- وقتی با کسی که از شما قدرتمندتر است مخالفت میکنید چه میگویید؟ چگونه تصمیم میگیرید که آیا مخالفت و اعتراض کردن ارزشاش را دارد یا نه؟ این مطلب چگونگی مخالفت کردن با کسی را که از ما قدرتمندتر است شرح میدهد.
- عدم تمایل به مخالفت با افراد قدرتمندتر از ما یک واکنش طبیعی است. ما تمایل طبیعی به بقا داریم، بنابراین اجتناب از موقعیتهایی که ممکن است به ما آسیب برسانند، یک غریزه طبیعی است.
- ما همیشه فکر میکنیم اگر اعتراض کنم مدیر یا همتیمیمان «از من خوشش نخواهد آمد»، «او فکر خواهد کرد که من مایه دردسر هستم»، یا حتی اینکه «به خاطر این موضوع اخراج خواهم شد».
- اگر چه قطعا موافقت کردن بسیار سادهتر خواهد بود اما اینکه همیشه موافقت کنیم کار درستی نیست. نتایج مخالفت کردن همیشه کمهزینهتر است از آنچه که فکر میکنیم.
- قبل از ابراز مخالفت یک هدف مشترک بین خودتان و طرف مقابل شناسایی کنید و نظرتان را به آن هدف وصل کنید. ابراز نظر مخالف شبیه یک بازی شطرنج است و نه یک مبارزه مشتزنی.
- در هنگام ابراز نظر مخالف، آرامش خود را حفظ کنید و هم در گفتار و هم در رفتارتان بیطرف و بااعتماد بهنفس بمانید.
- برای بیان مخالفتتان ابتدا از طرف مقابل اجازه بگیرید و بعد مساله را بهروشنی و حتی بهتر از طرف مقابلتان، بازگو کنید تا او بداند شما موضوع را کاملا فهمیدهاید.
- برای بیان مخالفتتان به دقت مواظب گفتارتان باشید و از بهکار بردن واژههای دارای بار معنایی قضاوتی مانند «کوتاه بینانه»، «احمقانه» و «عجولانه» بپرهیزید.
- هنگام بیان نظر مخالف قدرت طرف مقابل را بهرسمیت بشناسید. شما باید بتوانید در عین اینکه احترام خودتان را حفظ میکنید، به فرد در موضع قدرت هم احترام بگذارید.
فرض کنید مدیر تیم پیشنهاد انجام یک برنامه یا فعالیت جدیدی را میدهد که از نظر شما بیثمر خواهد بود. یا یکی از همتیمیهای ارشدتان زمانبندیای برای پروژه تعریف میکند که از نظر شما غیرمنطقی است. وقتی با کسی که از شما قدرتمندتر است مخالفت میکنید چه میگویید؟ چگونه تصمیم میگیرید که آیا مخالفت و اعتراض کردن ارزشاش را دارد یا نه؟ و اگر تصمیم بگیرید که اعتراض کنید، دقیقا باید چه بگویید؟
کارشناسان در اینباره چه میگویند؟
عدم تمایل به مخالفت با افراد قدرتمندتر از ما یک واکنش طبیعی است. همانطور که جوزف گرنی نویسنده کتاب گفتگوهای مهم و بنیانگذار موسسه آموزشی وایتالاسمارتز، میگوید: «ما تمایل طبیعی به بقا داریم، بنابراین اجتناب از موقعیتهایی که ممکن است به ما آسیب برسانند، یک غریزه طبیعی است». هالی ویکسنویسنده کتاب شکست در برقراری ارتباط اضافه میکند:«منبع اضطراب چیزی نیست جز فرض اینکه پیامدی منفی اتفاق خواهد افتاد». ما فورا فکر میکنیم اگر اعتراض کنم مدیر یا همتیمیام «از من خوشش نخواهد آمد»، «او فکر خواهد کرد که من مایه دردسر هستم»، یا حتی اینکه «به خاطر این موضوع اخراج خواهم شد». اگر چه قطعا موافقت کردن بسیار سادهتر خواهد بود، ویکس میگوید: اینکه همیشه موافقت کنیم کار درستی نیست. این مطلب چگونگی مخالفت کردن با کسی را که از ما قدرتمندتر است شرح میدهد.
