شبهۀ ادّعای اُلوهیّت و مقام حضرت بهاءُالله

قبلاً درخصوص شبهۀ ادّعای الوهیّت از طرف حضرت بهاءالله و مقصود از آیاتی چون «اِنَّهُ لا اِلهَ اِلّا اَنَا المَسجونُ الفَرید…» مقالاتی در سایت ولوله در شهر منتشر شد (۱) اینک نیز با توجّه به آیۀ مبارکۀ «اِنَّهُ لا اِلهَ اِلّا اَنَا الفَردُ الواحِد» که در بند ۱۴۳ کتاب مستطاب اقدس آمده است، عین توضیحات راجع به آن را از یادداشت شمارۀ ۱۶۰ مندرج در کتاب مستطاب اقدس نشر مرکز جهانی بهائی (۲) تقدیم طالبین و منصفین می نماید. در این توضیحات ضمن ردّ اعتقاد به یکی دانستن حضرتشان با ذاتِ الوهیّت، به مقام حضرتشان اشاراتی شده است.
حامد صبوری
۱۳ خرداد ۱۳۹۶

اِنَّهُ لا اِلهَ اِلّا اَنَا (بند ١۴٣)

حقیقتِ مَظاهرِ اِلهی [فرستادگان از طرف خدا] و کیفیّت ارتباطشان با خداوند متعال در بسیاری از آثار مبارکه این ظهور [دین بهائی] تشریح شده است. حضرت بَهاءُالله دربارۀ فردانیّت و عظمت و جلال مقام الوهیّت می فرمایند:

«و چون مابینِ خلق و حقّ… به هیچ وجه رابطه و مناسبت و موافقت و مشابهت نبوده و نیست، لهذا در هر عهد و عصرْ کینونتِ ساذجی را در عالمِ مُلک و ملکوت ظاهر فرماید و این لطیفۀ ربّانی و دقیقۀ صَمَدانی را از دو عنصر خلق فرماید: عنصرِ تُرابیِ ظاهری و عنصرِ غیبیِ اِلهی و دو مقام در او خلق فرماید: یک مقامِ حقیقت که مقام لا یَنطِقُ اِلّا عَنِ اللهِ رَبِّه [نطق نمی کند مگر از خداوند پروردگارش] است… و مقام دیگر مقامِ بشریّت است که می فرماید: “ما اَنَا اِلّا بَشَرٌ مِثلُکُم وَ قُلْ سُبحانَ رَبّی هَلْ کُنتُ اِلّا بَشَراً رَسُولاً” [من نیستم مگر بشری چون شما و بگو منزّه است پروردگار من، آیا جز بشری رسول هستم].»

بنا به بیان مبارک در عَوالمِ روحانی همۀ مَظاهرِ اِلهی [فرستادگان از طرف خداوند] حُکمِ یک نَفْس و یک ذات را دارند. جَمالِ اِلهی از جمالشان باهِر و اَسماء و صفاتِ حقّ در آنان ظاهر و آنانند مَظاهرِ اَمرِ او. در این مقام می فرمایند:

«و اگر شنیده شود از مَظاهرِ جامعه “اِنّی اَنَا الله”، حقّ است و رَیبی [شکّی] در آن نیست. چنانچه به کَرّات مُبرهن شد که به ظهور و صفات و اَسمای ایشان، ظهورُالله و اسمُ الله و صِفهُ الله در ارض ظاهر.»

مَظاهرِ اِلهی که مَرایای [آینه های] اَسماء و صفاتِ اِلهی و وسایطِ وصولِ نوعِ بشر به عِرفانِ حقّ و مَشارقِ وَحیِ او هستند به فرمودۀ حضرتِ ولیِّ اَمرُالله [شوقی ربّانی ولیّ امر دیانت بهائی و مُبیّن منصوصِ آیاتِ اِلهی] هرگز نباید آنان را با غَیبِ مَنیعِ لا یُدرَکْ [ذاتِ خدا که غیبِ بلند مرتبۀ غیر قابل درک است] و ذاتِ الوهیّت یکی دانست. و نیز دربارۀ جَمالِ قِدَم [حضرت بهاءالله] می فرمایند که هیکلِ عنصریِ حضرتش را که مَظهَرِ چنین ظهورِ اَعظم و مُهَیمِنی است، نباید با حقیقتِ الوهیّت یکسان دانست.

