متن زیر حاصل گفتگوی آرش غفوری و حمزه غالبی است که به دعوت نشریه خرداد درباره مسائل مختلفی از چشم انداز آینده فعالیت سیاسی اصلاح طلبان تا احتمال نامزدی سید محمد خاتمی و حصر مهندس میرحسین موسوی ، حجت الاسلام کروبی و خانم دکتر رهنورد و نیز فضای گفتمانی اصلاح طلبان و حاکمیت به مناظره نشسته اند. علی رغم نزدیکی دیدگاه در بسیاری موارد، نکات جالبی در این گفتگو وجود دارد که به نوعی دغدغه بخش جوان نیروهای اصلاح طلب نیز هست. غفوری عضو کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت و معاون ستاد ۸۸ و غالبی رئیس ستاد دانشجویی میرحسین موسوی در انتخابات سال ۸۸ است که در حال حاضر هر دو نفر به عنوان فعال سیاسی در خارج از ایران مشغول فعالیت اند. ضمن تشکر از ایشان متن این گفتگو را در ادامه می خوانیم.
خرداد: ضمن خیر مقدم به دوستان عزیز می خواهیم مقدمه بحث را با صحبت درباره وضعیت فعلی اصلاح طلبان و چشم انداز پیش روی آنها با توجه به فضای کنونی سیاسی و امنیتی در کشور و اتفاقاتی نظیر بازداشت جمعی روزنامه نگاران آغاز کنیم و پس از آن درباره راهکارها صحبت کنیم.
حمزه غالبی: اگر نخواهم خیلی کلی صحبت کنم باید گفت انتخابات مجلس نهم تا حدودی جغرافیا و وضعیت اصلاحطلبان در ساخت قدرت را مشخص کرد. ما اجازه فعالیت حزبی نداریم و نتوانستیم این حق را بدست بیاوریم، اجازه داشتن رسانه نداریم و نتوانستیم آن را بگیریم و اساسا حکومت این گرایش را به صورت یک گرایش مجاز سیاسی به رسمیت نمیشناسد. از طرف دیگر حاکمیت با تعریفی که از جایگاه خودش کرده خودش را به وضعیت کنونی گره زده است و با همه اینها خیال پردازانه است مثلا اگر بخواهیم اصلاحطلبی را قانونگرایی بدانیم و بگوییم اصلاحطلبان معتقدند که قدرت حاکمیت باید در چارچوب قانون باشد. این حرف غیر مجاز است چون نمیتوان این حاکمیت را در چارچوب قانون آورد. این نشان میدهد که وضعیت الان برای فعالیت خیالپردازانه است. ما قبلا به سؤال هایی جواب می دادیم که الان اصلا موضوعیتی ندارد. به عنوان مثال سؤال اصلاحات یا انقلاب عوض شده یعنی هر کسی به این سؤال جواب بدهد اصلا به ما نمیگوید که ما باید چه کار کنیم این سؤال مال زمانی است که یک عده بتوانند هم از طریق پارلمانتاریستی دست به اصلاحات بزنند و هم از طرق دیگر بخواهند دست به فعالیت سیاسی در جامعه بزنند اما وقتی که شما کلا غیر مجازید این سؤال مال این موقع نیست.حالا این که سؤالهای واقعی چی هست را باید روی آنها فکر کرد و در موردش حرف زد.
