مهدى بنده خدا دبیر ریاضى بود اما فلسفه را بیشتر و بهتر خوانده بود. پدرم را فامیل صدا مىزد اما آقاجان جز در مراسم کچ چینى که اواخر اردیبهشت ماه زیر بزرگترین تلنبارمان برگزار مىشد هرگز او را به مهمانىهامان دعوت نمىکرد. مهدى گاهى که راه مىرفت با خودش حرف مىزد، براى همین عمو احمد که کارخانهى چوب بُرى داشت صداش مىزد خل! بقالها، حمالها و خلاصه مردم این جماعت لات و لوت همه سر به سرش مىگذاشتند. من اما براى همصحبتى با مهدى ثانیه مىشکستم. تازه وارد دبیرستان شده بودم و مىرفتم سرِ باغمان که بین درختهاى توت قدم زنان درس بخوانم. تهِ باغمان هم جنگلِ درندشتِ گل آقا رضایى قرار داشت. درسم که تمام مىشد تفنگ کمرشکنِ پدربزرگ را برمىداشتم و مىرفتم آنجا “گبر” و “رابیشکن” شکار کنم. مهدى را هم که تقریبن هم سن و سال پدرم بود با کتابى قطور در دست و انگشتهاى سرخ شده لاى بوتههاى تمشک، همیشه آنجا پیدا مىکردم، همیشه هم با صدایى غمزده مىگفت پرندهها را شکار نکن پسر! همه کامرانند! کامران اسم دیگر برادرش هادى بنده خدا بود که وقتى یک سالم بود در میدانِ تیر چیتگر تیرباران شده بود. مهدى شاعر نبود اما مرگ جوان برادرش باعث شده بود حکمتى محزون در سینه داشته باشد. متاسفانه کلماتش در مغز گردوئىِ اهالى جا نمىشد براى همین اغلب خُل صداش مىزدند. هادى یکى از شش چریک طاغىِ جنبش سیاهکل بود که وقتى از دانشگاه پلى تکنیک اخراجش کردند و سربازىاش را به عنوان سپاهىِ دانش در دهات کرمانشاه تمام کرد، جذبِ گروهِ جزنى شد و زد به کوه! من هادى یا همان کامران را هرگز ندیدم اما ورژنهاى متفاوتى از داستان چریکىِ سیاهکل خواندم که هیچکدام ربطى به قصهى مهدى که قهرمانش هادى بود نداشت. امشب بعد از سالها با کیوان، یکى از نزدیکانش، داشتم حرف میزدم که ناگهان گفت: مهدى دیگر نیست. چقدر به آن خُلِ گمنام مدیونم، چقدر سکوت کردهام در قبال آنهمه که یادم داد. یک بار در همان جنگل گل آقا در حالى که کتاب کاپیتال مارکس را که من فقط مىتوانستم نام مترجمش یعنى ایرج اسکندرى را بخوانم بغل کرده با صداى بلند به گیلکى هى گفته بود “مى مارکس مى مارکس” و من چقدر حقیر بودم که فکر مىکردم دارد به مادرش فحش مىدهد! واى مهدى! مهدىِ بنده خدا! دیوانهى بزرگِ باغهاى تهِ لنگرود! حالا من هم خُلى شدهام در بیابانِ درندشتِ لندن.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.