حضرت ولیِّ اَمرُالله دربارۀ مقام بی همتای جَمالِ اَقدَسِ اَبهیٰ [حضرت بهاءالله] و عظمتِ ظهورِ مبارکش می فرمایند که با ظهور حضرت بهاءالله وعودِ کتبِ مقدّسه دربارۀ “یوم الله” تحقّق یافته است:

«طبق نبوّات کتب مقدسۀ یهود، ظهورِ مبارک همان ظهورِ “پدرِ سَرمَدی” و “رَبُّ الجُنود” است که “با هزاران هزار مقدّسین” ظاهر گشته و همچنین نزد ملّتِ روح [مسیحیان] مَجیءِ [آمدنِ] ثانیِ مسیح است که با “جلالِ اَبِ سَماوی [پدر آسمانی]” آمده و در نظر شیعۀ اسلام “رجعت حسینی” و به اصطلاح اهلِ سنّت و جماعت نزولِ “روحُ الله” [حضرت مسیح] و به اعتقاد زرتشتیان ظهورِ شاه بهرام موعود و نزد هندوها رجوع کریشنا و نزد بودائی ها بودای پنجم است.»

دربارۀ مقامِ الوهیّت که در همۀ مَظاهرِ اِلهی مُتجلّی است حضرت بهاءالله چنین توضیح می فرمایند:

«این مقامْ مقامِ فنایِ از نفس و بقاءِ بِالله است و این کلمه اگر ذکر شود مُدِلّ بر نیستیِ بَحتِ بات [نیستیِ محضِ قاطع] است. این مقامِ لا اَملِکُ لِنَفسی نَفعاً وَ لا ضَرّاً وَ لا حَیاهً وَ لا نُشُوراً [من مالک نفع و ضرر و حیات و نُشُورِ خود نیستم/ اشاره به آیات قرآن مجید، سورۀ اعراف، آیۀ ۱۸۸ و سورۀ فرقان، آیۀ ۳] است.»

و دربارۀ نسبت خود با خدای متعال می فرمایند:

«یا اِلهی اِذا اَنظُرُ اِلی نِسبَتی اِلیکَ اُحِبُّ بِاَنْ اَقولَ فیٖ کُلِّ شَیءٍ بِاَنّیٖ اَنَا اللهُ وَ اِذا اَنظُرُ اِلی نَفسیٖ اُشاهِدُها اَحْقَرَ مِنَ الطّینِ.» [مضمون به فارسی: ای خدای من زمانی که به نسبت خودم به تو نظر می کنم دوست دارم که در کلّ اشیاء بگویم که همانا من خدایم؛ و وقتی که به خودم می نگرم خویش را کوچک تر و پست تر از خاک و گِل می بینم.]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشت ها:
۱- از جمله در: اینجا و اینجا.
۲- http://www.bahai.org/fa/library/authoritative-texts/bahaullah/kitab-i-aqdas/
کتاب اقدس،کتاب احکام حضرت بهاءالله به زبان عربی است. حدود سال ١٨٧٣ هنگامی که هنوز در شهر عکّا مسجون بودند نازل گشت. تعدادی از الواح مهمۀ بعد از نزول کتاب اقدس و پاسخ های حضرت بهاءالله به سؤالات مطرح شده از جانب کاتب ایشان متمّم این کتاب می‌باشد. اوّلین ترجمهٔ رسمی کتاب اقدس به زبان انگلیسی همراه با یادداشتها و سؤال و جواب و الواح دیگر در سال ۱۹۹۲ به طبع رسید.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com