در پی اعتراضات تودههای ستمکشید و رنجکشیده مردم در بیش از صد شهر ایران، سرکوبگران حاکم، که سخت به وحشت افتادهاند، همچون همیشه، اقدام به سرکوب و دستگیری مردم کردند. وحشت حاکمان دین و سرمایه بیشتر از این رو است که پایهی اصلی این اعتراضات، فرودستان و تهیدستان جامعه هستند، که هستی و زندهگیشان را جمهوری اسلامی به باد داده و انواع محرومیتها و ناهنجاری اجتماعی را در چهل سال حاکمیتاش به آنان تحمیل کرده است. مردم تمامیت جمهوری اسلامی را مسبب و مسئول شرایط غیرقابل تحملی میدانند که به آنان تحمیل شده است. بیجهت نیست که در شعارهایشان رأس حاکمیت را مورد حمله قرار داده و یا سردادن شعار « اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا»، زمین را زیر پای تمام جناحهای جمهوری اسلامی به لرزه درآوردند.
تا پیش از اعتراضات اخیر، جناح موسوم به اصلاحطلب رژیم، فکر میکرد که شریان اعتراضات مردم را در دست دارد و مطالبات و خواستههای آنان را در چارچوب حاکمیت محصور کرده است. اینها با ضربهای که از مردم خوردند، چهره واقعی خود را نشان دادند و شانه به شانهی جناح موسوم به اصولگرا، به سرکوب مردم پرداختند، آنان را عوامل بیگانه نامیدند و اقدامات اعتراضی آنان را به آمریکا و اسرائیل منتسب کردند.
شاه نیز مردمی را که به خیابانها آمده بودند، آشوبگر و عوامل بیگانه نامید. به قول مارکس، تاریخ دو بار تکرار میشود، بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی. ملایان جانی و مستبد حاکم بر ایران از تاریخ درس نیاموختهاند و زمانی صدای پای انقلاب مردم را میشوند که به دست مردم گرفتار میشوند و وقتی برای شام آخر هم که شاه در ایران خورد، نخواهند داشت. آنها باید بدانند که با هر ضربه شکنجه و گلولهای که به بدن هریک از دستگیرشدهگان وارد میکنند، یک گام به نابودی خود نزدیکتر میشوند.
ما ضمن پشتیبانی از مبارزات تودههای کار و زحمت و فرودست مردم ایران علیه جمهوری اسلامی، مصرا تأکید میورزیم که شکنجه و قتل دستگیرشدهگان جنبش اعتراضی مردم باید بیدرنگ متوقف و سریعاً آزاد شوند.
کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)
٢۶ دی ١٣٩۶ برابر با ١۶ ژانویه ٢٠١٨
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.