شنیدم که تعدادی دانشجوی خارجی که در رشتهی ایرانشناسی تحصیل میکنند برای یادگیری زبان فارسی به ایران سفر کردهاند. کنجکاو شدم گفتگویی با آنها داشته باشم و نظراتشان رو در مورد زوایای مختلف زندگی و تحصیل در ایران بدانم. این گفتگو از این جهت برای من جالب توجه بود که این گروه از دانشجویان از کشورهای مختلف دنیا همگی برای یک هدف واحد دور هم جمع شده بودند. از کشورهای در حال توسعهای مثل هند گرفته تا کشورهای پیشرفته و توسعه یافتهی اروپایی و آمریکایی. همین گوناگونی فرهنگی من را برای ترتیب دادن یک گفتگو با عدهای از این دانشجویان خارجی وسوسه میکرد. بلاخره موفق شدم صحبتی با سه نفر از آنها با ملیتهای آلمانی، هندی و ایتالیایی داشته باشم.
در این گفتگو از آنها راجع به دلایل سفر به ایران، مدت اقامت و پیشینهی ذهنیشان دربارهی ایران پرسیدم. در ادامه نظرشان را راجع به نکات مثبت و منفی ایران، وضعیت تحصیل و آموزش در ایران و تفاوتش با کشور محل سکونتشان پرسیدم. چه چالشهایی در ایران تجربه کردند، وضعیت آزادی و موقعیت زنان در ایران و تأثیر سفرشان در چگونگی ارتباط با دیگر فرهنگها و همچنین پیشرفت زبان فارسیشان از دیگر سوالهایی بودند که از این دانشجویان خارجی پرسیدم.
- من توماس هستم، ۲۲ ساله و اهل برلین آلمان. به این دلیل ایران رو برای سفر انتخاب کردم که در رشتهی ایرانشناسی تحصیل میکنم؛ قبلاً ایران نبودهام. حدود یک ماه است که به ایران آمدهام و جمعاً شش ماه قصد دارم ایران بمونم. در حال حاضر در یک اتاق از خوابگاه دانشجویان متاهل و خارجی ساکن هستم.
راستش من ایران رو اصلاً نمیشناختم. سعی کردم در اینباره ذهنیت قبلی نسازم تا انتظاراتم خراب نشود. قبل از سفرم به ایران کسی به من توصیهی خاصی راجع به ایران نداد. من فکر نمیکنم در آلمان ذهنیت کلی و عمومی نسبت به ایران وجود داشته باشه. من آلمانیهایی رو دیدم که نسبت به این موضوع خیلی باز هستند و همینطور برعکسش.
اولین چیزی که در ایران مورد توجه من قرار گرفت ترافیک تهران بود ولی از اینکه مردم با خارجیها بسیار مهربان و باز هستند خیلی خوشم میاد. اما ترافیک موضوع پر استرسیه، مخصوصاً که ممکنه یک مسیر ۱۰ کیلومتری ساعتها زمان ببره. در مورد سیستم آموزشی اینجا خیلی نمیتونم صحبت کنم، چون اطلاعات زیادی راجع بهش ندارم. ولی از انستیتوی محل تحصیلم راضی هستم. اما در مورد تفاوتش با سیستم آموزشی در کشور خودم … دانشگاه محل تحصیل من بزرگتره!!!
بزرگترین چالشی که تا بحال داشتم محبتیه که مردم ایران نشون میدن، چون در آلمان برعکسه. در مورد نقاط مثبت و منفی ایران از نظر من نقطه قوت بزرگ مردم ایران هستن. آنها خیلی مهربان و به نظر تحصیلکرده هستند. غیر ممکنه که بشه در یک جمله راجع بهشون نظر داد. بیشتر اونها خیلی مهربان و سخاوتمند هستند. یک نقطه ضعف هم هرج و مرجی است که وجود دارد، بخصوص در ترافیک.
