-
بارها و بارها دیده ایم در تمام جشن های ازدواجی که در سراسر ایران برگزار می شود، زنانی وجود دارند که با حفظ حجاب و داشتن حداقلی از پوششِ عرفی تحت عنوانِ روسری می رقصند، همچنین در بسیاری از آیین های شادخوارانه اقوام ایرانی زنان نیز با حفظ پوشش پا به پای مردان و تنها با رعایت عرف و نه الزامات شرعی به رقص و پایکوبی می پردازند. این نکته البته در شهرستان های پیرامونی با نسبت بیشتری صادق است. اینکه آیا بر سر نگهداشتن آن روسری ناشی از فشار سنت و قضیه ای فرهنگی-مردم شناختی است یا ناشی از اعتقادی قلبی-دینی به حفظ حجاب [و البته واضح است که دین هم پاره ای از فرهنگ است] یا تنها یک عادت کم اهمیت و یا آمیخته ای از هر دوی اینها، بحث دیگریست. اما هیچوقت ندیده ایم رقصیدن زنان محجبه برای افراد حاضر در آن مجلس به موضوعی جنجالی، متناقض نما و لاینحل بدل شود. از طرف دیگر فکر نمی کنم خواندن با روسری در جمعی عمومی هم خیلی نابهنجارتر از رقصیدن در حضور همان جمع باشد. پس چرا برای قوه ادراک این جماعت [یعنی مخالفان و موافقان که من بالتاکید جزو هیچکدامشان نیستم] ارمیا تا این حد متناقض نماست و باید در قبال این متناقض نمایی تعیین موضع کرد؟
-
به نظر من ارمیا رندِ لیبرال رورتی است در جامعهی لیبرال آلمان، که از بدِ حادثه با حضور در رسانه ای که عمده مخاطبین آن را افرادی با حداقل قدرت تمیز مابین حوزه عمومی و حوزه خصوصی تشکیل می دهند، به متن جامعه ای غیرلیبرال پرتاب شده است. در این جامعهی غیرلیبرال، مردم، حوزه عمومی و خصوصی را بر حسب جغرافیای آن تعیین می کنند چنان که یک مجلس عروسی را متعلق به حوزه خصوصی و لذا قضاوت ناپذیر می فهمند، اما آنچه در رسانه می بینند را متعلق به حوزه عمومی دانسته و از این رو برای خود حقِ قضاوت قائل می شوند تا ارمیا را از زاویه یک متافیزیکباور به پرسش گیرند. این در حالیست که حوزه خصوصی در یک جمع لیبرال چونان هاله ای فرد را در هر جغرافیایی احاطه کرده و روبروی نفوذ حوزه عمومی و حوزه دولت می ایستد.
-
قصدم زیاده پیچیده کردن ماجرا نیست، ارمیا مصداقِ گفته ایست از جوزف شومپیتر که برلین نقل می کند:« پی بردن به ‘اعتبار نسبیِ’ اعتقاداتِ خود و در عین حال ‘دفاع سرسختانه’ از آنها، این چیزی است که یک انسان متمدن را از یک وحشی متمایز میکند.» و خود برلین می افزاید [خطابی که متافیزیک باوران ایرانیِ منتقد را نیز در بر میگیرد]:« …چیزی فراتر از این را طلب کردن شاید یک نیاز متافیزیکیِ عمیق و علاج ناپذیر باشد؛ اما این که اجازه دهیم که این نیاز تعیین کننده ی رفتار ما شود نشان ناپختگی اخلاقی و سیاسییی به همان اندازه عمیق، و از آن هم، خطرسازتر است.» خلاصه وارد کردن اِلِمان های گفتمان دینی و متافیزیک باور به این موضوع از اساس بیراهه رفتن است؛ خود ماییم آن پروبلماتیکی که دنبالش می گردیم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