آرش غفوری: من فکر میکنم در سطح استراتژیک این حرف درست است که شما بسته به موقعیت تصمیم می گیرید. یعنی الان ۴ سال پیش نیست که موضوعات آن زمان موضوعات ما باشد. اما شما در کنار این باید به یک سؤال جواب بدهید که میخواهیم با تمام این مشکلات چه کار کنیم. این سؤالات و دغدغههای حمزه با توجه به اتفاقات جامعه ما درست است اما برای مرحله بعد پاسخ ندارد اما قبل از آن میخواهم به این بپردازم که ما به عنوان یک نیروی سیاسی باید برای آینده آماده باشیم. این میتواند برای ۵ سال دیگر یا ۱۰ سال دیگر باشد ولی باید آماده باشیم. این را نمیتوانیم انکار کنیم. نکته دیگر اینکه برای ما به عنوان جریان سیاسی همیشه موقعیتهایی فراهم می شود که شرایطش نسبت به زمانهای قبل کمتر یا بیشتر میشود. ممکن است برای ما شرایط ورود به انتخابات فعلا امکان پذیر نباشد اما این بدین معنی نیست که شرایط و فضای سیاسی کشور در سال نود دو مثل سالهای قبل و بعد از جنبش سبز و شرایط امنیتی بعد از آن خواهد بود. ما باید برای شرایط متصوری که پیش می آید و فضای سیاسی که جامعه به فعالان سیاسی تحمیل می کند آماده باشیم. این آمادگی اما به معنای در نظر نگرفتن سؤالهای جانبی آن نیست ولی به این معنا هم نیست که ما خود را برای این شرایط هم آماده نکنیم.
حمزه غالبی: از نظر من تیراژ روزنامهها مثال خوبی است تا بدانیم روشهای کاربردی گذشته ما چه اندازه مؤثر بوده است. اگر علی رغم همه محدودیتها روزنامهها توانستند تیراژ بگیرند اتفاق خاصی رخ داده است. ولی نفس روش های تکراری ما به معنی کار جدی کردن نیست. نفس دستگیری روزنامهنگاران به این معنی است که حاکمیت هم توان برخورد را دارد و اراده آن را. حال با توجه به این شرایط ما چه کنشی را میتوانیم انجام دهیم. پاسخ من این است که با این برداشت و قرائتی که ما از فعالیت سیاسی داریم متعلق به زمانی است که دوره آن سپری شده و در این شرایط ما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم. حال شاید یک زمانی دوباره شرایطش فراهم شود. یعنی مهارتها، نیروهای ما و گفتمان سیاسی ما در این زمان محلی از اعراب ندارد. به نظر من باید اول سؤال واقعیمان را پیدا کنیم یعنی ما باید ذهنهایمان به این امر مشغول کنیم که به چه پرسشی باید پاسخ دهیم و دیگر این که اندیشیده شود کجا فرصت و منبع را برای فعالیت در اختیار ما می گذارد مثلا آیا این که یک جوری رهبری را قانع کنیم که به حقوق قانونی خودش تن بسپارد یا اینکه اوضاع کشور این قدر وخیم بشود که ایشان برای اداره کشور به ما نیازمند شود. این یک جور فهم است و ظاهرا معنای این فهم این است که تنها کسی که میتواند به ما اجازه فعالیت سیاسی بدهد رهبری است.
من فکر میکنم که این تحلیل اشتباه است زیرا مقرون به نتیجه نیست. این که دقیقا چه کار باید کرد بحث مفصلی است. از نظر من تلاش ما برای قانع کردن حاکمیت به منظور دست برداشتن از کتمان حقوق قانونی ما منتج به نتیجه نخواهد بود و جواب نمیدهد.
آرش غفوری: لطفا شما رئوس فعالیتهایی راکه جواب میدهد بیان کنید.
حمزه غالبی: بستگی دارد کارگزار تغییر چه کسی باشد. اگر بنا باشد کارگزار تغیر همان نیروهای خط امام و … باشند پیشنهادم این است که اقای خاتمی یک شعار اصولی را بگیرد و اعلام نامزدی بکند. یعنی آقای خاتمی اگر پای این گزاره که حصر غیرقانونی است می ایستد حضورش در انتخابات به شدت مفید است بدلیل این که دارد با فضایی که ما را غیر مجاز میداند درگیر می شود و با توجه به نیروی اجتماعی که دارد ممکن است این کار برای ما یک روزنههای فعالیتی را فراهم نماید. البته فکر نمیکنم که الان اینها اجازه بدهند که اصلاحطلبان بتوانند به عنوان یک نامزد رد صلاحیت شده هم حتی نقش بازی کنند. اما این اراده آنهاست. ولی در نهایت وقتی اساسی وضعیت سیاسی ما تغییر میکند که بتوانیم خیابان را بگیریم. اما وقتی الان ما زورش را نداریم که خیابان را بگیریم حاکمیت در مورد ما قانون را رعایت نمیکند، اجازه فعالیت حزبی و داشت رسانه را هم از ما دریغ میکند. اگر الان توانش را نداریم ما باید به این سؤال بپردازیم که چه کنیم که خیابان را داشته باشیم. با فعالیت در ۵ سال دیگر ۳ سال دیگر ۱۰ سال دیگر باید این اتفاق بیفتد که آقایان تمکین کنند. اما الان که قدرتی نداریم درآوردن ادای کسی که میتواند از توی زندان خیلی دست به اصلاحات بزند کار مؤثری نیست.