درباره ریسک ها واقعگرا باشید
بیشتر افراد تمایل دارند تا ریسکهای مخالفت و اعتراض را با اغراق زیادی تصور کنند. گرنی میگوید: «غریزه طبیعی ما این است که همیشه با فرض اینکه همه چیز بسیار خراب و بد خواهد شد کار خود را شروع کنیم». بله، طرف مقابل شما ممکن است تعجب کند و در ابتدا کمی ناراحت هم بشود. اما به احتمال زیاد شما اخراج نخواهید شد و یا اینکه کسی را به دشمن ابدی خودتان تبدیل نخواهید کرد. گرنی پیشنهاد میکند که بهتر است اول «ریسک های اعتراض نکردن» را در نظر بگیری، مثلا احتمال اینکه پروژه از مسیر اصلی خود خارج خواهد شود، یا اینکه شما اعتماد تیم را نسبت به خودتان از دست بدهید و سپس در مرحله بعدی واقعبینانه این پیامدها را با پیامدهای احتمالی اعتراض و مخالفت کردن مقایسه کنید.
درباره اینکه آیا باید صبر کنید یا نه، تصمیم بگیرید
بعد از ارزیابی ریسکها، ممکن است تصمیم بگیرید که فعلا سکوت کنید. ویکس میگوید: «ممکن است هنوز نتوانسته باشید بهصورت کامل به موضوع فکر کنید، کل بحث برای شما غافلگیرکننده بوده و یا اینکه میخواهید تصویر روشنتری از اینکه اعضای تیم چه نظری دارند به دست بیاورید». اگر فکر میکنید احتمال دارد افراد دیگری هم مخالفت کنند، ابتدا باید متحدان خود را دور هم جمع کنید.اعضای دیگر تیم میتوانند به تجارب و اطلاعات شما، یا هر چیزی که بتواند مخالفت را قویتر و معتبرتر کند، اضافه کنند. همچنین اگر قرار باشد ملاقات در یک مکان عمومی اتفاق بیفتد، فکر خوبی است که فعلا دست نگه دارید. بحث در یک محیط خصوصی باعث میشود فرد قدرتمند کمتر احساس تهدید شدن کند.
یک هدف مشترک شناسایی کنید
قبل از اینکه نظرتان را با سایر اعضای تیم در میان بگذارید، به این فکر کنید که چه چیزی برای فرد قدرتمند مهم است. برای مثال این اهمیت ممکن است اعتبار گروه و یا به موقع تمام کردن پروژه باشد. چنانچه مخالفت خود را با هدف والاتری مرتبط کنید، مخالفت شما شانس بیشتری برای شنیده شدن دارد.وقتی مخالفت می کنید پیش خودتان فکر نکنید که ارتباط حرف شما با آن هدف بزرگتر روشن است. اگر درباره این ارتباط بهطور مشخص صحبت کنید و حرفتان را در بافت و زمینه مشخصی مطرح کنید، دیگران به شما نه بهعنوان یک فرد منفی بلکه یک همکار و همتیمی که برای رسیدن به هدف مشترک تلاش میکند، نگاه خواهند کرد. ویکس میگوید: در اینصورت بحث «بیشتر شبیه یک بازی شطرنج خواهد بود تا یک مبارزه مشتزنی».
برای مخالفت کردن اجازه بگیرید
این مرحله ممکن است بر حسب شرایط بسیار متفاوت بهنظر بیاید، اما راهیست هوشمندانه برای دادن حس «امنیت روانی» و کنترل، به فرد قدرتمند. برای مثال میتوانید بگویید:«میدانم که ما الان در حال حرکت به سوی اهداف مرحله یک چهارم اول پروژه هستیم. اما من دلایلی دارم که نشان میدهد ما بهموقع به اهدافمان نخواهیم رسید و تمایل دارم دلایلم را بیان کنم. آیا این امکان وجود دارد؟». گرنی میگوید: این به فرد مورد نظر یک فرصت برای انتخاب کردن میدهد و «به او این اجازه را میدهد تا بهطور شفاهی با این انتخاب موافقت کند». و با فرض بر اینکه او موافقت خواهد کرد، شما اعتماد بهنفس بیشتری برای ابراز مخالفت خواهید داشت.