در مورد اینکه آیا تجربهی زندگی من در ایران به من در زمینهی برقراری ارتباط با آداب و رسوم مختلف کمک کرده یا نه، میتونم بگم بله . گرچه مثال زدن سخته. فقط فکر میکنم هر نوع گفتگوی بین فرهنگی باعث بهتر شدن مهارتهای فرهنگی شخص میشه.
اما در مورد آزادی من فکر میکنم آزادی از جهات زیادی در ایران محدود است. من به شخصه مشکلی در این زمینه نداشتم. ولی از جنبههایی مثل پوشش، تبعیض جنسیتی و غیره به نظرم برای زنان فاکتورهای محدودکننده هستند.
سفرم به ایران در زمینهی پیشرفت من در یادگیری زبان فارسی بسیار تأثیر داشته. هر چند هنوز زوده که این رو بگم چون الان فقط یک ماهه اینجا هستم. البته در کارهای روزمره و برخورد با مردم بستگی به مردم داره که بتونم فارسی صحبت کنم یا نه. خیلی از مردم یا اصلا انگلیسی صحبت نمیکنند یا خیلی خوب نمیتونند صحبت کنند. البته تا الان چند روزی رو در اصفهان با یک خانوادهی ایرانی گذروندم و تجربهی وارد شدن به زندگی روزمرهی یک خانوادهی ایرانی رو دارم چون ارتباط برقرار کردن با اونها راحته.
آیا دوباره به ایران سفر میکنم؟ بله البته! ولی اگه یکی از دوستانم قصد سفر به ایران رو داشته باشه توصیه ای که بهش میکنم اینه که به تهران نرو!!!
تا بحال چیزی که یادگار ایران باشه نخریدم، اما اگه چیزی ببینم که یادآور ایران باشه و خوشم بیاد، چرا که نه؟!
- من دیا هستم. در هند به عنوان فیلم ساز مستند و تاریخدان شفاهی کار میکنم. در سال ۲۰۱۵ در هند در کلاسهای زبان فارسی شرکت کردم و تصمیم گرفتم در ایران هم آن را دنبال کنم. یک ماه در ایران اقامت داشتم و به زودی به کشورم برمیگردم. پیش دوستانم که بسیار مهربان و سخاوتمند هستند زندگی میکردم. ایرانیها بر خلاف هندیها هم قلب و هم خانهشان را به روی مردم باز میکنند.
در مورد پیشینهی ذهنیام راجع به ایران، راستش من ایران رو فقط از طریق اخبار، کتاب و فیلم میشناختم. انتظار داشتم در ایران قوانین سختگیرانهای راجع به طرز رفتار مردم و موضوعاتی که میتونند راجع بهش صحبت کنند وجود داشته باشه. در حالیکه متوجه شدم در ایران یک نوع فرهنگ مقابله قوی وجود داره. همچنین خلاء بزرگی در مکالمات اجتماعی وجود داره که انتظارشو داشتم. انتظار نداشتم که کارهای مالی اینقدر آزاردهنده باشه. این قسمتش کمی خستهکننده بود. بیشتر مردم در هند فکر میکنند که ایران کشوری بیثبات است چون در خاورمیانه واقع شده است. من کلی وقت گذاشتم تا آنها را قانع کنم که ایران یکی از باثبات ترین کشورهای منطقه است.
قبل از سفرم به ایران توصیهای که به من میکردند این بود که به اصفهان، شیراز، قم، مشهد و تبریز سفر کنم. من وقتی وارد تهران شدم اولین چیزی که متوجه شدم این بود که تقریباً تمام کلان شهرهای سراسر دنیا شبیه هم هستند، تفاوتها در جزییات هستند. ویژگیهای کلان شهرها همه جا یکسانه. چیزی که در مورد ایران خیلی پسندیدم عاشق مهربانی و برخورد خوب مردم ایران هستم اما از کمبود حقوق انسانی و مباحث فمینیستی در ایران ناراحتم. مردم ایران مهربانترین مردمی هستند که در طول سفرهایم دیدهام. هر چند کنجکاوی آنها در مورد شما به عنوان یک خارجی گاهی اوقات آزاردهنده است. در مورد نقاط قوت و ضعف ایران، من فکر میکنم که ایران در اجرای یک اقتصاد بی نیاز با وجود تحریمهای بزرگ به شکل شگفتآوری موفق شده است. توانایی ایران در حفظ اقتدارش در شرایط سخت بسیار موفقیتآمیز بوده است.
