در اهمیت “تفکر” همین بس که پیامبر اکرم (ص) فرمودند “یک ساعت تفکر بهتر از ۷۰ سال عبادت است.” روشن است که منظور پیامبر از تفکر، تفکر به معنای واقعی آن بوده است و نه تفکر سطحی و انتزاعی. دلیل این توصیه پیامبر هم می‌تواند این بوده باشد که تنها زمانی می‌توانیم به مدینه فاضله خود برسیم که عقلانیت، مدنیت، ظلم‌ستیزی، حقیقت مداری و عدالت محوری را در شهروندان نهادینه کنیم. و نکته اینجاست که وقتی می‌توان این ویژگی‌ها را در امور فردی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه ایجاد کرد که شهروندان را با مهارت‌های تفکر و تفکر انتقادی که لازمه آن جسارت و شهامت هم هست توانمند سازیم. این نکته مورد توجه رئیس‌جمهور محترم (آقای دکتر روحانی) هم بوده است زیرا ایشان بر «ترویج فضای نقادی در مدارس و پرهیز از مطیع بار آوردن فراگیران به‌عنوان یک ضرورت» تأکید دارد و انتظار خود را از مسئولان آموزشی «تربیت نسلی منتقد و پرسشگر» عنوان می‌کند. بنابراین رژیم آموزشی ما باید به‌جای انتقال دانش و اطلاعات به نسل فردا بیشتر به تربیت نسلی جسور و شجاع و پرورش مهارت اندیشیدن در سطوح بالاتر و تفکر انتقادی و اصول آن در آن‌ها بپردازد چراکه این موارد لازمه زندگی درست و هدفمند به‌ویژه در عصر و شرایط حاضر هستند.

critic

کسب مهارت تفکر انتقادی که از مهارت‌های مهم موردنیاز زندگی موفق است برای هر فردی ضروری می‌باشد چراکه تفکر انتقادی برای سازمان‌دهی و مدیریت ارتقای کیفیت تفکر، یادگیری مؤثر، حل مسئله، تصمیم‌گیری و نتیجتاً برای برپایی جامعه‌ای باثبات و شکوفا در جهان پیچیده کنونی که پیوسته در حال تغییر و تحول است لازم است. تفکر انتقادی – که ارتباط تنگاتنگی با خلاقیت و توانایی حل مسئله دارد – “آمیزه‌ای است از دانش، نگرش و مهارت به کار بردن این دانش و نگرش در حیطه‌ی عمل”. در تفکر انتقادی است که فراگیران یاد می‌گیرند برای هر مشکل بیش از یک راه‌حل وجود دارد.

واتـســون و گـلیــزر توانایی تفکر انتقـادی را توانایی در۵ مهارت ذیل می‌دانند:

۱) استنبـاط
استنباط نتیجه‌ای است که فرد از پدیده‌های به وقوع پیوسته به دست می‌آورد. مثلاً اگر کسی ظاهری موجه و عمامه و تسبیح و جای مهر بر روی پیشانی‌اش داشته باشد، شخص می‌تواند استنباط کند که او فردی روحانی و خداپرست است. البته این استنباط می‌تواند درست یا نادرسـت باشد، مثلاً ممکن است این فرد برای رسیدن به هدف و یا موقعیتی خاص از این حربه‌ها استفاده کرده باشد. استنباط، توانایی تشخیـص داده‌های درست از نادرست از میـان اطلاعات داده‌شده می‌باشد.

۲) شناسایی مفروضـات
مفـروض عبارتی است که از پیش در نظـر گرفتـه می‌شود، بدیهـی فـرض شده و یا بـرای پذیرفتـه شـدن پیشنهاد می‌گردد. وقتی می‌گویید در انتخابات ریاست جمهوری بعدی اصلاح‌طلبان پیروز خواهند شد فرض می‌کنید اصلاح‌طلبان در میان مردم محبوبیت زیادی دارند و مواردی از این قبیــل. شنـاسایی مفروضـات در حقیقت تـوانایی تشخــیص مـفروضات پیشنـهـادی از عبارات بیانـی می‌باشد.

