روزنامهی شرق اخیرا در ضدیتی آشکار با حقوق شهروندی برنامهی تدریس به زبانهای محلی را به سخره گرفت. به نظر ما بازتولید این استبداد زبانی، آن هم توسط کسانی که داعیهی اصلاح دارند، واکنشی از سر استیصال است. استیصال در برابر حاشیهای که هژمونی زبان مسلط را به چالش کشیده است. میدانیم که زبان عاملی سهمگین در شکلگیری و تحمیل هژمونی فرهنگی است. لیکن «در این نوع هژمونی محتوای ایدئولوژیک پیام در دادهها و اطلاعات پنهان میشوند.» قدرت هژمونی در این استتار است. و اگر گوشهای از این پرده دریده شود، هژمونی به سرعت قدرت و مشروعیت خود را از دست میدهد. کار روزنامهی شرق وصلهپینه کردن مأیوسانهی این پارهگی عظیم است. کاری که برخی روشنفکران مرکزگرا (خواه اسلامی، خواه آریایی) به پشتگرمی نهادهای دولتی مشغول آنند. یکی از فداکاران این مجاهدت ملی-دینی علی معلم است.
علی معلم دامغانی سه سال پیش با انتشار متنی در دنیای مجازی، آشکارا بر ترکان آذربایجانی که بخش بزرگی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، تاخت. گمان نمیکنیم این توهین نوعی لغزش زبانی و یا سهوالقلم بوده باشد. زیرا وی در مقدمهای مبسوط نوعی نبرد خیالی در مزرهای حکومت ساسانی ۱۵۰۰ سال پیش به راه انداخت و از روزنهی غمیاد گذشته، هویت و زبان امروزین ما را به سخره گرفت. پیدا بود که گفتمان رضاخانی مبنی بر تقابل ایران اهورایی و توران اهریمنی همچنان تبعیض قومی را در نهاد ناآرام کسانی چون آقای معلم بازتولید میکند. من در آن زمان نامهای خطاب به آقای روحانی نوشتم. اینک چند سطری از آن نامه:
«اگر پیش از این حق خدشهناپذیر انسانها در انتخاب سبک دلخواه زندگی و تحصیل به زبان مادری به رسمیت شناخته شده بود، آقای معلم جرئت جولان کشورگشایانه از ختن و خوارزم تا قفقاز و عراق عرب نمییافت. اگرعنایتی جدی به اعتراضهای پیشین ما در خصوص جلوگیری از چنین هتکهایی میشد، آقای معلم اینک چنین فراغبال و آسودهخاطر ناروا سخن نمیگفت. چون وی نیک میداند که توهینکنندگان به هویتهایی که از یکسانسازی آهنین رضاخانی جان به در بردهاند، پیوسته پاداش و تشویق دیدهاند و مروجان بازگشت به خویشتن و احیاگران زبان مادری مستوجب داغ و درفش و زندان گشتهاند.
پیداست که آقای معلم دامغانی صرفا یک شخص نیست و به سبب تکیهزنی بر ریاست نهاد دولتی فرهنگستان هنر، سخنش میتواند در قوام نوعی سیاست فرهنگی که برسازندهی نظام تولید معنا برمحور زبانی خاص است، موثر واقع شود. به عبارت دیگر، نهادی که باید خانهی هنر همه اقوام باشد، با احتکار حقانیت و حق حیات در انبان یک فرهنگ، میتواند به بیگانهسازی و کافرپنداری و در نتیجه ندای شوم نابودی دیگری دامن زند. به علاوه، کردار ویرانگر و گفتار ذاتانگارانهی آقای معلم در عین آنکه با گرایش اعتدالی دولت تدبیر و امید همخوان نیست، حامل نقض حقوق شهروندی و به موجب قانون مستوجب عقوبت است.»
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.