واشنگتن پست – ۲۹ ژانویه ۱۹۶۲ یعنی ۵۵ سال پیش:

رئیس CIA قدرتش در حد کندی بود

گروهی تعجب می‌کنند که چرا من در مورد آقای جان مک کان رئیس سازمان سیا این قدر مطلب می‌نویسم! بخصوص وقتی که در مجلس سنا در مورد صلاحیت ایشان برای ریاست سازمان مرکزی امنیت آمریکا، بحث هنوز ادامه دارد؟

شاید گروهی چنین فکر کنند که من با ایشان مشکل شخصی دارم و یا با انتخاب ایشان مخالفم. نخیر من حتی یکبار هم آقای مک کان راملاقات نکرده ام. اما مسئله مهم این است که ایشان به عنوان رئیس سازمان مرکزی اطلاعات و امنیت کشور (CIA) قدرتی خواهد داشت در حد کندی و سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا را در دست خود خواهد گرفت.

مردم آمریکا و افکار عمومی آمریکا، نمی‌دانند که رئیس CIA دارای چنان قدرتی است که می‌تواند هر شاه و هر رهبری را از کار بیندازدو هر که را بخواهد سر کار بیاورد. اوست که می‌تواند تصمیم بگیرد کدام شاه باید برود و کدام رئیس جمهور بماند!

این همه قدرت در سیاست خارجی می‌تواند کشور ما را به جنگ نزدیک کند و مهمتر این که او مجبور نخواهد شد که به کنگره و یا سنا گزارش دهد. او حتی در مورد بودجه‌ای که مصرف می‌کند، می‌تواند سکوت کند و به کسی هم جوابگو نباشد. مثلا چه مقدار پول مستقیم و یا غیر مستقیم در اختیار رهبران سایر کشور‌ها می‌گذارد بدون این که سنا هم خبر داشته باشد. ایشان فقط گزارش خود را می‌تواند به رئیس جمهور بدهد همین.

این نگرانی‌ها چندان هم رمز آلود و خیالی نیستند و بر واقعیت‌های عریان و قابل اثبات تکیه دارند. برای مثال بحران کوبا در سال۱۹۶۱را مثال می‌زنم که تراژدی شکست خلیج خوک‌ها را بدنبال داشت.. اقای راسک وزیر امور خارجه، در یک سمینار در واشنگتن به سردبیران روزنامه‌های معتبر آمریکا، اطلاع دادند که: اطلاعات جمع آوری شده در مورد کوبا بسیار ضعیف ونادرست بود. آقای هیلزمن، رئیس بخش اطلاعات و امنیت وزارت امور خارجه، به خبرنگاران گزارش دادند که :اطلاعات ما دروزارت امور خارجه در مورد کوبا با اطلاعات CIA متفاوت است و سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا، ما را در جریان وقایع نگذاشته است و با ما به رایی زنی نپرداخته است.

کمپانی‌های بزرگ و رابطه مالی آنها با CIA

با توجه به این اطلاعات، سازمان سیا به رئیس جمهور کندی چنین گزارش می‌دهد که ” شرایط برای انقلاب در کوبا آماده شده است و مردم کوبا حاضرند تا به نیروهای ضد کاسترو بپیوندند و آقای کندی هم باور می‌کند که این ارزیابی CIA با واقعیت‌ها می‌خواند، لذا بر اساس این داده‌ها آقای رئیس جمهورتصمیم‌های غلطی می‌گیرد که منجر به افتضاح خلیج خوک‌ها می‌شود. این به معنی این است که CIA در این تصمیم گیری ها، بیشتر از رئیس جمهور، نقش آفرین بوده است.

قدرت‌های پشت سر سیا، کمپانی‌های بزرگ مالی، مثل کمپانی‌های نفتی، با کمک‌های پنهانی به مخالفین مسلح کوبایی، چنین بحرانی را بوجود آوردند.

معنی این اتفاقات این است که بجای این که حکومت آمریکا بر اساس قانون اساسی در سیاست خارجی تصمیم بگیرد، کمپانی‌های مالی خصوصی در خارج از اداره دولت، سازمان سیا را در اتخاذ چنین تصمیمی در کوبا بکار می‌کشند. چرا که از این طریق بتوانند پای ۱۸۰ ملیون آمریکایی را به جنگ بکشانند. این سیاست همانی است که سرمایه داران بزرگ خصوصی درنقشه خود داشتند برایش برنامه ریزی کرده بودند.

