در سلسله مقالات خود و در تحلیلهای سابقم به نقش توطئه در شرف وقوع بسیار پرداختم وبا ارزیابی کوتاهی از حوادث و وقایع تاریخی مشابه سعی کردم اهمیت این رویدادها را در نگارش سرنوشت آتی سرزمینمان را به عینه نشان دهم.
به باور من در تاریخ سیاسی یک قرن گذشته هر زمان نیروی سوم غارتگر امپریالیستی برای ورود به بازارهای غارت در انحصار اربابان ماسون و شرکا تلاش کردند. سرنوشت سیاسی سرزمینمان به همراه حاکمان سیاسی کارگزار آنان با ایجاد بحرانهای سیاسی دستخوش تغییر و تحول گشته است. به باور من نقش اصلی و تعیین کننده در رقم خوردگی سرنوشت سیاسی سرزمینمان هیچگاه تنها توسط مردمان به زنجیر گرفته صورت نگرفته است. در طی یک قرن گذشته خیزش و قیامهای متعددی توسط مردم صورت گرفته است اما هدایت و حتی رهبری این خیزشها و جنبشها و قیامها بر عهده خود انان رقم نخورده است. نقش تعیین کننده توطئههای سیاسی ماحصل تضاد امپریالیستهای ارتجاعی در شکل قدرتهای جهانی بوده و هست.
برای اثبات این ادعا موارد مشابه تاریخی در ادوار مختلف تاریخی را با نتیجههای مشابه را ارائه نمودم. همشکلی سیاستهای اربابان روس و دستگاه پلید ماسونیزم حاکم بر سرزمینمان سند دیگر برای اثبات این ادعاست. همشکلی سیاست خارجی تزار روسیه و روسیه شوروی و روسیه پوتینی در حمایت قاطع از حاکمان کارگزار شده مختلف شاهی و شیخی یکی از این نمونههای بارز تاریخیست. به باور من ماسونیزم جهانی حتی این سیاستهای روسیه را کنترل و هدایت مینماید. اثبات این ادعایم در پشتوانه مالی بنگاهها و بانکهای مالی انگلیسی و تحت کنترل ماسون از روبل و سیستم مالی روسیه شوروی و روسیه فعلیست. بدون حمایت نظامی و سیاسی روسیه شوروی و سپس روسیه فعلی رژیم کارگزار در قبال فشارهای سیاسی و نظامی و اقتصادی نیروی سوم خصوصاً امریکا دوام نمی آورد. با افزایش این فشارها در مرحله پسا فرجام این فشارها به همراه تحریمها و همراهی بین المللی امریکا خواسته حاکمان کارگزار ماسونیزم مجبور به تسلیم گشت. یکی از شروط اصلی این تسلیم شراکت دادن امریکا خصوصاً سرمایه و نهادهای مالی و اقتصادی جناح دموکراتان در غارت داخلی در ایران است. به باور من این اقدام رژیم که ناشی از بی چارگی و ضعفان نیز هست سرنوشت کارگزاری و نوکران حاکم گشته توسط دستگاه ماسونیزم جهانی را تعیین خواهد ساخت. پروژه تغییر ساختاری حاکمیت سیاسی توسط ماسونیزم استارت خورده است. مستندات چنین سناریوهایی در تحلیل اخبارهای متعدد میتوان بهوضوح دید . سر تیتر خبرها که کوتاه شدند-سو قصد به جان رهبر -سفر تعجیلی روحانی به ارومیه و مهاباد و دستور دولت برای عملی شدن قانون حق تحصیل به زبان مادری (این خبر و بازتابان خیلی مهم است*) -عدم شرکت بانکهای جهانی برای ارسال سرمایه مالی به ایران-تهدید امریکا برای عملی شدن همه مفاد قرارداد برجام که پنهان نگاه داشته میشود -تهدید مجدد دولت توسط سپاه -انتشار اسناد مربوط به رابطه خمینی و امریکا در دو مقطع تاریخی و تکذیب عجولانه این خبر توسط رهبر.
این خبر خیلی جالب است منتشر کننده این اسناد ام.ای.۶ انگلیس است متهم شونده توسط رهبر امریکا. این اسناد درست در زادروز مرگ منحوس خمینی انتشار مییابد. این سند ثبوت تهدید مستقیم ماسونیزم حاکم بر ارگانهای رهبری و کارگزار خود در ایران است. تهدید اشکار رهبر و روحانی که اگر در قبال فشارهای امریکا تسلیم شوید همه شما را افشا خواهیم ساخت.