خرداد: دو نکته در صحبتهای آقای غالبی بود. یکی بحث حاکمیت و رهبری که اشاره کرد که در پاسخ عدهای هم بحث عدم ایجاد گفتگوی مستقیم و بدون واسطه با رهبری و رؤوس حاکمیت را به عنوان یک نقطه ضعف برای آقای خاتمی و اصلاح طلبان لحاظ می کنند و دوم اینکه می گوید وقتی وضعیت سیاسی ما درست می شود که بتوانیم خیابان را بگیریم. این موضوع با نفس و تاریخچه اصلاحطلبی چگونه جمع می شود؟
آرش غفوری: من فکر می کنم صحبتی را که اقای غالبی در مورد کاندیداتوری آقای خاتمی مطرح کردند، جواب خوبی بود و مثال نقض است نسبت به صحبتهای قبلی. یعنی ما بپذیریم از شرایط تحمیلی استفاده کنیم. انتخابات یکی از این فرصتهاست. در انتخاباتی که اصولگرایان با تناقضهای زیاد بناست وارد عرصه شوند برای ما این فرصت بازی را فراهم می کند. این به معنای عدم توجه به مسائل اتفاق افتاده در گذشته نیست و به این معنی نیست که لزوما فردا کاندیدایی را معرفی کنیم . اما به ما میگوید به لحاظ تاکتیکی اجازه بازی داریم. حال اگر این را بپذیریم که من میپذیرم، به نظر من حضور در این انتخابات مهمترین و اصلی ترین کاری است که باید انجام دهیم. اما پذیرش این امر با توجه به تمام همه محدودیتها.
به نظر من اقای خاتمی یا هر گزینه اصلاحطلب را توی این قالب باید سنجید. این نکته اول و نکته دوم راجع به بحث خیابان و رهبری مطرح میشود.نگاه کنید. انتخابات باز هم تنها فرصت بازگشت ما به خیابانهاست. من در مقام ارزش گذاری آن نیستم. اما فرصت اینکه ما خودمان در خیابان باز هم به مردم بشناسانیم و بازی کنیم همین انتخابات است و این به معنای بی اعتباری گذشتهمان هم نیست. اگر روایت کشور را در حال حاضر بفهمیم من فکر می کنم روایت ما بحث یک دولت کارآمد است و اگر این روایتی را که در انتخابات ریاست جمهوری پس از ۷۶ نشان داد کاندیدایی که با الیگارشی نظام حاکم حداقل از لحاظ ظاهر ، مخالفت دارد و کاندیدایی است که موضوع روز انتخابات را میداند. ما در این سه مورد بیشترین اقبال را برای کاندیدای اصلاحطلب داریم. حال این کاندیدا اولا اعتبار منبع دارد به خاطر گذشته اصلاح طلبی و میشود از اعتبار منبعش به مراتب خوب استفاده کرد. دوما به دلیل دولت اصولگرایی که روی کار بوده و دولت ناکارآمدی بوده بازهم تجربه گذشته برایش وجود دارد. و دیگر این که با الیگارشی نظام اصولگرایی که کمترین چیزی که برایش مهم است اخلاق است ،نیز مخالف است و باز هم ما یک مزیت رقابتی داریم. به نظر من وقتی میتوانی با رهبری یا هر کس در جناح رقیب وارد مذاکره شوی که چیزی در دستت داشته باشی و در این راستا ایراد به عدم گفتگوی رهبری و خاتمی موضوعیت ندارد. انتخابات این فرصت را برای ما فراهم می کند که مذاکره با رقیب بپردازیم. اما چه زمانی ما در ایران این فرصت را خواهیم داشت زمانی که انتخابات به رقیب این فرصت را تحمیل بکند و شما بتوانید از این فرصت تحمیلی استفاده بکنید. صحبتهایی که راجع به نظر سنجی های مختلف میشود، صحبتهایی راجع به این که نمیگذارند اصلاحطلبها بیایند و توبه وغیره اگر واقعی بود نظام حاکم دائم این را تکرار نمیکرد. زیرا چیزی را که شما توان انجامش را داری دلیل ندارد دائم تکرار کنی. دلیل این است که ممکن است اراده اجرایش وجود داشته باشد اما در توان اجرایش محدودیتهایی وجود دارد. این محدودیت را شما باید به رقیب تحمیل بکنی و از آن استفاده نمایی.