رئیس CIA آقای مک کان قبول کرده است که ایشان با یک ملیون دلار سرمایه گذاری در شرکت Standard Oil کالیفرنیا جزئ مالکین این شرکت است و مایل نیست تا سهم خود را هم بفروشد. ایشان یک کمپانی بزرگ کشتیرانی را نیز صاحب است که در نقل وانتقال نفت به بیشتر نقاط دنیا فعال است. با این حساب چگونه او می‌تواند تا منافع شخصی خود را از تصمیم‌های سیاسی سازمان سیا جدا کند و بیطرفانه به تصمیم گیری برسد؟ این گونه منافع دوگانه برای سناتورها هم سوال بر انگیز شده است.

 عملیاتCIA دراسپانیا

پس از ربوده شدن پروفسورگالیندر در نیو یورک در سال ۱۹۵۶، آقای آلن دالاس به آقای هوگن داد ستان ایالتی نیویورک تلفن می‌کندو از او می‌خواهد تا اجازه بدهد تا یکی از مامورین CIA به پرونده و مدارک پروفسور گالیندر دسترسی پیدا کند. کمی بعد روشن شد که سازمان سیا بیش از یک ملیون دلار به گالیندر پرداخته است تا در سازمان زیر زمینی باسک بنفع سازمان سیا در اسپانیا فعالیت کند.سازمان زیر زمینی باسک مخالف ژنرال فرانکو بود و ژنرال فرانکو به دولت آمریکا اجازه داده بود تا ارتش آمریکا از پایگاهای این کشور استفاده کند. اما وزارت امور خارجه هیچ اطلاعی از این فعالیت‌های CIA نداشت.

عملیات پنهانی CIA در کاستاریکا

دربین سالهای ۱۹۵۳-۵۴، آقای فیگورس، رئیس جمهور کشور کاستاریکا در امریکای مرکزی متوجه می‌شود که مکالمات تلفنی او توسط مامورین سیا شنیده می‌شده است! مامور CIA دستگیر می‌شود. فیگورس شاید نزدیکترین متحد آ مریکایی‌ها در آمریکای مرکزی بوده باشد که از طریق انتخابات در کاستاریکا به قدرت رسیده بود. انتخاباتی که هم مورد تایید آمریکا بود و هم مردم. متاسفانه کشف شنود غیر قانونی مکالمات رئیس جمهور فیگورس، برای سیاست خارچی دولت آمریکا هزینه آور بود.

وزارت امور خارجه آمریکاهیچگونه اطلاعی از فعالیت‌های CIA در کستاریکا در دست نداشت و این عملیات بدون مشاورت مسئولین سیاست گذاری وزارت امور خارجه آمریکا انجام می‌گرفت.

بنظر می‌رسد که یا ژنرال ساموزا دیکتاتور نیکارا گوئه و یا کمپانی‌های غیر دولتی آمریکا پشت سر CIA در این عملیات مخفی نقش داشته‌اند که هرکدام به نوعی مخالف فیگورس، رئیس جمهور کشور کستاریکا بوده‌اند.

 نقش CIA در ایران درمرداد ۱۳۳۲

وقنی که محمد مصدق، در ایران در راس قدرت اجرایی قرارگرفت، مامورین CIA به دیدن محمد حسین خان قشقایی و (برادران)که از رهبران سیاسی طرفدار مصدق بودند، شتافتند و به آنها پیشنهاد ۴ ملیون دلار دادند تا در یکی از بانک‌های سویس به حساب آنها ریخته شود ودر ازای آن، برادران قشقایی از حمایت مصدق دست بکشند و به مخالفین بپیوندند. اما برادران قشقایی نپذیرفتند. چند روز بعداز آن آلن دالاس (Allen Dulles (به ایتالیا پرواز کرد تا در رم با شاهدخت اشرف پهلوی خواهر شاه ملاقات کندو نقشه کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ را بکشند…

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com