
«کمتر از هیچ»، نوشته: اسلاوی ژیژک
- نام کتاب: کمتر از هیچ- هگل و سایهی ماتریالیسم دیالکتیک
- نویسنده: اسلاوی ژیژک
- تعداد صفحات: ۱۰۵۶
- ناشر: ورسو
- سال انتشار: ۲۰۱۲
موضوع شگفتانگیزی است که کتابها اشیایی در جهان فیزیکی هستند، در حالی که کمتر چیزی مانند محتوای آنها ناملموس است. این امر ناملموس همان جوهرهای است که در نوشتههای کتاب نهفته: اندیشهها، مفهومها و ایدهها. به معنای دقیقتر کلمه، همهی چیزهایی که در اصل به هیچ وجه برای ما وجود فیزیکی ندارند و وقتی کسی عمیق و بیش از حد طولانی در بارهشان میاندیشد تا به کیفیتشان پی ببرد، به جنون نزدیک میشود یا دست کم برای دیگران فردی عجیب جلوه میکند.
همین گمان پایهی سوءظنی عمومی نسبت به کلیت فلسفه نیز هست که طبق آن، این رشته سرگرمی افراد خیالباف و آشفتهگو است و در اصل باید چنین افرادی را مانند معلولان دانست، چون با ایدههای غیرعادی در ذهن به هیچ وجه قادر به ادامهی زندگی در واقعیت موجود اطرافشان نیستند.
شاید بهتر باشد به همهی کسانی که در مورد فلسفه و مسائل فلسفی اینطور فکر میکنند، «کمتر از هیچ»، یکی از تازهترین کتابهای اسلاوی ژیژک، فیلسوف اسلوونیایی را توصیه کرد. این کتاب با حدود ۱۱۰۰ صفحه و عنوان فرعی «هگل و سایه ماتریالیسم دیالکتیک»، پیش از خواندن، آشکارا گستردگی و سنگینی موضوع خود را نمایش میدهد. همینطور نشان میدهد که در اصل کاری آساننما و غیرمادی مانند تفکر یا همان چیزی که «کمتر از هیچ» به نظر میرسد و نام کتاب را به خود اختصاص داده، ممکن است نیرومندترینِ انگیزهها باشد، نیروی محرکی که نه تنها بر قلمرو ظاهراً دوردست ایدهها سیطره دارد، بلکه پیوسته تمامی واقعیت را نیز شکل میدهد.
دیوگنس در زبالهدان
در جهان انسانها هیچ شیئی نیست که تا سر حد فروپاشی سرشار از ایده و فکرهای برساخته و برسازنده نباشد. از این جهت، کتاب شیئی در میان اشیای دیگر است که سرشاری آن از ایدهها را برای مثال نسبت به ذرهی پیدایش (بوزون هیگز) آسانتر میتوان دید و دریافت.
با این توضیحها مدتی است که درست در بطن موضوع کتاب جدید ژیژک قرار گرفتهایم: مکتب فلسفی ایدئالیسم آلمان. شاید در اصل هم باید فردی مانند ژیژک، یک خانهبهدوش فلسفه از اسلوونی، سوءتفاهمی را که از آن گفتیم یک بار برای همیشه برطرف کند. ژیژک، شبیه دیوگنس فیلسوف یونان باستان به نظر میرسد که سر از زبالهدان درآورده است. او مسلسلوار حرف میزند و استادهای منظم فلسفه در آلمان او را چندان جدی نمیگیرند، چون برای آنها غیرجدی و حتا شارلاتانوار به نظر میرسد که ژیژک در مورد هر موضوع بیاهمیتی بلافاصله نظریه ارائه میکند.
ژیژک شبیه یک دستگاه بازیهای بختآزمایی در شهر بازی میماند که برنده شدن جایزه نقدی با آن حتمی است. فقط باید برای شروع مبلغ کمی در آن بیندازید، یعنی کتاب او را بخرید و کمی بعد زیر سکههای جایزهای دستگاه شانسی دفن میشوید. ماهیهای مرده، حسنی مبارک، فیلم هالیوودی «تلما و لوییز» ساخته ریدلی اسکات، هاینریش فون کلایست، نویسنده آلمانی، مارتین هایدگر فیلسوف، پاپ بندیکت شانزدهم، عشق، سنگوارهها، فیزیک، علوم شناختی و حتا بوریس یلتسین شخصیتها و موضوعهایی هستند که در کتاب «کمتر از هیچ» خواننده را درگیر میکنند. البته میتوان فهرست موضوعها و شخصیتها را همچنان ادامه داد.
تنها چیزی که همه این افراد و موضوعها را به هم پیوند میدهد، این واقعیت است که وجود دارند یا داشتهاند. برای ژیژک جهان شبکه عظیم و بههمپیوستهای مانند مغز انسان است که در آن همه اجزا به هم متصلاند. خطوط اتصال پیشاپیش برقرار و بههم پیوستهاند. فقط کسی باید این صحنه را برای دیگران روشن کند و این کار بر عهده خود فیلسوف است که کتاب اخیر را اثر مهم زندگی فلسفیاش میداند.
از پاورقینویسی فلسفهی هگل تا تکرار آن
اما نوعی دوپینگ فلسفی آن هم با کتابی نزدیک به ۱۱۰۰ صفحه چه لزومی دارد؟ کتابی که خواندناش با سرعت مناسب ۲۰ صفحه در ساعت نیز دو هفته کاری رسمی و کامل، بهعلاوه ساعتهای اضافی برای فهم محتوای آن، زمان میبرد.
