به مناسبت نصب لوح یادبود برای بزرگ علوی توسط وزارت فرهنگ برلین

عکس شماره 1 – لوح یادبود علوی بر دیوار مجتمع مسکونی محل زندگی او.

عکس شماره ۱ – لوح یادبود علوی بر دیوار مجتمع مسکونی محل زندگی او.

 

ترجمه متن نوشته شده بر لوح:

«در این خانه از سال ۱۹۵۸ تا پایان عمر بزرگ علوی (۱۹۹۷ – ۱۹۰۴)، دانشمند ادبیات و نویسنده زندگی کرده است. او به عنوان یکی از پدران ادبیات مدرن فارسی شناخته شده است. خدمات علمی او باعث شد که در دانشگاه هومبولدت برلین مرکزی بین المللی برای ایران شناسی شکل بگیرد. فرهنگ لغات فارسی – آلمانی و “تاریخ و تکامل ادبیات مدرن فارسی” از آثار او هستند.»

لوح یادبود بزرگ علوی که مجوز نصب آن در سال ۲۰۱۷ پس از تصویب دولت برلین به وزارت فرهنگ این ایالت ابلاغ شده بود، در روز چهارشنبه سوم آگوست ۲۰۲۲ طی مراسمی رسمی در محل سکونت آقا بزرگ واقع در بلوار فرانکفورتر شماره ۲ در مرکز شهر برلین پرده‌برداری شد (عکس های شماره ۱ تا ۵). در این مراسم که به دعوت وزارت فرهنگ برلین برگزار شد، آقای دکتر تورستن ولرت وزیر فرهنگ برلین و احسان جعفری سخنگوی جامعه ایرانیان در آلمان درباره خدمات علمی و فرهنگی بزرگ علوی در شهر برلین سخن گفتند.   

عکس شماره ۲ – نمای ساختمان محل زندگی بزرگ علوی

علوی و میراث فرهنگی ایرانی‌تباران

میراثِ فرهنگی و ارزش‌های معنوی برخاسته از آن با نمادها و سمبل‌هایِ چندی در زندگی روزمره شهروندان حضورِ فیزیکی و مادی می‌یابند. آرامگاه‌ها، مجسمه‌ها و بناهایِ یادبود نمادهایِ حضورِ مادی و ارزشیِ بزرگان و شخصیت‌هایِ فرهنگی، هنری و ادبیِ پیشین در دلِ جوامع و شهرهایِ امروزین هستند و ارزش‌هایِ خلق شده توسطِ آن‌ها به این نمادها گره خورده و از آن‌ها جدایی‌ناپذیرند.

در جوامعی چون آلمان تداومِ حضورِ بزرگان پس از مرگِ آن‌ها توسطِ نهادها و اداراتِ حرفه‌ای برایِ حفظِ میراثِ فرهنگی امری تضمین شده تلقی می‌شود. در برلین نهادهایی هم‌چون شورایِ تاریخ‌دانانِ وابسته به دولتِ ایالتی و یا انجمنی تخصصی با نامِ کمیسیونِ تاریخِ برلین و بخش‌هایِ مربوطه در وزارتِ فرهنگ این ایالت وظیفه‌یِ رسیدگی به میراثِ فرهنگیِ بازمانده از مشاهیرِ درگذشته‌ را به‌عهده دارند. زندگی‌نامه مستند نامزدهای دریافت لوح یادبود توسط شورایی از تاریخ دانان وابسته به دولت برلین بررسی و پس از تایید شورا مجوز اجرای آن به وزارت فرهنگ ایالت برلین ابلاغ می‌شود. امور اجرایی از دریافت درخواست و مستندات مربوط به خدمات شخصیت درگذشته تا تدارک ساخت و سفارش لوح یادبود و تدارک و سازماندهی مراسم پرده‌برداری توسط یک انجمن تخصصی به نام کمیسیون تاریخ شهر برلین انجام می‌گیرد. بزرگ علوی از معدود شخصیت‌های علمی و فرهنگی ایرانی‌تبار است که موفق به دریافت این لوح در شهر برلین شده است. پرسش این جاست که با وجودِ تمام این سازوکارها و ساختارها در موردِ مشاهیرِ مهاجرتبار آیا تضمینی برایِ ماندگاریِ ارزشی و فیزیکیِ آن‌ها در مهاجرت وجود دارد؟ برای دریافت این پاسخ بد نیست نظری به تاریخچه این روند بیندازیم.

