پیدا و پنهان دولت سایه
از:محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
t.me/shourimohammad
شناخت درست از «دولت سایه» و پیچیدگی های آن، در شناخت از افراد کلیدی و ایضا «پادو» های آن در عرضه های مختلف همچون بنگاه های اقتصادی و رسانه ای به ما کمک می کند تا در اتخاذ تصمیم درست عمل کنیم!
یکی از عرصه های «دولت سایه» حضور در دوران گذار و جانشینی «نظام ولایت» فقیه است!
هدف «دولت سایه» در وهله ی اول «حفظ نظام» است تا هم چنان «قدرت» بلامنازع و سیطره بر جامعه در اختیار باشد.
«دولت سایه» برای استحکام و سلطه ی کامل (باتوجه به عصر ماهواره،اینترنت و موبایل) افرادی را به خارج از مرزها، روانه کرده و می کند، که از استراتژی های مهم «دولت سایه» است!
و در کنار آن،به فکر جانشینی و آلترناتیو سازی نظام ولایت فقیه هم هست! تا چنانچه اگر «نظام ولایت فقیه» سقوط کند، بخشی از قدرت حاکمه را در پسا سرنگونی در اختیار داشته باشد. و با آن قدرت و ثروت همچنان محفوظ باشد و هم بواسطه ی آن، آثار جنایات خود را پاک و مخفی نگهدارد!
«دولت سایه» استراتزی فوق را با بخشی از نیروهای باصطلاح اپوزیسیون صادراتی و یا اپوزیسیون خریداری شده و یا اپوزیسیون فریب داده شده انجام می دهد!
مدتی است در رسانه های داخل و خارج واژه ی «دولت سایه» آگراندیسمان می شود و از آن به وفور سخن می گویند.
اولین یادداشتم در مورد «دولت سایه» را در تیرماه۱۳۸۷ در چند شماره نوشتم و بعدا تحت عنوان «دولت سایه ای که من می دانم» در سال۱۳۹۳ و در ۱۰ شماره آن را کاملتر تشریح و تبیین کردم. و هم چنین به صورت تصویری سخنانی در چند فایل ویدئویی در یوتیوب منتشر شد که به دلیل محدودیت ها و ایضا «شنودِ» شیاطین! از ادامه ی آن خودداری کردم، لذا لازم دانستم با توجه به اینکه این واژه یعنی«دولت سایه» نیز مانند تمام اصطلاحات و واژه های دیگر، مثل «جامعه مدنی»و «اصلاحات» در لابراتوار «نظام ولایت فقیه» مسخ و استحاله شده به خورد عوام می دهند و سپس توسط رسانه های در اختیار، دائم تکرار، واژه ی «دولت سایه» نیز توسط همان «دولت سایه» چنین سرنوشتی پیدا کند، مقدمه و شرح تاره ای از «دولت سایه» را تحریر نمایم.
زمان و سیر تحول در بازی سیاست و ایضا سیر تحول در اندیشه، کمک می کند تا شناخت «دولت سایه» کامل تر شده و دقیق تر به آن نگاه کنیم. لذا شناخت و دیدگاه خود را ( حداقل و در حد امکان برای خنثی کردن اقدامات دولت سایه برای وارونه سازی آن)به همراه آنچه نوشته و سخن گفته ام و مجموعه ای از لینک های مرتبط را یک جا برای کمک به بازگشایی جعبه سیاه «دولت سایه» منتشر می کنم.
الف-تعریف:
«دولت سایه» یک واژه ی مُدرن و جدید است!
«دولت ‌‌سایه» ‌عبارت ‌است ‌از دستیابی یک‌شخص(حقیقی و حقوقی) به قدرت که در ‌فرایندهایی آن‌ را بدست ‌می آورد ‌و به واسطه ‌‌ی آن‌ می‌تواند، (یا توانسته) خواسته ی‌‌ خود را بر جامعه ‌‌یا دولت (و یا بر بخشی ‌از هر دو) تحمیل ‌و دیکته ‌نماید.
