چگونه و بر چه اساسی برخی خبرنگاران؛ نورچشمیِ عرصهی رسانه شده و بهراحتی ماموریتهای مهم را در دست میگیرند و بر چه اساس نورچشمیها با هزینه و پول بیتالمال در کشورهای دیگر مقیم شده و به تحصیل مشغول میشوند؟
محسن سرخو (رئیس کمیته حمل و نقل شورای شهر تهران) در تذکر پیش از دستور نهم شهریورماه خود که خطاب مستقیم با شهردار تهران داشت، با اشاره به اینکه در ردیفهای ۱۳۱ و ۱۳۲ لیست اسامی کارکنان شهرداری عضو این تعاونی، نام دو تن از خبرنگاران صداوسیما نیز به چشم میخورد، گفته بود: ک.ن و الف.م دو تن از خبرنگاران صداوسیما هستند که باید از رئیس صداوسیما پرسید؛ این خبرنگاران در قبال دریافت خانه چه چیزی به شهرداری دادهاند؟
او درباره این موضوع که شرکت بهرهبرداری مترو نیز کتاب منتشر شده توسط ک. ن را در سال گذشته به قیمت ۴۸۰ میلیون ریال خریداری کرده، خاطرنشان کرد: اگر تا به حال مترو این کتابها را خمیر نکرده باشد هنوز در انبار مترو وجود دارد.
گویا ک.ن بعد از مراجعت اجباری ناشی از دیپورت شدن به کشور؛ کتابی نوشته و منتشر میکند که علیرغم تمام خریدهای هدفدار توسط چندین نهاد و موسسه و حتی با وجود درج چاپ چندم تبلغاتی بر روی جلد؛ به دلیل عدم استقبال عمومی ازسوی مردم در انبارهای توزیع باقی ماند. تا اینکه همانطور که در روزهای اخیر هم مطرح شد این خبرنگار صداوسیما به دلیل شهرت برای همکاری در امور فرهنگی شرکت بهرهبرداری مترو تهران دعوت شد و گویا در اولین قدم همکاری فرهنگی با شرکت بهرهبرداری مترو تهران نیز فروش ۱۲ هزار نسخه از کتاب مذکور به قمیت نسخهای ۶۰۰۰ تومان را در دستور کار قرار میدهد که از قرار معلوم نزدیک به ۴۸ میلیون تومان هزینه برای شرکت بهرهبردای مترو در پی داشته است.
روزنامه ایران نیز در اسفندماه سال ۹۱ در گزارشی ضمن پرداختن به مسئله، با طرح این سوال که چنین خریدی از سوی شرکت بهرهبرداری مترو آیا غیر از این است که با خرید این کتاب مدیران شرکت بهرهبرداری صاحب یک تریبون در رسانه ملی میشدند؟ مینویسد: «جالب است بدانید قیمت پشت جلد این کتاب ۸ هزار تومان بود و اصولاً وقتی کتاب در شمارگان انبوه از نویسنده یا ناشر خریداری میشود با کسر ۵۰ درصد حق توزیع در اختیار خریدار قرار میگیرد، اما پول بیتالمال ظاهراً نزد دوستانی که نگران حال بیتالمال هستند! چندان مهم نیست و ک.ن تنها ۲۵ درصد به شرکت بهرهبرداری مترو تخفیف داد. نکتهای که در این میان وجود دارد عدم وجود اطلاعات از سرنوشت این کتابهای خریداری شده است. گفته میشود شرکت بهرهبرداری مترو نه این کتابها را در ایستگاههای مترو عرضه کرده و نه حتی به عنوان هدیه و به منظور کار فرهنگی! به مردم تقدیم کرده است.»
سرخو در اینباره به خبرنگار ایلنا میگوید: بنده از تعداد نسخههای خریداری شده از این کتاب اطلاعی نداشتم و حتی نمیدانستم که این خبرنگار مشاور فرهنگی شرکت بهرهبرداری مترو بوده است. مطلبی که در تذکر هم به آن پرداختم این بود که اگر این کتابها خمیر نشده باشند؛ هنوز در انبار شرکت بهرهبرداری مترو خاک میخورند.
ظاهرا اینطور که رئیس کمیته حمل و نقل شورای شهر تهران میگوید و شواهد نشان میدهد؛ کتابهای فروش نرفته این خبرنگار نورچشمی صداوسیما بعد از ۴ سال هنوز در انبار شرکت بهرهبرداری مترو خاک میخورند و هیچ بازدهی فرهنگی نداشتهاند. البته این تنها نمونه همکاری پرشائبه این خبرنگار نورچشمی با یک نهاد عمومی مانند شرکت بهرهبرداری مترو نبوده است و آنطور که روزنامه ایران در گزارش مذکور مدعی شده؛ او در چند بازه زمانی مختلف قراردادهایی با مبالغ کلان برای ساخت تیزرها و برنامههای تبلیغاتی برای مترو منعقد کرده است.
به راستی چگونه و بر چه اساسی است که برخی خبرنگاران حکم نورچشمیِ عرصهی رسانه را پیدا میکنند و به راحتی ماموریتهای مهم را در دست میگیرند؟ یا تالیفاتشان که گاه آنقدرها هم درخور توجه نبوده تا دستکم یک جلسه نقد و بررسی برای آن برگزار شود؛ در چنین تیراژی خریداری شده و چک روز را دریافت میکند؟ چرا و بر چه اساسی باید برخی با هزینه و پول بیتالمال در کشورهای دیگر مقیم شده و به تحصیل مشغول شوند؟
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.