اگر توهین و گزافه گویی به بزرگوران در حصر گرهای از گره کور جناب سردار باز کند و او همچون احمدی نژاد یک شبه شاهین طلایی بر شانه هایش بنشیند یا از این گذر به ولایت ری برسد ما را ملالی نیست، اما میدانیم که حاکمیت سقف اعتمادش به او بیش از دبیری مجمع نیست. محسن رضایی باید به این حقیقت پی ببرد که به اندازه شهرام غیب پرور دیروز، غلامحسین غیب پرور امروز هم نیست که بر فرماندهی نهادی همچون بسیج گمارده شود…
خانواده حجتالاسلام مهدی کروبی در نامهای، به اظهارات اخیر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام واکنش نشان داد. این واکنش در پاسخ به سخنانی است که محسن رضایی در سالگرد تجمع حکومتی ۹ دی گفته است. محسن رضایی که یکی از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ بود و پس از انتخابات در گفتوگویی به نتایج مهندسی شده آن هم اعتراض کرد، اکنون دست به دست تندروها سخنانی میگوید که خود میداند کذب است.
به گزارش کلمه، رضایی در سالگرد تجمعی که با اسناد و شواهد نشان از حکومتی بودن آن دارد همچنان قلب واقعیت کرده و گفته است: «خود من تلاش بسیار زیادی کردم و حتی از آبرویم خرج کردم و با این دو نفر [رهبران جنبش سبز] صحبت کردم و از آنها خواستم به شورای نگهبان مراجعه کنند ولی بعد از چند ساعت دیگر جواب من را ندادند.» محسن رضایی در ادامه اظهارات خود گفته که «محاکمه این دو نفر باید به صورتی انجام شود که در تاریخ باقی بماند.».
این اظهار نظر بیش از همه نشان از آن دارد که دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام دوام سیاسی خود را در همراهی جریان تندرویی میبیند که خود میداند جایگاهی مردمی ندارد. با این حال با کاسبان فتنه همراه شده و سخنانی بر زبان میراند که به گفته خانواده کروبی «پرده وقاحت را از دیگر رقبای سنتّی خود نظیر آقایان احمد جنتی، علم الهدی و صدیقی ربوده» است.
خانواده کروبی در بخشی از نامه اعتراضی خود نوشتهاند: «اگر توهین و گزافه گویی به بزرگوران در حصر گرهای از گره کور جناب سردار باز کند و او همچون احمدی نژاد یک شبه شاهین طلایی بر شانه هایش بنشیند یا از این گذر به ولایت ری برسد ما را ملالی نیست، اما میدانیم که حاکمیت سقف اعتمادش به او بیش از دبیری مجمع نیست. محسن رضایی باید به این حقیقت پی ببرد که به اندازه شهرام غیب پرور دیروز، غلامحسین غیب پرور امروز هم نیست که بر فرماندهی نهادی همچون بسیج گمارده شود.»
به گزارش سحام، متن کامل نامه خانواده مهدی کروبی بدین شرح است:
الملک یبقی معالکفر ولا یبقی معالظلم
مردم شریف و بزرگ ایران
شش سال از حبس و حصر خودسرانه سه عزیز محصورمان می گذرد. در این شش سال مدعیان دروغین حکومت علوی، یکطرفه اهانت ها و فرافکنی های بیشرمانهای علیه عزیزان دربندمان از رسانه ملّی، خطبههای نماز جمعه و دیگر تربیونهای حاکمیت بدون به رسمیت شناختن قدرت دفاع و سخن گفتن برای آنان یا خانواده و یا یارانشان مطرح ساختند. حضرات در این سالها گناهی را با گناه دیگری میشویند و دروغی را با دروغ دیگر تکمیل میکنند زیرا ظاهرا بر این باورند که هدف وسیله را توجیه میکند- تنها نکته ای که اندیشه ماکیاولی آموختهاند.
در این گذر فرومایگانی نظیر جناب محسن رضایی پرده وقاحت را از دیگر رقبای سنتّی خود نظیر آقایان احمد جنتی، علم الهدی و صدیقی ربوده و مجدداً زبان بر اهانت گشوده است. او پیشتر بیشرمانه (در بهمن ۱۳۸۹ و سپس در ۲۴ اسفند ۱۳۹۱) آقایان کروبی و موسوی را “عمله آمریکا” خوانده بود و اخیراً هم سخن از محاکمه تاریخی این دو عزیز به نحوی که در تاریخ ماندگار شود، کرده است. این روزها بارها در مقابل پرسشی قرار گرفتهایم که چرا او و امثال او اینگونه کرامت انسانی خود را از اوج عزّت به حضیض ذلّت میرسانند و از قلّه رفیع منزلت و کرامت بـه دره پـسـتـی و رذیـلت مـیافتند؟
در پاسخ به این پرسش باید بگوییم جناب رضایی فرمانده سپاه در دوران جنگ از مریدان پروپاقرص مهندس موسوی نخست وزیر آن دوران و از مخالفین رئیس جمهور وقت بود. او در آن ایام نامهنگاریهایی صریحی با آقای خامنهای رییس جمهور وقت پیرامون ضرورت تداوم کار نخست وزیر دارد و در این گذر با رایزنی با امام شرط توفیق در جبههها را منوط به حضور ایشان در این پست میداند.
جناب رضایی و تیم همراهش در سپاه در اواخر خرداد و تیرماه ۱۳۶۷ که رئیس جمهور برای حفظ روحیه رزمندگان به مناطق جنگی در جنوب کشور رفته بود اوج بیتوجهی و بیاعتنایی را نسبت به این مقام مرتکب میشود ، غافل از آنکه چرخ روزگار در خرداد ۱۳۶۸ آنچنان میچرخد که چند دهه بعد او برای جبران آن بیاعتنایی به حراج کرامت و شأن انسانیاش بپردازد. وقتی جناب فیروزآبادی بدون سبقه نظامی ارشدترین مقام نظامی کشور شد او بخت خود را در خروج از سپاه جستجو کرد. رضایی اندکی پس از دوم خرداد لباس نظامی را کنار گذاشت و رسماً وارد سیاست شد اما عدم توفیقاش در جلب نظر مردم در انتخاباتهای مختلف مانند مجلس ششم و ریاست جمهوری نهم و دهم و یازدهم موجب شد تا پس از دو دهه دوباره لباس نظامی با امیدهای تازه بر تن کند چراکه از قدیم گفته اند “آرزو بر جوانان عیب نیست”.
اگر توهین و گزافه گویی به بزرگوران در حصر گرهای از گره کور جناب سردار باز کند و او همچون احمدی نژاد یک شبه شاهین طلایی بر شانه هایش بنشیند یا از این گذر به ولایت ری برسد ما را ملالی نیست، اما میدانیم که حاکمیت سقف اعتمادش به او بیش از دبیری مجمع نیست. محسن رضایی باید به این حقیقت پی ببرد که به اندازه شهرام غیب پرور دیروز، غلامحسین غیب پرور امروز هم نیست که بر فرماندهی نهادی همچون بسیج گمارده شود.
اللّهمّ أحسن عاقبتنا فی الامور کلّها و أجرنا من خزی الدّنیا و عذاب الآخره؛ (خدایا در همه کارها عاقبت ما را بخیر کن و ما را از خوارى دنیا و عذاب آخرت نگهدار).
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.