از قیام دکابریست ها ۱۸۲۵ تا پایان عصر وحشت استالین ۱۹۵۳

“در هر پارلمانی دو عنصر وجود دارد: استثمارگر و استثمارشونده؛ در شکل سابق پارلمان، طبقات با مانور و سازش های سیاسی، منافع خود را تامین می کردند، بنابراین مجلس موسسان بازتاب دهنده یک مرحله از ائتلاف طبقاتی بود. در مرحله دوم آگاهی طبقاتی، طبقه استثمار شده در میابد که تنها یک نهاد طبقاتی، نه یک نهاد ملی می تواند قدرت استثمار‎کنندگان را در هم بشکند. «شوراها»، بنابراین بازتاب دهنده یک شکل سیاسی پپشرفته‎تری از مجلس موسسان هستند” (لنین در توجیه انحلال مجلس موسسان ۱۹۱۸)

پس از استعفای تزار، دو سازمان رقیب با تشکیل دولتی ائتلافی کشور را در اختیار گرفتند.

۱-سازمان نمایندگان سابق دوما که نماینده طبقه متوسط روسیه بودند.

۲-شورای کمسیر‎های مردمی یا کمیته اجرایی، متشکل از شوراهای کارگران، شوراهای سربازان و انقلابیون سوسیالیست و چند تن از منشویک ها.

شورای کمیسر‎های مردمی بر‎طبق نظریات مارکس معتقد بودند اول باید طبقه متوسط روسیه قدرتمند شود تا زمینه را برای انقلاب سوسیالیستی حقیقی آماده سازد و اگر در این شرایط سوسیالیست ها حاکم شوند ممکن است طبقات بالای جامعه بر‎علیه آنها با تزار متحد شوند و انقلاب فوریه را سرکوب کنند در نتیجه موافقت کردند تا سازمان نمایندگان سابق دوما دولت را تشکیل دهد.‌‌‎ دولت نیز موظف بود تمام تصمیمات خود را به تایید شورای کمیسر‎های مردمی برساند. دولت موقت مطبوعات را آزاد کرد و حکم اعدام را لغو کرد و اجازه داد تمامی تبعید‎شدگان به کشور بازگردند.

در آوریل ۱۹۱۷، لنین با کسب اجازه از حکومت آلمان با عبور از خاک این کشور وارد روسیه شد. این عبور آزاد لنین از کشوری که در جنگ با روسیه بود باعث شد بسیاری از روس های ملی گرا نسبت به او بدبین شوند و برخی از نظامیان خواهان محاکمه و اعدام او شوند.

لنین در بدو ورود به روسیه بر‎علیه دولت موقت اعلام موضع کرد و از بولشویک‎ها خواست بر علیه دولت قیام مسلحانه کنند این صحبت های لنین باعث منزوی شدن او در بین بلشویک‎های انقلابی شد چرا که کشور را در شرایط دموکراتیک و آزاد می دیدند و قصد نداشتند دست به اقدام رادیکالی بزنند. اما اشتباهات دولت موقت باعث شد شرایط به نفع مواضع رادیکال لنین تغییر پیدا کند و تروتسکی منشویک که سالها منتقد سرسخت لنین بود نیز با او همراه شود. دولت موقت اعلام کرد: بر‎طبق تعهد شرافتمندانه روسیه برای کمک به متحدانش، جنگ را ادامه خواهد ‎داد و برای اصلاح کشور تنها آزادی های سیاسی را خواهد پذیرفت و اجرای طرح اصلاحات ارضی و اقتصادی را به بعد از جنگ موکول خواهد کرد.

لنین که در سالهای اول جنگ جهانی آن‎را یک جنگ امپریالیستی خوانده بود و خواهان شکست و تضعیف تزار در این جنگ بود و آن‎را به چشم فرصتی برای انقلاب می نگریست، با تمام قوا برای پایان دادن به جنگ به میدان آمد و حملات شدیدی را علیه دولت موقت ترتیب داد این تیز‎هوشی و وقت‎شناسی لنین سبب شد بسیاری از سربازان فراری،نظامیان خسته از جنگ و طبقات فرودست جامعه به حزب بلشویک گرایش پیدا کنند.

تروتسکی نیز در حملاتی به دولت موقت و مجلس دوما، آنها را نماینده طبقه متوسط اعلام کرد که تنها به دنبال تأمین منافع خود هستند و تداوم جنگ راهی است برای تدوام سلطه آنها بر طبقات کارگر و دهقان جامعه؛این دو رهبر انقلابی بر علیه جمهوری پارلمانی و دموکراسی بورژوایی سخنرانی های آتشینی می‎کردند و خود را مدافع دولتی می دانستند که تنها به دست شورای های کارگری و شورای های سربازان تشکیل شده باشد با تشدید فضای دو قطبی با دوگانه جنگ یا صلح،استثمارگر یا استثمارکننده،جامعه روسیه با سرعت به سمت جنگ داخلی پیش میرفت و بلشویک ها بعنوان یکی از قطب های اصلی این نزاع روز به روز قدرتمند تر می شدند.