عکس شماره ۳ – ورودی ساختمان محل زندگی بزرگ علوی

پروژه میراث فرهنگی، از ایده تا عمل

موفقیت این اقدام در واقع و بیش از هرچیز مدیون اجرای پروژه میراث فرهنگی جامعه ایرانیان در آلمان بود که ایده آن از سال ۲۰۱۳ با انگیزه تهیه مستندات لازم برای ثبت آرامگاه علوی به عنوان مشاهیر برلین با پیشنهاد یکی از اعضای جامعه ایرانیان به هیات مدیره وقت این نهاد شکل گرفت (عکس شماره  ۶). پس از طرح ایده مراحل اجرای کار از سال ۲۰۱۴ رنگ جدی‌تری به خود گرفت. از آن‌جا که اجرای چنین پروژه‌هایی هنوز به صورت حرفه‌ای و با بودجه اختصاصی میسر نبود، بزرگ‌ترین چالش آن پیدا کردن اشخاص داوطلبی بود که حاضر باشند تنها با اتکاء به انگیزه و علایق درونی خود وقت کافی برای پیشبرد آن بگذارند.   

عکس شماره ۶ – مزار بزرگ علوی در برلین

آقایِ دکتر مسعود حسینی‌پور به عنوانِ شخصیتی که برایِ بررسی و پژوهش در خدماتِ بزرگ علوی و نگارشِ درخواستی مستند با شواهد و مدارکی که موردِ قبولِ دولتِ ایالتِ برلین باشد، مناسبتِ کامل داشت، طرفِ گفتگویِ هیات مدیره در سالِ ۲۰۱۴ قرار گرفت و او به عنوانِ فردی که انگیزه‌یِ درونی و تعهدِ لازم برایِ پیش‌بردِ این وظیفه‌یِ فرهنگی را در خود داشت، علاقه و داوطلبیِ خود را برایِ این کار اعلام کرد. این در حالی بود که پیش از این همکاری تلاش‌هایِ خود را برایِ دستیابی به آرشیوِ اسنادِ به‌جای مانده از علوی در دانشگاهِ هومبولدت آغاز کرده بود.

