داستان غریبی است داستان این اپوزیسیون جمهوری اسلامی ونقادان روشنفکر آن! اکنون دیگر کاملا به این نتیجه رسیدهام که من آدم ساده اندیشی هستم که نمیتوانم، نه مفاهیم خوابیده در یک بیانیه سیاسی را درک کنم! نه قادر به آنالیز شخصیت ورفتار افراد وعناصرتنظیم کننده این بیانیهها هستم.
نه خبر از بازیهای پشت صحنه ویار گیریها دارم. نه حتی شناختی از عناصر دخیل در جمله بندیها!
از خود جمله گرفته تا کلمه، همین حروف ناقابل ازنقطه تا ویرگول.
خوشا به حال کسانی که قادرند هر میزان که نقد عمیق، کشاف، همه جانبه باشد مفاهیم پنهان در آن را با موچینی که مواز ماست میکشدبیرون کشیده آنالیز کنند و حکم صادر نمایند!
نیتهای خوابیده، غرضهای پنهان شده در پشت هر کلمه را نشان دهند.
من هر بار این نقد هارا میخوانم بیشتر بر ساده نگری وعدم درک خود از مبارزه پی میبرم.
لعنت بخود میفرستم که چرا همیشه قسمت پر لیوان را میبینم؟ چرا تلاش میکنم نکات وصل را در یک بیانیه جستجو کنم! “حال آن که نکات فصل مهم تر است.
ازهمین خردهاست که هزار مسئله برمیخزد. انگشت بدهان میمانم.
وقتی میبینم در یک بیانیه ساده ومشخص که تلاش کرده تا حد امکان با بهره گیری از تجربه چهل ساله، اساسی برای شروع وراه اندازی یک هم گرائی واتحاد عمل پیدا کند. این همه تناقض ونارسائی وجود داشته که من ندیدهام. اتکا بنفس از دست میدهم. با خود میگویم “نه بابا مسئله به این سادگیها هم نبوده است. “
به همین شش ماده “شورای مدیریت تصمیم ” که من فکر میکردم برای حداقل اتحاد موردی در این مقطع زمانی کافی است. نگاه میکنم! آقای “عبدالستاردوشوکی” رئیس مرکز مطالعات بلوچستان دوازده ماده انتقادیه! بهتر است بنویسم ردیه بر این شش ماده دارند.
آقای”شاکری زند” که با چهار شاخ خود خرمنهای کهنه را باد داده و بگناه عدم درک وبرخورد مناسب با زنده یاد دکتر شاهپور بختیارخشمگینانه بیانیه و انتشار دهندگان آن را بباد انتقاد میگیرند.
از گمراهی نویسندگان و عوام فریبی آنها در همان سطر اول بیانیه پرده بر میدارند. مغرضانه بودن این بیانیه که مفاهیم آن آغشته به تقلب است سخن میگویند! بیانیه را حاصل دست پخت یک تجزیه طلب که تنها فعال مایشاء و تصمیم گیر این “شورای مستطاب؟ “بوده وگوشه چشمی هم به از ما بهتران حوزه خلیج فارس دارد میداند.
تنم میلرزد باز بخود نهیب میزنم که چرا تعمق نکردی؟ چرا مانند آقای “شاکری زند”چنین تلسکوبی که قادر است از خرمنهای سوخته گذشته کوهی درست کند از دل هر کلمه دریائی معنانی خفته درون آن را بیرون بکشد! برای خود تهیه نکردی! که بتوانی آن سوی تاریک این گونه بیانیهها را که هدفشان باز بنا به چشم دید آقای “شاکری زند” چیزی جز اغتشاش فکری وغبار انگیختن در مسیر واقعی نیست ببینی.
ببینی سرانجام فراخوانی که از همان سطر اول محکوم به فناست!
نا امید از خود و شرمنده که چرا چنین صمیمانه بنا بعادت مالوف که ازهر حرکت واقدامی که در راستای مبارزه با حکومت جمهوری اسلامی با تکیه برمبارزه مردم وبرپائی حکومتی سکولار ودموکراتیک باشد واز دل یک انتخابات آزاد بیرون بیاید حمایت میکنم ۱از این بیانیه که این همه ایراد داشته حمایت کردم. متوجه نبودم که انتقاد از برخورد نادرست با دکتر بختیار کافی نبوده و حالا حالا باید عقوبت آن را پس داد.
