فیدل می‌گوید: «برای مدتی طولانی، در این‌جا این گرایش وجود داشت که انتقاد، محکوم کردن چیزهایی که درست انجام نشده، به نفع دشمن است، به دشمن کمک می‌کند، به ضدانقلاب کمک می‌کند. بعضی اوقات ترس از گزارش یک چیز وجود دارد زیرا مردم فکر می‌کنند ممکن است به دشمن کمک کند… و ما یک روحیه انتقادی را تشویق کرده‌ایم. من (روحیه انتقادی) را تا حداکثر تشویق کرده‌ام، زیرا برای کامل کردن نظام ما ضروری است. البته ما می‌دانیم که پیامدهایی وجود دارد، اما ما خواهان انتقاد مسئولانه هستیم. و علی‌رغم پیامدهای احتمالی، هر چیز از نبود انتقاد بهتر است.» و می‌افزاید «دراین نبرد علیه نارسایی‌ها هیچ نقطه امنی برای هیچ‌کس وجود ندارد، ما چیزها را آنطور که هست می‌نامیم، و به شرافت هر بخش متوسل می شویم… و نخستین وظیفه یک انقلابی این است که با خود بسیار سخت برخورد کند. ما این نبرد را پیش خواهیم برد و از بهترین سلاح‌هایی که داریم استفاده خواهیم کرد.» این صداقت بیرحمانه در گفت‌وگوی فیدل با مردم است که اعتماد آن‌ها را جلب کرده

روز سیزدهم اوت نودمین سال تولد فیدل کاسترو روز یکی از اسطوره‌های زنده زمان خود را جشن خواهیم گرفت. فیدل کاسترو در ۱۳ اوت ۱۹۲۶ در یک خانواده نسبتاً مرفه بدنیا آمد و پیش از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه هاوانا در حقوق، در مدارس مذهبی گوناگون برای ثروتمندان تحصیل کرد. برای بسیاری این یک سکوی کامل برای دنبال کردن سیاست‌های محافظه‌کارانه را تأمین کرده است. اما نه برای فیدل- آنطور که صمیمانه نامیده می‌شود. او راه متفاوتی را برگزید، و یکی از بزرگ‌ترین و بهترین انقلابیون شد. او نه فقط سلطله امپریالیسم آمریکا را از جایی که «حیاط خلوت» خود می‌دانست چالش کرد، بلکه بدون هراس در مقابل آن ایستاد. همه تلاش‌های ایالات متحده برای به‌زانو درآوردن کوبا بنحو مشهودی شکست خورده است. بجای منزوی شدن کوبا در منطقه این ایالات متحده است که بنحو فزاینده‌ای از جانب مردم جهان رانده می‌شود. و فیدل کاسترو نقش عمده‌ای در همه این تحولات ایفاء نموده است.

فیدل در حالی‌که حقوق می‌خواند به فعالیت دانشجویی علاقمند گردید و جذب سیاست‌های چپ، ضدامپریالیستی شد. او از یک رهبری ذاتی برخوردار بود، خصوصیتی که در بسیاری از انقلابیون برجسته دیده می‌شود. گرچه او آثار مارکس و لنین را می‌شناخت و آن‌ها را خوانده بود، اما مارتی بود که تأثیر عظیمی بر او نهاد، آثار او را بسیار خواند. او با الهام از مارتی، علاوه بر اعتراض علیه حکومت دیکتاتوری در کشور خود، به قیام علیه دولت‌های راست‌گرا در جمهوری دومنیکن و کلمبیا ملحق شد. او در اوائل فعالیت خود به «حزب مردم کوبا» (Partido Ortodoxo) برهبری ادواردو چیباس پیوست، جذب شعارهای آن برای عدالت اجتماعی، دولت درستکار و آزادی سیاسی شد. طی این دوره بود که او با انتشار روزنامه زیرزمینی «متهم‌کننده» (El Acusador) رژیم فاسد و ضدمردمی باتیستا را افشاء می‌کرد. در این دوره او بسیج مردم را علیه دولت باتیستا آغاز کرد. بمثابه بخشی از این تلاش‌ها، فیدل و گروه او نقشه حمله به پادگان مونکادا را در ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۳ طراحی کردند. گرچه این حمله شکست خورد و بسیاری از شرکت کنندگان آن، از جمله فیدل دستگیر شدند، اما نقطه عطف مهمی در تاریخ انقلاب کوبا بود.