مرحله‌یِ نخستِ کارِ پروژه‌یِ میراث فرهنگی از تحقیقاتِ ایشان در اسنادِ دانشگاه و تهیه‌یِ دو درخواست برایِ دولتِ ایالتیِ برلین و کمیسیونِ تاریخِ شهرِ برلین تشکیل شده بود. دکتر حسینی‌پور در این مرحله هیات‌مدیره را در جریانِ روندِ پیشرفتِ کار قرار می‌داد. پس از تدوینِ اولین پیش‌نویسِ درخواست‌ها توسط ایشان، هیات مدیره به این نتیجه رسید که موفقیتِ جامعه‌یِ ایرانیان در قبولاندنِ این درخواست‌ها به نهادهایِ ذیربطِ آلمانی تنها از طریقِ سازماندهیِ کمپینی با شرکتِ تمامِ نهادها و موسساتِ علمی و فرهنگی که به خدماتِ علوی آگاه بودند و می‌توانستند از شخصیتِ علمی-فرهنگیِ آقابزرگ پشتیبانی کنند، میسر خواهد شد. ارائه‌یِ درخواست تنها از سویِ جامعه‌یِ ایرانیان برایِ این پرونده بدونِ سازماندهیِ چنین کمپینی نمی‌توانست راه به جایی ببرد. به همین‌دلیل برایِ سازماندهیِ کمپین و تقسیمِ وظایفِ لازم برایِ پیش‌بردِ آن که حجمِ بزرگی از وظایف و کارها را در دستور قرار می‌داد، نیاز به تشکیلِ یک گروهِ کار احساس شد. به این ترتیب فعالیتِ گروهِ کار از تابستانِ ۲۰۱۵ با تشکیلِ نشست‌هایِ مرتب و مستندسازیِ تصمیم‌ها و وظایفِ اجرایی رنگی جدی به خود گرفت. در این مرحله کارها بینِ اعضایِ گروه تقسیم شده و انجامِ وظایف توسطِ تمامِ اعضاء پیگیری می‌شدند. با سازماندهیِ کمپین و دریافتِ نامه‌هایِ پشتیبانی از موسساتِ ایرانستیکِ چندین دانشگاهِ معتبرِ آلمان چون دانشگاهِ آزادِ برلین، دانشگاهِ ماربورگ و پشتیبانیِ ارزشمندِ رئیسِ وقتِ دانشگاهِ هومبولدت در کنارِ نهادهایِ فرهنگی مانند انستیتو گوته و کانونِ نویسندگانِ ایرانی به همراهِ شخصیت‌هایِ ایران‌شناس و فرهنگیِ آلمانی مانندِ پروفسور مانفرد لورنس (Manfred Lorenz) رئیسِ سابقِ موسسه‌یِ ایرانستیکِ دانشگاهِ هومبولدت و شاگردِ بزرگ علوی، کورت شارف (Kurt Scharf) ایران‌شناس و رئیسِ سابقِ خانه‌یِ فرهنگ‌هایِ جهان و انستیتو گوته در تهران و مانفرد گروتر (Manfred Grüter) مدیرِ سابقِ موسسه‌یِ فرهنگی کونیگین لوییزه و مسئولِ تبادلاتِ فرهنگیِ یونسکو پرونده‌ای کامل و مستند شاملِ درخواست‌ها و نامه‌هایِ پشتیبانی‌کنندگان به همراهِ فهرستِ آثارِ بزرگ علوی به فارسی و آلمانی و مقالاتی متعدد که درباره‌یِ کارها و شخصیتِ علمی او منتشر شده بودند، آماده و در روزهایِ پایانیِ ماهِ ژانویه ۲۰۱۶ به دفترِ دولتِ ایالتِ برلین و کمیسیونِ تاریخِ این شهر ارسال شدند.

در پیِ اطلاع‌رسانیِ گسترده واکنش‌هایِ مثبت و تشویق‌کننده‌یِ بسیاری از طریقِ ای‌میل و یا پیغام‌هایِ شفاهی و تلفنی ارسال شدند که در همه‌یِ آن‌ها از این اقدامِ فرهنگیِ جامعه‌یِ ایرانیان در آلمان قدردانی شده بود. از جمله سیاستمدارِ معروفِ ایرانی-کاناداییِ حزبِ لیبرالِ کانادا، آقایِ دکتر رضا مریدی در پیامی به این مناسبت نوشت:

«… من به شما و جامعه‌یِ ایرانیان در آلمان که به ابتکاری برایِ تبدیلِ آرامگاهِ بزرگ علوی به یادبودی برایِ ایرانیان دست زده‌اید، ادایِ احترام می‌کنم. بی‌شک او از بزرگانِ ادبیاتِ فارسی در قرنِ بیستم و یک فعالِ سیاسیِ برجسته محسوب می‌شود و شایسته است که به عنوانِ مشاهیر شناخته شود. این وظیفه‌یِ جمعیتِ ایرانیانِ آلمان است که برایِ تحققِ این امر تلاش کنند.»