«دولت سایه» مجموعه ای از افراد و گروه ها و ساز و برگ های حکومتی و دولتی و بنیادهای غیر انتفاعی و خصوصی در حوزه های اقتصاد،سیاست و فرهنگ است که متجانس و غیر متجانس با هم و به شکل هرمی بواسطه ی برخورداری از «رانت» و «ثروت» و «قدرتِ قانون» به صورت پنهان بر چگونگی اداره ی جامعه و با امر و نهی به حاکمیت و دولت، فرماندهی کرده و با دخالت خود، سیاستگذار اصلی در بازی سیاست است!
ب-تبیین و تفکیک:
۱-تفاوت «دولت سایه» با واژه ی «دولت پنهان»:
گاه در توصیف «دولت سایه» از واژه ی «دولت پنهان» اسم می برند. اما این توصیف به نظر نگارنده جامع نیست. به این دلیل که «دولت سایه» درست است که پنهان است ولی پنهان هم نیست. یعنی همانطور که ما سایه ی یک شخص یا شی ای، یا مکانی را می بینیم ولی اصل خودش را نه،«دولت سایه» نیز سایه و سیطره اش بر امور، نهادها، و حاکمیت حس شده و ملموس دیده می شود. هر چند که ممکن است ما به طور کامل اجزا و افراد تشکیل دهنده و فرمان دهنده ی آن را نشناسیم و ندانیم که کیستند؟ و آنان هنچنان پشت گارد آهنین، مخفیانه ادامه ی حیات دهند.
۲-تفاوت «دولت سایه» با «دولت در سایه»:
گاهی به جای «دولت سایه» از لفظ «دولت در سایه» استفاده می شود که گمراه کننده و گاه عمدی و انحرافی برای فریب است که این نیز می تواند کار همان «دولت سایه» باشد.
«دولت در سایه» در جامعه ای هویت و مصداق دارد و یا می تواند تشکیل شود که آن جامعه دارای اجزای یک دمکراسی واقعی(مثل وجود احزاب-به صورت عینی- و رسانه آزاد)در اداره دولت و حاکمیت باشد.
آنجا که نهادهای قدرت دراختیار یک یا چند فرد، یا یک حزب باشد و در آن آزادی نباشد، یا کانالیزه شده باشد، و یا استبداد و دیکتاتوری و خشونت حکومتی مستتر و آشکار خود را نشان دهد، «دولت در سایه» وجود ندارد و نمی تواند داشته باشد.
آنچه که گاه در رسانه های «نظام ولایت فقیه»از لفظ «دولت در سایه» گفته می شود، یک فریب، حقه بازی و شارلاتانیزم و خود بخشی از سناریو و بازی «دولت سایه» است.
«دولت در سایه» را جوامعی با ساختار دمکراتیک و آزاد، احزاب آن جوامع تشکیل می دهند تا در صورت پیروزی و بدست آوردن قدرت، توان اداره ی دولت را از پیش تجربه کرده باشند.
در این جوامع، (جامعه مدنی مسلط بر جامعه)، احزاب برای خود دولت صوری تاسیس می کنند تا آمادگی تشکیل دولت اصلی را داشته باشند.
اصولا آن جا که ارکان دمکراسی مثل حق انتخاب شدن و حق انتخاب کردن، آزادی رسانه و تاسیس حزب و آزادی بیان و انجام و برپایی و راه اندازی راهپیمایی و میتینگ را داشته باشد، وجود «دولت سایه» کم رنگ است هرچند که می تواند باشد. در جامعه ای که نهادهای قدرت توسط رسانه زیر ذره بین هستند و دولت زیر تیغ مطبوعات، جایی برای حیات سیاسی «دولت سایه» به آن مفهومی که از آن تصور می شود در تصدیق عینی نیست و اگر باشد قابل نفوذ و شکننده است!