او طی سخنرانی که برای شرکت‌کنندگان در حمله به پادگان مونکادا ایراد کرد گفت: «در عرض چند ساعت شما یا پیروز می‌شوید یا شکست می‌خورید، اما بدون توجه به نتیجه-دوستان خوب گوش کنید- این جنبش پیروز خواهد شد. اگر شکست بخوریم، بهر‌حال عمل ما سرمشقی برای مردم کوبا خواهد شد، و از میان مردم مردان تازه‌ای که آماده مردن برای کوبا باشند بپا خواهند خاست.» این کلمات در واقع پیشگویانه بود، زیرا حمله مونکادا شکست خورد، اما «جنبش» زنده ماند. مردم  متشکل شدن را زیر پرچم جنبش ۲۶ ژوئیه آغاز کردند که نقش مهمی در سرنگونی دولت باتیستا و پیروزی انقلاب کوبا ایفاء کرد. سخنانی که فیدل در جریان محاکمه خود در دفاع از فعالیت‌های خود ایراد کرد-«تاریخ مرا تبرئه خواهد کرد»- بسیار معروف گردید و شرح ایده‌هایی شد که نبرد باید برای آن‌های پیش‌برده شود.

پس از آزاد‌شدن از زندان به علت فشار مردمی، فیدل مجدداً به بسیج مردم علیه دولت باتیستا پرداخت. او با اعلام این‌که «از کوبا خارج می‌شود چون همه درهای مبارزه مسالمت‌امیز بسته شده است… من معتقدم که ساعت آن فرارسیده که ما حق خود را بگیرم و نه برای آن التماس کنیم، بجای خواهش، برای آن‌ها نبرد کنیم»، به مکزیک رفت و در آن‌جا گروهی از انقلابیون را متشکل کرد. در آن‌جا بود که با چه گوارا آشنا شد، و چه در کنار دیگر انقلابیون کوبایی در گروه اعزامی معروف گرانما به برادران کاسترو-فیدل و رائول-پیوست. آن‌ها با ۸۲ نفر شروع کردند اما بلافاصله در حمله‌‌ای که در مسیر کوه‌های سیرا مائسترا رخ داد تعداد زیادی از آن‌ها جان باختند. به گفته فیدل «با هفت مرد مسلح که توانستند در ۱۸ دسامبر مجدداً گردهم آیند» نبرد از سرگرفته شد. پس از پیوستن تعداد بیش‌تری به قایق کوبایی «نیروی کوچکی که بیش از ۱۸ نفر از گروه اعزامی و تعدادی از جوانان سیرا نبود در ۱۷ و ۲۲‌ ژانویه ۱۹۵۷ به نخستین پیروزی‌ها دست یافت. به‌دلیل این روحیه نترسیدن از مرگ حتا در مواجه با سرکوب شدید بود که فیدل مشهور شد.

«باربودوس»، چریک‌های ریش‌دار، نامی که به آن‌ها داده شد، هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی از حمایت مردم کوبا برخوردار بودند. رهبران محلی جنبش ۲۶ ژوئیه در مناطق شهری و روستایی فعال بودند، مبارزه مسلحانه چریک‌ها در کوه‌ها را تکمیل می‌کردند. باتیستا، ناتوان از ایستادن در مقابل خشم فزاینده مردمی علیه رژیم و ناتوان در شکست چریک‌های تحت رهبری فیدل در ۱ ژانویه ۱۹۵۹ مجبور به فرار از کشور شد. انقلاب پیروز شد، فیدل پیروزمند، همراه با چه، رائول و کامیلو وارد هاوانا شد. فیدل از ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۶ بمثابه نخست‌وزیر کشور و سپس از ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۸ بمثابه رئیس‌جمهور کشور خدمت کرد.

