برای آنها که به زخمها مرهمی از جنس بیماری مینهند.
سالهای ابتدایی دهۀ هفتاد تازه دانشگاه قبول شده بودم. شهری که در آن بزرگ شده بودم، شهری کوچک و آرام و بیدغدغه، و حالا که به گذشته نگاه میکنم، امن و ایمن بود. هرچند که این روزها خبرهای ناگواری از همان شهر و امن و ایمن میشنوم، ترس از حضور در اجتماع و تنهایی در جمعهای غیر از خانواده برای من و امثال من، ترسی دور از ذهن و ناآشنا بود. شیراز برای من دانشجوی تازهوارد، بزرگ و شلوغ و ترسناک بود. چشمهای ناآشنا، رفتوآمدهای شلوغ و تند و بیاعتنای مردم در پیادهروهای زیبای شیراز، همیشه با نوعی ترسِ ناشناخته آمخته بود که برایم هیچ تجربۀ ذهنی نداشت. شور جوانی اما قدرت دیگری داشت و خیلی سریع توانست در جنگ تنبهتن با این ترس پیروز میدان شود، تا گامهای من با اعتماد بیشتری بر سنگفرش خیابانهای شیراز گذاشته شود.
نوزدهساله بودم که ظهری پاییزی در مسیر دانشکده، طبق معمول همیشه با قدمهای تند، در حال راه رفتن بودم؛ فارغ از دنیای بیرون و در حال مرور درسهایی که میبایست تا دقایقی دیگر در کلاس درس پس بدهم. صدایی مرا از عالم خود بیرون کشید. آقای جوانی شیکپوش و خوشلهجه از من آدرس خواست. دستش را از پنجرۀ ماشینی که در آن نشسته بود، بیرون آورد و تکهکاغذی را بهسمت من گرفت. بدون شک و دودلی و حتی تصور آنچه در انتظارم بود، بهسمت او رفتم تا بتوانم اگر آدرس را میشناختم، او را راهنمایی کنم. بهمحض نزدیکشدن به ماشین، در را باز کرد و سعی کرد توجه من را به تن برهنهاش جلب کند. آنچه بعدها، پس از گذراندن کلاسهای روانپزشکی فهمیدم، نوعی بیماری روانی از شاخۀ انحرافات جنسی بهنام Exhibition یا «عورتنمایی»، آن روز در خیابان پاییزی شیراز برای من مثل فاجعهای قد علم کرده بود.
کاملاً بهخاطر دارم که آن روز نه ترسیدم، نه حس بدی به خودم پیدا کردم. تنها حسی که داشتم، حس انزجار از عمل آن فرد و نه خود او بود. انگار همان چند ماه گذران عمر در ورطۀ پزشکی، ذهنم را پرورش داده بود که بیمار بیگناه است و بیماری را باید برطرف کرد. این ماجرا در آن روزها بهوفور برای من و دوستان دیگرم اتفاق میافتاد و همیشه بحث دربارۀ گناهکار یا بیگناه بودن چنین افرادی به تنش کشیده میشد و بینتیجه میماند.
نمایشگری جنسی یا Exhibitionism از اختلالات انحرافات جنسی است که در زمرۀ بیماریهای اعصاب و روان قرار میگیرد. در نمایشگری جنسی، لذت جنسی از قراردادن اندامهای تناسلی در معرض دید فردی از جنس مقابل ناشی میشود. پیتر تریگول در کتاب «کمک به افراد مبتلا به مشکلات جنسی» میگوید: «این بیماران به دو دسته تقسیم میشوند. یک گروه از آنها که تقریبا هشتاد درصد موارد را شامل میشود، مردان جوان بازداریشده و از نظر هیجانی، رشدنیافتهای هستند که علیه تکانههایشان مقاومت میکنند و معمولا آلت تناسلیشان را در معرض دید قرار میدهند و پس از آن احساس گناه میکنند. این افراد در درمان، پیشآگهی خوبی دارند. دستۀ دوم که بیست درصد باقیمانده را تشکیل میدهند، مردانی با شخصیتهای ضداجتماعی هستند که آلت تناسلی نعوظیافته را در معرض دید قرار میدهند و اغلب در مدتی که در معرض دید هستند، خودارضایی میکنند. این گروه احساس گناه کمی از خود نشان میدهند و ممکن است از آنچه انجام میدهند، لذت آزارگرایانه کسب کنند. (آزارگری جنسی بهمعنای تحمل درد یا رنجدادن دیگران برای برانگیختگی جنسی خود است.) این دستۀ دوم برای درمان، پیشآگهی بدی دارند.»
عورتنمایی در بچهها بازی شایعی است و انحراف تلقی نمیشود؛ اما در بالغان جزو انحرافات جنسی است و بهصورت صددرصد در مردان بروز میکند. زنان معمولاً از نشاندادن اعضای تناسلی خود به ارضای جنسی نمیرسند؛ اما از نشاندادن سایر قسمتهای بدن خود لذت بیشتری میبرند.
میدان بروز این بیماری بسیار وسیع است؛ بهطوریکه از آنچه بهوسیلۀ مُد تحمیل میشود یا عادات معمولی و پیشپاافتاده اجازه میدهد تا منحرفانهترین و مبتذلترین خودنماییها را در بر گیرد. عورتنمایی بیمارگونه معمولاً پیش از نوجوانی و میانسالی آغاز میشود و با فراوانی بیشتری در سنین بیستسالگی رخ میدهد. علل روانی مهمی که در این انحراف بهچشم میخورد، عبارت است از دفاع فرد مبتلا در برابر احساس ناتوانی یا گناه جنسی از طریق ترساندن دیگران با نمایشدادن اندام تناسلی خود. در این بیماران هیچگونه قصد یا دعوتی برای برقراری رابطۀ جنسی با شاهد یا شاهدان وجود ندارد. فرد مبتلا سعی دارد از طریق ترساندن طرف مقابل بر تنشی که پیش از نمایشدادن آلت تناسلیاش، در درون او به وجود آمده است، غلبه کند. این افراد از نظر جسمانی هیچگونه خطری برای فرد مقابل ندارند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.