حجاب این شرکت کننده در این مقطع زمانی و در بستر شرایط ایران مطلبی مربوط به حوزه شخصی نیست هموطن،چراکه جامعه ایران تحت تاثیر یک سیستم غیر لیبرال است و اساسا نورمهای یک نظام لیبرال فعلا (به طور طبیعی)در جامعه ما صدق نمیکنند. نکتهای که در مطلب شما فراموش شده این است که آن زنان با حجابی که در میهمانیهای داخل ایران میبینید به هر حال تحت تاثیر شرایط محدود کننده ایران هستند، بدین معنا که یا در صورت درز کردن بی حجاب بودن آنها در مراسمی مثل عروسی و غیره به سازمانهایی مثل ” اداره اماکن” و غیره از کسب و کار محروم میشوند؛ و یا(در صورتی که موضوع کار آنها در میان نباشد) اصولا تحتِ تاثیر ترسهایی که شامل درز عکسهای خصوصی، بی آبرویی و یا حمله برادران نیروی انتظامی قرار دارند؛ عواملی که هیچکدام از آنها در مورد کسی که در اروپا زندگی میکند قاعدتاً صادق نیست. علاوه بر این بایستی توجه داشت که یک مسابقه تلوزیونی یک مهمانی خصوصی نیست. تلویزیون رسانهای است که عموم مردم (که در ارتباطات با عنوان “پابلیک” از آن یاد میشود) را مخاطب خود دارد، و در این زمانه جدید این حق پابلیک است که در یک فرایند دینامیک با رسانه تعامل و یا حتی تقابل کند. این امر شامل کسانی که (خود خواسته) خود را در معرض پابلیک قرار میدهند نیز میشود. در نتیجه عمل فرد در یک رسانه جمعی دیگر مربوط به حوزه خصوصی نیست، بلکه به حوزهٔ عمومی منتقل میشود. حال باز گردیم به موضوع این مسابقه خاص و جنجال بر سر یک شرکت کننده آن؛ جامعه ایران در شرایط عادی نیست، جامعهای است که هر روز تحت سرکوب فزاینده است و حجاب [ایشان] برای مردمی که منتقد آن هستند نمادیست از این فشار، یاد آور سرکوب، تحقیر، تبعیض و خاطرههای رنج آوری از این دست. معانی این چنین از این نماد امروز منحصر به جامعه ماست و مثلاً در جامعه انقلابی مصر میتواند دقیقا بر عکس باشد.با توجه به این نکته باید یاد آور شد که به همان دلیل که جامعه ایران تحت شرایط یک سیستم لیبرال نیست، نمیتوان واکنشهای آن را بر اساس نورمهای چنین سیستمی سنجید. هر عمل و واکنش مربوط به آن را بایستی در زمینه خود آن دید؛ نقد مردم بر هر عملی (مثلا داشتن حجاب) در یک جامعه استبداد(دینی)زده که در آن خواه نه خواه(درست یا غلط) به نمادی از زور و فشار تبدیل شده میتواند معتبر باشد، در عین اینکه مطمئنا چنین واکنشی (به همان عمل ) در یک شرایط آزاد میتواند وارد شمرده نشود. بر همین اساس بنظر میرسد که تحلیل و استدلال شما از پدیده مورد بحث خارج از “کانتکست” بوده و در نتیجه ناوارد است.
با احترام
ایلدریم
دوشنبه, ۲۳ام بهمن, ۱۳۹۱
دوست گرامی، در دوره کنونی و عروج اسلام سیاسی، پدیدۀ حجاب به مثابه یک سمبل ایدئولویک در هر جامعه ای مطرح است. شما وقتی حجاب را، با هر نیتی که داشته باشید، که مظهر عقب ماندگی و مربوط به دوران فئودالیسم است را در یک رسانه به نمایش بگذارید عملاً دارید پروپاگاندا راه می اندازید و از یک اجبار اجتماعی که توسط هارترین دولتهای موجود پشتیبانی و حمایت میکنید. وقتی شما آنهم در خارج کشور توسط یک رسانه که معلوم نیست سرنخش به کجا بند است از این سمبل ارتجاعی حکومت ترور و حشت اسلامی دفاع میکند. عملاً دارید از ۳۴ سال ، شکنجه ، سنگسار و اعدام دفاع میکنید. این موضوع تفاوت دارد با مفهوم انتخاب و اجبار از سر ترس و دستگیری. انتخاب پوشش جزء اولیه ترین حقوق اجتماعی هر فرد میباشد. اما تبلیغ و دفاع با هر انگیزه ای آنهم در یک رسانه که حجاب را امر شخصی افراد میداند اما در رسانه اش آنرا تبلیغ میکنید. این دیگر امر شخصی افراد تلقی نمیشود بلکه عامدانه دارد از سمبل های ایدئولوژیکی دولتهای مافوق ارتجاعی دفاع میکند و میخواهید با لعاب ” دمکراسی” به رقابت با صدای و سیمای منحوس اسلامی بپردازید.
