آسیب زدایی  از کودکان جامعه هدف ، به قیمت آسیب زدن به کارمندان شاغل خانم :

 

امروزه حضور زنان در محیط‌های اجتماعی و شغلی امری اجتناب‌ناپذیر است  از دیگر سو، زنان نقش‌های متعددی در زندگی بر عهده دارند.  با توجه به اینکه ارگانی مانند بهزیستی که  با  شعار زندگی بهتر پا گرفته است ،  توجه  کافی به رصد دقیق کارمندان زن شاغل خود  نداشته است تا در راستای شعار « به زیستی»  ، الگویی عملی را در بین ارگان های دولتی کشور به نمایش بگذارد .

با توجه به برآورد های میدانی شاید بتوان گفت که بیشترین آسیب را کارمندان زن شاغل در بخش های سرپنجه و صفی این سازمان ( شیرخوارگاهها ، مراکز نگهداری توانبخشی  و …) متحمل می گردند .  

ماهنامه رامش روان در نظر دارد به درخواست تعداد کثیری از کارمندان زن مستاصل شاغل در بخش های صف  این ارگان ( اختصاصی در این شماره بررسی شیرخوارگاه ها )  ، به انعکاس بخش کوچکی از مشکلات بسیار این کارمندان، بپردازد.

با توجه به رسالت مطبوعات و بخصوص  ماهنامه رامش روان (آرامش روان)، امید است بررسی سلسله وار این مشکلات بتواند آرامش را به جان های خسته و رنجور این بانوان کم توقع و رنجور ، بازگرداند . ما معتقدیم با مشکلات عدیده کاری این بانوان ، که بعنوان «مادر» در بخش های مختلف شیرخوارگاهها فعالیت می نمایند نمی توان به رسالت مادری آنها امیدوار بود ، آن هم برای جامعه هدف که همان  کودک آسیب دیده ، می باشند.

متاسفانه در بررسی های میدانی اینگونه تداعی می شود بهزیستی سعی دارد آسیب زدایی کودکان جامعه هدف را با آسیب زدن به کارمندان شاغل خود جبران کند .

 

آسیب شناسی مراکز نگهداری کودکان (شیرخوارگاه ها )

مربی کودکان در موسسه‌های خیریه یا بهزیستی، جزء مشاغل سخت محسوب  می شود . چون نگهداری از کودکان بخصوص نوزادان، کاری پیوسته است، کاری که یک‌لحظه غفلتش می‌تواند سرنوشت کودکی را تغییر دهد. قاعدتاً هر سه سال یک‌بار باید پرسنل با دیگر پرسنل بهزیستی، جابه‌جا شوند، اما معمولاً کمتر کسی حاضر به قبول چنین مسئولیتی می‌شود. شیرخوارگاه در بین کارمندان بهزیستی به تبعیدگاه مصطلح است . یعنی افراد از بخش‌های دیگر به این مکان تبعید می‌شوند. تعداد مربی آن‌قدر کم است و بچه‌ها به‌قدری زیادند که حتی عوض کردن و شیر دادن به کودکان معضلی است. درصورتی‌که وظیفه مربی فقط مراقبت و آموزش کودک است و اصولاً باید برای انجام کارهای خدماتی کمک‌مربی وجود داشته باشد که عملاً این‌چنین نیست. در بخشنامه، هر مربی باید از شش کودک مراقبت کند، اما گاهی در شیفت‌های بیست‌وچهارساعته، دو نفر مسئول نگهداری بیش از چهل کودک هستند.

 عمده مشکلات مشهود در شیرخوارگاه ها:

* کمبود نیروی  شدیدا  نا کافی در شیرخوارگاه که بعضا نیروها  مجبور به تحمل فشار کاری شدید در شیفت های شب می شوند . که اگر اتفاقی هم در طول شیفت برای نوزاد یا کودک بیافتد باز هم با بی انصافی ،  مربی مقصر شمرده میشود

 * قرار دادن چهار مربی و یک کمک مربی برای چهل نوزاد یا بیشتر ( که بعضا بعلت مرخصی و یا مریضی از این تعداد مربی هم کاسته می شود  )

* قرار دادن یک مربی برای بیست یا بیشتر از  کودک  در بخش نوپا(دوره سنی یک الی سه سال)

