اینکه انگلیسی و فرانسه و چه میدونم اسپانیایی، الان زبانهای اول جهان هستند و میلیونها نفر هم قاعدتن به خاطر ضرورتی که احساس میکنن، میرن دنبال یادگیریش ( طبعن بیزینس نون و آب داری هم هست و گردش مالی قابل ملاحظهای هم داره) مسلمن امری «اتفاقی» نیست.
همه این داستان هم به «انقلاب ارتباطات» و تحلیلهای خوش بینانهای از این دست بر نمیگرده؛ زبان یکی از مشخصترین و اتفاقن کارآمدترین ابزار اعمال قدرت، کنترل اجتماعی و نفی ارزشها و هنجارهای حاشیهای و در نهایت حفظ وضع موجود است. در سطح داخلی و بومی که به نظرم قضیه خیلی آشکارتر از این حرفها است )
میلیونها نفر در آمریکای لاتین، آفریقا و هند تنها به یک زبان غیربومی و غریبه با بافت فرهنگی-اجتماعی خودشان حرف نمیزنن، ( حالا بومیهای استرالیا و آمریکا و کانادا به کنار) بلکه «سبک زندگی خاصی» که در نهایت «الگوهای مصرفی» خاصی هم القا میکند از همین طریق و رسانهها است که دنبال میشه…
پیوند این وضعیت با اقتضائات بازار خیلی آشکاره… همین امروز، این سازوکار «بازار» است که موجب میشه افرادی که دنبال پول و پله ای هستن، پاشن برن چینی یاد بگیرند.
دیروز روز جهانی زبان مادری بود، روز حمایت از زبانهای حاشیهای که دارند زیر چرخندههای این نظم هولآور سرمایهداری و قدرت له میشن و… زبان وسیله اعمال قدرت نیست؛ زبان ابزار تولید فرهنگ است و نه سود
زبان را نیز باید مثل سایر چیزها، از اقتصاد و سود و سازوکار نظام سرمایهداری و قدرت نجات داد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.