نگرش خاص ایران نسبت به زنان در تمام جنبههای زندگی از جمله کار ، برای هر ملتی دردناک و زیانبار است.
در مورد نظرم راجع به سیستم آموزشی، من در یک کلاس زبان درس میخوانم و آشنایی با سیستم آموزشی ندارم. موسسهی زبانی که من در آن تحصیل میکنم قابل قبول است. تنها مشاهدات من این واقعیت است که کلیهی دروس در ایران به زبان فارسی آموزش داده میشوند بدون اینکه زبان بین المللی دیگری هم همراهی شود. این در دراز مدت برای محققان و پژوهشگران ایرانی در تعاملات و انتقال اکتشافات و ایدههای جدید به سراسر جهان مشکل ایجاد میکند. دانشگاههای هند از نظر سیاسی مسئولیت زیادی دارند و مباحثِ در ارتباط با سیاستهای ملی و جهانی به شدت جاری است. من این را در ایران ندیدم.
از نظر سیاسی ایران اصلاً آزاد نیست. البته مردم بدون توجه به اینکه دولت آزادی را مجاز بداند یا نه تمرین آزادی میکنند. مثلاً آواز خواندن در خیابان برای زنان ممنوع است. من در هند هربار برای قدم زدن میرفتم آواز میخواندم. همانطور که قبلاً گفتم به نظر من بدترین نقطه ضعف ایران این است که در ایران با زنان به شکل برابر رفتار نمیشود. در مورد پوشش و طرز تفکرم من مشکلی در ایران ندارم چون مراقب هستم ولی نه لباس پوشیدن من و نه طرز تفکر و اعتقادم با پوشش و ایدئولوژی ایرانی همسو نیست.
به نظر من بزرگترین چالش در ایران در ابتدا این بود که بتوانم با مردم ارتباط برقرار کنم و همچنین اینکه مقدار پول درست را پرداخت کنم. تقریباً دو هفته بود که اینجا بودم ولی تا آن زمان در مسائل مالی فقط به حسن نیت مردم اعتماد میکردم.
در مدت یک ماهی که در ایران بودم موفق شدم با مردم ایران به شکل موثری ارتباط برقرار کنم. اما اینکه این تجربه به من در برقراری ارتباط با فرهنگهای دیگر کمک کند یا نه، مطمئن نیستم. در خوابگاه افراد زیادی بودند که در طول اقامتم بهترین معلمهای من بودند. در شیراز هم برای دو روز با یک خانوادهی ایرانی زندگی کردم. تفاوت زیادی بین خانوادههای ایرانی و هندی ندیدم.
سفر من به ایران از جهت پیشرفت در زمینهی زبان این کمک رو به من کرد که الان میتوانم به تجریش برم بدون اینکه لازم باشه دوستی به من در خرید کمک کند. گمان میکنم این یک پیشرفت بزرگ باشد. برای برقراری ارتباط بیشتر از فارسی دست و پا شکسته استفاده میکنم. متوجه شدم که با زبان انگلیسی در ایران کاری از پیش نمیرود.
برای سوغاتی از ایران برای دوستانم کلی آبنبات با خودم میبرم. امیدوارم دوباره به ایران برگردم، اگر کار من و به ایران بکشاند.