* قرار دادن یک مربی برای بیست یا بیشتر کودک نونهال که هر کدام خود نیازمند یک مادرند !(دوره سنی سه تا شش سال)  

-* مشخص نبودن شرح وظایف پرسنل: ابتدایی ترین اصول در مدیربت مجموعه ها و شرکت های تولیدی و … مشخص کردن شرح وظایف هر پرسنل ، ابلاغ به نامبرده و بازخواست کردن در همان حوزه کاری و شرخ وظایف می باشد . متاسفانه این مهم در شیرخوارگاهها رعایت نمی شود . انجام کارهای کمک مربی توسط مربی و بالعکس به امری بدیهی در شیف ها بدل شده است به طوری مشغول شدن مربی به کارهای کمک مربی (همانند تعویض پوشک ها ، تعویض تشک های کثیف و …) او را از وظیفه اصلی خود غافل کرده  و مربی فرصت کافی برای نظارت به همه کودکان و چک کردن علایم حیاتی و مراقبت های مادرانه ، پیدا نمی کند و این خطر و هشداری جدی است که معمولا مسئولین توجهی به آن نمی نمایند.  

* اعمال رفتار سلیقه ای مدیریتی از جانب مدیران شیرخوارگاه :  عدم وجود شرح وظایف ، عدم واگذاری  پرسنل کاری مکفی و … مدیران را ترغیب می نماید که به شیوه ایی کاملا محلی و غیر استاندارد به مدیریت در بخش های شیرخوارگاهها بپردازند . که مطمئنا  یکی از دلایل اصلی ایجاد ناعدالتی ، تبعیض و … می باشد که آسیب های جبران ناپذیر برای کارمندان شاغل در این بخش ها به وجود آورده است  . کودکانی آسیب دیده شیرخوارگاهها  ، همین مادران آسیب دیده را در کنار خود خواهند داشت .  

* عدم متناسب بودن شغل افراد با تحصیلات کارمند:  عدم تناسب شغل با تحصیلات یکی دیگر از مهم ترین معضلات مدیریتی شیرخوارگاهها می باشد . به گونه ایی که بانویی با سطح تحصیلات کارشناسی و حتی کارشناسی ارشد را مجبور می نمایند پوشک کودک تعویض نماید و حق هیچ گونه اعتراضی را به او نمی دهند و اعتراض می تواند موجب توبیخ ، توهین و تحقیر مضاعف کارمند گردد. این رفتارهای همیشگی و تکراری ، عقده سرخوردگی را در بین مربیان ترویج می دهد و این رفتارها،  ما را  به اثبات  همان فرضیه ای می رساند  که سازمان بهزیستی «  آسیب زدایی  از کودکان جامعه هدف به قیمت آسیب زدن به کارمندان شاغل خانم  »  را به عنوان یک خط مشی برگزیده است .   غافل از اینکه داشتن «مربی» به عنوان «مادر» با حجم زیادی از کارهای سنگین ، تحقیر مداوم و … نه تنها بهزیستی را از اهداف عالیه خود دور می کند بلکه دقیقا عکس شعارهای زیبایش ، خود عاملی می شود بر دامن زدن به آسیب زدن به بخش بزرگی از کارمندان ، که وظیفه آسیب زدایی را بر دوش دارند.کارمندانی که وظایف دیگری را هم در این اجتماع بر عهده دارند . کارمندانی که بعد از فراغت از شیفت ، نمی توانند وظایف همسری، مادری و… را به خوبی بر عهده گیرند .   

* عدم بازدید و پیگیری مسئولین بهزیستی در ارتباط با مشکلات کارمندان: با حجم بالای مسئولیتی که شیرخوارگاه بر عهده دارند تقریبا کمترین بازدید ها  از شیرخوارگاهها انجام می شود . البته انباشت انبوه مشکلات لاینحل که به بخشی از آنها در بالا اشاره شده است  باعث شده مسئولین ترجیح  دهند به جای مواجهه شدن با مشکلات و جنگیدن برای حل آنها ، با عافیت طلبی  از کنار آن عبور کنند و با بی انصافی شیرخوارگاهها را با انبوهی از مشکلات،  که کارمندانش با آن دسته پنجه نرم می کنند تنها بگذارند  و معمولا  با بازدیدهای سرسری ، این گره را از سر خود باز می کنند . البته مطمئنا استثناهایی وجود دارد . شاید بعضی از شیرخوارگاهها که به عنوان نماد بهزیستی هستند( همانند شیرخوارگاه آمنه)  بیشتر مورد بازدید قرار گیرند . اما نکته مغفول مانده،  حل انبوه معضلات و مشکلات نهادینه شده و  کارمندان مظلومی که راهی برای مطالبه خواسته های انسانی خود نمی یابند .        