ایالات متحده بلافاصله پس از صدور فرمان‌های دولت انقلابی که به منافع اقتصادی آن در جزیره ضربه می‌زد، تلاش برای خرابکاری در انقلاب را آغاز کرد. ملی‌کردن شرکت‌های آمریکایی که طی سال‌های بسیار مردم و منابع کوبا را استثمار می‌کردند، شرکت‌های آمریکایی و دولت آمریکا را خشمگین‌تر ساخت. این‌موقع بود که دولت ایالات متحده برای مجبورساختن کوبا به تسلیم محاصره تجاری بدنام را تحمیل کرد.
ایالات متحده، طی همه این سال‌ها بجای رفع محاصره، از طریق قانون هلمز-برتون و قانون تعدیل کوبا فقط پیچ‌های آن‌را سفت‌تر کرده است. با این وصف، فیدل و مردم کوبا توانسته‌اند بدون سازش در مقابل محاصره غیرانسانی مقاومت نمایند.

کاسترو در سال ۱۹۶۱ دبیرکل کل حزب کمونیست کوبا شد، پس از انقلاب ماهیت سوسیالیستی آن‌را اعلام کرد و تا سال ۲۰۱۱ به این مسئوولیت ادامه داد. در سال ۲۰۰۲، سوسیالیسم بمثابه مشخصه غیرقابل تغییر حکومت کوبا در قانون اساسی درج شد. هشت میلیون کوبایی با امضای فراخوان این تغییر در قانون اساسی، به تهدید بوش پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ برای «تغییر نظام اجتماعی-اقتصادی-سیاسی در کوبا» پاسخ دادند. اگر شخص دگرگونی صورت گرفته در جامعه کوبا را در نظر بگیرد، دلائل باور مردم به سوسیالیسم دور از ذهن نخواهد بود. دستاوردی‌های عظیم انقلاب، در عرصه‌های آموزش، بهداشت، برابری اجتماعی و اشتغال، علیرغم محاصره، الهام‌بخش مردم در وفاداری به آرمان سوسیالیسم بوده است. این بدین دلیل نیز ممکن گردید که فیدل و حزب کمونیست اعتماد مردم را در همه تصمیمات اتخاذ شده بدست آوردند و رک و راست در مقابل آن‌ها به اشتباهات مرتکب‌شده در روند ساختمان سوسیالسم اعتراف می‌شود.

فیدل می‌گوید: «برای مدتی طولانی، در این‌جا این گرایش وجود داشت که انتقاد، محکوم کردن چیزهایی که درست انجام نشده، به نفع دشمن است، به دشمن کمک می‌کند، به ضدانقلاب کمک می‌کند. بعضی اوقات ترس از گزارش یک چیز وجود دارد زیرا مردم فکر می‌کنند ممکن است به دشمن کمک کند… و ما یک روحیه انتقادی را تشویق کرده‌ایم. من (روحیه انتقادی) را تا حداکثر تشویق کرده‌ام، زیرا برای کامل کردن نظام ما ضروری است. البته ما می‌دانیم که پیامدهایی وجود دارد، اما ما خواهان انتقاد مسئولانه هستیم. و علی‌رغم پیامدهای احتمالی، هر چیز از نبود انتقاد بهتر است.» و می‌افزاید «دراین نبرد علیه نارسایی‌ها هیچ نقطه امنی برای هیچ‌کس وجود ندارد، ما چیزها را آنطور که هست می‌نامیم، و به شرافت هر بخش متوسل می شویم… و نخستین وظیفه یک انقلابی این است که با خود بسیار سخت برخورد کند. ما این نبرد را پیش خواهیم برد و از بهترین سلاح‌هایی که داریم استفاده خواهیم کرد.» این صداقت بیرحمانه در گفت‌وگوی فیدل با مردم است که اعتماد آن‌ها را جلب کرده است.