آرامش خود را حفظ کنید
ممکن است احساس کنید که قلبتان به تپش افتاده و یا اینکه صورتتان سرخ شده، اما هر کاری میتوانید بکنید تا هم در گفتار و هم در رفتارتان بیطرف و آرام بمانید. ویکس میگوید: وقتی زبان بدن شما شک یا اضطراب را به طرف مقابل منتقل میکند پیامتان بیارزش جلوه خواهد کرد. این شرایط چند پیام را به مخاطب شما منتقل میکند و آنها میتوانند انتخاب کنند که کدام را بپذیرند. نفسهای عمیق و آهسته و با اعتماد بهنفس صحبت کردن میتواند کمکتان کند. گرنی میگوید:«وقتی ما مضطرب هستیم، معمولا بلندتر و سریعتر صحبت میکنیم. این به این معنی نیست که پچپچ کنید اما آرام صحبت کردن و همچنین صحبت کردن با تن یکدست صدا به آرام کردن طرف مقابل و خود شما کمک میکند». همچنین به شما کمک میکند با اعتماد بهنفستر بهنظر بیایید، حتی اگر اعتماد بهنفس چندانی در این شرایط نداشته باشید.
موضوع اصلی بحث را با دقت توضیح دهید
بعد از اینکه اجازه گرفتید، در این مرحله دیدگاه طرف مقابل را بهروشنی و وضوح توصیف کنید. ایده، فکر و یا پیشنهادی که شما با آن مخالفت میکنید دقیقا چیست؟ بازگویی مساله بهروشنی و حتی بهتر از طرف مقابلتان، زیربنای محکمی برای بحث ایجاد میکند. ویکس میگوید طرف مقابل شما باید بتواند بگوید: «او موضوع را کاملا فهمیده» نه اینکه با او وارد بحث شوید درحالیکه او فکر کند شما اصلا نفهمیدهاید که منظور او چه بوده است.
قضاوت نکنید
وقتی تصمیم گرفتید مخالفت خود را ابراز کنید، به دقت مواظب گفتارتان باشید. گرنی میگوید: از بهکار بردن هر کلمه دارای بار معنایی قضاوتی، مانند «کوتاه بینانه»، «احمقانه» و «عجولانه» که ممکن است طرف مقابلتان را ناراحت و عصبانی کند، بپرهیزید. یکی از راهنماییهای او این است که کلا از به کار بردن صفات خودداری کنید، چرا که «صفات همیشه این پتانسیل را دارند که از آنها سوتعبیر و برداشت شخصی شود». فقط حقایق را با دیگران در میان بگذارید. برای مثال بهجای گفتن: «مهلت تعیینشده برای اتمام مرحله یک چهارم اول پروژه ساده انگارانه است»، میتوانید بگویید:«ما چهار پروژه مانند این را در گذشته امتحان کردهایم و تنها توانستیم دو پروژه را در مدت زمان مشابه تکمیل کنیم، اما هر دو این پروژه شرایط ویژه داشتند». ویکس همچنین پیشنهاد میکند که در این شرایط بیطرف بمانید و روی مساله تمرکز کنید: «تمام عوامل تاثیرگذار را مشخص کنید و درباره مساله کاملا شفاف باشید. تلاش کنید تا بحث را تبدیل به یک مخالفت صادقانه و یک پیشرفت فکری ارزشمند کنید».