دوشنبه, ۳۰ام بهمن, ۱۳۹۱
نظر دادن و صحبت کردن راجب عقیده ها ,حق همه ست. اگه قرار باشه راجبه عقیده و نظرامون صحبتی نشه و اگه قراره عقیده های دیگران رو به چالش نکشیم .به نظر شما عقیده و نظر و فکر جدیدی ظهور میکنه؟؟؟؟ چرا همه میگن حجاب و عقیده ش شخصیه و نباید در اون مورد صحبت کرد؟؟چه در مورد ارمیا یا هر فرد دیگه.
شنبه, ۱۲ام اسفند, ۱۳۹۱
در مورد تناقضی که تو رفتار ارمیا وجود داره باید بگم: وقتی کسی حجاب رو رعایت میکنه یعنی میخواد برای خودش یه حریمی بسازه و خودش رو از نگاه نامحرم دور نگه داره. امید وارم با این جمله موافق باشین. حالا این خانمی که میخواد خودش رو با این حجاب از نگاه نامحرم دور نگه داره,چرا آرایش صورت رو به طور کامل انجام میده؟؟؟؟ آیا آرایش چهره در جذب مخاطب و نامحرم تاثیر نداره؟ فقط بیرون موندن تار مو تاثیر داره؟ آیا آواز خوندن در انظار عمومی باعث جذب مخاط و نامحرم نمیشه؟؟ فقط بیرون موندن تار مو باعث جذب نامحرم میشه؟؟ به نظر شما اسم این موارد, تناقض تو رفتار نیست؟؟؟؟
در جواب کسایی که میگن نباید در مسائل شخصیه دیگران نظر داد باید بگم:
وقتیکسی وارد فعالیت اجتماعی تقریبا بزرگی میشه ,زندگیش از حالت شخصی خارج شده و دیگران دوست دارن و حق دارن در مورد این مسائل بدونن.
وقتی این خانم با این نوع پوشش و بزک کردن برای اوازخوانی تو برنامه ای شرکت کرده که این همه بیننده داره وبا حظور تو این برنامه قصد محک زدن خودش رو توسط بیننده ها و مردم داره و از این طریق خودش رو رسانه ای کرده , من فکر میکنم همین مردم و بیننده ها حق نظر دادن و قضاوت کردن در مورد صدا و چهرش و پوششی که خیلی به چشم میاد رو دارن. درسته تاکید اکادم رو صداست ولی همه ی بیننده ها به همه چیز توجه دارن. به صدا و به پوشش و به حرکات اجراییه روی صحنه.
هم در مورد تناقض موجود تو رفتار ارمیا گفتم و هم دلیلی که به نظرم قانع کننده میاد که شخص ارمیا با این حجاب سوال برانگیز مورد قضاوت تمام بیننده ها قرار بگیره. من نمیدونم ارمیا چه تعریفی از حجاب داره. ولی دوست دارم بدونم.