دوره‌یِ اولِ فعالیت‌هایِ گروهِ کار با پاسخِ منفیِ دولتِ برلین به درخواستِ رسمیتِ آرامگاهِ مشاهیر برایِ بزرگ علوی به تاریخِ ۲۴ مای ۲۰۱۶ پایان می‌یابد. در این پاسخ با وجودِ تاییدِ خدماتِ آقابزرگ برایِ برلین و آلمان، مقبولیتِ عامِ او که شرطِ دیگرِ پذیرش برایِ مزارِ مشاهیر است، کافی تشخیص داده نشده بود.

عکس شماره ۴ –ساختمان محل زندگی بزرگ علوی

انتقالِ حقوقِ مزار علوی به جامعه‌یِ ایرانیان و تضمینِ ماندگاریِ  آن

ردِ درخواست آرامگاه مشاهیر به اطلاعِ پشتیبانان رسید و واکنش‌هایِ آن‌ها دریافت شد. موسسه‌ها و شخصیت‌هایِ کمپین آمادگیِ خود را برایِ اعتراض به تصمیم و ارسالِ مجددِ درخواست اعلام کردند. از جمله آقایِ پروفسور کریستف ورنر از موسسه‌یِ ایران‌شناسیِ دانشگاهِ ماربورگ پاسخِ دولتِ برلین را این‌گونه ارزیابی کرد:

«از این تصمیمِ غیرقابلِ فهمِ ایالتِ برلین متاسفم. چندی پیش در آرامگاهِ پرلاشز پاریس بودم که در آن نه‌تنها صادق هدایت، بلکه غلامحسین ساعدی هم دفن شده است. از هردو مزار بسیار خوب مراقبت شده بود، بازدیدکنندگانِ زیادی داشتند و از حرمتِ بالایی برخوردار بودند. احساس می‌کنم که در این‌جا شرطِ “مقبولیتِ عام” به‌صورتِ فراملی در نظر گرفته نمی‌شود و با وجودِ تنوعِ گسترده‌ای که به لحاظِ قومی، زبانی و فرهنگی در ترکیبِ جمعیتیِ برلین موجود است، هنوز این موارد به صورتِ “آلمانی-آلمانی” ارزیابی می‌شوند. من از اعتراض به این تصمیم با کمالِ میل پشتیبانی می‌کنم.»

با رد درخواست رسمیت آرامگاه مشاهیر برای بزرگ علوی و با نزدیک شدن دوره بیست ساله عمر آرامگاه خطر از دست رفتن آرامگاه در صورت عدم پیگیری و تمدید مهلت اعتبار آن افزایش می‌یافت.

در این دوره هم‌زمان به همتِ دکتر حسینی‌پور اقداماتی برایِ جلبِ رضایتِ وراثِ آرامگاه، زنده یاد خانمِ گرترود علوی و فرزندِ ایشان آقایِ کلاپتکه که نمایندگی از مادرش را برعهده داشت، برایِ انتقالِ حقوقِ آرامگاه به جامعه‌یِ ایرانیان در آلمان صورت گرفت. با توجه به پاسخِ منفیِ ایالتِ برلین به رسمیتِ مزارِ مشاهیر این تنها راهی بود که می‌توانست ماندگاریِ مزار را تضمین کند. با جلبِ موافقتِ آقایِ کلاپتکه در نهایت این انتقال صورت گرفت و آرامگاهِ بزرگ علوی قانونن از تملکِ شخصی خارج و تحتِ سرپرستیِ جامعه‌یِ ایرانیان قرار گرفت. با این انتقال حقوقِ مزارِ علوی دیگر خصلتِ خانوادگی نداشت و هرگونه تصمیمی در ارتباط با این آرامگاه برعهده‌یِ جامعه‌یِ ایرانیان و هیات مدیره‌یِ آن بود. این اقدام می‌توانست به‌طورِ سمبلیک استدلالِ ایالتِ برلین را در فقدانِ مقبولیتِ عامِ بزرگ علوی به‌طورِ کامل نقض کند، چون با این کار آرامگاهِ علوی از تیولِ شخصی خارج و به یک حوزه‌یِ جمعیتی از جامعه‌یِ آلمان تعلق می‌گرفت که مقبولیتِ جمعیِ او را نشان می‌دهد. به این ترتیب جامعه‌یِ ایرانیان در آلمان با وجودِ عدمِ تمکینِ دولتِ برلین به درخواستِ مشاهیر موفق شد از این راه ماندگاریِ مزار را به‌عنوانِ میراثِ فرهنگیِ ایرانی‌تباران در آلمان تا بیست سالِ آینده تضمین کند. به مناسبت این موفقیت در تاریخِ ۲۸ آگوست ۲۰۱۶ گزارشی از سویِ جامعه‌یِ ایرانیان در کانال‌هایِ خبررسانیِ این نهاد و رسانه‌هایِ خبریِ معتبر در سطحِ وسیع منتشر شد. در این گزارش به مخاطبانِ فرهنگ‌دوست وعده داده شده که درخواستِ رسمیتِ مشاهیر برایِ مزارِ علوی همچنان در جریان است و پیگیری خواهد شد.

