اخبار فساد اقتصادی و سیاسی در قوه_قضائیه این روزها همزمان با خبر خودکشی یک کارگر اهوازی به نام عمران_روشنی‌مقدم منتشر شده است که خبرها دلیل خودکشی او را فقر و تعویق حقوق ماهانه‌اش عنوان کرده‌اند.
از یک طرف با کسی به نام اکبر_طبری طرف هستیم که بیست سال در پست معاون اجرایی صادق_لاریجانی رئیس سابق قوه_قضائیه مشغول به دزدی و دخالت در دادگاه‌های اقتصادی و سیاسی در ازای رشوه مشغول بوده است.
در دادگاه این فرد، ذره‌ای از شرم، پشیمانی یا توضیح در رفتارش نمی‌بینیم. او دادگاه و همه مردم را به مسخره می‌گیرد و با بی‌تفا‌وتی به قاضی می‌گوید که من اگر طلب می‌کردم دوستانم کل لواسان را به نامم می‌زدند… گویا کل لواسان ارث پدری دوستان او بوده است! و وقتی از می‌پرسند چرا، می‌گوید «چون رفیقم هستند، شما چنین رفقایی ندارید، خب من چکار کنم که ندارید!»

شریک دزد و رفیق قافله در لواسان

لواسانی که در دادگاه-طبری نامش آورده می‌شود، همان منطقه‌ای است که بارها خبر #کوه‌خواری و کوه‌تراشی و زمین‌خواری در مورد روستاهایش در اخبار منتشر شده، حتی نماینده سابق وزیر راه در شورای حفظ بیت المال به ایسنا گفته بود: «زمین‌خواران و سازندگان غیرمجاز به قدرت و ثروت متصل هستند. در سوی دیگر کسانی که از تخلفات جلوگیری می‌کنند جایگاهی در نظام اداری ندارند و سریع حذف می‌شوند.»

اعتماد به نفس، وقاحت و پر رویی در رفتار چنین متهمی آنقدر زیاد است که آدم انگشت‌به‌دهان می‌ماند. این همه وقاحت و حس مالکیت بر اموال عمومی فقط از یک مدیر حکومتی جمهوری اسلامی بر می‌آید. کسی که هرگز نظارتی بر رفتار اداری حوزه مدیریتش وجود نداشته و آنقدر از بی‌عقوبتی کارش مطمئن است که در ظاهر و گفتارش نیز عیان است. شاید چون خودش از دیگران آنقدر پرونده و اطلاعات در مورد انواع جرم و فساد دارد که مطمئن است کسی نمی‌تو‌اند او را به چیزی محکوم کند. مثال آشکار شخصیتهایی مثل او که از مدیریت کنار گذاشته شدند، حتی حکم گرفتند،اما در برابر فسادشان عقوبتی نکشیدند، سعید مرتضوی است.

اکبر طبری هم مثل او و سایردزدان، حتی اگر محکومیت زندان داشته باشد،در نهایت مثل حسین فریدون برادر رئیس جمهور که به دلیل فساد مالی محکومیت زندان دارد، به بهانه‌ای از زندان بیرون کشیده می‌شود.

امروز بیژن نامدار زنگنه به مشاور خود دستور پی‌گیری خودکشی عمران را داده، نوشداروی بعد از مرگ سهراب! حتما کسی باید خودش را دار بزند که خواب از سر یک مدیر حکومتی مثل وزیر نفت بپرد!
وزیر نفت نمی‌داند وضعیت کارگران حوزه‌های نفتی‌اش چگونه است؟ اگر نمی‌داند غلط می‌کند که همچنان دو دستی به پست و مقامش چسبیده است.
گرچه که رسیدگی و پیگیری او هم به خاطر حق و ناحق شدن ثروت و فقر روزافزون کارگران نیست، بلکه فشار اجتماعی او را وادار به واکنش کرده، که سودی هم ندارد.

