مفهوم «زیست‌سیاست» را میشل فوکو برای اشاره به تغییر رویکرد دولت‌های مدرن نسبت به حیات انسان‌ها ابداع کرد.

او می‌گفت دولت‌های مدرن پس از شکل‌گیری‌شان دیگر قدرت خود را نه متوجه تصمیم‌گیری در مورد مرگ اتباعشان که بیشتر متوجه کنترل وضعیت حیاتی آنها کردند. نظام‌های سیاسی و اقتصادی مدرن به انسان‌های سالم بیشتر نیاز داشتند، چنین شد که مردم تابع همه‌ی دولت‌های ملی، حتی به زور و اجبار هم شده باید قواعد سلامت عمومی و فردی را با نهایت دقت رعایت کنند.

همچنان که اکنون هم در میانه‌ی بحران همه‌گیری کرونا می‌بینیم، دولت‌ها در مواردی سعی کردند از اقتدار و قدرت کنترلی‌شان برای مهار بیماری استفاده کنند.

در مقاله‌ای که “پاناگیوتیس سوتیریس” (Panagiotis Sotiris) برای نشریه‌ی”چشم انداز” (Viewpoint Magazine) نوشته اشاره می‌کند که, شکل دیگری از زیست‌سیاست نیز ممکن است.

زیست‌سیاست از پایین که همبستگی و عمل جمعی را جایگزین زور و اجبار می‌کند. بدین ترتیب ما می‌توانیم مسئولیت فردی و جمعی را در برابر ایزوله شدن و ترس فردگرایانه‌ای که قرار دهیم که سراسر جهان را فراگرفته است.

در ادامه ترجمه‌ی بخشی از این مقاله را می‌خوانیم که در ابتدا به جنبش‌های همبستگی‌ای که پس از شیوع ویروس ایدز شکل گرفت می‌پردازد و سپس راه‌حل‌هایی برای مقابله با بحران کنونی مطرح می‌کند. ما باید هم‌صدا با هم در برابر گسست پیوندهای اجتماعی بایستیم و دوری‌گزینی فیزیکی و همبستگی اجتماعی را در برابر دوری‌گزینی اجتماعی قرار دهیم.

«مبارزه با ویروس ایدز، نبرد بر سر انگ زدن، کوشش برای آگاه کردن مردم از اینکه این بیماری مختص «گروه‌های پرخطر» نیست، خواست آموزش رفتارهای جنسی امن، اختصاص کمک‌هزینه به توسعه‌ی اقدامات درمانی و دسترسی به خدمات درمانی عمومی، بدون مبارزات جنبش‌هایی چون ACT UP امکان‌پذیر نمی‌شد. می‌توان گفت که این به‌راستی مثالی از زیست‌سیاست از پایین بود.

و در بزنگاه کنونی جنبش‌های اجتماعی فضای بسیاری برای کنش دارند. آنها می‌توانند اقدامات فوری‌ای را برای کمک به نظام‌های سلامت عمومی درخواست کنند تا این نظام‌ها بار اضافی‌ای که همه‌گیری بیماری تحمیل کرده تاب آورند. آنها می‌توانند نیاز به همبستگی و خودسازمان‌یابی جمعی را در مقابل وحشت فردگرایانه‌ی «به دنبال بقا» در طول چنین بحرانی برجسته کنند.

آنها می‌توانند بر قدرت (و اجبار) دولتی پافشاری کنند تا در راستای جریان یافتن منابع از بخش خصوصی به سمت ضرورت‌های اجتماعی به کار رود.

آنها می‌توانند مبارزاتی برای مرخصی باحقوق بیماران و پایان دادن به اقداماتی چون تخلیه‌ی اجاره‌نشینان سازمان دهند.

آنها می‌توانند ابتکار جمعی‌شان را به عمل درآورند تا اشکالی از حمایت از سالمندان و آنانی که بی‌پشت‌وپناه مانده‌اند خلق کنند.

آنها می‌توانند به هر شیوه‌ی ممکن این واقعیت را مطرح کنند که امروز مبارزه برضد شیوع گسترده‌ی بیماری مبارزه‌ای است که بر دوش و به دست کار انجام می‌شود و نه سرمایه، به دست دکترها و پرستاران در نظام‌های خدمات درمانی که گرفتار کمبود نیرو هستند، به دست کارگران موقتی در زنجیره‌های توزیع حیاتی، به دست آنان که زیرساخت‌های اساسی را در دوران قرنطینه همچنان سرپا نگه می‌دارند.

در نهایت آنها می‌توانند خواست تغییرات اجتماعی را به عنوان ضرورتی برای نجات زندگی‌ انسان‌ها پیش بکشند.»

«ترجمه از سرخط»

 

?Against Agamben: Is a Democratic Biopolitics Possible

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)