این ماجرا البته با دریافتِ خبرِ خوشی در روزِ چهارم مای ۲۰۱۷ رنگ باخت. در این روز آقایِ مانفرد گروتر از اعضایِ فعال و پرحرارتِ کمپینِ پشتیبانی در یک تماس تلفنی اطلاع داد که درخواستِ جامعه ایرانیان در آلمان برایِ نصبِ لوحِ یادبود برایِ آقابزرگ موردِ تصویبِ دولت برلین قرار گرفته و اجرایِ آن به وزارتِ فرهنگ توصیه شده است.

پس از آن کمیسیونِ تاریخِ برلین هیات مدیره را مخاطب خود قرار داد و در نامه‌ای درخواست کرد که برایِ مراسمی که برایِ پرده‌برداری از لوحِ یادبود برگزار می‌شود، اطلاعاتِ لازم را در اختیارِ این کمیسیون بگذارد، از آن جمله فهرستِ اسامیِ دعوت‌شوندگان به مراسم که قرار بود توسطِ جامعه ایرانیان به عنوان مبتکر این برنامه در اختیارِ کمیسیون گذاشته شود.

با تمامِ این مقدمات متاسفانه در اوایلِ ژوئن ۲۰۱۷ خبر رسید که هیات مدیره‌یِ مجمعِ مالکان در محلِ سکونتِ آقابزرگ با نصبِ لوحِ یادبود در محلِ مجتمع موافق نیست و کمیسیونِ تاریخ درصدد است جایگزینی برایِ آن در نظر بگیرد. به همین دلیل پس از تقاضایِ این کمیسیون در موردِ در اختیار گذاشتنِ آدرسِ محل‌هایِ قدیمی‌ترِ سکونتِ علوی، پس از مشورت در گروهِ کار از طریقِ آقایِ دیتریش کلاپتکه، پسرخوانده‌یِ بزرگ علوی، دو آدرسِ دیگر از محلِ سکونتِ خانواده‌یِ علوی در اختیار دکتر حسینی پور و گروه کار قرار گرفت. در همین زمان از سوی کمیسیون تاریخ اطلاع داده شد که تاریخِ نصبِ لوح و مراسمِ پرده‌برداری از آن به علتِ نامعلوم بودنِ محلِ نصب برایِ مدتِ نامعلومی به تاخیر می‌افتد تا محلِ قطعی آن مشخص شود. به گفته‌یِ مسئول اجرای برنامه لوح یادبود تلاشِ وزارتِ فرهنگ و آقایِ دکتر تورستن وولرت این خواهد بود که شخصن با مدیرانِ مجمعِ مالکانِ بلوار فرانکفورتر ملاقات کند و توافقِ آن‌ها را برایِ اجرایِ برنامه در آن محل جلب نماید. از سوی گروه کار در نامه‌ای پس از اعلامِ آدرس‌هایِ جایگزین از ایده‌یِ دکتر وولرت برایِ جلبِ رضایتِ مجمعِ مالکانِ بلوار فرانکفورتر پشتیبانی به عمل آمد. مکاتباتِ بعدی با کمیسیون تاریخ اما نشان دادند که مخالفت با نصبِ لوحِ یادبودِ علوی تنها منحصر به مالکانِ بلوار فرانکفورتر نیست، بلکه مسئولینِ سایرِ مجتمع‌هایِ مسکونی که زمانی خانواده‌یِ علوی در آن‌ها زندگی می‌کرده‌اند، هم با اجرایِ این برنامه توافقی نشان نداده‌اند. این روند نشان می‌داد که با وجودِ عبورِ موفقیت‌آمیزِ درخواستِ نصبِ لوح از سدِ مسئولانِ دولتیِ ایالتِ برلین، موانعِ بزرگِ دیگری هم توسطِ مجامعِ مالکان در کارند که اجرایِ آن را دچارِ وقفه می‌کند.