منشویک‎ها و حزب انقلابیون سوسیالیست با خواست لنین برای برانداختن دولت موقت مخالفت کردند و آن‎را کودتا علیه دموکراسی دانستند. بلشویک‎ها به دلیل اینکه سالها یک سازمان مخفی زیر ضرب بودند از لحاظ تعداد نسبت به جریانات دیگر به شدت احساس ضعف می کردند ولی به دلیل ساختار سازمانی قوی،داشتن رهبر مقتدر چون لنین و ایجاد فضای دوقطبی شدید، توانستند بهتر از هر حزبی خود را گسترش دهند و یک ساختار منظم حزبی-نظامی قدرتمند تشکیل دهند.یک تصمیم اشتباه در دولت موقت نیز باعث شد بلشویک‎ها به قدرت نظامی تعیین‎کننده ای در معادلات قدرت تبدیل شوند. پس از آنکه کورنیلوف یکی از فرماندهان نظامی برعلیه دولت موقت اعلام کودتا کرد دولت موقت مجبور شد برای مقابله با نظامیان، شوراهای کارگری و حزب بلشویک را نیز مسلح کند کودتای ژنرالها در ۱۶ سپتامبر بدون ایجاد خطری جدی فروکش کرد و بلشویک ها که توانستند با سلاح های که دارند و ازآنجای که توانسته بودند اکثریت شورای کمیسرهای مردمی را نیز با خود همراه کنند کنترل امنیت پایتخت را در دست بگیرند.

در ۲۳ اکتبر، تروتسکی علی رغم مخالفت برخی از چهره های مطرح حزب بلشویک با هماهنگی با لنین بر‎علیه دولت موقت اعلام کودتا کرد و با حمله به کاخ زمستانی و بازداشت اعضای دولت موقت قدرت را در پایتخت قبضه کرد. این کودتا به انقلاب بلشویک‎ها یا انقلاب اکتبر شهرت یافت که در آن تنها نزذیک ۲۰ نفر کشته شدند. حزب بلشویک علی رغم خواست لنین تصمیم گرفت در ماه بعد انتخابات وعده داده شده برای تشکیل مجلس موسسان را برگزار کند که اولین انتخابات آزاد روسیه بود و در آن ۳۶ میلیون نفر مشارکت کردند.

پیش بینی لنین درست از آب درآمد، بلشویک ها که در روستاها و شهرها نسبت به رقبای خود  نیروی شناخته شده ای نبودند شکست خوردند. آنها تنها ۱۷۵ کرسی از ۷۰۷ کرسی مجلس را در اختیار گرفتند. لنین که بلافاصله بعد از انقلاب اکتبر تروتسکی را برای قرار داد صلح با آلمان ها مامور کرده بود، وقتی با مخالفت مجلس موسسان برای صلح با آلمان مواجه شد اولین مجلس دمکراتیک و آزاد روسیه را منحل کرد و در اقدام بعدی برخی از شوراهای کارگری و شوراهای سربازان که مخالف سیاست های حزب بلشویک‎ بودند را نیز منحل کرد و دیکتاتوری پرولتاریا را اعلام کرد.

 جنگ داخلی آغاز شد جنگی که یک طرف آن ارتش سرخ بود و طرف دیگر آن سلطنت طلبان، برخی از منشویک ها و حزب انقلابی سوسیالیست که با نام ارتش سفید با یکدیگر متحد شدند. لنین بلافاصله برای تحکیم قدرت داخلی خود با آلمان قرارداد صلحی امضا کرد و بخش وسیعی از سرزمین روسیه را به آنها واگذار کرد تا بتواند انقلاب بلشویکی خود را بر سراسر روسیه حاکم کند. لنین یک سوم کارخانه ها و چهار پنجم معادن زغال سنگ روسیه را نیز به آلمان واگذار کرد و در توجیه آن گفت: «بگذارید زمین بدهیم تا زمان بخریم». جنگ برای بلشویزه کردن روسیه تا سال ۱۹۲۱ ادامه پیدا کرد و با سرکوب گسترده مخالفان به پیروزی رسید. لنین سازمان پلیس مخفی تزاری را نیز دوباره احیا کرد و ۵۰ هزار مخالف سیاسی خود را اعدام کرد. در سالهای جنگ داخلی روسیه نزدیک ۵ میلیون نفر به دلیل قحطی کشته شدند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)