خشونت خانگی نه یک استثناء است –از هر سه زن یک زن خشونت خانگی را تجربه میکند- و نه پدیدهایست که منحصر به طبقه اجتماعی و اقتصادی خاصی باشد، بنابراین ممکن است به سادگی اگر نگاه دقیقتری به اطراف خود بیاندازیم زنانی را ببینیم که قربانی خشونت خانگی هستند حتی اگر به آن اذعان نکنند و یا حتی آن خشونت را به عنوان خشونت به رسمیت نشناسند.فراگیرتر شدن رسانههای اجتماعی، بالاتر رفتن آگاهی در ارتباط با خشونت خانگی و تغییر در نظام ارزشی و حتی سبک زندگی باعث خواهد شد که از این پس بیشتر و بیشتر در معرض اعلام زنانی قرار بگیریم که از خشونت خانگی که به آنها رفته است حرف میزنند، به فرض که این افراد مانند خانم نامداری شهرت عمومی هم نداشته باشند اما ممکن است ما آنها را بشناسیم، دوست، خانواده یا همکار آنها باشیم. میخواهم به سادگی بگویم که پنج کار هست که وقتی با این زنان مواجه میشویم نباید بکنیم. ادعا نمیکنم که این لیست کامل است، اینها چیزهایی است که به ذهن من رسیده شاید بتوانیم با کمک هم کاملترش کنیم و فضای امنتری برای زنانی فراهم کنیم که امروز در معرض خشونت خانگی هستند و جرئت ابراز آن را ندارند.
با خشونت خانگی شوخی نکنید
اولین و مهمترین کاری که در مواجهه با ابراز خشونت خانگی نباید بکنید، شوخی و تمسخر است. خودتان را به جای زنی بگذارید که همکنون در رابطهای خشونتآمیز است، او شاهد واکنشهای شماست رفتار تمسخر آمیز، شوخی با رنج دیگران فضا را برای ابراز خشونت خانگی ناامن میکند. طنز زمانی رهاییبخش است که قدرت فرادستی را که خشونت میورزد به چالش بکشد، تمسخر کسی که مورد خشونت واقع شده و علیرغم انتظارات فرهنگی مبتنی بر سکوت، این خشونت را علنی کرده یکی از بدترین واکنشهاست.
زن خشونتدیده را قضاوت نکنید
خشونت در چرخهای بسیار پیچیده اتفاق میافتد، این جمله که گاهی به راحتی به زبان ما میآید «چرا در این رابطه باقی ماند؟»، «چرا حالا باید در این مورد حرف بزند؟»، «حتما قصدی از این کار دارد؟» جملاتی است که در عین اینکه مشکلی را حل نمیکند فضا را برای علنی کردن خشونت خانگی ناامن میکند. تجارب و تحقیقات بسیاری نشان میدهد که خارج شدن از روابط خشونت آمیز کار سادهای نیست، فضای فرهنگی و اجتماعی ما در حال حاضر هم برای زنی که بخواهد از خشونتی که بر او در قالب روابط عاشقانه یا خانوادگی رفته زیاد دوستانه نیست، اگر به محض ابراز او، با این سوالات به او هجوم ببریم دیگران سختتر و سختتر از خشونتی که بر آنها رفته سخن خواهند گفت.
جای قربانی و مجرم را عوض نکنید
شعار معروفی در مبارزه با خشونت علیه زنان هست که میگوید: «هیچ عذری برای خشونت خانگی پذیرفته نیست» هر اتفاقی که بیافتد، هر –تاکید میکنم هر- عملی که از زن سر بزند، عذری پذیرفته برای اعمال خشونت نیست. مردان بهویژه در جامعه ما قدرت مطلق و اختیاری کامل برای خروج از رابطه را دارند، به راحتی میتوانند طلاق بگیرند یا رابطه را تمام کنند بنابراین گشتن به دنبال پاسخ این سوال که چرا خشونت خانگی اتفاق افتاده کار بیهودهای است، تحقیقات بسیاری نشان میدهد که خشونت خانگی امری تکرار شونده و ربطی به کنشهای طرف مقابل ندارد. اتفاقا بد نیست همواره از مردی که ادعا میکند «کنترلش را از دست داده و همسرش را کتک زده» بپرسید که آیا در مواجهه با رئیس خود، پلیس، مردان دیگر نیز همینطور رفتار میکند یا جایی که نمودار قدرت به سمت او نباشد میتواند رفتار خود را کنترل کند و کسی را کتک نزند؟
مراجعه به قانون را جایگزین علنی کردن خشونت در فضای عمومی نکنید
حتی اگر قانون ما حامی زنان خشونت دیده بود که نیست، حتی اگر ما برای زنان خشونت دیده پناهگاه داشتیم که نداریم، حتی اگر پلیس ما برای مواجهه با خشونت خانگی آموزش دیده بود که ندیده است، باز هم مراجعه به قانون و پیگیری قضایی پروندههای خشونت خانگی یک مسئله است و حرف زدن از آن در فضای عمومی، جرئت غلبه بر سکوت و بالابردن آگاهیها نسبت به خشونت خانگی امتیازهایی جداگانه دارند. علنی کردن این موضوع میتواند گام بزرگی برای زنان خشونت دیده دیگر باشد، شبکههای همدلی را گسترش دهد، زنان را از رنج دیگر زنان آگاه کند و مسئلهای را که فرهنگ سکوت ادعا میکند شخصی است، عمومی کند و مسئولیت جمعی ما را نسبت به از میان بردن این شکل از خشونت یادآوری کند.
خشونت خانگی را تبدیل به امری شخصی نکنید
شخصی یا خصوصی قلمداد کردن خشونت خانگی، همدستی در سرکوب فرد خشونت دیده است. زنی را فرض کنید که از همسر خود کتک میخورد او امروز و هر روز در صفحه فیسبوک یا توئیتر یا اینستاگرام خود شاهد واکنشهای ماست، او میخواند که ما خشونت خانگی را امری شخصی میدانیم، معتقدیم که زن باید برود برای خودش راهی پیدا کند، ناراحتیم که تعطیلاتمان بهواسطه عمومی شدن حرف خشونت، دیدن عکسهای کبودی و زخم خراب شده است، او ما را میخواند و هر لحظه جرئتش برای عمومی کردن دردش، برای حرف زدن از آن کمتر میشود شاید بد نباشد برای لحظاتی تلاش کنیم در چشمهای آن زن نگاه کنیم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.