چرا ندیدم؟ آنچه این دو بزرگوار و شش سازمان جمهوری خواه در خشت خام دیدهاند.
خامی و خوش نیتی هم اندازهای دارد! همه چیز به این سادگی که توفکر میکنی و به عمده ترین اصل ومفهوم آشکاریک بیانیه و نتیجه آن تکیه میکنی نیست.
باید ازآنچه که بیانیهها در کلی ترین، مشخص ترین وجه لازم برای یک مبارزه مشترک طرح میکنند صر ف نظر کنی. باید غرضهای خوابیده در پشت این بیانیه را در یابی!
یک هئیت علمی که وظیفه بیرون کشیدن زوایای پنهان یک جمله یا کلمه و یا اتفاق تاریخی را از دل این گونه بیانیهها دارند بکار بگیری و بر اساس دادههای آنان نظر دهی وحمایت کنی!
کاریست که چهل سال است اپوزیسیون انجام میدهد و خوشبختانه دقت و عمل کردشان بگونهای بوده که در این چهل سال هیچ نکته کوچکی باعث شبهه واخلال در امر مبارزه ما نگردیده است.
همان جائی هستیم که بودیم! با تلی از تجربه. نشانی از پایبندی ما به اصول! هیج حرکتی از چشم ماها پنهان نمیماند! تاکنون هیج اطلاعیه، فراخوان از دست نقد ما قسر در نرفته است!
میدانی این گونه بر خورد چه میزان در ارتقای بحشهای نظری به اپوزیسیون یاری رسانده است؟
هیچ اپوزیسیونی مثل اپوزیسیون ایرانی این میزان باسواد وافراد عمیق نداشته! این میزان خط ومرزهایش مستقل و غیر قابل نفوذ نبوده! بیاد مقاله آقای “علی افشاری” میافتم! به دقت نظر ایشان! که چگونه در این مقطع که اقبال مردم به رضا شاه جهت نشان دادن کاستیهای جمهوری اسلامی زیاد شده و میگویند صد سال پیش رضا شاه آمد که به هرج ومرج ونا امنی اواخر دوران قاجار پایان دهد! شصت سال بعد خمینی آمد که نظم وامنیت حاصل از زحمات اورا به هرج ومرج ونا امنی امروز بدل نماید! “پس روحت شاد! رضا شاه”
به تلاش، صغرا، کبرا کردن آقای: افشاری”در سر هم کردن درست و نادرست فاکتها که چگونه از مرده ریگ گذشته از دل یک حادثه ساخته آخوندها نقش رضا شاه را در راه اندازی بلوا وکشتن دیپلمات امریکائی “رابرت ویتنی ایمبری”که به ظن قاطع ایشان با هدف استفاده از ناامنی در جهت برنامههای رضا شاه صورت گرفته بود بیرون میکشد.
حکمی که تا کنون کسی صادرنکرده است.
از خود میپرسم “خوب بعد ازاین همه تخطئه صادر کنندگان بیانیه شش مادهای نتیجه گیری مشخصشان در لحظه کنونی برای برای برون رفت و جایگزین حکومت اسلامی چیست؟ منتقدان خندهای میکنند! “هنوز تحلیل گذشته تمام نشده! ما انتقام میگیربم.
بدستان پیر شده خودم وآنها مینگرم!
به مردانی فکر میکنم که هنور دستان خود سایبان چشم کرده به گدشته دورمی نگرند! رصد ستاره میکنند! دزدان در کار به یغما بردن خانهاند.
بیاد مصاحبه سعید معروف موفق ترین والیبالیست تاریخ ایران میافتم. “من به گذشته فکر نمیکنم چیزی از گذشته با خود ندارم! من فقط به آینده میاندیشم! ” اما هیهات که ما را جنین توانی نیست! ما نوحه خوانهای سنتی، سینه زنان کربلا را چه میشود؟
ابوالفضل محققی
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.