پ-پیدا و پنهان دولت سایه در نظام ولایت فقیه:
۱-خودی و غیر خودی:
همزمان با پیروزی انقلاب۵۷، در «نظام ولایت فقیه» جریان حذف و خودی کردن و غیر خودی شدن به وجود آمد؛ و همراه آن، «دولت سایه» هم متولد شد.
۲-ایدئولوژی:
اگر پسوند «اسلامی» به «جمهوری» بر اساس همان ۹۸درصد آرا را هم به پذیریم، ساختاری مثل «جمهوری اسلامی افغانستان» و یا «جمهوری اسلامی پاکستان» می توانست باشد، که بر اساس مسلمان بودن عامه ی مردم تشکیل شد. اما درست در همان سال نخست پیروزی انقلاب، واژه ی «اسلامی» مترادف با حاکمیت «روحانیت» و قرائت آنان از اسلام (آنهم اسلام شیعی) به نمایش گذاشته شد. و با تصویب «اصل ولایت فقیه» در «قانون اساسی»، این «اسلام» منحصرا باید قرائت «ولی فقیه» حاکم بر جامعه باشد. و فرمان، فرمان او. که در این ۴۲سال، مردم اثرات چنین شیوه ای از حکومتداری را با گوشت و پوست خود لمس کرده و می کنند!
بنابر این روند، هر که در این ایدئولوژی (بدعت ولایت فقیه در دین) و در دایره ی آن قرار گرفت، خودی و هر که ساز ناکوک زد، غیر خودی شد. و این دایره هر روز تنگ تر و کوچکتر شد. و در این میان آن عده ای قدرتمند شدند که با این ایدئولوژی همراهی کردند.
۳-«نفاق»، «نفوذ»، «نامردی»
«نفوذ»،«نفاق» و «نامردی» سه ضلع مثلث و هویت و ماهیت «دولت سایه» هستند که با حقه بازی، ریاکاری، چاپلوسی، و شارلاتانیرم تزئیین می شود.
وقتی دایره ی خودی و غیر خودی با ایدئولوژی «ولایت فقیه» در جامعه و ارکان حکومت بسیط شد، برای ورود به درون دایره ی خودی، باید نفاق ورزید.
«نفاق» ایدئولوزی«نفوذ» است. و برای نفوذ، ریاکاری، چاپلوسی، تملق و مهارت لازم، کلید ورود به آن است.
ایدئولوژی ولایت فقیه کمک بزرگی کرد تا آن عده که هدفمند در فکر نفوذ به ارکان حکومت و دولت بودند، لنگر بیاندازند و کنگر بخورند!
«نفود» یک ضلع از سه ضلع مثل «دولت سایه» است که پای جواسیس و نهادهای امنیتی بیگانه، مثل موساد، سیا و ام آی سیکس را هم به آن باز کرده و می کند. به طوری که از همان ابتدای انقلاب، همواره دولت و نهاد امنیتی(واجا) مکرر در حال کشف و شناسایی جواسیس هستند و آنقدر زیاد است که گاه این شائبه و تصور را به یقین نزدیک می کند که جواسیس کلیدی(شاه کلید جاسوس ها) بعد از اتمام تاریخ مصرف جواسیس خُرده پا، خودشان آن ها را لو داده و به این نحو از وجود آن ها و احیانا موی دماغ شدن و مزاحمت و گنده شدن آنان خلاص می شوند. و «نظام ولایت فقیه» هم آن را در بو و کُرنا کرده و به کشف جواسیس خود برای نشان دادن تسلط خود، «پروپاگاندا» ی تبلیغاتی را می اندازد!
می شود گفت یکی که از شیوه ها و استزاتژی های «دولت سایه» نیز همین است، نیروهای بکار گرفته شده را قربانی مطامع دراز مدت خود می کند.
۴-تشکیلات «دولت سایه»
شکل و شمایل «دولت سایه» هرمی است!