حمزه غالبی: من با حرفهای آرش اختلاف نظر ندارم اما حرفهایش برایم مبهم است. من میگویم چه بکنیم که انتخابات برای ما فرصت باشد. زیرا حاکمیت اجازه نمیدهد هیچ نامزد جدی اصلاحطلب بیاید و حتی نقش نامزد رد صلاحیت شده را بازی کنیم. نکته این است که اگر قرار باشد در انتخابات چرخش قدرتی صورت بگیرد و قرار باشد محمل سیاسی باشد حتما فرصت عظیمی است. اما نه وقتی می گوییم در ایام انتخابات قرار نیست در فضا تغییری حاصل شود و تازه آن را نیز میبنند.
آرش غفوری: چرا می گویید در ایام انتخابات قرار نیست انتخاباتی برگزار بشود؟
حمزه غالبی: وقتی قبل از انتخابات، فضا امنیتی تر میشود یعنی اساس انتخابات به معنای ظرفی برای مشارکت سیاسی وجود ندارد. قرار نیست کسی پرسشی طرح کند و این ذهنیتی که در آستانه انتخابات فضا باز میشود و شرایطی فراهم میشود نمونهاش انتخابات مجلس نهم است. مسأالهای که فکر نمیکنم کسی آن را کتمان بکند این است که کشور در حال فروپاشی است و مجددا فکر نمی کنم کسی کتمان کند علت اصلی آن تحریم نفتی است. کسی که نتواند بگوید سیاست خارجیای که مستقیما رهبری در آن نقش دارد و آن را تعیین می کند مسؤول است ، نمیتواند حرف از کارآمدی بزند. حاکمیت هزینه گزافی داده برای اینکه هر گونه نگرانی را از سیستم حذف کند. من نمیدانم چرا باید دوباره اجازه بدهد که همه چیز از اول آغاز شود.
اگر انتخابات معقول بود آن وقت حرف شما درست است. من با بخشهایی از صحبتهای ارش موافقم. حالا وقتی انتخابات خواست برگزار شود چی بگوییم تا رأی بیاوریم. ما چه مزیت هایی داریم اما نکته مهم این است که انتخابات برگزار نمیشود به این دلیل که ضرورتی ندارد.