به این ترتیب هر دو ستونِ کاری در پروژه‌یِ میراث فرهنگی علوی (آرامگاهِ مشاهیر و لوحِ یادبود) دچارِ چالش‌هایِ بزرگی برایِ رسیدن به موفقیتِ نهایی شده بودند.

توقف اجرای برنامه لوح یادبود بزرگ علوی و موانع اجرای کار تا سال ۲۰۲۰ ادامه داشت. در ای‌میلی که کمیسیونِ تاریخ به هیات‌مدیره‌یِ جامعه‌یِ ایرانیان و برخی پشتیبانان پروژه به‌تاریخِ ۷ مای ۲۰۲۰ ارسال کرد اطلاع داده شد که پس از کشمکش‌هایِ فراوان موضوعِ نصبِ لوحِ یادبودِ بزرگ علوی در مجتمعِ مسکونیِ او در بلوار فرانکفورتر موردِ توافقِ شورایِ مالکانِ این مجتمع قرار گرفته و مراسمی که قرار بوده برایِ نصبِ لوح با توافقِ آقایِ دکتر ولرت و سخنران دیگری از ایرانستیک دانشگاه آزاد برلین در تاریخِ ۲۷ جولای ۲۰۲۰ برگزار شود، به‌علتِ کرونا لغو ولی نصبِ لوحِ یادبود بدونِ انجامِ مراسم اجرا خواهد شد. در شرایطی که گروه کار در هماهنگی با هیات مدیره آماده اجرای برنامه های لازم بود از طرف کمیسیون تاریخ اطلاع داده شد که برنامه نصب لوح در تاریخ عنوان شده اجرا نخواهد شد و به تعویق خواهد افتاد.

اکنون با گذشت زمانی بیش از پنچ سال از تصویب اجرای برنامه لوح یادبود و کشمکش ها و موانع بسیار در نهایت این برنامه با موفقیت به مرحله اجرا درآمد.

آقای دکتر تورستن ولرت که در مقامی هم طراز با وزیر فرهنگ برلین و خود از شاگردان بزرگ علوی در موسسه ایرانستیک دانشگاه هومبولدت برلین بوده است در مراسم پرده برداری از لوح یادبود گفت: «این لوح در راهی نسبتن پرسنگلاخ تحقق یافت و اجرای آن مدت زمانی به طول انجامید.»

در اطلاعیه رسانه ای وزارت فرهنگ برلین به نقل از دکتر ولرت می خوانیم: «زمانی که در دانشکده علوم آسیایی دانشگاه هومبولدت در دهه ۱۹۸۰ تحصیل می‌کردم، پروفسور بزرگ علوی یک مرجع بود. برای من مهم است که این برلینی، ایرانی و جهان وطنی مهم – که به عنوان دانشمند، نویسنده و واسطه فرهنگی تا پایان عمر خود در راه بود – به حافظه عمومی این شهر بازگردانده شود و به وضوح مورد تجلیل قرار گیرد».