۳) استنـتــاج
در استنتاج از مقدماتی منطقی نتیجه و یا نتایجی گرفته می‌شود. در استنتاج پیش‌داوری‌های ذهنی نبایستی بر قضاوت و نتیجه‌گیری تأثیر بگذارد چراکه این فرآیند را از شیوه منطقی خـود خارج می‌کند و باعث نتیجه‌گیری نادرست می‌شود. در استنتاج حرکت ذهنی از جزء به‌سوی کل می‌باشد بـدین ترتیب که از مقدماتی جزئی نتیجه کلی گرفته می‌شود. همچنین در استنتاج توانایی تفکیک مقدمات و داده‌ها از نتیجه کلی حائــز اهمیت است. (واتسـون و گلیـزر، ۱۹۸۰: ۶۱)

۴) تعبیر و تفسیــر
تعبیر و تفسیر توانایی پردازش اطلاعات و تعیین اعتبار آن‌ها می‌باشد. در این فرآیند بـایستی قضاوت شــود که آیا نتــایج به‌طور منطـقی از داده و مقدمه‌های خود گرفته‌شده است یا خیـر؟ بنـابراین در تعبیــر و تفسیـر استنتاجی صورت نمی‌گیرد بلکه نتایج در دسترس ما می‌باشد و موضوع مهم این است که داده‌ها و مقدمه‌ها مـورد تجزیه‌وتحلیل قرار بگیرند و برآورد شود که آیا نتایج گرفته‌شده از آن‌ها درست است یا نادرست؟ (واتسـون و گلیـزر، ۱۹۸۰: ۷۲)

۵) ارزشیـابی استدلال‌های منطقـی
در موارد مهم تصمیم‌گیری درباره انتخـاب استدلال‌های قــوی و ضعیـف، مطلوب‌تر آن است که بتـوانیـم استدلال‌های قوی و ضعیف را تشخیص دهیم. یک استدلال منطقی وقتی قوی است که هم مهم وهم در ارتباط مستقیم با سؤال باشد و یک استدلال وقتی ضعیف است که مستقیماً در ارتباط با سؤال نباشد (حتی اگر از اهمیت زیادی برخوردار باشد) یا کم‌اهمیت باشد و یا تنها با جنبه‌های علمی و کم‌اهمیت سـؤال در ارتباط باشد. (واتسـون و گلیـزر، ۱۹۸۰: ۸۹)

ویژگی‌های متفکرین منتقد

برخلاف افراد عادی، متفکرین منتقد اهل تردید منطقی و درعین‌حال خوب شنیدن و کسب اطلاعات و تلاش فراوان هستند. آن‌ها اعتمادبه‌نفس بالایی دارند و به‌شدت جسور و به‌ویژه در تفکر کردن اهل ریسک کردن هستند و علاقه‌مند به دور شدن از عرف و عادات و شکستن سنت‌ها و مرزها هستند. به‌عبارت‌دیگر آن‌ها از اشتباه کردن و مورد تمسخر واقع‌شدن ابایی ندارند و علاقه‌مند هستند که خطوط قرمز را درنوردند. آن‌ها کنجکاو هستند و سعی می‌کنند بین امور نامربوط ارتباط برقرار کنند. آن‌ها توانایی تحمل ابهام و جسارت پرسیدن سؤالات لازم را دارند. آن‌ها به‌هیچ‌عنوان قضاوت عجولانه ندارند و تفکر انعطاف‌پذیر دارند. همین‌طور آن‌ها همه‌جانبه نگر هستند چراکه غالباً امور را در سطح گسترده‌تری موردمطالعه قرار می‌دهند و به‌راحتی از یک ارزیابی به ارزیابی دیگر می‌رسند. آن‌ها توانایی جدایی فکر از متفکر را دارند و در دام ریاکاران نمی‌افتند و به‌راحتی هر چیزی را که می‌بینند و می‌شنوند باور نمی‌کنند و نمی‌پذیرند. به‌شدت از تقلید، تقلب، ظاهرسازی و سفسطه بازی بیزارند. آن‌ها قاطعیت دارند و ترقی‌خواه و طرفدار ارزش‌های انسانی هستند.

تفکر انتقادی و پیشرفت شغلی و حرفه‌ای

در فضای کسب‌وکار در دنیای پیچیده کنونی مردم با اطلاعات فزایندهای مواجه هستند که در رسانه‌های جمعی، ماهواره‌ای و فضای مجازی انتشار مییابد. واقعیت این است که مواجه‌شدن با این حجم بالای اطلاعات- بدون داشتن مهارت‌های تفکر انتقادی – از نظر اجتماعی و سیاسی می‌تواند بسیار مضر و زیان‌بار باشد.

