%d9%85%d9%86-%d9%88-%d8%aa%d9%86%d9%87%d8%a7%db%8c%db%8c-%d9%87%d8%a7

 

نشسته ام تنها در تنهایی خویش
با شعر که زیبایی زندگی است، عشق می ورزم.
واژه ها
معشوق تنهایی من
و کاغذها ی سفید
بستر عشق ما.
عشق زیبایی است
و شعر ترانه های تنهایی.

اما
هنگام که
واژه ها همه تنهایند،
حلقۀ سیاه دار
گلوی زندگی را گره ای تلخ می زند…..
عشق تکه تکه می شود،
شعر می گرید،
معشوق اعدام می شود
و هستی در سکوت، مچاله میشود.

نه……
من زندگی را عاشقم
و از اعدام بیزار.
می خواهم آفتاب را در سایه ها بگسترانم
تا
درخت عشق ریشه دهد
و واژه ها در تنهایی
حکم مرگ نگیرند.

آری
تنهایم، نشسته در تنهایی پنهان خویش……

ی. صفایی
۱۹ سپتامبر ۲۰۱۶

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com