سه زن کورد در پاریس به قتل رسیدند ، من آنها را نمی شناختم ،امروز برای اولین بار اسمشان را شنیدم ، از سرگذشتشان خبر نداشته ام ، نمیدانم توسط چه کسی و برای چه کشته شدند. در اینترنت خواندم که فعالان سیاسی بودند و درگیر مذاکراتی بودند. هدف این مذاکرات را هم به درستی نمی دانم … به کل چیز زیادی نمی دانم و از مرگ سه زن مبارز بسیار متاسفم ….
حدس ها را می خوانم و روایت ها را می شنوم و صبر می کنم تا مسئله روشنتر شود اما در زمانی که این صبوری می طلبد ، نمیتوانم خودداری کنم از مقایسه ی مرگ این سه زن با مرگ زن دیگری…
زنی که او هم کورد بود ، و او هم سیاسی بود ، و کاملن معلوم بود چرا و به چه دلیل و توسط چه کسی کشته شده …
زنی که مدتی پیش توسط شوهرش در اردوگاه کومله کشته شد .
زنی به همراه مردی به همراه اسلحه ای در یک اتاق حضور داشتند ، و بعد تنها مرد و اسلحه باقی ماند و زن با سه گلوله در بدنش دیگر نبود .
آنجا هم حدس ها و گمان ها زیاد بود اما نه به شکل اینجا : ما که نمی توانیم بدانیم مسئله چیست ، ما که علم غیب نداریم… داشت اسلحه را تمیز می کرد و گلوله از اسلحه خارج شد و کمانه کرد و…
و وقتی همه معتقد بودند که سه گلوله محال است اشتباهن از اسلحه ای خارج شود و ناخودآگاه هر سه کمانه کنند و در بدن یک نفر فرو بروند زن بود که اینجا معرض اتهامات قرار گرفت که :پای معشوقی در کار بوده ، که معلوم نیست چه کرده ، که ….
آن زن هم یک فعال سیاسی بود ، وگرنه هیچ کس بیمار نیست که زندگی عادی را رها کند و به یک اردوگاه نظامی برای زندگی برود . اما هرگز از او به عنوان یک فعال سیاسی نام برده نشد ، هیچ کسی او را شیر زن نخواند و هیچ کس نگفت که او هرگز نخواهد مرد و همیشه زنده است و ….
راستی ماجرای قتل آن زن چه شد ؟ چندین و چند خبرنگار کورد واین همه فعالان کورد … در آنجا سوالی سر این نبود که قاتل کیست ، قاتل کاملن شناخته شده بود و دلیل قتل روشن بود با این همه هنوز نمیدانم ماجرا به کجا انجامید و مجرم چه شد … در یک اردوگاه نظامی ، رهبران گروه و دسته ، مسئول حفظ امنیت و حفظ جان افراد اردوگاه در زمان صلح هستند. اما کسی مسئول جان این زن شمرده نشد و هیچ کس مایل به پی گیری ماجرای او و نوشتن در سایت های متعدد اینترنتی در مورد او نبود.
زنی کشته شد ،زنی که تنها در بین نزدیکترین دوستان و کسانش او را به یاد خواهند داشت . انگار که هرگز نبوده .
سه زن دیروز در پاریس کشته شدند … ترور سیاسی زنان مسئله ی بی اهمیتی نیست . زنان به ندرت موضوع ترور سیاسی قرار می گیرند و بازتاب این مسئله در سطح جهانی بسیار گسترده است و خواهد بود. این سه زن همیشه در تاریخ کوردستان به یاد می مانند.روی زن بودن آنها تکیه ی بسیاری می شود ، روی ترور سیاسی آنها تاکید می شود و روی تمام جزئیات آن تکیه شود و ابعاد این تراژدی کاملن مشخص می شود .
اما مرگ یک زن در اثر خشونت بر علیه زنان ، عادی ترین شکل ممکن مرگ برای زنان است . بخصوص که پای سازمانهای سیاسی و اردوگاه نظامی هم در میان باشد . پس هیچ کس آن را جدی نمی گیرد ، هیچ اطلاعیه ی اعتراضی بر علیه آن تهیه و امضا نمی شود . بهتر است برای همه که به آن پرداخته نشود تا زمان وظیفه ی خود را انجام دهد و مسئله به فراموشی سپرده شود . و شد …
سه زن کورد در پاریس به قتل رسیدند . سه زنی که هرگز از یاد نخواهند رفتبرای آنها در اکثر کشورها مراسم اعتراض و یادبود گرفته می شود و در زمره ی شهدای قهرمان کورد از آنها همه جا به نیکی نام برده خواهد شد .
و من نمیتوانم این سه زن را با یک زن دیگر که در اردوگاه کومله فقط کمی کشته شده بود و کمتر کسی مایل است او را به یاد آورد مقایسه نکنم .
زنی که در هیچ کجای دنیا مراسمی برای اعتراض به قتل ناموسی او به دست همسرش در یک اردوگاه نظامی ـ سیاسی برگزار نشد ، و هرگز در هیچ بیانیه ای مسئولان این اردوگاه مواخذه نشدند ومسئله ی مجازات قاتل او هرگز در حوضه ی عمومی پی گیری نشد.