متواضع بمانید
روی این نکته تاکید کنید که شما تنها نظرتان را ابراز میکنید نه حقیقت مطلق را. ممکن است شما روی این موضوع تحقیق کرده باشید و انتقادتان کاملا بهجا باشد، اما با اینحال با کمی شک صحبت کنید و وانمود کنید که اعتماد قطعی به درست بودن عقیدهتان ندارید. مثلا بهجای گفتن :« اگر ما موعد پایان مرحله یک چهارم اول پروژه را تعیین کنیم، هیچوقت نمیتوانیم بهموقع به آن عمل کنیم»، بگویید:«این تنها نظر شخصی من است اما من نمیتوانم ببینم که ما چطور میتوانیم به این موعد مقرر عمل کنیم.». ویکس پیشنهاد میکند جملاتی را اضافه کنید که نشان دهد شما تنها عقیدهتان را ابراز میکنید، مثل این جمله: «من اینجا فقط دارم بلند بلند فکر میکنم». همین رویکرد فرصتی برای گفتگو ایجاد خواهد کرد. گرنی میگوید: وقتی موضعتان را روشن کردید (تنها بهعنوان موضع شخصی و نه حقیقت مطلق) «به همان اندازه نسبت به دیدگاه دیگران کنجکاوی نشان دهید». به طرف مقابل یادآوری کنید که این تنها دیدگاه شماست، و سپس از انتقاد آنها استقبال کنید. ویکس پیشنهاد میکند: مثلا به او بگویید: «به من بگویید که کجا اشتباه میکنم» و صادقانه نسبت به شنیدن عقاید دیگران تمایل نشان دهید.
قدرت آنها را به رسمیت بشناسید
در نهایت به احتمال زیاد فردی که در موضع قدرت است تصمیم نهایی را خواهد گرفت، پس این قدرت را به رسمیت بشناسید. میتوانید بگویید: «میدانم که شما درنهایت در اینباره تصمیم خواهید گرفت. این تصمیم بستگی به نظر شما دارد.» گرنی میگوید این موضوع نه تنها نشان میدهد که شما جایگاهتان را میدانید، بلکه به آنها نیز یادآوری میکنید که حق انتخاب دارند. با اینحال از نظرتان عقبنشینی نکنید و همچنین از نظر آنها هم تعریف و تمجید الکی هم نکنید. ویکس میگوید: «شما باید بتوانید در عین اینکه احترام خودتان را حفظ میکنید، به فرد در موضع قدرت هم احترام بگذارید».
اصولی که باید به یاد داشته باشید
مواردی که بهتر است انجام بدهید:
- ● توضیح دهید که شما نظر متفاوتی دارید و بپرسید که آیا اجازه دارید آن را ابراز کنید.
- ● دیدگاه و یا تصمیم اولیه را دوباره توضیح دهید تا روشن شود که آن را بهخوبی فهمیدهاید.
- ● شمرده صحبت کنید. صحبت کردن با لحنی آرام، شما و طرف مقابلتان را آرام میکند.
مواردی که بهتر است از آنها اجتناب کنید:
- ● داشتن این پیشفرض که مخالفت کردن به روابط و موقعیت کاری شما لطمه خواهد زد، غلط است. نتایج مخالفت کردن همیشه کمهزینهتر است از آنچه که فکر میکنیم.
- ● نظرتان را بهعنوان حقیقت مطلق بیان نکنید. تنها دیدگاهتان را در میان بگذارید و از گفتگو درباره آن استقبال کنید.
- ● از واژههایی با بار معنایی قضاوتکننده مانند عجولانه، احمقانه یا اشتباه، که ممکن است طرف مقابل شما را ناراحت یا عصبانی کند، پرهیز کنید.