تفکر انتقادی و تمدن

زندگی در جوامع دموکراتیک، متمدن و پویا نیازمند داشتن آگاهی و قوه تحلیل انتقادی نسبت به هنجارها، فرهنگ و ساختار حکومتی و قوانین و مقررات اجتماعی سیاسی است. تفکر انتقادی  باعث می‌شود شهروندان این جوامع در خصوص امور اجتماعی، سیاسی و حکومتی قوه تشخیص و بینش داشته باشند و فریب نیرنگ‌ها و عوام‌فریبی سیاست‌مداران را نخورند و به تقلید کورکورانه از آن‌ها دست نزنند. برخلاف نظام‌های دموکراتیک که آموزش‌وپرورش در آن‌ها عنصری رهایی‌بخش است تا ضامن سعادت و بالندگی مردمان باشد، در نظام‌های استبدادی و غیر متمدن، رژیم تعلیم و تربیت به‌گونه‌ای طراحی می‌شود که خروجی آن‌ها شهروندانی فاقد قوه تفکر انتقادی باشند که تنها برای شنیدن و پذیرش بی‌چون‌وچرای سخنان و اوامر حاکمان تربیت می‌شوند. درواقع آموزش‌وپرورش در چنین نظام‌هایی ابزاری برای استحمار، استعمار و استثمار مردم ناتوان (ازنظر فکری) عمل می‌کند. انسان‌های فاقد اندیشه انتقادی در این جوامع – که حاصل رژیم تعلیم و تربیتی آن‌ها هستند – با حضور غیر نقادانه خود در فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی – در عمل – کمک شایانی به بروز و ماندگاری حکومت‌های استبدادی و اردوگاه تمامیت خواهان می‌کنند. اما در نظام‌های دموکراتیک، سیستم آموزشی شهروندان را فهیم و آگاه به مسائل اجتماعی سیاسی و حقوق شهروندی خود بار می‌آورد. آموزش‌وپرورش در چنین نظام‌هایی در خدمت خلق ارزش‌های مدنی و پرورش شهروندانی متمدن است که ضامن رشد و تعالی و سعادت جوامع خود هستند. بنابراین، تحقق آرمانه‌ای یک نظام دموکراتیک در برقراری آزادی، عدالت اجتماعی و سعادت بشر در کشورهای توسعه‌یافته در سایه تربیت انسان‌هایی آگاه، بصیر، متفکر، کنجکاو، جستجوگر، منتقد، علت و معلول یاب، استدلال گرا، تحلیلگر، روشمند، مشارکتجو، فعال و قانونمند میسر شده است و نه در سایه تربیت انسان‌هایی کوچک،  غیرمتخصص و بی‌کفایت،  سبک‌مغز و تنگ‌نظر،  ریاکار و بله‌قربان‌گو، متملق و چاپلوس و شیفته جاه و مقام و ریاست که نسبت به ظلم‌ها و ستم‌ها و تبعیض‌ها و اختلاس‌ها و غارت‌های پیرامون خود توسط ریاکاران دین‌فروش خنثی و بی‌تفاوت هستند.

ملزومات اورژانسی ایجاد و ترویج تفکر انتقادی و خلاق در ایران

همان‌طور که اشاره شد عامل اصلی تمام گرفتاری‌های ما این است که کمتر فکر می‌کنیم و بیشتر اعمال خود را بر اساس سنت یا روش‌های متداول و آنچه به ما دیکته کرده‌اند انجام می‌دهیم. نتیجه این خط و مشی هم این است که تکامل و پیشرفت کمتر و کندتری داریم. جالب است که بدانید اکثریت کودکان ایرانی تا قبل از ورود به مدرسه بسیار کنجکاو، ریسک‌پذیر، اهل پرسش و منتقد هستند اما متأسفانه بعد از اینکه از مدرسه و یا حتی دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شوند نه‌تنها این ویژگی‌ها در آن‌ها ارتقا پیدا نکرده بلکه خیلی کمتر حتی حفظ شده‌اند. تمام آنچه می‌خواهم بگویم این است که رژیم آموزشی ما نه‌تنها به شکوفایی قوای تفکر و خلاقیت شهروندان نمی‌انجامد بلکه آن‌ها را در نطفه خفه کرده و به صلیب می‌کشد و از شهروندان موجوداتی رام و آرام و مطیع بار می‌آورد.  این در حالی است که در کشورهای پیشرفته برای جلوگیری از چنین فجایعی تمهیدات چشمگیری اندیشیده‌اند. به‌عنوان‌مثال آن‌ها حتی «فلسفه» را به برنامه‌های درسی دبستان‌ها اضافه کرده‌اند تا  کودکان شیوه‌های تفکر، قضاوت و استدلال و استنتاج را از این سنین بیاموزند. ساست گذاران آموزشی در کشورهای توسعه‌یافته معتقدند که در دنیای کنونی آنچه اهمیت دارد تجزیه‌وتحلیل و نحوه کاربرد اطلاعات است و نه صرف داشتن اطلاعات.

