امسال تابستان پسرم روزهای بسیار کمی پیش من خواهد بود، مهرماه به مدرسه خواهد رفت و با هم فکر کردیم که یک تابستان متفاوت داشته باشد، تفاوتی که نتیجهاش دور بودن از من بود. چهار هفته پیش او را به فرودگاه بردم تا سه هفته را با مادربزرگ و خاله بگذراند. گرگ و میش صبح بود که به خانه برگشتم در حالیکه خانه ساکت و آرام بود و ناگهان فهمیدم که برای سه ماه باید بدون او زندگی کنم. اولین واکنشم چه بود؟ بله! نشستم و یک دل سیر گریه کردم و البته وحشتزده شدم. بعد از هفت سال خودم را در وضعیتی یافتم که واقعا بدون پسرم باید زندگی میکردم و تمام روزها و شبهای پیش رو تهدیدی بزرگ به نظر میرسیدند. ادعا نمیکنم که روزهای اول یا حتی همین روزها بدون او به سادگی و بدون دلتنگی میگذرد ولی من در طول این مدت راههایی را پیدا کردم که خوشحال باشم، نتیجه چه خواهد بود؟ پسرم در بازگشت مادری با اعتماد به نفس بیشتر و شاد خواهد یافت، مادری که در او عذاب وجدان ترک کردن ایجاد نخواهد کرد. این پنج پیشنهاد تجربه این چهار هفته من است. شاید شما پیشنهادهای دیگری بتوانید به این لیست اضافه کنید.
اول: روزهای خود را دوباره برنامهریزی کنید
زندگی کردن با یک بچه بخش عمدهای از روز یک مادر مجرد را برنامهریزی میکند. رساندن او به مدرسه یا مهدکودک، درست کردن غذا، بازی کردن، رسیدن به خانه در ساعت مشخص، قصه گفتن، انجام دادن تکالیف و …. وقت باقیمانده چندان زیاد نیست. بعد از رفتن او بخش بزرگی از این وقت آزاد میشود. نگذارید این وقت آزاد شما را غافلگیر کند. روزها و شبهایتان را دوباره برنامهریزی کنید. برای این وقت آزاد آماده باشید.
دوم: به عادتهای دوران مجردی بازگردید
احتمالا سالهای زیادی است که مجرد نبودهاید. خوب این یک فرصت فوقالعاده است. روزهای دوران مجردی را چطور میگذراندید؟ شلخته بودید یا منظم؟ اهل شب بیداری بودید یا قدم زدن صبحگاهی؟ آن روزها را به خاطر بیاورید و ببینید کدام یک از آن عادتها لبخند را به لبهای شما میآورد دوباره همانها را تکرار کنید. غذای بیرون بخورید، تا نیمه شب فیلم ببینید، در یک سانس عجیب به سینما بروید و هر کار دیگری که احساس خوبی به شما میدهد
سوم: سراغ کارهایی بروید که مدتها وقت آن را نداشتهاید
احتمالا روزها و شبهای زیادی با خودتان به کارهایی فکر کردهاید که در لیست طولانی کارهای روزانه همیشه به ته لیست رفتهاند و هیچ وقت انجام نشدهاند. حالا آنها را دوباره بررسی کنید. حتما چیزهای جالبی در آن پیدا خواهید کرد. به دنبال آنها بروید، سعی کنید انجامشان بدهید. رفتن به استخر، شرکت کردن در یک دوره آموزشی کوتاه، رفتن به یک سفر دو روزه، دیدن دوستان و …
چهارم: به روابط عاطفیتان بپردازید
اگر با کسی در رابطه هستید این فرصت خوبی است که زمان بیشتری را با فراغ بال بیشتری با هم بگذرانید. اگر با کسی در رابطه نیستید میتوانید از این فرصت برای دیدن آدمهای جدید استفاده کنید. شاید شروع یک رابطه خوب حالا که زمان بیشتری برای وقتگذرانی دارید اتفاق بیافتد، شاید هم نیافتد. به هر حال این فرصت خوبی است که احساساتی که شاید برای مدتی خاموش ماندهاند دوباره گرمتان کنند.
پنجم: به گذشته و آینده فکر کنید؛ برای دلتنگی خود ارزش قائل شوید
شاید در زندگی با دور تند و با یک بچه و شغل و کارهای خانه فرصت کمی برای پرداختن به گذشته یا آینده داشته باشید. عکسهایتان را نگاه کنید، اگر نیاز است با گذشته تعیین تکلیف کنید، کمی بلندپروازانهتر به آینده نگاه کنید. اگر احساس دلتنگی کردید، دلتان برای بچه تنگ شد به دلتنگی خود بها بدهید، با بچههای دیگر در اطرافتان وقت بگذرانید و فکر کنید که او بازخواهد گشت و دوباره شبها برای مسواک زدن و سر ساعت خوابیدن به شما غر خواهد زد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.