ما فکر میکنیم رهبری این گونه فکر میکند که چون در حال حاضر مشکل مدیران این دولت است حالا ایشان بیاید اداره سیستم را به ما بدهد به عنوان مدیران کار آزموده. این تحلیل به نظر غلط است زیرا اولا چنین تصوری در نزد ایشان وجود ندارد. در ضمن بخشی از آنچه که اقتصاد کشور را ویران کرده است مستقیما به سیاستخارجی مورد نظر رهبری و نقش افرینی سپاه بر میگردد چون که الان وزارت نفت و بخشهای مهمی از کشور دست سپاه است. الان سؤال من این است رئیس جمهور آینده چگونه میتواند وزرایش را خودش تعیین کند، بودجه کشور را بدستش بگیرد. به نظر من حتما گفتگو مفید است. حتی کشورهایی که با هم میجنگند با هم گفتگو میکنند. حالا وقتی که ما نمیتوانیم از زندان بیاییم بیرون و … چرا باید قوه مجریه را دست ما بدهند؟ آقایان به نظرم قصد دارند نمایش قدرت بدهند و اصلا دنبال انتخابات پرشور نیستند. میگویند زور داریم میتوانیم پیش ببریم. بنابراین خیابان مهم است. من شاید حرف مشترکم با آرش این باشد که ما هم در دوره اصلاحات و هم جنبش سبز بد از خیابان استفاده کردیم یعنی باید فراخوان میدادیم رسما مردم را به خیابان میکشاندیم و همزمان هم کسی میرفت پیش رهبری و می گفت ما می خواهیم نهاد انتخابات در کشور از بین نرود و بیشتر از این هم نمی خواهیم. ما اصلاحطلبان به عنوان کسانی که میخواهیم تغییر ایجاد بکنیم نه هیچ موقع گفتگوی جدی کردیم و نه هیچ موقع نیروی اجتماعی بسیج کردیم که گفتگو معنی داشته باشد . گفتگو بدون ضرورت و پشتیبانی اصلا محلی از اعراب ندارد. زمانی تو را پای میز مذاکره راه میدهند که ضرورت ایجاد کند. و طرف مقابل هم بخواهد مسألهای از مسائلش را حل کند. این یک نکته. اما نسبتش با اصلاحطلبی. نیروهای امنیتی یک چیزی را تکرار کردند و ما باورمان شده است که تجمع غیرقانونی است. بر اساس قانون اساسی ، تجمع حق قانونی ماست. همانگونه که در همه جاهای دنیا تجمع مال زمانی است که سیستم یک جاییش خوب عمل نمی کند. تجمع یه روش اصلاح است. مگر در کشورهایی که نظام حزبی قوی دارند و از طریق پارلمان یک کارهایی را می کنند. مجلس اگر پشت سرش یک پشتوانه مردمی نباشد که فقط ۲۷۰ نفر آدمند. تمام توان آنها به بدنه و نیروی اجتماعی است. اصلا اصلاحطلبی یعنی همین یعنی کسی که جلو ایستاده و از حق مردم دفاع می کند. فرقش با شیوههای دیگر مبارزه این است که در این نوع مبارزه همه میتوانند پیروز باشند.
آرش غفوری: من از انتخابات دوباره مثال می آورم. ما انتخابات مجلس هفتم و هشتم را داشتیم و در هر دو هم اصلاحطلبان رد صلاحیت شدند اما در انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم در اولی و در دومی توانستیم تأثیر گذاری داشته باشیم. این را از این بابت گفتم که بدانیم انتخابات ریاست جمهوری شرایطش با انتخابات محلی کاملا متفاوت است.
حمزه غالبی: آیا شما تصور می کنید که انتخابات آتی مانند انتخابات ۷۶ یا ۸۴ خواهد شد؟