من نمیتوانم فراموش کنم و مقایسه نکنم که هر چهار زن کورد بودند و هر چهار زن سیاسی بودند و هر چهار زن به قتل رسیدند .
مسلمن اینجا مقایسه ی مرگ کسی با کسی نیست .
مسئله مقایسه ی برخورد سایت های سیاسی و اجتماعی کورد ، و برخورد فعالان کورد با این قتل هاست . این سه زن قهرمانان کورد بودند و نامشان همیشه به یادها خواهد بود ، آن یک زن ناموس کورد بود و … راستی نامش چه بود ؟؟؟؟
پس نوشت : دوستی در کامنت ها برایم نوشت اول محکوم کن و بعد مقایسه …
به نظرم این حرف از آن حرفها بود . یعنی این که کسی هست که فکر کند من که قتل یک زن را به دست شوهرش تقبیح می کنم قتل سه زن را به دست یک تروریست کار خوبی بدانم ؟ ولی بعد در فیس بوک دیدم نه خیر ، خیلی ها اینطور فکر می کنند و این نوشته را سر و ته می خوانند ـ چگونه می شود این کار را کرد ؟ نمیدانم ، ولی می دانم که عده ای هستند که هر چه بنویسی ، هر نتیجه ای که دلشان بخواهد می گیرند و مطمئن هستم که این جمله هم مسئله را تغییر نمی دهد ـ
اما باز برای خاطر جمعی که از طرف برخی از ” دوستان غیور کورد ” به مرگ زجر آور محکوم نشوم ، می نویسم که قتل این سه زن از نظر من عملی غیر انسانی و پلید است و قاتلان این سه زن باید دستگیر و مجازات شوند ، این مجازات را برای قاتل آن یک زن هم می خواهم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
خب، بنده سعی می کنم بدون قضاوت نظرم رو بدم
چرا این دو فاجعه دو تا واکنش مختلف دارن؟
قبلش بگم که زمان قتل یلدا ماجرا رو از دور دنبال می کردم و فعالان زن کرد خیلی به حزب کومله تاختن و مدتی خیلی سروصدا کردن
مسئله این بود که بجز رسانه های کرد زبان هیچ رسانه دیگری به این مسئله نپرداخت. در واقع قتل ناموسی برای رسانه ها هم انگار عادی شده.
وگرنه کافی بود چند تا رسانه غیر کرد زبان هم سرو صدا راه بندازن
دوم اینکه جمعیت کردهای ایران نسبت به کردهای ترکیه خیلی کمتره
برای همین هر اتقاقی بیافته بازتابش خیلی کمه
ولی کردهای ترکیه جمعیتشون و نفوذشون خیلی بیشتره
چهارم اینکه می دونی من واقعاً برای رسانه ها و غیرکردهایی که منتظر از کردها آتویی بگیرن تا علیهشو استفاده کنن متأسفم
انگار همه دست به دست هم دان تا اثبات کنن که کردها حق ندارن کرد باشن
درمورد یلدا که در مقر کومله هم کشته شد وضع همینه
چرا کسی از فعالان حقوق زنان غیر کرد صداش در نیومد
چون می گن ببینید کردا همینن دیگه، برخی همیشه نیمه خالی لیوان رو می بینن.
و در پایان اینکه اگر به لفظ برخی رسانه ها دقت کنی انگاز زن انسان نیست
انگار زن نمی تونه سیاسی باشه
می پرسیدن حالا چرا زن؟
شنبه, ۲۳ام دی, ۱۳۹۱
خانم گرامی، بدبختی ما کردها در همین است که عضو هر حزب و دسته ی خدا ناشناسی هم اگر باشیم، در مورد زن و دخترانمان چنان وقیح متعصبیم که ۱۴۰۰ قرن از زمانه عقبیم. آری آن شوهر زنش را به همین خاطر کشته است. در صورتی که ساده ترین کار و انسانی ترین کاری که وجدان دو طرف را راصی کند، جدائی دوستانه بوده است. اما مشکل این است که کمونیست می شویم؛ ولی زن و فرزندان را به شیوه اعراب بادیه نگاه می کنیم…
شنبه, ۲۳ام دی, ۱۳۹۱
«اما مرگ یک زن در اثر خشونت بر علیه زنان ، عادی ترین شکل ممکن مرگ برای زنان است ». فکر کنم پس از این شکل مرگ که فرمودید، مرگ در بستر در رتبه ی بعدی باشه!!! خانم یا آقای محترم. نسبت به نوشتن جملات خود حساس باشید. اگر نیستید ننویسید. اگر می نویسید متن را به کسی بدهید بخواند و بعد چاپ کنید. من چی بگم والا؟ آخه این جمله ای را که نوشته ای به انگلیسی ترجمه کن و ببین یک وبسایت انگلیسی زبان حاضره چاپ کنه؟
نکته بعدی اینکه نه می دونی اون سه زن کی بودن و نه این یک زن. خوب بنشین در باره ی هر دو واقعه بخوان و یک گزارش بنویس که ما بخوانیم و بدانیم کی به کی بود. آخه این چه وضعشه به خدا. اعصاب ندارم. بابا یکی به داد من برسه! بگه آخه چه خبره؟ به فریادم برسید.
یکشنبه, ۲۴ام دی, ۱۳۹۱