اگر یکی از دوستانم بخواهد به ایران سفر کند بهش توصیه میکنم کلی پول نقد با خودت بیاور. مطمئن شو که یک راهنمای خوب پیدا کنی که بتواند به دو زبان فارسی و انگلیسی صحبت کند، چون با دانستن فقط انگلیسی گیر میکنی. چندین روسری برای ست کردن با همهی لباسهایت داشته باش. به همه بگو “مرسی، دستت درد نکنه و خسته نباشی”. تخفیف میگیری
- من سوفیا هستم، دانشجوی زبان فارسی. ایتالیایی هستم و در رشتهی ادبیات فارسی درس میخوانم. امسال تابستان فوق لیسانس گرفتم و فارغالتحصیل شدم. به همین خاطر به ایران آمدم و الان به کلاس زبان فارسی میروم. قصدم تقویت زبان فارسیم است. الان یک ماه و نیمه که در ایران هستم. من از طریق موسسه و سفارت ایتالیا ویزای دانشجویی گرفتم که این ویزا در طول اقامتم در ایران قابل تمدید است. به همین دلیل مجبورم از یکی از خوابگاههای موسسه استفاده کنم. برای من انطباق با این شیوهی جدید زندگی که در آن همه چیز را با دختران دیگر خوابگاه به اشتراک میگذاریم سخت نیست. در مدت کوتاهی آنها خانوادهی من شدند و من خیلی از این فرصت بینظیر خوشحالم.
قبل ازآمدن به ایران خیلی خوب فرهنگ و تاریخ و ادبیات ایران را میشناختم. میدانستم که تاریخ و فرهنگ این کشور غنی است. از تحصیلات دانشگاه این دیدگاه را به دست آورده بودم. قبل از سفرم به ایران خانواده و دوستان در مورد وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران هشدارهایی به من داده بودند چون در غرب در مورد ایران اخبار خوبی نشان داده نمیشود. در ایتالیا دید خوبی نسبت به ایران وجود ندارد و دلیلش اطلاع رسانی غلط رسانههاست. به نظر من اینها برداشتهای نادرست و کلیشهای است. الان دیدگاه من نسبت به گذشته بهبود پیدا کرده.
اولین چیزی که بعد از آمدن به ایران مورد توجه من قرار گرفت مهربانی و مهماننوازی ایرانیها بود. این خصوصیت ایرانیان و روشنفکر بودن جوانان ایرانی را میپسندم. فکر میکنم مهماننوازی ایرانیان در سراسر دنیا مشهور است و من هم همین انتظارو داشتم. ولی به نظرم گاهی اوقات “تعارف” بیش از حد است. سطح تحصیلات نیز نسبت به کشورهای دیگر بسیار بالاست. ولی از کنترل بیش از حد در اجتماع خوشم نمیآید.
بزرگترین نقطهی قوت ایران قطعاً مردم، میراث فرهنگی و نسل جوان روشنفکر و تحصیلکردهاش است. بزرگترین نقطه ضعف ایران کنترل شدید مذهبی، ممنوعیتها و تنشهای جنسی زیاد بین مردان و زنان است که این تنشها منجر به مشکلات بسیار بیشتری میشود.
در مورد وضعیت آموزشی در ایران، برای من تشریح نظام آموزشی ایران سخت است، چون زیاد آن را تجربه نکردهام. سال گذشته من با بورسیهی یک بنیاد معروف ایرانی در ایران بودم. این اولین سفرم به ایران بود که به دلیل کنترل شدید داخل و خارج از دانشگاه خیلی رضایتبخش نبود. امسال در انستیتوی محل تحصیلم وضعیت بهتره و من تقریباً راضی هستم. به نظر من مهمترین تفاوت تحصیل در اینجا و ایتالیا این است که در ایران به طور مثال یادگیری زبان نسبت به ایتالیا کاربردیتر و معتبرتر است.
بزرگترین چالش من در این کشور، اول از همه یادگیری زبان شگفت انگیز آن است، و همینطور تلاش برای درک پویایی درونی جامعهی ایران.
