تبعید شاعرها را مىکشد، نه! قطعه قطعه مىکند بعد هم قورت مىدهد، مىخورد! تبعید دانشگاه دردشناسىست؛ یادت مىدهد چگونه آن دیگرى باشى، آزادت مىگذارد همه جا بروى جز وطنت! حتى سیاوش کسرایى که عضو حزبى ناتنى با وطن بود در تبعید وطنى شد، آنقدر دربارهى وطن نوشت که دیگر تن نداشت! نادر پور را همه حالا فراموش کردهاند، با اینهمه هنوز شاعرِ بى مثالىست، ایماژیستى با تخیّل بى همتا که تبعید ذرّه ذرّه آبش کرد، ذوب شد و رفت هوا! طىٍ چند دههى اخیر همه با هم دست به یکى کردند و عمد داشتند که این غول وطنى فراموش شود، هم حکومت هم چپهاى وطنى موفق شدند دیگر او را نبینند، دیگر کسى از او یاد نمىکند اما مگر مىشود شعر را کشت؟ فردا شاعرِ ملىِ خودش را باز بخاطر خواهد آورد و به اینهمه دروغ شعرى که اسمى شدهاند، خواهد شاشید! پیشِ من هم هى اسمِ این شاشورها را ردیف نکن! اینها همین که از پستانِ جمهورى اسلامى جدا شوند، اسمشان یک کاره مىمیرد. مدیاهاى حکومتى در داخل و خارج اینها را زورچپان کردهاند! همانها که تا دیروز براى رادیو و تلویزیون و روزنامههاى ایران مىنوشتند، حالا هم در صداى امریکا و بى بى سى مشغول به کارند، پول خوبى هم مىگیرند، پس کونِ لقشان! حرف و حدیثِ پنج زارى جماعت که ملاک نیست، اینها از دم توخالىاند، مدام گوش به زنگند یکى از علىهاى عبدالرضایى حرف تازهاى بزند تا هزار جور قابش بگیرند و به اسم خودشان سند بزنند و بعد هم به کیرىترین شکل ممکن به خوردِ مخاطب بدهند؛ اینها را سگ عابد ارمنى هم دیگر نمىگاید برو سرِ سوال بعدى لطفن…!
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.