بازهم فاجعه آفرینی سرمایه داری و خصوصیسازی حاکم
رخداد مرگ دوکارگرجوان معدن کار،درمعدن طزره دامغان ازسلسله معادن چهارگانه البرزشرقی، انگاری همه موجودیت موفقیت آمیزاول ماه مه ، یازده اردیبهشت سال ١۴٠٠ را سیاه وکدرنمود.
در ابتدای این یادداشت ، این پرسش اساسی مطرح است : چه عاملی مرگ دو کارگر معدن طزره را در روز تعطیلی اول ماه مه در شرایط جامعه ایران معنی می بخشد ؟
پاسخ اینستکه چرا باید کارگر در روز تعطیلی اول ماه مه، روزهمبستگی بین المللی طبقه کارگر، برسرکارباشند تا جان بسپارند وخانواده و جامعه ای را داغ دارخود سازند؟
شناسه معادن البرز شرقی:
درگفتگوی خبرگزاری مهر در معرفی این شرکت آمده است : « شرکت معادن زغالسنگ البرز شرقی در سال ۳۹ آغاز به کار کرده است. حوزه فعالیت این شرکت در شرق سلسله جبال البرز از معادن طزره در شمال شرقی شهرستان دامغان واقع در استان سمنان تا جنوب شهرستان مینودشت واقع در استان گلستان قرار داشته و عمده فعالیتهای آن شامل اکتشاف، بهره برداری از معادن و فرآوری برای تأمین بخشی از کنسانتره زغالسنگ مورد نیاز کک سازی و استفاده در کوره بلند ذوب آهن اصفهان به منظور فرآیند احیا سنگ آهن خلاصه میشود. کل معدن طزره دامغان اعتباری ویژه در نزد مردم آن سامان داشت تا اینکه البرز شرقی در اثرواگذاری به بخش خصوصی ازچهار سال پیش به ورطهای افتاد که انتهای آن نابودی محض بود. شرکت زیان ده ترین دوران خود را میگذراند، محصولات خریداری نمیشدند، حقوق کارگران مانده بود و در نهایت همه چیز آمده اعلام ورشکستگی بود البرز شرقی حتی با واگذاری زمینهای خود به شهرداری هم نتوانسته بود دیون خود را تسویه کند.
این شرکت با حدود نیم قرن سابقه فعالیت معدنی و فرصت اشتغال مستقیم تا هفت هزار نفر در گذشته و یک هزار و ۸۳۸ نفر در حال حاضر شامل ۷۸۹ نفر در بخشپیمانکاری و یک هزار و ۴۹ نفر بهطور امانی، بزرگترین فرصت اشتغال استان سمنان و شهرستان شاهرود محسوب میشود.» همچنین آمده است : « معادن زغالسنگ تحت پوشش شرکت شامل چهار پروانه بهره برداری در استان سمنان و سه پروانه بهره برداری در استان گلستان است، معادن زغالسنگ البرز شرقی به صورت زیرزمینی استخراج میشوند و زغالسنگ خام آنها در کارخانه زغالشوئی شرکت فرآوری میشود. این شرکت با دارا بودن یک واحد فرآوری زغالسنگ، در حال حاضر تنها تولیدکننده عمده کنسانتره زغالسنگ در منطقه بوده و تولید اغلب معادن زغالسنگ منطقه نیز در این کارخانه فرآوری میشود. لذا با توجه به میزان تولید معادن شرکت و مقدار خرید زغالسنگ خام از معادن منطقه، افزایش تولید کنسانتره زغالسنگ تا ۲۰۰ هزار تن در سال ۹۸ برنامهریزی شده است» اما معدن یاد شده ، طی چند سال گذشته و با توجه به مشکلات و موانع موجود ناشی از مسائل مختلف،… حفظ سطح اشتغال فعلی نیز با سختی مواجه شد که از جمله آن میتوان به عدم تسویه بدهی ذوب آهن اصفهان به سازمان خصوصی سازی بابت خرید البرز شرقی، نابسامانی در پرداخت حقوق و مزایای پرسنل امانی و پیمانی (عقب ماندگی چهار ماهه حقوق) اشاره کرد.» (١)