وقتی از«دولت سایه» سخن گفته می شود، نه این است که مثلا چند فرد در یک «اتاق فکر» تصمیماتی اتخاذ و سپس برای اجرا، آن را در اختیار دیگر افراد و یا «پادو» های خود قرار می دهند. البته بخشی از آن چنین است؛ ولی اگر بخواهیم تمثیل بزنیم شبیه همان شرکت های هرمی در بنگاه های اقتصادی است که افراد بدون شناخت از هم، همدیگر را جذب و گاه یکدیگرا دفع می کنند!
«دولت سایه» چیزی شبیه شرکت های هرمی هست. همان هایی که مدتی در «نظام ولایت فقیه» توانستند با فریب و شارلاتانی نقدینگی مردم را تصاحب شوند. این شرکت ها یا بنگاه های اقتصادی ابتدا با یک چند نفر شروع می شود و هر فرد، فردی دیگر و آن فرد، فرد دیگر را جذب می کند بدون آن که آن فرد اول از فرد مثلا دهم شناخت داشته باشد. و ممکن است آن فرد دهم که پول و سرمایه اش به باد فنا رفته، از نزدیکان و دوستان آن فرد اول باشد!
شناخت سرشاخه ها در «دولت سایه» اهمیت بسیاری دارد تا در دام آن نیفتیم؛ و «طعمه» و یا «پرستو» ی «سیاسی،سکسی و جنسی و کالایی ناخودآگاه، و غیر مستقیم آنان نشویم؛ و البته گاه این امر، خودآگاه و مستقیم و با شناخت است. بستگی به فرد و سابقه و توانایی ها و اخلاقیات وی دارد.
در این مسیر «قربانی» شدن و «حذف» کردن توسط سرشاخه ها و یا بازی دادن افراد، از استراتژی های «دولت سایه» است.
۵- «پرستو»،«پادو»
سرشاخه ها و افراد کلیدی دولت سایه برای رسیدن به اهداف خود افراد مختلفی را به شکل «پرستو» و «پادو» به کار می گیرند و گاه آن ها را «طعمه» ی دیگران می کنند.
گاه همان «پرستو» و «پادو»ها خود در مناسبات و تعاملات و معالات شاخ می شوند. و گاه در ابن بازی قربانی شده و معدوم و حذف می شوند.
بخش بزرگی از طیف «انصار حزب الله» و «خودسر» و «دلواپسان» پادوهایی هستند که توسط سرشاخه های «دولت سایه» بکار گرفته می شوند!
موتور «دولت سایه» افراد «پادو» و «پرستو» ها هستند.
این افراد به این امید که از ناحیه رانتی که برخوردار می شوند، ارتقا یافته و سرشاخه بخشی از اعمال قدرت شده و همینطور هرمی شکل الخ….مطیع و گوش به فرمان هستند.
به طور مثال در جریان کشته شدن فرزند ر«وح الامینی»(که از سرداران سپاه و به بیت خامنه ای نزدبک بود) در ماجرای کهریزک، بدنبال مفقود و ناپدید شدن فرزندش،وی می گوید:
«من از روز دستگیری وی، به هر کجا که مراجعه کردم، پاسخی به من ندادند. نیروی انتظامی، سپاه، وزارت اطلاعات و قوه قضاییه هر کدام از خود سلب مسؤلیت می‌کردند. دو هفته را این گونه سپری کردم. به هر کجا سر می‌زدم، با دیوار بلندی از ناامیدی روبرو می ‌شدم. تا این‌ که دلّالی پیدا شد و گفت اگر چهارمیلیون تومان به من بپردازید، ترتیب ملاقات شما را با فرزندتان می‌دهم. در روز مبعث در حسینیه امام خمینی (ره) و در دیدار مسؤولین کشور با رهبری، این موضوع را با وزیراطلاعات که در ملاقات حضور داشت، مطرح کردم تا در مورد آن فرد«دلال» تحقیق کنند. شماره‌های خود را نیر به وزیر اطلاعات دادم تا اگر نیاز به اطلاعات بیشتری داشت، بتواند با من تماس بگیرد…».