آرش غفوری: من حرفم این نیست. حاکمیت قرار نیست قوه مجریه را دو دستی به شما بدهد. اما این را می دانیم که حاکمیت الان یکدست نیست و طیفهای مختلف دارای شکافهای عدیده هستند. ما از این شکافها می توانیم استفادهکنیم. به نظر شما آیا حضور خاتمی در انتخابات و رد صلاحیت او کم هزینه است؟ من می گویم بیاییم از فرصتی که انتخابات در اختیار ما قرار می دهد استفاده کنیم و اگر هم قرار است آقای خاتمی رد صلاحیت بشود یا هر اصلاحطلب دیگری به صراحت خودشان بگویند نه اینکه ما برویم کنار. این که الان شرایط را امنیتی میکنند و برخوردها را افزایش میدهند این پیامها و کدها به خاطر این است که اینها می دانند اگر بناست اتفاقی در رد صلاحیتها بیفتد باید پاسخگوی خودشان و یک مجموعهای باشند. باید جوابگو باشند که اینها هستند که نگذاشتند انتخابات آزاد باشد و برگزار بشود. اتفاقی که برای یک جریان سیاسی میافتد را باید از این منظر بررسی کرد. الان جریان احمدینژاد بخواهد یا بتواند تأیید صلاحیت مشایی را بگیرد حاکمیت چه جوابی برای رد صلاحیت کاندیدای ما دارد؟ تمام حرف من این است که اگر این اختلاف در بین اصولگرایان نبود حضور ما در انتخابات موضوعیت نداشت. نکته آخرم در مورد کارآیی رئیس جمهور. رئیس جمهور خیلی کارها می تواند بکند. حاکمیت در زمان احمدینژاد و خاتمی یکی بود اما زمان خاتمی سیاست خارجی ایران در کل با سیاستخارجی احمدینژاد تفاوت داشت. باید دید رئیس جمهور کیست؟ چه تعداد رأی دارد و پایگاه فکریاش چیست. سال ۷۶ روایت از کاندیداتوری خاتمی به عنوان کاندیدایی بود که در مقابل الیگارشی حاکمیت قرار گرفته، حالا درست یا غلط این به خاتمی امتیاز میداد که بتواند اگر بخواهد مذاکره هم بکند، بیشتر مذاکره بکند. اگر می خواهد رأی بگیرد بیشتر رأی بگیرد و اگر اینها را در سال ۹۲ هم داشته باشی میتوانی حقت را بگیری. نقش دولت را هم می توان در بررسی عملکرد دولتهای جرج بوش و اوباما با ایران در نظر گرفت. در زمان جرج بوش خاتمی بود و جرج بوش جنگ طلب قدرت و توان بسیج علیه ایران را به دلیل گفتمان خاتمی و پشتوانه رأی خاتمی نداشت اما در زمان احمدینژاد اوباما توانسته بدون جنگ ایران را منزوی و تحریمهای شدیدی را علیه ایران وضع کند. این تفاوت رئیس جمهور هاست در فضای سیاسی.
خرداد: راهبردهای متفاوتی از سوی اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات تاکنون مطرح شده است. که مهمترین آنها یکی بحث نامزدی آقای خاتمی به عنوان کاندیدای حداکثری اصلاحطلبها و دیگری کاندیدا شدن نامزدهای حداقلی است. به نظرتان با توجه به حصر دو کاندیدای انتخابات گذشته ، کدام راهبرد گزینه مناسبت تری برای فعالیت سیاسی انتخاباتی اصلاح طلبان است؟
حمزه غالبی: رئیس جمهور به شرطی میتواند تأثیر بگذارد که منبع و ضرورتی که او را رئیس جمهور کرده به تصمیمش ربط داشته باشد. یعنی چی؟ یعنی برای کسانی که گفتمانشان تمکین به حرفهای حاکمیت است و در چاپلوسی دارند مسابقه میگذارند سیاست خارجی ایران هیچ فرقی نمیکند. در صورتی شرایط فرق میکند که کسی حرف متفاوتی بزند و آن مقاومت هایی که در ساخت قدرت هست از پس این حرف بر نیاید و این حرف تا آنجایی پیش برود که سکان قوه مجریه را در دست بگیرد. این دفعه حتما گفتمان سیاست خارجی عوض میشود. بنابراین مهم است که با چه پشتوانه فکری و اجتماعی فرد رئیس جمهور این پست را بگیرد. اگر کسی حتی از گروه اصلاحطلبان بیاید و این پست را بگیرد اما برنامه متفاوتی را ارائه نکند اصلا تفاوتی وجود نخواهد داشت. چون منابع قدرت برای حرف متفاوت را ندارد. برای همین نمیتواند کاری بکند. نکته دیگر به نظر من شرایط کشور به طور نمادینی با وضعیت حصر میر حسین موسوی و مهدی کروبی گره خورده. قاعدتا وقتیحاکمیت توان حصر دو نامزد رئیس جمهوری را به صورت غیر قانونی دارد طبیعتا عقب نشینی در کارش نخواهد بد و سرنوشت سیاسی کشور هم معلوم است.