تجربهی من از زندگی در ایران قطعاً به من در زمینهی برقراری ارتباط با فرهنگ و رسوم مختلف کمک کرد. خوابگاه به دلیل گوناگونی اصالت دانشجوها مانند یک دیگ جذاب از فرهنگها و سنتهای مختلف است، آذری، کرد، ترک و غیره. ظاهراً به نظر میرسد که هیچ مشکلی از نوع فرهنگی وجود ندارد. همه در کنار هم با به اشتراکگذاری سنتهای خودشان زندگی مسالمت آمیز دارند.
در خصوص آزادی در حوزه های مختلف در ایران، در ایتالیا و در کشورهای غربی دیگر گزارشهای زیادی در ارتباط با مسأله بزرگ آزادی در ایران وجود دارد. به نظر من تمامی گزارشات پاسخی درست و قابل اثبات میدهند: فقدان آزادی بیان و عقاید، سانسور، فساد در تأسیسات اداری و حقوق انسانی و آزادیهای مدنی که اغلب در این کشور نقض میشوند. به نظر من لازم است دو دیدگاه اساسی را ارزیابی کرد. نخست اینکه گاهی رویکرد غرب نسبت به این مسأله توسط دیدگاه اشتباه استعمارگران که به جای پیدا کردن یک راه حل مفید تمایل به قضاوت دارند تضعیف میشود. این دیوانگی است و در آخر نه تنها کمکی نمیکند بلکه فقط سلسله مراتب ظلم و ستم را به وجود میآورد. حتی در غرب هم ما مشکلات زیادی با آزادی شخصی داریم. دوم اینکه من قویاً بر این باورم که همانطور که تاریخ نشان داده ایرانیان نوعی حس تعیین سرنوشت شخصی دارند بنابراین نیازی به درس گرفتن از کشورهای دموکراتیکتر دیگر ندارند.
اما در مورد زنان در ایران من فکر میکنم در مقایسه با زنان کشورهای دیگر خاورمیانه از نظر اجتماعی جایگاه بسیار خوبی دارند چون سطح تحصیلات در ایران بسیار بالاست. به نظر من مشکل حجاب اجباری بحثی منطقی است ولی این مسأله فقط بخش کوچکی از کل مشکلات است. من شخصاً مشکل خاصی در ارتباط با ایدئولوژی یا طرز پوشش یا حتی مذهبم در ایران ندارم. با این حال کم و بیش مشکلاتی با افراد سنتی و مذهبی دارم، چون رفتار آنها نسبت به دیدگاههای من در رابطه با زندگی، ایمان، مفاهیم اجتماعی و سیاسی و اخلاقی بسیار متفاوت است.
در مدت حضورم در ایران زبان فارسی من خیلی بهتر شد و روز به روز بهتر میشود. حالا میتوانم با مردم ارتباط برقرار کنم و این باعث خوشحالی و افتخار من است. در کارهای روزمره و در برخورد با مردم من از هر دو زبان فارسی و انگلیسی بدون هیچ مشکلی استفاده میکنم. در این مدت تجربهی آشنایی نزدیک با ایرانیها رو هم داشتم چون تعداد زیادی از ساکنین خوابگاه من ایرانی هستند. ولی لازمه و واقعاً دوست دارم که وقت بیشتری با یک خانوادهی ایرانی بگذرانم.
من قطعاً دوباره به ایران سفر میکنم. اگه یکی از دوستانم هم قصد سفر به ایران رو داشته باشه بهش فقط توصیه میکنم که کنجکاو باشد و به ایران و فرهنگش بدون پیش داوری نزدیک شود.
برای یادگاری شاید هیچ چیز مادی خاصی با خود نبرم ، فقط تجربهی زیبای سفرم هر بار به خاطرم میآورد که چه مردمان مهربان و دوست داشتنیای را ملاقات کردم. مهمترین دستاورد برای من ارتباط شخصیم با مردم ایران است که تجربه ی من را پربارتر کرده است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.