عموما و غالبا آدم های بی سابقه و بعضا بی بُته، و جاه طلب، و دارای ضعف های اخلاقی و بی قید و بند به اخلاقیات، «پادو» یا پرستو های «دولت سایه» در داخل و خارج از ایران هستند.
وقتی در درون وزارت اطلاعات نظام ولایت فقیه افرادی با آن منش و اخلاق و ایدئولوژی هستند که آن مصاحبه و بازجویی آنچنانی را از همسر «سعید امامی» گرفته اند (حالا به ماهیت این مصاحبه که ساختگی و نمایشی و یا واقعی بوده کاری نداریم) طبیعی است آدم های با سابقه ی درخشان و توانمند و مقیّد به قیود اخلاقیات، جیره بگیر نمی شوند. و لذا «دولت سایه» در پی شکار افرادی است که می توانند هر کاری بکنند، و از هر وسیله ای برای هدف استفاده نمایند و مقید به قیود اخلاقی هم نباشند و یا حداقل دارای ضعف بُنیه باشند و با شناسایی(بخصوص در مورد «پرستو» ها که گاه در بگیر و به بند های مربوط به «حجاب» اتفاق می افتد) زندگی خصوصی،آن ها را به تور انداخته و طعمه دیگران می کنند و …
این افراد در بازی سیاست و حوزه ی رسانه هم بشدت فعال هستند.
«روح الله زم». یک مصداق عینی آن است که گوشت قربانی شد. او که از «سعید امامی»بالاتر نیست. سعید امامی سر به نیست شد تا سرشاخه ها همچنان در امنیت و در سایه باشند.
«پادو» های رسانه ای برای «دولت سایه» اهمیت بسیار بسیار والایی دارند تا با آن ذائقه ی افکار عمومی را به سمت اهداف خود تغییر دهند، لذا بسیار بسیار در آن سرمایه گذاری کرده اند!
«دولت سایه» با تربیت و یا با «ماموران به خدمت» خود در نهادهای امنیتی ، و یا یا با اغوا و تطمیع، افرادی را به عنوان خبرنگار، روزنامه نگار و کارشناس، در داخل و خارج ار ایران در درون رسانه ها نفوذ داده است. و الان در بخشی از جهت گیری های رسانه هایی چون «بی.بی.سی» و «ایران اینترنشنال» نفوذ داشته و افکار عمومی را تغذیه می کنند.
نه اینکه در رسانه های دیگر «پادوی رسانه ای» ندارد، دارند، و اسم بردن ما از «بی.بی.سی». و «ایران اینترنشنال» صرفا بخاطر درجه ی اهمیت و گستردگی و نفوذ آن ها است.
این افراد ممکن است چند وجهی باشند و به کارهای دیگر هم مثل دلالی و پولشویی و…فعال باشند!؟ و در پروژه ی تحریم توسط آمریکا ظنی به آن ها نمی رود و در دام تحریم قرار نمی گیرند!
بخش دیگر از این افراد، «پرستو»های «دولت سایه» هستند.
یکی از استراتژی های «دولت سایه» که سریع اجرایی می شود، استخدام و یا هدایت افرادی به عنوان «پرستو» است.
«پرستو» ها غالبا از جنس «مونث» هستند که به صورت «طعمه» افرادی را اغوام و در تور خود می اندازند و سپس اهداف مورد نظر را به پیش می برند!
البته این «پرستو» ها می نوانند از جنس «مذکر» هم باشند و همه «پرستو» ها هم جنسی و مربوط به سکس نیستند، می تواند در زمینه ی دیگری هم باشد.
همین «پرستو»ها گاه در چهره ی «فعال حقوق زنان» و «فعال حقوق بشر» و «کارشناس» در تریبون ها هم هستند.
به دلایلی و بر تجربه و شناخت می توانم اسامی بی شماری را نام ببرم که با این محدویت ممکن نیست!
این مجموعه را در هشتاد صفحه و در نسخه ی pdf در تلگرام اینجانب یکجا مطالعه فرمایید.
مهرماه نود و نه
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
t.me/shourimohammad

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)