ترازوی عدالت

اکبر طبری را باعمران مقایسه کنید. عقوبت آنها را با هم بسنجید. این، عدالت جمهوری اسلامی
است. یکی خودش را برای فقر دار می‌زند، آن دیگری با پررویی می‌گوید اگر می‌خواستم کل لواسان مال من بود. و این را حق خودش می‌داند.

عمران مثل اکبر طبری دوست و رفیقی نداشت که کارخانه و زمین به نامش بزنند و میلیون میلیون پول به زیر دست و پایش بریزند و حتی به گفته کسانی که می‌شناختندش نتوانسته بود مساعده بگیرد تا به دردش بزند. او نگهبان یک چاه نفت در میدان نفتی یادآوران اهواز بود. و به گفته رسانه‌ها به دلیل تأخیر پیمانکار در پرداخت حقوق ماهیانه‌اش، خود را در محل کارش حلق‌آویز کرد.

از کنار این خبرها راحت رد نشویم! نگهبان چاه نفت به خاطر حقوق معوقه خودکشی می‌کند! پول این چاه‌های نفت در چهل و یک سال گذشته به جیب چه کسی رفته است که کارگر خوزستانی باید از درد یک لقمه نان جان خودش را بگیرد؟

وجود انگلهایی از جنس اکبر طبری و صادق لاریجانی، حسن روحانی، محمدباقر قالیباف، ابراهیم رئیسی‌ و … در رأس قدرت هستند که در آن سوی این لشگر فاسد یا جنایتکار، کسی مثل عمران روشنی‌مقدم خودش را حلق‌آویز می‌کند. این دو را نمی‌شود از هم تفکیک کرد. ظلم، بدون خوابزدگی ناظران قدرت این چنین دوام نمی‌آورد. عمران روشنی‌مقدم جان و جوانی‌اش از دست رفت، اما به خاطر همه عمران‌ها از کنار ظلم بی‌تفاوت رد نشویم! پذیرفتن استبدادوفساد، کمک کردن به سیستم فاسد است.

از کانال تلگرامی شیرین عبادی
۲۴ خرداد ۹۹

اخبار فساد اقتصادی و سیاسی در قوه_قضائیه این روزها همزمان با خبر خودکشی یک کارگر اهوازی به نام عمران_روشنی‌مقدم منتشر شده است که خبرها دلیل خودکشی او را فقر و تعویق حقوق ماهانه‌اش عنوان کرده‌اند.
از یک طرف با کسی به نام اکبر_طبری طرف هستیم که بیست سال در پست معاون اجرایی صادق_لاریجانی رئیس سابق قوه_قضائیه مشغول به دزدی و دخالت در دادگاه‌های اقتصادی و سیاسی در ازای رشوه مشغول بوده است.
در دادگاه این فرد، ذره‌ای از شرم، پشیمانی یا توضیح در رفتارش نمی‌بینیم. او دادگاه و همه مردم را به مسخره می‌گیرد و با بی‌تفا‌وتی به قاضی می‌گوید که من اگر طلب می‌کردم دوستانم کل لواسان را به نامم می‌زدند… گویا کل لواسان ارث پدری دوستان او بوده است! و وقتی از می‌پرسند چرا، می‌گوید «چون رفیقم هستند، شما چنین رفقایی ندارید، خب من چکار کنم که ندارید!»

شریک دزد و رفیق قافله در لواسان

لواسانی که در دادگاه-طبری نامش آورده می‌شود، همان منطقه‌ای است که بارها خبر #کوه‌خواری و کوه‌تراشی و زمین‌خواری در مورد روستاهایش در اخبار منتشر شده، حتی نماینده سابق وزیر راه در شورای حفظ بیت المال به ایسنا گفته بود: «زمین‌خواران و سازندگان غیرمجاز به قدرت و ثروت متصل هستند. در سوی دیگر کسانی که از تخلفات جلوگیری می‌کنند جایگاهی در نظام اداری ندارند و سریع حذف می‌شوند.»

