میخواهم چیزی برایات بگویم، نام دومین مستند رادیویی من به همراه «ریکه هود» همکار دانمارکیام است که برای رادیوی ملی نروژ ساختهام. در این مستند به مسائل و مشکلاتی که کمبود اطلاعات و نبود آموزش در مورد سکس در دوران نوجوانی و جوانی دختران و پسران در ایران، به وجود میآورد، پرداختهام.
در طول دوران مدرسه، هیچ گاه آموزشی در مورد سکس و موارد مربوط به جلوگیری از بارداری و آشنایی با اندام جنسی و مراقبت از آن نداشتم. هر چه در مورد سکس شنیده بودم، تنها از طریق دوستانی بود که آنها هم از دوستانشان شنیده بودند. اطلاعاتی کم و غلط که عموما حاکی از دردناک بودنِ سکس -در لحظهی پاره شدن پردهی بکارت- بود.
فیلمهای پورنو هم در دسترس همهگی قرار داشت اما در خانوادهی ما، هیچ وقت همچین اتفاقی نمیافتاد. دیدههای من از سکس، محدود به صحنههایی در فیلمهای رمانتیک بود که آنها را هم عموما روی دورِ تند میدیدیم!
وقتی که تصمیم به ساختن مستندی در مورد تاثیر این بیاطلاعاتی بر روی زندهگیِ زنان و مردان ایرانی گرفتم، حتا فکرش را هم نمیکردم که خودم را به عنوان یک مثال در این مورد ذکر کنم. اتفاقی که برایام در اثر ناآگاهی از سکس پیش آمده بود را میخواستم همیشه مثل یک راز درونِ خودم نگه دارم و اصلا بازگو نکنم. بیشتر به دلیل اینکه فکر میکردم «این من هستم که مشکل دارم، وگرنه بقیه طبیعی هستند».
همیشه خجالت میکشیدم که در موردش صحبت کنم. اما روزی که تصمیم به ساختن این مستند گرفتم، با خودم فکر کردم که خودم میتوانم یک گواهِ روشن، از تاثیراتِ منفیِ کمبود آموزش در مورد سکس در ایران باشم و برای اولین بار، در موردش صحبت کردم.
در طول ساخت برنامه که چند ماه طول کشید، همراهی و تشویق مدیار، همسرم، مهمترین عاملی بود که میتوانست مرا به جلو هدایت کند. او با آغوش باز از ایدهی ساختِ برنامهام حمایت کرد و با وجود اینکه باید در مورد خصوصیترین احساسات و لحظات زندهگیمان در برنامه صحبت میکردم، هیچ وقت مانع نشد.
لازم است بگویم یکی از مهمترین عواملی که به من جرات ساختن این برنامه را داد، زندهگی در نروژ بود. در کشوری که برنامههای تلویزیونی مخصوصی در مورد سکس در آن پخش میشود و دخترکان و پسرکاناش در سن ۱۳ – ۱۴ سالهگی با سکس و بدنِ خودشان و راههای جلوگیری از بارداری و پیشگیری از بیماریهای ناشی از سکس آشنا هستند. که این آشنایی را ساعتهای مخصوص آموزشی در مدرسه، برایشان به وجود آورده است.
نکتهی دیگری که به آن در طول ساخت این مستند بر خوردم این بود که با بیماری «واژینیسموس» آشنا شدم و با تحقیق در مقالهها و پایاننامههایی که در مورد این بیماری و زنان ایرانی نوشته بودند، متوجه شدم که میتوان گفت درصد بالایی از زنان به این بیماری در ایران دچار هستند اما هیچگاه در مورد آن حرف نمیزنند. که البته تمامی دکترها و مشاورانی که با این گونه بیماری سر و کار دارند، بازگو کردنِ آن را مهمترین عاملِ برای درمانِ آن میدانند.
لینک مقالهیی در مورد برنامهام که در آن با من مصاحبه شده است و من خودم در آن با شیرین عبادی عزیز مصاحبه کردهام در صفحهی اصلیِ سایت «انارکو» نروژ.
لینک برای گوش دادن به برنامهی مستند.
لینک برای گوش دادن به برنامهی مستند از طریق آیتونز. برنامهی Jeg skal fortelle deg noe را انتخاب کنید.
فایلِ پیدیاف ترجمهی فارسیِ برنامه.
پینوشت:
۱) لینک برنامهی مستندم در بالا قرار دارد که به زبان نروژی و بخشهای کوچکی از آن به زبان فارسی است. در برنامه در مورد اتفاقی که برایام در ایران افتاد و احساسام در مورد سکس صحبت کردم و در همین رابطه با مادر و مادربزرگام به عنوان دو نسلِ متفاوت نسبت به خودم هم صحبت کردهام.
فایلِ پیدیاف ترجمهی فارسی برنامه را هم در همین پست منتشر میکنم. میتوانید به برنامه گوش کنید و از روی فایل پیدیاف که در مقابلتان قرار دادهاید، ترجمهی فارسی آنرا دنبال کنید. از فایل پیدیاف مثل یک «فیلمنامه» استفاده کنید.
۲) ترجمهی مقالهیی که در مورد برنامهام نوشته شده است را به زودی منتشر میکنم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.