مثال اول: به ایدهای که با آن مخالفت میکنید، احترام بگذاریدویکتور چیو مدیر توسعه تجاری در موسسه املاک سنتاریا واقع در ونکوور است. او نگران بود که رئیساش، پاتریک، در حال گرفتن یک تصمیم عجولانه است. قیمت ارزان نفت کانادا، شرایط اقتصادی برای خریدن املاک با قیمت بسیار مناسب را فراهم کرده بود. پاتریک تصمیم گرفته بود که یک قطعه زمین همراه با سوله را در ایالت آلبرتا، برای موسسه خریداری کند. در آن زمان اقتصاد ایالت آلبرتا تازه در حال تحت تاثیر قرارگرفتن از شرایط کلی اقتصاد کانادا بود. قیمت هر بشکه نفت ۴۵دلار و حتی در حال ارزانتر شدن بود، بدون هیچ نشانهای از بهبود و پایدار شدن شرایط اقتصادی. ویکتور نگران بود که در صورت انجام این خرید، موسسهشان بیشتر از قیمت واقعی پرداخت خواهد کرد، بنابراین تصمیم گرفت تا درباره این موضوع صحبت کند.او مستقیم با رئیساش روبرو شد و با لحنی آرام و دوستانه از او خواست تا درباره این پیشنهاد خرید بیشتر فکر کند. او گفت: «فکر میکنم که این ایده بسیار خوبی است، اما با پایین رفتن قیمت نفت تا مقدار نامشخص، احتمالا فرصتهای بزرگتر و بهتری در آینده نزدیک پیش روی ما قرار میگیرند.» او میدانست که احترام گذاشتن به پاتریک و ایدهاش و اینکه تاکید کند او تنها منفعت موسسه را میخواهد، بسیار مهم است. او همچنین یک راهحل پیشنهاد کرد: «بیایید یک مقدار صبر کنیم تا ببینیم آیا معامله بهتری پیش رویمان قرار میگیرد یا نه، و بعد اقدام کنیم.»به گفته ویکتور: «وقتی شما با کسی که از خودتان قدرتمندتر است مخالفت میکنید، همیشه باید یک دلیل سازنده برای این کار داشته باشید. در موسسه ما این دلیل راجع به زمانبندی بود». این مخالفت به پاتریک برنخورد بلکه او را کنجکاو کرد تا بیشتر درباره دلیل ویکتور بشنود. در نهایت آنها تصمیم گرفتند تا برای گرفتن این تصمیم بیشتر صبر کنند.مثال دوم: روشن کنید که مخالفتتان برای منفعت تیم یا سازمان است نه شخص شمامایک ریچی، بنیانگذار موسسه مشاوره کریتیکالپث اکشن تجربه زیادی در مخالفت با افرادی قدرتمندتر از خودش دارد. در شغل قبلیاش بهعنوان مدیر اجرایی یک شرکت مشاوره کوچک، با رئیساش یعنی مالک موسسه، درباره تصمیمگیری راجع به بیمه سلامت مخالفت کرد. رئیساش میخواست تا از همه کارمندان درباره دو انتخاب پیشرو نظرسنجی کند و در نهایت از آنها بخواهد تا یکی را انتخاب کنند. اما مایک میگوید:« من احساس کردم این تصمیمی است که بهجای واگذار کردن آن به همه کارمندان، ما بهعنوان رهبر موسسه مسئول آن هستیم». «من کاملا طرفدار نظرسنجی هستم اما وقتی که باید تصمیم سختی گرفت، اینکه مسئولیت را بر دوش کارمندان بگذاریم، عادلانه نیست».مایک تصمیم گرفت که نظرش را ابراز کند و روی احساس مسئولیتاش در قبال موسسه تأکید کند. او همچنین مواظب بود که نحوه بیان او مردد و بیاعتماد بهنفس نباشد. رئیس او ابتدا شوکه شد، چرا که مایک بهعنوان یک فرد محتاط شناخته شده بود و مخالفت کردن علنی با شخصیت او جور درنمیآمد. مایک میگوید رئیساش در نهایت متوجه شد که: «موسسه، کارمندان و کادر رهبری برای من اهمیت زیادی داشتند و همچنین من هیچ دلیل شخصی برای مخالفت نداشتم». رئیس او موافقت کرد که ایده نظرسنجی از کارمندان را کنار بگذارد. مایک میگوید: «او تا همین امروز هم برای من احترام قائل است. اگر دلیلتان برای ابراز مخالفت منفعت موسسه باشد و نه منافع شخصی، آن وقت شما بهترین فرصت را برای برنده شدن دارید».
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.