چگونگی رخداد اول ماه مه در معدن طزره دامغان :
گزارش خبری مربوط به این جنایت در سطح همه خبرگزاری های رسمی نظام به یک زیان اینگونه آمده است : «حادثه ریزش معدن زغال سنگ طزره دامغان در حدود ساعت ١٢ ظهر روز شنبه ١١ اردیبهشت ماه در تونل شماره ۴٢ معدن بزرگ طزره از معادن چهارگانه شرکت زغال سنگ البرز شرقی و در کارگاه استخراج k ١٣ پیشرو، هنگام استخراج و به دلیل ریزش ناگهانی سقف کارگاه رخ داد. کارگاه استخراج این تونل حدود ۷۰ متر طول دارد که حادثه ریزش در ۳۵ متری آن رخ داده است، در این حادثه دو معدنکار و کارگر پیمانکاری شرکت به نامهای میلاد روشنائی و سید اصغر افضلی دچار حادثه شدند» (٢) برپایه خبرهای منتشره سرانجام ، شامگاه پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت پس از حدود ۱۳۰ ساعت، پیکر این ۲ معدنچی از زیر آوار خارج شد.کارگران جانباخته هر دو کمتر از ۴۰ سال سن داشتند و متاهل بودند، مجموعه معادن زغال سنگ البرز شرقی در منطقه طزره دامغان در مناطق سردسیر و کوهستانی جنوب رشته کوههای البرز و در فاصله ۵۰ کیلومتری شهرستان دامغان واقع شده است.
هیچیک این خبرگزاری ها نمی پرسند ؛ آنگاه که قانون کارکشور این روز را تعطیل اعلان می دارد؛ چرا باید درب معدن زغال سنگ بروی کارگرباز باشد تا جان سپارد و خانواده و جامعه شهری را در سوگ فرو برد؟
طبق قانون کارآمده است:« یازدهم اردیبهشت ماه مصادف با روزجهانی کارگراست ومطابق ماده ۶۳ قانون کارجزوتعطیلات رسمی کارگران به شمارمی رود». دربرابرقانون، کارفرمایان بخش خصوصی معادن به شکل نانوشته معتقدند که به دلایل اقتصادی نباید فعالیت کارگاهها حتی در روزهای تعطیل رسمی متوقف شود اما برابرقانون، تعطیلات رسمی جزو حقوق قانونی کارگران به شمار می آید و بکارگیری نیروی کاردراین ایام مستلزم درنظرگرفتن مزایای انجام کاراست. دربرابراین جنایت آشکار سرمایه داری مفت خوربخش خصوصی، همین اعلان مزایا است که کارگرمعدن در مقابل هزینه گران زندگی و نداشتن تشکل که به دفاع ازموجودیت او برآید، کارگررا به کار وا می دارد. دراین باره « طبق تبصره یک ماده ۶۲ قانون کار ۴۰ درصد اضافه مزد به عنوان مزایای اضافه کاری به وی تعلق می گیرد. » در مقابل حوادث پُرشمار معادن بیان یک نکته الزامی است؛ چنانچه کارگران در سطح معادن که بخش پرخطر اشتغال است، تشکل داشته باشند، میتوانند رعایت اصول ایمنی را در صدر مطالبات خود قرار دهند و کارفرمایان تحت هیچ شرایطی نخواهند توانست با جان آنها به راحتی بازی کنند و در روز تعطیلی اول ماه مه، کارگران را با وعده اضاف کاری؛ به درون تونل های ناامن زیر زمین روانه سازند. در معادن هرآنگاه که تشکل مستقل کارگری که به بلوکهای ثروت و قدرت وابستگی نبوده ، حضور نداشته باشد، بیگاری و برده داری به وضوح دیده میشود.