عکس شماره ۵ –چهارراه دروازه فرانکفورتر در بلوار فرانکفورتر محل زندگی علوی

میراث فرهنگی ایرانی تباران مهاجر و راه غلبه بر سنگلاخ

مجموعه‌یِ این گفتار پیامِ روشنی دارد و آن این است که از میراثِ فرهنگیِ ایرانی‌تبارانِ آلمان و بسیاری کشورهایِ دیگر نه در داخل و نه در خارج از ایران به‌صورتِ سیستماتیک و نهادینه‌شده محافظت نمی‌شود. روند طی شده نشان می‌دهد که تجلیل از میراث فرهنگی بزرگ علوی که تنها نمونه‌ای از میراث فرهنگی بازمانده از ایرانیان مهاجر در کشوری چون آلمان است، روندی چالش‌برانگیز است و نیاز به وجود افرادی علاقمند و فرهنگ دوست دارد که در این راه سرسختی و پیگیری‌های لازم را نشان دهند. اگر تعهد شخصی آقای دکتر ولرت و اقدامات لازم توسط افراد داوطلب و فعال در گروه کار میراث فرهنگی و هماهنگی هیات مدیره جامعه ایرانیان صورت نمی‌گرفت، اکنون در شهر برلین نه خاطره‌ای از این شخصیت فرهنگی و ادبی ایرانی‌تبار باقی می‌ماند و نه حتا آرامگاهی از او که می‌توانست پس از گذشت ۲۰ سال از مرگش به کلی از دست برود.

ماجرایِ ماندگار ماندنِ آرامگاهِ سید محمدعلی جمال‌زاده در شهرِ ژنو هم خالی از تصادف نبود. مرگِ دخترِ جمال‌زاده و مشخص نبودن آینده‌یِ آرامگاه که دوره‌یِ بیست‌ساله‌یِ آن در سال ۲۰۱۷ به پایان می‌رسید، گروهِ کار میراث فرهنگی را بر آن داشت که با پیگیری‌هایِ مکرر به صورتِ مکاتبه‌یِ مستقیم با اداره‌یِ آرامگاهِ شهرِ ژنو و یا غیرمستقیم از طریقِ ارتباطاتِ محلی علاقه‌یِ ایرانی‌تبارانِ مهاجر به ماندگاریِ این آرامگاه به عنوانِ میراثِ فرهنگی را به نهادهایِ ذیربط اطلاع دهد و با وارثِ آرامگاه در موردِ بقایِ آن گفتگو کند. پس از این اقدامات خبرِ ماندگاریِ آرامگاهِ جمال‌زاده تا سال ۲۰۳۷ طی نامه‌ای کتبی از طرفِ مدیریتِ آرامگاه به اطلاعِ جامعه‌یِ ایرانیان رسید. خبر خوش بود ولی پاسخی بر این پرسش نبود که چه ضمانتی برای ماندگاریِ قطعیِ این آرامگاه‌ها وجود دارد؟ اگر ابتکارِ جامعه‌یِ ایرانیان و گروهِ کارِ میراث فرهنگی در پی‌گیریِ یادبودِ بزرگ علوی نبود، اگر مادام نورما خاطره‌ای از پدربزرگ در کودکی نمی‌داشت و علاقه‌ای به تمدیدِ آرامگاهِ جمال‌زاده نشان نمی‌داد، تکلیفِ این یادبودهایِ مشاهیرِ ما ایرانیانِ مهاجر و تبعیدیان چه بود؟

مشکل چیست، چالش در کجاست؟ در طبیعتِ مهاجرت یا تبعید؟ در جداییِ ریشه‌یِ فرهنگی از محلِ زندگیِ اجتماعی؟

