هزار کودک در ایران، آمارهای قبلی مربوط به کودکان رهاشده می‌گوید. حالا، ۱۵۰ کودکان طی دوماه فقط در استان تهران جمع‌آوری شده‌اند، این را مدیرکل بهزیستی استان تهران درباره معضل این روزهای بهزیستی می‌گوید.

آنها را معمولا جلوی در ورودی یک بیمارستان، پیچ خلوت یک خیابان، کنار دیوار یک مسجد یا امامزاده، مقابل ساختمان بهزیستی یا شیرخوارگاه یک شهر و گاهی هم جلوی در منازل افراد متمول رها می کنند.

اسمشان تا پایان عمر می شود؛ «بچه سرراهی»، کودکی که همیشه با رنج ناخواسته بودن و طردشدگی زندگی کرده و به ندرت از اثرات این شکل از خشونت خانگی رها می شود.

آنها قربانی فقر، اعتیاد مادر یا حاصل یک رابطه نامشروع‌اند و بنا به آنچه معاون اجتماعی اداره بهزیستی استان اصفهان گفته، گاهی از سوی متقاضیان سرپرستی نوزادان هم مورد اقبال قرار نمی گیرند و تا پایان عمر، در صورتی که توان فعالیت نداشته باشند، تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند.

معضل کنونی سازمان بهزیستی

شهاب الدین چاووشی، معاون سیاسی اجتماعی استاندار، می‌گوید: این که کودکان جمع آوری شده، مشروع یا نامشروع باشند یک مسئله اخلاقی است و ما به عنوان یکی از مجموعه های تابعه دستگاه قضایی به این بخش ها ورود نمی کنیم.

او این کودکان را معضل کنونی سازمان بهزیستی دانست و اظهار داشت از آن جایی که آنها معمولا از خانواده های آسیب دیده بوده و دچار بیماری هستند، مراکز بهداشتی و درمانی هزینه های درمانشان را تقبل نمی کنند.

غالب کودکان سر راهی جمع آوری شده در تهران راهی شیرخوارگاه آمنه می شوند، شیرخوارگاهی که زیر مجموعه سازمان بهزیستی شهرستان شمیران بوده و وظیفه نگهداری وحمایت از کودکان ناخواسته را تا سن دبستان بر عهده دارد.

طردشدگی

فاطمه رضانیا، کارشناس ارشد روانشناسی کودک و نوجوان در استان خوزستان، در مورد وضعیت دشوار این کودکان به خانه امن می گوید:« آنها در ابتدا با شکلی از اشکال بسیار بیرحمانه خشونت خانگی به نام طردشدگی مواجه اند. اما این همه ماجرا نیست، به تدریج بی توجهی دستگاه های دولتی برای صدور اوراق هویت و شناسایی را هم به ماجرا اضافه کنید. خوش شانس که باشند به فرزندخواندگی پذیرفته می شوند اما در تمام سال های بعد درگیر بحران هویتند. آنها بیش از کودکان عادی در معرض خطر خودکشی و افسردگی قرار دارند .

به گفته این کارشناس،«کودکان سر راهی غالبا کودکان متعادلی نیستند، یا آرام و منزوی اند، یا پرخاشگر و عصبی و بی قرار.»

طردشدگی کودکان، معلول ساختار ناکارآمد اجتماعی و بی عملی دولت

دکتر مهدی آقازمانی، جامعه شناس، در پاسخ این سوال که چند درصد از خشونتی با عنوان طردشدگی که منجر به سرراه گذاشتن یک نوزاد می شود، به ساختار جامعه و کنش و واکنش اجتماع برمی گردد؟ می‌گوید: در این مورد رابطه تنگاتنگی وجود دارد.

«نباید فراموش کنیم در طول چند سال گذشته سیاست جدید جمعیتی که در ایران توسط آیت الله خامنه ای ابلاغ و اجرا شده ، از جمع آوری وسایل جلوگیری و ممانعت از وازکتومی مردان گرفته، تا سخت تر شدن شرایط سقط جنین که پیش از این هم در ایران غیر قانونی محسوب می شد. باعث افزایش آمار کودکان سر راهی شده است.»

به گفته این جامعه شناس:«غیر قانونی بودن سقط جنین مهم ترین عامل در افزایش بارداری های ناخواسته و خصوصا بارداری های خارج از ازدواج است که می تواند در افزایش کودکان سرراهی مهم ترین عامل محسوب شود.»

او از سوی دیگر به نابسامانی های اقتصادی جامعه ایران اشاره می کند: «اگر چشممان را به روی مناطق مرفه نشین شمال تهران یا برخی مناطق مرفه نشین شهرهای بزرگ ببندیم، کلیت ایران با نوعی فقر مزمن روبروست و همین فقر هم شرایط مناسب سرپرستی یک کودک یا نان خور اضافه برای والدین را محدودتر می کند.»

فقر فقر فقر

انگیزه احتمالی پدر و مادری که کودکش را سر راه می گذارد چیست؟

دکتر مهدی آقازمانی می‌گوید: فقر. این روزها برخی والدین صلاح می دانند به جای این که کودکشان به علت فقر و نداری ، تبدیل به انسانی بدبخت و فلاکت بار و قابل ترحم باشد، او را به زعم خودشان به دست سرنوشت بهتری بسپارند.

اما لایه های زیرین شرایط اجتماعی که بستر مناسب ترک کودک از سوی والدین را فراهم می کند کدام است؟

زمینه های جاری در قوانین اجتماعی ایران، که قوانینی مردسالار و برآمده از شریعت اسلامی است، همواره این فضا را فراهم کرده تا حس قیومیت در سراسر لایه های اجتماعی ریشه دوانده باشد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com