این اولین بار نیست که کارگران با حوادث ریزش معدن روبرو شده اند و جان عزیز خود را از دست داده اند، با این وجود تاکنون هیچ تغییر و بهبودی در شرایط ایمنی کار برای کارگران معدن صورت نگرفته است. چهار سال پیش در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، طی انفجاری که در معدن زغال سنگ یورت (واقع در ۹۰ کیلومتری شرق شهر گرگان) رخ داد ۴۳ معدنچی جان باختند که در نوع خود به یک تراژدی ملی مبدل گردید. برپایه خبر گزارش منتشره آمده است : « در استان مازندران نیز اتفاقات در معادن به ویژه زغال سنگ چشمگیر است به طوری که بر اساس آمارهای ثبت شده در نظام مهندسی معدن مازندران، از سال ۱۳۹۵ تا پایان سال ۱۳۹۹ در این استان دستکم ۲۲ حادثه در معادن این استان رخ داد که حاصل آنها جان باختن ۱۲ کارگر معدن و مصدوم شدن ۲۵ نفر بود. عمده حوادث مربوط به معادن زغالسنگ بودند.» (۳) باید گفت : معادنی که دلار و دلار پول به جیب کارفرمایان معادن می ریزند، خود به کارخانه تولید مرگ بدل شدهاند تا داغداران خاموش کی و کجا فریاد بزنند…
کارگران معادن جانِ خود را در قبالِ دریافت دستمزد حداقلی، کف دستشان میگیرند و هر روز در یک قدمیِ مرگ کار میکنند. پای صحبت بسیاری از این کارگران که بنشینیم، متوجه خواهیم شد که باوجودِ کار در چنین شرایطی نه تنها دستمزدی بیش از سایر کارگران دریافت نمیکنند بلکه گاهی اندک دستمزد و حقوقشان نیز نادیده گرفته میشود. معوقاتِ مزدی، عدم پرداختِ حق بیمه و یا رد شدنِ لیستِ بیمهی آنها در ردهی مشاغل عادی و بدون محاسبهی سخت و زیانآور بودنِ شغل، از جمله مهمترین دغدغههای این کارگران است. علیرغم اینکه طبق ماده ۵۲قانون کار، کار این کارگران، نباید در روز از ۶ساعت و در هفته از ۳۶ساعت تجاوز کند اما آنها گاهی مجبورند بیش از یک شیفت کار کنند تا درآمدشان کفافِ هزینههای زندگی را بدهد!
کارگران معدن که بدونه برخوردار بودن از وسائل و امکانات امنیتی به داخل تونل ها فرستاده می شوند تا در قبال ناچیزترین دستمزدها، در دل تاریکی زمین برای سرمایه داران، سود تولید کنند.
درمعدن طزره دو کارگر، جان خود را برای لقمه ان نان در محیط کاری بی امن از دست دادند، محیطی که خالی از امکانات و وسائل امنیتی و کمک رسانی مناسب در زمان حوادث کاری می باشد.
با ید گفت : جان کارگران برای صاحبان سرمایه هیچ ارزشی ندارد. سرمایه داران می دانند که لشکر ذخیره بیکاران همیشه در پشت درب کارخانه ها و معادن به صف شده اند و مهم نیست که جان کارگر در حین تولید سود برای کارفرمایان و سرمایهداران گرفته شود . اما نیک می دانیم که همواره تمهیداتی وجود دارد که احتمال رخ دادن این حوادث را کاهش می دهد. از جمله ؛آموزش کارگران، امنیت محل کار و مهم تر از همه اینها نظارت بازرسان کار در کارگاه ها که اگر به صورت مستمر و با دقت بالا انجام شود، قطعا می تواند در کاهش چنین حوادثی بسیار موثر باشد و بر فراز این تمهیدات وجود تشکل مستقل خود کارگران معدن است که می تواند تضمین کافی برای انتقال این آموزش های لازم به کارگران را بعهده گیرد و خاصه با تمهید وضعیت استخدامی و بیمه حوادث و بیکاری، موقعیت آینده کارگران را تامین نماید. چنانچه موارد یاد شده جدی گرفته شود، دیگرحداقل شاهد این حجم از رویدادها و عادی سازی آنها نخواهیم بود. در ایران رخداد حوادث حین کار در مشاغل سخت و خاصه در معادن تا به امروز خسارات جبران ناپذیری را متوجه امنیت شغلی کارگران و خانواده های آنها نموده است .
