پرده اول- در ۱۴ مرداد ۱۳۸۹ متعاقب حادثهای در معدن سنخوزه در نزدیکی شهر کوپیاکو شیلی ۳۳ نفر کارگر در اعماق زمین گرفتار میشوند. پس از این حادثه و با مدیریتی پر افتخار (که مختص جوامع رو به اعتلاء است) و طی عملیات نجات پیچیدهای که جهانیان را به تحسین واداشت و در تاریخ بشری بیهمتا بود، «۳۳ کارگر زنده» از معدن بیرون آورده شدند.
پرده دوم- در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ متعاقب حادثهای در معدن زغالسنگ یورت در نزدیکی شهر قرهتکن (با نامهای ساختگی «شاهپسند» و سپس «آزادشهر») ۴۴ نفر کارگر در اعماق زمین گرفتار شدند. پس از این حادثه و با مدیریتی افتضاح (که مختص جوامع رو به انحطاط است) و طی عملیات نجاتی که هیچکس در آن نجات نیافت، «۴۴ کارگر مرده» از معدن بیرون آورده شدند.
پرده سوم- آقای روحانی برای بازدید به محل حادثه میرود. کارگران زحمتکش و رنجکشیده معدن و خانوادههای مصیبتزده در برابر ماشین او تجمع کرده و استمداد و استغاثه میکنند. یکی از کارگران کلاه کار از سر میگیرد و حرف دل کارگر را با شجاعت و صراحت به رئیسجمهور میگوید. مرد معدنچی چنان سخن میگوید که هیچ انسان شرافتمندی در دنیا نیست که از بغض و لحن غمبار او، چشم و دلش پر از اشک و اندوه نشود. تظلمخواهی مرد کارگر به لطف مردمی که با گوشیهای دوربیندار خود جای همیشه خالی خبرنگاران را پر کرده و در حکم وقایعنگاران راستین امروزی هستند، در شبکههای اجتماعی منتشر میشود و به اطلاع همگان میرسد(+). هر چند بودند کسانی که از این رنج کارگری برای مقاصد تبلیغاتی و انتخاباتی رقیب استفاده کردند. کارگر دردمند با صدای غمزده خود از سختی کار میگوید و از نبود فریادرسی برای خود و همکارانش. از نبود اصول ایمنی میگوید و نبود تهویه مناسب در معدن، از حقوق کم میگوید و از اینکه آنان را به عنوان «آرایشگر» بیمه کردهاند تا حق سختی کارشان را ندهند، از اینکه ۱۴ ماه است حقوقشان پرداخت نشده، از اینکه ده هزار تومان برای درمان فرزند بیمارش ندارد، او از اعتراضهای قبلی خود در جلوی فرمانداری میگوید و از «باتوم» خوردن و تهدید شدن. کارگر در حالی که سعی میکند مانع کسانی شود که نمیگذارند حرفش را بزند، میگوید: «من دلم درد داره، بزارین حرف بزنم؛ من دلم داغ داره، بزارین حرف بزنم. رئیسجمهور دیگه اینجا نمیاد، هیچکس دیگه اینجا نمیاد».
پرده چهارم- همه آنچه گفته شد، شاید غیرقابل اجتناب یا قابل توجیه باشد، اما اینکه امروز رسانههای دولتی خبری را منتشر کردند که کارگران معدن، طی نامهای امضاء شده و انگشت زده «از رئیسجمهور عذرخواهی» کرده و «ابراز شرمندگی» نمودهاند، چیزی نیست که با هیچ ترفندی قابل توجیه باشد. بجای آنکه مقامات دولتی بخاطر اهمال و بیکفایتی خویش در برابر کارگران و خانوادههای داغدار، خجالتزده و شرمزده باشند، خانوادههای بیپناه و کارگران ضعیف و ستمکشیده را در موقعیت عذرخواهی و شرمندگی قرار دادهاند. کارگر ظالم و دولت مظلوم! انتشار این نامه توسط دستگاههای دولتی، نه تنها در حکم دوستی خاله خرسه و به زیان آقای روحانی است، که به صراحت پرده از ادعاهای توخالی وزارتخانههای مسئول برمیدارد و ماهیت ضد کارگری آنها را به روشنی هر چه بیشتر نشان میدهد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.