لازم نیست کاندیدا فردی کاملا هم نظر با میر حسین باشد ولی کسی که بصورت شفاف با حصر مقابله نمیکند دنبال درگیر شدن با حاکمیت نیز نیست و به نظر من نمی خواهد کاری جدی انجام بدهد. سوال اصلی و مهم برای من این است که چگونه حصر را میتوان شکست. چون به نظر من تا حصر نشکسته وضعیت سیاسی خارجی عوض نمیشود. وضعیت مردم عوض نمیشود و حتی جزیی ترین نظم حرکتی مردم به این گره خورده که می توانیم یکی مثل میر حسین موسوی را هم بازداشت کنیم. از نظر من این که چه کسی در انتخابات شرکت می کند یا نمیکند اهمیت ندارد. از نظر من اهمیت به این است که جواب بدهد که برای حصر چه میخواهد بکند. کسی هم که بگوید در انتخابات شرکت نمیکند یقهاش را میگیرم که چی، چه شکلی میتوانی عمل کنی که این نظم تغییر کند. شرکت کردن یا نکردن جواب روشنی به سؤال من نیست. به نظر من بهترین گزینهای که توان چنین اقدامی را دارد اقای خاتمی است. آن هم در شرایطی که ما رسانه نداریم. اقای خاتمی الان به ستاد و رسانه احتیاج ندارد. زیرا ایشان سرمایه اجتماعی دارد که حرفهای مهمش در ایران و جهان پخش می شود. بنابراین اگر آقای خاتمی با این موضع که حصر غیر قانونی است وارد عرصه شود قطعا توی صحبتهای اخیر ایشان هست حضورش در انتخابات مؤثر است و کمک می کند تا فضاها باز شود تا مسائل اصلی مردم یک تکانی بخورد. این دست فرمان آقای خاتمی اگر بپیچد توی خیابان انتخابات حتما ما را می تواند به جاهای خوبی برساند.
آرش غفوری: اولا به نظرم اگر اصلاحطلبان بخواهند وارد فرآیند انتخابات بشوند تنها گزینهای که می تواند از تمام این ظرفیت های اصلاحطلبی استفاده بکند و مزیت نسبت به رقبا داشته باشد یا اعتبار منبع داشته باشد و مسأله روز انتخابات که دولت کارآمد است به او گره خورده باشد، شخص آقای خاتمی است. دوم امکان برخورد با اقای خاتمی نسبت به برخورد با دیگر کاندیداهای اصلاحطلب به مراتب کمتر است و این فرصتی دوباره برای اصلاح طلبان فراهم میکند. سوم با امکان استفاده از ظرفیتهای انتخاباتی مثل ستاد، مثل حضور در خیابان و مثل مسائلی از این قبیل برخورد با طرفداران اقای خاتمی نسبت به برخورد با طرفداران نامزدهای دیگر اصلاحطلب ، خیلی سخت تر میشود. نکته چهارم هم این است که چرا مردم علیرغم حضور کاندیداهای دیگر مانند قالیباف حاضرند بیایند به اقای نجفی یا عارف یا عبدالله نوری رأی بدهند. به نظرم مردم هرگز این کار را نمیکنند بیایند که به گزینههای اصلاحطلب رأی بدهند وقتی یک گزینه دست به نقدی مثل قالیباف را دارند که کارآمدی لازم را هم دارد. غیر از اقای خاتمی ما گزینه دیگری نداریم که مردم در رأی دادن به او تردید نداشته باشند. اما من هرگز چنین اعتقادی ندارم که در صورت ورود، خاتمی احتیاج به ستاد و رسانه و …. ندارد من به عنوان نکته آخر از رئیس کمپین انتخابات اوباما نقل قول بکنم وقتی که اوباما به او پیشنهاد کرد که در دور دوم رئیس کمپین انتخاباتی شود، گفت: “من اگر بخواهم مثل ۲۰۰۸ عمل بکنم ما پیروز نمیشویم.” با این که این آدم اوباماست و هر روز در رأس اخبار است چنین نگاهی وجود دارد. ما باید بفهمیم که الان سال ۱۳۹۲ است و چه جوری یک کاندیدا می تواند از این امکان استفاده بکند و آقای خاتمی هم حتما به سازماندهی احتیاج دارد. نکته اخر هم این که با توجه به صحبتهایی که اقای خاتمی راجع به حصر بیان کرده ، حصر زمانی می تواند امکان شکستنش بیشتر بشود که حضور مردم در کنار یک گزینه اصلاح طلب این موضوع را به حاکمیت تحمیل کند وامکان این مساله فقط با آقای خاتمی وجود دارد..
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.