اعتماد به نفس، وقاحت و پر رویی در رفتار چنین متهمی آنقدر زیاد است که آدم انگشت‌به‌دهان می‌ماند. این همه وقاحت و حس مالکیت بر اموال عمومی فقط از یک مدیر حکومتی جمهوری اسلامی بر می‌آید. کسی که هرگز نظارتی بر رفتار اداری حوزه مدیریتش وجود نداشته و آنقدر از بی‌عقوبتی کارش مطمئن است که در ظاهر و گفتارش نیز عیان است. شاید چون خودش از دیگران آنقدر پرونده و اطلاعات در مورد انواع جرم و فساد دارد که مطمئن است کسی نمی‌تو‌اند او را به چیزی محکوم کند. مثال آشکار شخصیتهایی مثل او که از مدیریت کنار گذاشته شدند، حتی حکم گرفتند،اما در برابر فسادشان عقوبتی نکشیدند، سعید مرتضوی است.

اکبر طبری هم مثل او و سایردزدان، حتی اگر محکومیت زندان داشته باشد،در نهایت مثل حسین فریدون برادر رئیس جمهور که به دلیل فساد مالی محکومیت زندان دارد، به بهانه‌ای از زندان بیرون کشیده می‌شود.

امروز بیژن نامدار زنگنه به مشاور خود دستور پی‌گیری خودکشی عمران را داده، نوشداروی بعد از مرگ سهراب! حتما کسی باید خودش را دار بزند که خواب از سر یک مدیر حکومتی مثل وزیر نفت بپرد!
وزیر نفت نمی‌داند وضعیت کارگران حوزه‌های نفتی‌اش چگونه است؟ اگر نمی‌داند غلط می‌کند که همچنان دو دستی به پست و مقامش چسبیده است.
گرچه که رسیدگی و پیگیری او هم به خاطر حق و ناحق شدن ثروت و فقر روزافزون کارگران نیست، بلکه فشار اجتماعی او را وادار به واکنش کرده، که سودی هم ندارد.

ترازوی عدالت

اکبر طبری را باعمران مقایسه کنید. عقوبت آنها را با هم بسنجید. این، عدالت جمهوری اسلامی
است. یکی خودش را برای فقر دار می‌زند، آن دیگری با پررویی می‌گوید اگر می‌خواستم کل لواسان مال من بود. و این را حق خودش می‌داند.

عمران مثل اکبر طبری دوست و رفیقی نداشت که کارخانه و زمین به نامش بزنند و میلیون میلیون پول به زیر دست و پایش بریزند و حتی به گفته کسانی که می‌شناختندش نتوانسته بود مساعده بگیرد تا به دردش بزند. او نگهبان یک چاه نفت در میدان نفتی یادآوران اهواز بود. و به گفته رسانه‌ها به دلیل تأخیر پیمانکار در پرداخت حقوق ماهیانه‌اش، خود را در محل کارش حلق‌آویز کرد.

از کنار این خبرها راحت رد نشویم! نگهبان چاه نفت به خاطر حقوق معوقه خودکشی می‌کند! پول این چاه‌های نفت در چهل و یک سال گذشته به جیب چه کسی رفته است که کارگر خوزستانی باید از درد یک لقمه نان جان خودش را بگیرد؟

وجود انگلهایی از جنس اکبر طبری و صادق لاریجانی، حسن روحانی، محمدباقر قالیباف، ابراهیم رئیسی‌ و … در رأس قدرت هستند که در آن سوی این لشگر فاسد یا جنایتکار، کسی مثل عمران روشنی‌مقدم خودش را حلق‌آویز می‌کند. این دو را نمی‌شود از هم تفکیک کرد. ظلم، بدون خوابزدگی ناظران قدرت این چنین دوام نمی‌آورد. عمران روشنی‌مقدم جان و جوانی‌اش از دست رفت، اما به خاطر همه عمران‌ها از کنار ظلم بی‌تفاوت رد نشویم! پذیرفتن استبدادوفساد، کمک کردن به سیستم فاسد است.

از کانال تلگرامی شیرین عبادی
۲۴ خرداد ۹۹

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)