجازات کسانى که به آنها حمله مىکنند… ما باید همگى دست به دست هم بدهیم و دولت موقت هم با ما دست بدهد و در جهت پایهگذارى یک فرهنگ صحیح گام برداریم…ثمرهى این انقلاب آزادىست که عالىترین شکلش رفع هرگونه تبعیض است. اگر قرار است خدمت وظیفهى اجبارى وجود داشته باشد، باید هم براى زن باشد و هم براى مرد… ما که نگفتیم کاباره ایجاد کنند؛ ما گفتیم که ورزشگاه ایجاد کنند و در آن زن و مرد سهیم باشند. من به عنوان یک وکیل مرد افتخار مىکنم که در محضرى حضور داشتم که یکى از خانمها حکم را در مورد موکل من اعلام کرد. ما خواستار این هستیم که زن و مرد در تمام سطوح اجتماعى شریک باشند…
… باید وسایل ارتباط جمعی در اختیار ما مردم قرار گیرد. یک اعلامیهی و بیانیهى خشک و خالی براى روشن کردن مردم کافى نیست… ملت ایران همگى در این انقلاب سهیم بودند و همه باید با هم کمک کنیم که این انقلاب به ثمر برسد و امیدواریم که آقاى بازرگان این امکان را به وجود آورد که همهى ما با هم یک انقلاب صحیح فرهنگى انجام دهیم.»[۲۳]
ارزیابى خوشبینانهى هدایت متیندفترى و نیز هما ناطق نسبت به حاکمان اسلامى و امکان همیارى و همکارى با آنها در حل و فصل مشکلهاى اجتماعى، بیم و نگرانى شرکتکنندگان در تالار ورزشى دانشگاه تهران را از روندهاى جارى فرومىکاهد. اینکه هیچ یک از آن دو دموکرات سرشناس و پُراعتبار تهران به حضور نیرومند طیفى از جریانهاى واپسگرا و تجددستیز در ائتلاف سیاسى حاکم اشاره نمىکنند و مردم را به هوشیارى سیاسى فرانمىخواندند، بر عکس بر ضرورت “حفظ وحدت”، و “دست به دست دادن” همگان براى رویارویى با “توطئهها” پا مىفشارند و از «کار و تاکتیک امپریالیستها» سخن مىگویند که به دست «عمال رژیم سابق» به اجرا گذاشته مىشود، نشانهى توهم بخش بزرگی از روشنفکران آزادیخواه ایران است نسبت به آیتالله خمینى، ننگریستن به دگردیسی بنیادین تضادها و تناقضهای جامعهی پساانقلابی و آرایش تازهی قوا در میدان پیکار سیاسی و نشناختن نیروهایی که میتوانستند انقلاب را تداوم بخشند و راه دموکراتیزه کردن ایران را هموار سازند. چنین رویکردی، تکلیف بسیارى از چپگراها و دموکراتهاى دو دل نسبت به شرکت کردن یا شرکت نکردن در راهپیمایى فردا را روشن مىکرد. [۲۴]
سرنوشتههاى روزنامههاى پس از ظهر نیز در در جهت فرونشاندن خیزش زنان تنظیم شده است. “آیتالله طالقانى: هیچ کس زنان را به داشتن حجاب مجبور نمىکند.”[۲۵] و یا “در مورد حجاب اجبار در کار نیست”.[۲۶] عنوان اطلاعیهى دادستان کل انقلاب که در صفحهى اول اطلاعات امروز چاپ شده نیز فریبنده است: “مزاحمان خانمهاى بىحجاب ضدانقلابى هستند”. متن خبر اما وقتى به دقت خوانده مىشود آشکار مىگردد، که روحانیت حاکم از امر حجاب اجبارى گامى واپس ننشسته است:
«به قرار اطلاع عدهاى در ادارات و سازمانها و معابر مزاحم خانمهاى بدون حجاب مىشوند. در حالى که این امر مخالف منویات امام خمینى مىباشد که در رادیو و تلویزیون نیز مکرر تشریخ گردیده است. به طورى که تحقیق شده این مزاحمین از افراد ضد انقلاب مىباشند. لذا از برادران و خواهران عزیز تقاضا دارد بهانهاى به دست مخالفین انقلاب که مىخواهند از فرصت سوء استفاده کنند، ندهند. در صورتى که اینگونه اعمال ادامه یابد، دستور دستگیرى مستمسکین داده خواهد شد تا به هیچ عنوان مزاحم بانوان نشوند. داستان کل انقلاب، مهدى هادوى.»[۲۷]
بنا بر این اعلامیه، زنان براى اینکه بهانهاى به مخالفین ندهند، مىبایست حجاب به سر کنند. “مستمسکین” هم هنوز مىتوانستند آزاد و آسوده در خیابانها پرسه زنند؛ چه دستگیرىشان در دستور کار قرار ندارد! در این میان اما تنها دولت است که موضع صریحى نسبت به حجاب اسلامى مىگیرد و آن را براى زنان واجب نمىنشناسد. این موضع را سخنگوى دولت، عباس امیرانتظام بیان مىدارد که در روزنامههاى عصر بازتاب مىیابد.«…نخستوزیر و خانوادهى ایشان از قدیم طرفدار و مشوق و مقید به حجاب و حد معقول و عملى و صحیح اسلامى آن بودهاند. ولى ایشان و همهى آقایان وزرا معتقد و عامل به آیهى کریمهى لااکره فىالدین مىباشند و دستور احیا براى خانمها صادر نمىنمایند.»[۲۸]
مصاحبهى مطبوعاتى سخنگوى دولت در اخبار ساعت ٨ شب پخش مىشود؛ نیز اطلاعیهى دادستانى. اما سیماى انقلاب اسلامى نه به وعظ و موعظههاى مراجعى اشاره مىکند که یکى پس از دیگرى “اصل قرآنى” حجاب اسلامى را یادآور شده اند و نه به تظاهرات حزباللهىها که امروز نیز در برابر دفتر روزنامهها به طرفدارى از حجاب اسلامى اجتماع کرده بودند و شعار مىداند: “ما پیرو قرآنیم/ بی حجاب نمىخواهیم، مرگ بر این ارثیهى پهلوى، رهبر ما خمینىست/ حجاب ما زینبىست.”[۲۹]
ادامه دارد…
[۲] آیندگان، ٢٠ اسفند١٣۵٧
[۳] فیگارو، ١٢ مارس ١٩٧٩. دربارهى شمار شرکتکنندگان در راهپیمایى دادگسترى آمار گوناگونى داده شده است، نیویورک تایمز، ١١ مارس ١٩٧٩ نتوانسته کل جمعیتى را که آن روز در خیابانهاى تهران راهپیمایى کردند، بر شمارد. این روزنامه نوشته «چندین تظاهرات بود که در یکى از آنها تنها ١۵ هزار نفر شرکت داشتند». لوموند، ١٢-١١ مارس ١٩٧٩شمار تظاهرکنندگان را ۵٠ هزار تن برآورد کرده است.
[۴] آیندگان، ۲۰ اسفند ۱۳۵۷
[۵] گفتگوى مهناز متین با زهره احمدى از اعضاى بنیانگذار کمیتهى زنان هوادار جنبش نوین انقلابى، ٢٩ مارس و ۶ آوریل ٢٠٠٩.
[۶] کیهان، ٢٠ ١سفند ١٣۵٧
[۷] ژاله احمدى، انقلاب شقه شده و حجاب وحدت، خیزش زنان ایران… ص ۲۰۸
[۸] کیت میلت، به ایران رفتن، متن انگلیسى، ص١٧٣
[۹] پیشین، ص١٧٩
[۱۰] پیشین، ص١۵۵
[۱۱] پیشین، ص١۵۵
[۱۲] اطلاعات، ٢٠ اسفند ١٣۵٧
[۱۳] کیهان، ٢٠ اسفند
[۱۴] کیت میلت، پیشین، صص ١۵۴ تا ١٨٢
[۱۵] کیهان، ٢٠ اسفند ١٣۵٧
[۱۶] اطلاعات، ٢٠ اسفند١٣۵٧
[۱۷] کیهان، ٢١ اسفند١٣۵٧
[۱۸] آیندگان، ٢١ اسفند ١٣۵٧
[۱۹] کیهان، ٢١ اسفند ١٣۵٧
[۲۰] آیندگان، ٢١ اسفند ١٣۵٧
[۲۱] پیشین
[۲۲] کیهان، ٢١ اسفند ١٣۵٧
[۲۳] کیهان، ٢٣ اسفند ١٣۵٧
[۲۴] پیشین
[۲۵] کیهان، ٢٠ اسفند ١٣۵٧
[۲۶] اطلاعات، ٢٠ اسفند ١٣۵٧
[۲۷] پیشین
[۲۸] کیهان، ٢٠ اسفند ١٣۵٧
[۲۹] کیهان و اطلاعات ٢٠ اسفند ١٣۵٧
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.