چرا باید سخنان مردی را شنید که در بارهی کتابش مینویسد «راهنمای فلسفه هگل برای عقبماندههایی که ضریب هوشی آنها -اگر بخواهیم توهینآمیز بگوییم- تقریباً در حد همان ۳۷ درجه دمای بدنشان در مقیاس سلسیوس سیر میکند»؟ آیا منظورش این است که باید ابتدا کاملاً نادان بود تا به دانش مطلق رسید؟ حتا اگر انتخاب این کتاب اشتباه باشد، ممکن است زمینهساز انتخاب درست شود و این همان نکتهای است که ژیژک به آن باور دارد.
او کتابی در مورد همه چیز نوشته، در این کتاب به هگل پرداخته و در سایهی فلسفه و افکار او نوشته است. این دو در اصل یک چیز هستند، چرا که فلسفهی هگل نیز «نظریه همه چیز» است، از بزرگترین و زیباترین دستگاههای نظریای که تا به حال در فلسفه ارائه شده. در اصل فلسفهی او بازسازی تاریخ جهان است. بنا بر بعضی تفسیرها، تمامی تفکر پیش از هگل، پیشزمینه بوده و هر آنچه پس از آن آمده، پاورقی و شرحی از آن فلسفه است. ژیژک هم از این تفسیر پیروی میکند، هر چند کتاب «کمتر از هیچ» میکوشد بیش از همه چیز باشد، نه پانویس، بلکه تکرار فلسفه هگل در وضعیت امروز باشد و حتا هگلیتر از هگل جلوه کند.
بنا بر آموزهی دیالکتیک که هگل نیز آموزگار آن بوده، نمیتوان مستقیماً به حقیقت رسید. ذهن باید در زنجیرهای هولناک از یأسها و شکستها و عقبنشینیها از میان تودهی مبهم و درهمپیچیدهی پدیدهها بگذرد، تنها برای آنکه در پایان متوجه شود همین حرکت صورتگرفته، تمام حقیقتی بوده که در پیاش حرکت میکرد.
«کمتر از هیچ»، از معدود کتابهایی است که در آنها تفکر هنگام خوانش متن با خودش روبهرو میشود. در این حین، مدام بارقههای ذهنی به چشم میخورند. در حالی که ژیژک در آثار دیگرش چهرهی روانکاو و مارکسیستی پست مدرن را به نمایش میگذارد، در کتاب اخیر فیلسوفی وفادار به هگل ظاهر میشود و پرش از شاخهای به شاخهی دیگر را میتوان در تفکر او در این کتاب دید.
تماس طولانی با کتابی مفصل
با انتشار دست کم ۵۰ اثر مختلف، به نظر میرسد ژیژک ایدئالیستی بیشفعال و گرفتار اختلال روانی کمبود توجه یا عقدهی حقارت باشد که در جهانی به سیر نظری میپردازد که دیگر مانند زمان استادی فلسفه برای فریدریش هگل طی حکومت بروکراتیک پروس در آغاز قرن نوزدهم چندان منظم نیست.
هر چند فیلسوف در کتاب پرحجم خود از کاربرد عبارتهای پیچیدهتر و نزدیک به منطق ریاضی پرهیز نمیکند، اما آنها به گونهای نیستند که مانع فهم تمامیت اثر شوند. برای نویسنده تنها کلیت حاکی حقیقت است، نه گزارههای منفرد.
در این کتاب نیز میل شدید ژیژک به تضادها، تناقضها و قضایای متناقضنما امری زودگذر نیست، زیرا جهان از موضوعهای مشترک و بینابینی تشکیل شده و امر عادی تنها یک موضوع بینابینی در میان همه موضوعهای دیگر است.
همین بسترهای نیز که انسان در زندگی روزمره بر آن حرکت میکند، از تناقضها تشکیل شده است. به دلیل وجود همین تناقضها مارکس با تلاش خود برای وارونه ساختن فلسفه هگل، دستکم در واقعیت، شکست خورده است. ژیژک این موضوع را میداند و در پایان کتاب، تا حدی غمگین، از «دادگاههای بازنده تاریخ جهان» و نتیجههای نامطلوب روندهای تاریخی تفکر یاد میکند. اما در این میان، مهم ایده است. ایده نیروی محرکی است که همه چیز را به حرکت درمیآورد.
با همین پیشینه، هگل برای نویسندهی «کمتر از هیچ» فیلسوفی میماند که مدرنیته با او شروع شده و قرار است با پرداختن نویسنده به فلسفه، هنر و زندگی با تأثیر از روش فلسفی او در این اثر، با هگل هم به پایان برسد.
از سوی دیگر بازخوانی آثار ژیژک در وضع کنونی، تبیین دقیق گرایشهای چپ با استفاده از منابع دست اول، تبارشناسی چنین جریانهایی و نشان دادن نوع نگاه چنین فیلسوفهایی به امور راه را بر سوء استفاده از آنها تنگ میکند، پدیدهای که در سالهای نخست پس از انقلاب ۵۷ گریبانگیر جریان چپ در ایران شد.
بیشتر در همین زمینه: منبع۱، منبع۲
از همین نویسنده: سایهی نظم نوین جهانی
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.