میلیونها برگ از نوع این اسناد در دست ماسونیزم انگلستان است که هر زمان کارگزارانش خواستند نمکدان را بشکنند بسان رضا میر پنج به جزیره موریس و بسان محمد رضا به مصر هجرتشان دهند.
قراردادهای پنهان رژیم حاکم گشته بر ایران با امریکا را از مردم ایران و جهان میتوانند پنهان سازند اما هیچگاه نمیتوانند از ارباب پنهان سازند. حال با این تسلیم اشکار بخش اعظم دستگاه حاکمیت کارگزار اربابان چه نقشهای در سر خواهند داشت؟
پروژه تنبیه جناح متحد شده رهبر و روحانی که جام زهر برجام را بسان رهبر به گور شدهشان نوش کردند چه میتواند باشد؟
۱-قتل رهبر که توسط نیروهای سپاه در سه مرحله اجراشد و هر بار شکست خورد ۲-کودتای سپاه احتمال کم اما نه غیر ممکن ۳-برکناری جناح روحانی و رفسنجانی و باند اصلاح طلبان از قدرت رانده شده ۳-پروژه سوریهای ویا ویران کردن ایران
بهراستی کدامیک از گزینهها بر سرنوشت آینده ما حک خواهد گشت؟
ایا میتوانیم سرنوشت خود را بهدست خود تغییر دهیم؟
در مقطع کنونی رژیم در اوج استیصال و درماندگی و درگیر بحرانهای ساختاری است و عاجز از حل بحرانها است. رژِیم با وحشیانهترین شکل دست به سرکوب همه نهادها و جنبشها و مقاومتها زده است احکام شلاق و اعدام و یورش وحشیانه و طرح سرکوب گسترده نشان از اوج ترس رژیم از ظهور جرقههای شعله ور شده از جنبشهاییست که دهههاست سرکوب میکند. این اعمال وحشیانه نشانگر ضعف و نه قدرت رژیم است. به باور من یگانه راه حل همه مردم این سرزمین دامن زدن به جنبشهای موجود دموکراتیک در همه نهادهای مردمیست. کسب اتحاد مبارزاتی جنبشهای زحمتکشان و کارگران در کنار جنبش زنان و جنبشهای برابری طلبی ملتهای تحت ستم به همراه جنبش دانشجویان و معلمان وپرستاران و صنفهای مختلف اجتماعی تنها راه نجات ماست.
چرا رژیم روحانی با وحشیگری تمام جنبش کارگری را به شلاق میگیرد و با عجله تمام در ارومیه و مهاباد وعده آموزش به زبان مادری را با فریبکاری تمام میدهد حقی که ۳۷ سال با سرکوب تمام نداده و نخواهد داد. ترس رژیم از اتحاد این دو جنبش و پیوستن سایر جنبشها و اغاز حرکت گسترده اجتماعیست.
بحران اقتصادی تحمیل شده به حاکمان مرتجع باعث شده در اقدامی بیسابقه سرزمینمان را به چوب حراج بگذارند. صدها قرارداد پنهان و اشکار با شرکتهای مختلف حکایت از این حراج بیسابقه دارد. رژیم با این ترفند درصدد جلب سرمایههای مختلف جهانی و سپس جلب حمایت سیاسی انها در تقابل با هر سناریو تغییر ساختار سیاسی در ایران است.
این قراردادها و این ترفندها نیز به نجات رژیم کمکی نخواهد کرد چون افسار اصلی در دست ماسونیزم جهانیست که اکثر نهادهای مالی و بانکها را در جهان در دست دارند. این بانکها عدم شرکت خود در این پروژههای اقتصادی را به خاطر پیش بینی ناامنی سرمایه گذاری در ایران را علناً اعلام کردهاند. عدم شرکت بانکهای بین المللی حکایت از اگاهی انان در پروژه آینده ایست که بر سرزمینمان تدارک دیدهاند
سفرهای ظریف به اسکاندیناوی و جلب شرکتهای سوئدی و فنلاندی و نروژی بعلاوه قراردادهای تجاری با اتریش و فرانسه که بیشتر شبیه حراج است عملاً کارایی نخواهند داشت. چون زمان و تضمین کافی برای اجرایی ساختن انها موجود نخواهد بود.