*عدم تناسب شغل با حقوق کارمند و یا تفاوت رفاهیات در بخش های مختلف سازمان :  که مورد اعتراض کلیه کارمندان سازمان می باشد  که هنوز پاسخ قانع کننده ای به آن داد نشده است (که  دامنه این بی عدالتی و نارضایتی ها  تا به آنجا ادامه پیدا کرد که اخیرا عده ایی از کارکنان این سازمان با تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی ، خواستار برآورده شدن حقوق عادلانه  و اجرای عدالت شده اند )

*عدم در نظر گرفتن توانایی افراد در سپردن مسئولیت شغلی:   همانگونه که توضیح داده شده شغل مربی و کمک مربی از جمله شغل های سخت محسوب می گردد که نیاز به توانایی بدنی و جسمی قابل قبول می باشد . سازمان بهزیستی سال ۱۳۹۹ اقدام به جذب نیرو از طرق آزمون استخدامی سراسری نموده است که مانند همه ضعف های مدیریتی مشهود در بهزیستی ، به تنها فاکتوری که در جذب نیروهای خانم به عنوان مربی توجه نشده است،  توانایی جسمانی انجام کار به عنوان مربی در شیرخوارگاهها می باشد . متاسفانه در بخش های گزینش  ، فاکتور سطح تحصیلات بالا  ، بررسی انواع مقالات ، مصاحبه های تخصصی علمی  و …! مورد بررسی قرار گرفته است غافل از اینکه کارمند استخدام شده را با مدرک کارشناسی ارشد و حتی دکتری در پایین ترین شغل سازمانی خود در شیرخوارگاه ها  ، مشغول نموده است .فارغ از اینکه کارمند استخدام شده بر اساس سطح سواد بالایش جذب شده است و اصلا گزینه مناسبی برای کار بدنی و جسمانی سخت شیرخوارگاه نمی باشد .این عدم توازن سطح تحصیلات و کار بدنی غیر استاندارد ، دلیل دیگری است که این کارمندان در شیرخوارگاه ها به آسیب دیده ترین قشر شاغل لقب بگیرند که نه تنها هیچ استفاده ای از مدرک و سطح سوادشان نمی شود بلکه از آنها انتظار کاری دارند که بر اساس توانایی آن(کارهای سخت و صرفا بدنی و جسمانی)  گزینش نشده اند !

*رعایت نشدن قوانین یکسان برای کارمندان شاغل در بخش های مختلف شیرخوارگاه  و برخورد سلیقه ای مدیریت و …: شیرخوارگاه ها به سه بخش ۱- شیرخوار ۲- نونهال ۳- نوپا  تقسیم بندی شده است . جابجایی پرسنل در بخش ها بر اساس هیچ اصولی نیست و معمولا شیفت ها و جاگذاری نفرات بر اساس ، رابطه ، سلیقه و … انجام می گیرد  که خود عامل بی عدالتی و آسیب زایی است که کارمندان با آن مواجه هستند .

دنیای امروز به مسئولین و مدیرانی نیاز دارد که بتوانند مدام خود را با شرایط وفق داده و بتوانند با بررسی همه جانبه از پس چالش‌های پیش‌رو بر بیایند. شرایط امروز جهان باعث شده ما شغل خود را یکی از فاکتورهای آزاردهنده در زندگی بدانیم و این وظیفه مدیران خوب است که باید تلاش کنند تا شغل‌مان را برای ما بهتر کنند .از سازمان بهزیستی هم انتظار داریم به جای پاک کردن صورت مسئله ، یاری مان دهند تا  معضلات و مشکلات کارمندانش، مطرح و  تبیین گردد تا قدمی در راستای حل آن توسط مسئولین ذی ربط گرفته شود به این امید که کارمندی از  این سازمان،  قربانی  آسیب زدایی از جامعه هدف ، نگردد.   

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)