اواخر سال ۹۸، در یکی از جمعههای منتهی به سال جدید، زمانی که ایوب مارندگانی کارگر معدنچی شاغل در معدن۱۴.۱۲ در شهرستان کوهبنان برای جبرانِ کسریِ حقوق ماهانهای که کفافِ هزینههای زندگی را نمیداد، مجبور به کار در تنها روزِ تعطیلیِ خود بود، بر اثر کشیده شدن دستگاه بونکر بر بدنش جان سپرد. همان زمان همکارانِ او دلنوشتهای را نوشتند که شاید آوردنِ بخشهایی از آن، حق مطلب را برای سخن پایانیِ یادداشت کارگری هفته ادا کند.
آنها نوشتند: « حوادث کار سلسلهوار چراغ خانههای زیادی را خاموش و خانوادهای را بیسرپرست میکند. این بار نوبت به ایوب مارندگانی رسید تا در روز جمعه برای اندک مزدی که در روز استراحت نصیبش میشد، جان خود را جهت چرخاندن چرخ زندگیش از دست بدهد، به کجا رسیدهایم که باید از استراحت و تفریح در کنار خانواده بگذریم تا بتوانیم زندگیمان را بچرخانیم مشکلی که به ست دولتها به فراموشی سپرده شده است.
گویا این قصه غمبار و مرگ تلخ معدنکاران از زمستان یورت گرفته تا معادن اشکلی زرند کرمان و مرگهای تک نفره در سایر معادن زغالسنگ این استان و سایر معادن و مدفون شدن کارگران در زیر خروارها خاک همچنان ادامه دارد؛ نه کسی درد این کارگران را فهمید و نه هیچ ارگان و یا نهادی پاسخگوی مرگ تلخ و حوادث ناگوار و سخت این کارگران نیست و نخواهد بود.
آیا باید همه کارگران در معادن چنین سرنوشتی داشته باشند؟ آیا ما کارگران نباید طعم روزهای خوش و زندگی در کنار خانواده را بچشیم؟ علاوه بر سختی کارمان سختی مرگمان و مشکلات دردناک بیماری شغلیمان است اما نه گوشی برای شنیدن و نه قانونی برای اجرا شدن است؛ متاسفانه قانون در معادن روی کاغذ اجرا میشود.
سخت ترین کار، کمترین مزد، کوتاهترین عمر؛ دنیای تاریک یک معدن کار، بدرود روزهای روشن»“. (۴)
باید به این معادلات نابرابر پایان داد .
امیر جواهری لنگرودی
منابع :
(۱) – ( خبرگزاری مهر، معادن البرز شرقی راهی برای توسعه، ۲ تیر ۱۳۹۸)
(٢)- (خبرگزاری ایسنا، پیدا شدن جسد معدنچیان طزره، پنجشنبه۱۶ اردیبهشت۱۴۰۰)
(۳) – ( سایت معدن وفولاد، روند کاهشی حوادث معدنی کشوردردهه ۹۰،۰۱خرداد۱۴۰۰)
(۴)- ( خبرگزاری کار ایران – ایلنا ، دلنوشته کارگران معدن …، ۱۲اسفند۱۳۹۸)
============================
روز شمار کارگری هفته شماره های ۷ و۶ را از سایت
روزشمار کارگری ،لینک زیر می توانید دنبال کنید
http://karegari.com/maghalat/2021/05/24/Roozshomar%20kargari%206,%207%20AmiR.pdf
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.