البته که این‌ها همه نقشی دارند. مشاهیر در دلِ هر جامعه‌ای که شکل می‌گیرند، جامعه آن‌ها را از آنِ خود می‌داند. همین تعلقِ حسی و معنوی، این یگانگیِ زبانی و فرهنگی خود بزرگ‌ترین تضمینِ ماندگاریِ آن‌هاست. چنین تعلقی به‌ویژه در جامعه‌ای چون آلمان برای مهاجرتباران به‌سختی مادیت می‌یابد. زندگی با پذیرشِ چندفرهنگی در کشورِ آلمان هنوز بسیار نوپاست و روندِ رشدِ آن با مقاومتِ بسیار مواجه است. شاید در فرانسه و انگلستان راهِ پذیرشِ چندفرهنگی در جامعه قدری بازتر از آلمان باشد. صادق هدایت و غلامحسین ساعدی در آرامگاه پرلاشزِ پاریس سالیانِ درازی است که از زمره مشاهیرِ کشورِ فرانسه محسوب می‌شوند. لوحِ یادبودِ بزرگ علوی که دستورِ اجرایِ آن توسطِ وزارتِ فرهنگِ برلین به کمیسیونِ تاریخِ این شهر ابلاغ شده بود، از تصویب تا اجرا پنچ سال تمام به طول انجامید و تحقق آن بدون علاقه و تعهد شخصی سیاستمداری چون دکتر ولرت امکان پذیر نبود. آیا این معنایی جز عدمِ تعلقِ مشاهیرِ مهاجرتبار به اعماقِ لایه‌هایِ اجتماعیِ این کشور دارد؟

مشکلِ اصلی اما در این موضوع خلاصه نمی‌شود. پس رویه‌یِ دیگرِ این چالش در کجاست؟

پاسخ این پرسش از دیدِ من در یک اصلِ اجتماعی خلاصه می‌شود: ضمانتِ اجرایی در روندهایِ اجتماعی تنها در بطنِ ساختارهایِ موجود جامعه تحقق می‌یابد. حفظِ میراثِ فرهنگیِ مشاهیرِ تبعیدی و مهاجرتبار تنها زمانی ضمانتِ اجرایی پیدا خواهد کرد که در این جامعه نهادینه شود. نهادها، انجمن‌ها و موسساتی باید به طورِ حرفه‌ای برای این وظیفه کار کنند. ما تا به امروز دست‌کم در کشورِ آلمان نهادی سراغ نداریم که به کارِ مستندسازیِ زندگی و خدماتِ مشاهیرِ ایرانی‌تبار با هدفِ حفظِ یادبودِ آن‌ها به طور تخصصی و حرفه ای بپردازد. این خلاء در آینده خطرِ بزرگی برایِ میراثِ فرهنگیِ بزرگان و مشاهیرِ مهاجر در خارج از کشور است. برای پر کردنِ این خلاء باید آستین‌ها را بالا زد و کاری کرد.

جای بسی خوشحالی خواهد بود که جامعه‌یِ ایرانیان در آلمان با ادامه کاری و تقویت گروهِ کارِ میراث فرهنگی ابتکارِ لازم برایِ نهادینه کردنِ امرِ میراث فرهنگیِ ایرانی‌تباران در مهاجرت را دنبال کند و همچنان خلاءِ وجودِ نهادی برایِ حفظِ میراثِ فرهنگیِ ایرانی‌تباران در آلمان را پر نماید. توقعِ هر ایرانیِ فرهنگ‌دوست از مدیریتِ جامعه‌یِ ایرانیان در این عرصه تداومِ این اقدامِ فرهنگی است و نهادینه‌سازی آن از هر طریق و با هر روشی که ممکن باشد. هدف این است که حفظ میراث فرهنگی ایرانی تباران مهاجر که پشتیبانی از سوی حکومت کنونی ایران را ندارد، در همین جامعه و توسط نهادهای مدنی ایرانی تبار مهاجر از روندی تصادفی و مشروط به وجود افراد دلسوز و داوطلب فاصله بگیرد و به امری حرفه ای و نهادینه شده تبدیل شود. این تنها راه تضمین میراث فرهنگی ایرانی تباران مهاجر در خارج از کشور است.

احمد احقری – برلین

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)