فیدل اعتماد عظیمی به مردم دارد. این در پاسخ او به تلاش‌های ایالات متحده برای نشان‌دادن نظام سوسیالیستی بمثابه یک مفهوم شکت‌خورده و کهنه منعکس است. او از جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده دعوت کرد به کوبا بیاید و با مردم مناظره کند. او قول داد مردم را بسج کند، میدان انقلاب را پِرکند و در سراسر کشور بلندگو نصب کند تا همه مردم بتوانند مناظره آن‌ها را بشنوند. فیدل با اطمنیان گفت اکثریت مرم کوبا بدون تزلزل از انقلاب دفاع می‌کنند، و این‌که سوسیالیسم «زندگی کردن با یک دگم نیست، سوسیالیسم مسئله دفاع از فکر خود براساس مناظره و منطق است.»

فیدل یکی از بهترین سخنورانی است که توجه را شیفته خود می‌سازد، حتا زمانی که ساعات‌ها سخنرانی می‌کند. او بسیار پرکار است، روز او در ساعت دو یا سه بامداد به پایان می‌رسد. او بندرت بیش‌تر از چهار ساعت می‌خوابد و تا روزی که مسئولیت‌های خود را واگذار کرد همینطور کار می‌کرد.  او دید که ایالات متحده در زمان ده رئیس‌جمهور میلیون‌ها دلار برای خرابکاری در کوبا خرج کرد. او تقریباً از ۶۰۰ سوءقصد جان سالم به‌در برد. روشنفکران، دولتمردان، هنرمندان، چهره‌های ورزشی بسیاری او را ستوده‌اند. مردم ، نه فقط در کوبا و در آمریکای لاتین، بلکه در دیگر بخش‌های جهان نیز، برای دیدن و شنیدن او ازدحام می‌کنند.

علی‌رغم همه این ستایش‌ها، او فروتنانه خود را چنین ارزیابی می‌کند: «من فعالیت را دوست دارم؛ من به فخر علاقه ندارم. من همچنین طی سال‌ها شاهد این فاکت بوده‌ام که نفوذ، قدرت، نه تنها تدریجاٌ مرا مغرور، از خود راضی و شبیه آن نساخته، بلکه فکر می‌کنم کم‌تر مغرور، متظاهر، از خود راضی هستم. می‌دانید، این یک مبارزه علیه غرائز خود است. من معتقدم که آموزش، یا خودآموزی صادقانه و سرسختانه است که یک حیوان کوچک را به یک انسان مبدل می‌سازد. چیزی که اغلب می‌بینیم: زمانی‌که انسان‌ها کمی قدرت دارند، بخود غرّه می‌شوند و می‌خواهند از آن استفاده کنند؛ گاهی این تقریباً شبیه یک داروی مخدر است. شما همه این‌ها را می‌بینید، و این یک مبارزه مستمر است. و من می‌دانم که بمرور زمان، شوق بیش‌تر، نه کم‌تر، انرژی بیش‌تر نه کم‌تر داشته‌ام-انرژی برآمده از باور… من هرگز روحیه‌ام را نباختم، و من به مردم باور دارم، من هرگز احساس ناسپاسی نداشتم.»

این باور او به سوسیالیسم، برابری، عدالت اجتماعی، آزادی، رهایی و اعتقاد او به مردم است که تحسین مردم ستم‌دیده را در سراسر جهان برانگیخته است. چه او را دست بدارید، چه از او متنفر باشید، فیدل کسی نیست که بتوان نادیده گرفت.

در نودمین سال تولد او، بیایید از زندگی او بیاموزیم و مجدداً خود را به مبارزه برای یک جهان آزاد از استثمار و تبعیض متعهد نماییم.

منبع: دموکراسی مردم
نویسنده: آر. آرون کومار
۷ اوت ۲۰۱۶

Hasta victoria siempre!

 

http://peoplesdemocracy.in/2016/0807_pd/fidel-history-absolves-you

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com