شنبه, ۱۲ام اسفند, ۱۳۹۱
با خوندن این متن! من این حرف شمارو قبول ندارم که گفتید جز هیچ کدام از مخالفین و موافقین ارمیا نیستید.چون کسی که صاحب نظر و اندیشه ای هست و کسی که تونسته این متن و بنویسه پس مسلما عقیده ای هم داره. پس شما هم جزه مخالفین یا مخالفین هستین. مطمئنم خارج از این دو حالت نیست. بر عکس گفته ی خودتون که گفتید جز هیچ کدوم نیستید. چرا تمایل به مخفی کردن عقیدتون دارید؟؟؟؟ با خوندن این متن به نظرم میاد که شما خیلی هم کار این خانم رو متناقض نمیبینید و جزئ موافقین هستید.مثلا من احساس میکنم نظرتون اینه که : چه ایرادی داره یه خانم با حجاب بخونه. پس جز ئ موافقین میشید
شنبه, ۲۶ام اسفند, ۱۳۹۱
Ermia and all people like her are full of paradox, they are sranger and i can’t understand them.
شنبه, ۲۶ام اسفند, ۱۳۹۱
با نظر دنیا موافقم..
شنبه, ۲۶ام اسفند, ۱۳۹۱
منم با نظر دنیا موافقم. زندگی یه فرد تا وقتی فقط مربوط به خودش هست که کاری به بقیه نداشته باشه. و نخواد الگویی بشه. اما تمام حرف ارمیا این بود که من نمیانده زنان ایرانی هستم.
چهارشنبه, ۱۴ام فروردین, ۱۳۹۲
این بحث جالب باعث شد که نظرم را در این جمع اعلام کنم. به نظر من انسان آزاد کسی است که بتواند انسان ها را از گزند احتمالی خودش آزاد ببیند یعنی به آنها گزندی نرساند. اگر من نتوانم ارمیا را از گزند نظراتم آزاد ببینم پس اگر زمانی قدرت به دستم افتاد من هم قادرم دیگران را به مسیری که فقط خودم باور دارم سوق دهم و اگر نروند زور بکار ببرم. هر کسی باید در چارچوب برنامۀ آکادمی گوگوش بخواند و تمرین خواندن را زیر نظر اساتید بگذراند. در چارچوب این برنامه، اساتید از نحوۀ پیشرفت و همکاری ارمیا راضی بودند و این تمام کاری بود که در این برنامه انجام شد. پس اینکه ارمیا چه عقایدی دارد به من مربوط نیست و الگوی بسیار متمدنی که آکادمی به نمایش می گذارد کمکم می کند تا برخوردم با انسانهای دیگر در چارچوب کار و برنامۀ تعریف شده باشد. آیا آکادمی گوگوش هرگز اعلام کرده که خانم محجبه نمی تواند در آن شرکت کند؟ پس من خوب است یاد بگیرم هر چقدر هم یک برنامه بزرگ و عمومی باشد اشخاص شرکت کننده دارای حریمهای شخصی هستند که تا زمانی که خودشان اجازه ندهند من قادر نیستم به آن نزدیک شوم. پذیرش و ادامۀ کار با ارمیا در آکادمی گوگوش، آنهم در این بازۀ زمانی، ما ایرانی ها را یک گام مهم به مدنیت نزدیک می سازد.
پنجشنبه, ۱۵ام فروردین, ۱۳۹۲
من حجابم شبیه ارمیاس واگر از ایران برم هم همین جوری میمونه شکل پوششم ،آرایش می کنم وکمی از موهام پیداس.مسلمونم ،برای ترس از هیچ اذمیم روسری نمی پوشم،اینجوری حس خوبی دارم و فکر میکنم در همین حدکه حجاب دارم از نداشتنش بهتره برام.
به نظرم ارمیا هم مثل منه و درکش می کنم.خیلی آدم شجاعیه که توی این جو دنبال آرزوش که خوانندگیه رفته.
امیدوارم یه روزی برسه که ایرانیا وقتی کسیو درست نمی شناسن قضاوت نکنن در موردش.ارمیا شاید یکی مثل من باشه که نه منافقم و نه طرفدار این حکومت،فقط یه دختر معمولی که مثل هر کس دیگه ای جوری لباس می پوشه و رفتار می کنه که فکر می کنه درسته.
یکشنبه, ۱۶ام تیر, ۱۳۹۲