با توجه به احاطهی شما بر ادبیات کلاسیک، کارکرد مفاهیم گذشته را در شعر هفتاد چقدر موثر میدانید؟ مثلن شما از استعاره یا مجاز که شعر کلاسیک بسیار از آن بهره میبرد، چه سودی میبرید؟
علی عبدالرضایی:
همانطوریکه قدمهای آینده را زمان حال برمیدارد، گذشته نیز در اکنون حضوری فعال دارد. بنابراین، در شعر هفتاد میتوانید کاربرد آرایههای ادبی کلاسیک را به وفور ببینید، با این تفاوت که سنت ادبی در این شعرها از نقشی سنگشده و ایستا، به نقشی بدل شده که دائمن در حال تحول و تبدیل به عنصری دیگر است؛ عنصری که قبلن به رویت شاعر متقدم درنیامده بود. من بیشتر در این باره توضیح نمیدهم و شما را به شعرهایم ارجاع داده تا قطعه به قطعه این کارکردها را ببینید. اما در پاسخ به قسمت آخر سوالتان باید بگویم، از آنجایی که اغلب شعرهای مهم دهه هفتاد از ساختاری نامتمرکز برخوردارند، تضاد معنایی به دور از ذهنیتی دوآلیستی در آنها نقش محوری دارد. کنایه از عناصریست که در اغلب این شعرها ایفای نقش میکند و چون قصد شاعر در سطرسازی، کارکرد چندواژگانی کلمه بوده و میخواهد چندمعنایی را به اجرا دربیاورد، ابهام نیز در آنها، نقش ویژهای را ایفا میکند. اگر توجه کرده باشید، یکی از شناسههای اصلی نثر، بیان جزئیات و تداوم سیر موضوعی آن است، در نتیجه به دلیل خصلت همنشینی مجاز، آن را بیشتر در نثر جستجو میکنند و استعاره هم به خاطر کارکردش، در چندواژگانی و سیستم جانشینی زبان، خانهای اغلب در شعر دارد. اما شعر هفتاد با درهم شکستن مرز میان شعر و نثر و دژانرهکردن این متون، به این هر دو، کارکردی ویژه بخشیده است. اگر که در شعرهای ما استعاره جانشین نشانهای دیگر میشود، به این دلیل نیست که ارائهی معنای یکهای را در دستور کار خود داشته و دربارهی قطعیتی کاذب سخنرانی کند، بلکه خودخواسته سعی دارد از دلالت معنایی صرف فاصله گرفته و ماهیتی چند بعدی را به متن انتقال دهد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.