راهکار چیست؟
در مقطع فعلی این شرایط ویژّه و نقطه اوج ضعف رژیم بهترین فرصت را برای نیروهای بر انداز مستقل و دموکراتیک فراهم ساخته است. ضمینه های شورش گرسنگان و خشم اماده طغیان کارگران و زحمتکشان و همه ستم دیدگان جامعه بهترین شرایط را برای هدایت نیروهای انقلابی برای ساخت انقلاب اجتماعی مهیا ساخته است. تنها کافیست در پروژههای اتحاد عمل مقطعی در حمایت از کارگران و زحمتکشان و نمایندگان همه جنبشها که در سیاهچالهای رژیم اسیر و دربندند خود را در یابیم.
تنها کافیست باور داشته باشیم نجات دهندهای جز خود نداریم. با گسترده ساختن اتحاد عمل در حمایت مادی و معنوی از کارگران و زحمتکشان و زندانیان سیاسی میتوان اتحاد عمل نیروهای انقلابی سازماندهی شود. در مرحله بعد از کسب این اتحاد عملها به سازماندهی و اجرایی شدن صندوق حمایت از اعتصاب عمومی و صندوقهای مختلف کمک به مبارزات مردم میتوان دست یافت
میتوان در این مقطع حساس با هدف براندازی کامل رژیم کارگزار تودهها را به صف انقلاب کشاند. سرخوردگی تودههای مردم از نتایج ترفندها و فریبکاریهای مختلف رژیم از وعدههای پوچ و توخالی تا بازیهای مسخره انتصابات و به سخره گرفتن ارای انها ذهنیت مردم را برای تغییر اساسی و ساختاری و چگونگی نجات کامل اماده ساخته است. این نیاز فوری جامعه است
میتوان با فراخوان به همه نیروهای سیاسی و انقلابی که تجربه سازماندهی وتشکیلاتی نبرد را در تاریخچه خود دارند انها را به تشکل و اتحاد عمل دعوت نمود.میتوان فرمان بسیج عمومی نیروهای انقلابی را صادر کرد
میتوان با فراخوان مشترک نهادها و شوراهای انقلابی حمایت جهانی و مردمی جهانی را برای کمک به این حرکت و جنبش و صندوقهای حمایتی از انان جلب کرد.میتوان امید لگد مال شده و باورمندی تودههای زحمتکش و ستم دیده را که دهههاست توسط نیروهای بیخاصیت و دکانهای سیاسی به سخره گرفته شده را باز یافت.میتوان نهال امید را کاشت و و عملاً چه باید کرد را به انان نشان داد.
منطقه و سرزمینمان آبستن حوادثی است که سرنوشت آینده مان را رقم خواهد زد.به باور من دو گزینه بیستر نخواهیم داشت یا بسان گذشته تلخ همچنان شرمسار نظاره گر باز تولید سرنوشت تلخی خواهیم که برایمان رقم میزنند و یا با اگاهی تمام از تجربیات گذشته اینبار سرنوشت خود را برای تعهدمان به شرافت انسانی و بنام ازادی و برای کسبان و گسترش برابری و عدالت مبارزه خواهیم کرد.
باریش نصیریان
………………………………………………………………..
* خبر دستور دولت برای عملی شدن آموزش به زبان مادری بهراستی چرا بعد از ۳۷ سال عمر رژیم انجام میشود؟ با ان همه سرکوب وحشیانه دستگاهها و فعالین مدنی حرکتهای اذری و کردی که در طی دو سال از عمر حاکمیت آخرین مهره ماسون روحانی تکرار میگشت شگفت آور نیست؟
افسار پروژه بازی تجزیه ایران در دست نیروهای سپاه و نیروهای ماسونیست که هر از چند گاهی برای وارد آوردن فشار به انواع و اقسام دولتها مورد استفاده ابزاری قرار گرفته و میگردد.
دو قطبی شدن مناطق مشترک ترک و کرد نشین و بر افروختن آتش کینه و نفرت مابین دو خلق کرد و ترک در زنجیر سناریو مشترک سپاه و ماسونیزم حاکم بر ایران است.آخرین بهره برداری از این تفرقه در رونق دهی به بازار کساد شده انتصابات بود که عملی گشت.
روحانی برای عقیم گذاشتن این حرکت دست به فریبکاری زده و با توسل به وعده و وعید که احتمالاً بخشهایی نیز سریعاً عملی خواهد شد میخواهد این افسار را از انحصار نیروهای سپاه خارج ساخته و یا در کنترل خود قرار دهد
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.