 بنـابراین هدف اصلی تعلیم و تربیت ما هم باید تربیـت انسان‌های متفـکر، خلاق، منتقد و … باشـد. بر همین اساس نه‌تنها خود معلمان باید ایجنت های نقد و پرسشگری و انتقاد باشند بلکه همه دروس ارائه‌شده در مدارس و دانشگاه‌ها هم باید به فراگیران کمک کنند تا ضمن استدلال، مطالبــی را تجزیه‌وتحلیل و ارزشیابی کنند تا بدین‌وسیله تفکر انتقـادی در آنان شکل گیرد و برای رقابت‌ها و چالش‌های واقعی در عرصه کار و زندگی در دنیای به‌سرعت متغیر و پیچیده کنونی آماده شوند. برای ایجاد و ترویج تفکر انتقادی و خلاق در رژیم آموزشی ایران، سیاست‌گذاران و دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت باید حداقل از این پس تغییرات بنیادین در موارد زیر را در نظر بگیرند:

  1. اهداف آموزشی
  2. منابع انسانی
  3. مواد آموزشی
  4. روش‌های تدریس
  5. سیستم ارزشیابی

۱.اهداف آموزشی
به‌جای تأکید بر آموزش افکار و عقاید و یافته‌های دیگران به فراگیران از طریق رژیم آموزشی حافظه محور و برده پرور کنونی باید بر تربیت نسلی فرهیخته که باانگیزه، متفکر، منتقد، خلاق، کنجکاو، محقق و پژوهش‌گر، مشارکت‌جو، تجزیه‌وتحلیل گر، استدلال گرا، ظلم‌ستیز، عدالت محور، حقیقت مدار، روشمند و بافرهنگ و متمدن باشد تمرکز داشته باشیم.

۲. منابع انسانی

متأسفانه درصد قابل‌توجهی از کادر آموزشی ما حتی در دانشگاه‌ها – که نتیجه رژیم آموزشی فعلی هستند – خود فاقد صلاحیت علمی لازم، خلاقیت و مهارت‌های تفکر انتقادی هستند. این ادعای این‌جانب به راحتی با بررسی ملاک‌های جذب، روش‌های تدریس و آثار آن‌ها قابل تائید است. طبیعی است که این همکاران محترم فاقد “مهارت‌های آموزش” خلاقیت و تفکر انتقادی نیز هستند. نتیجه این عدم صلاحیت علمی و کاری ایشان هم جامعه علیل و بیمار کنونی است که سرشار از ظلم و ستم و فساد و بزه‌کاری و طلاق و ریا و غارت و عقب‌ماندگی و فقر و فحشا است. تربیت نسل فردا و آینده‌سازان و شهروندان را – از نظر این‌جانب –  باید به باهوش‌ترین‌ها و باانگیزه‌ترین‌ها و کسانی که اولویت اول خود را در کنکور حرفه مقدس معلمی می‌زنند بسپارند و نه به آن‌ها که از همه‌جا رانده شده‌اند و از سر ناامیدی و استیصال آخرین گزینه خود را معلمی انتخاب می‌کنند و ….

۳. مواد آموزشی
همان‌طور که اشاره شد متأسفانه مواد آموزشی فعلی ما بیشتر به ارائه تفکر و یافته‌های دیگران به فراگیران می‌پردازند و درواقع با این کار – خواسته و یا ناخواسته – فرصت فکر کردن را از آن‌ها می‌گیرند. سیاست‌گذاران آموزشی باید بر تهیه و تدوین مواد آموزشی‌ای تمرکز داشته باشند که منجر به بسط قدرت فکری و رشد تفکر خلاق و انتقادی فراگیران می‌شوند. مواد آموزشی باید اندیشیدن و به‌ویژه تفکر آفرینش گری – و نه بازآفرینی را که جمود فکری را به دنبال دارد – ترویج کنند.  همین‌طور مواد آموزشی باید پتانسیل تشخیص راه‌حل‌های جدید برای مشکلات و آگاهی از نابرابری‌ها، پیش‌داوری‌ها و بی‌عدالتی‌ها را به فراگیران بدهند. آن‌ها باید مستقیم یا غیرمستقیم این واقعیت را نیز به فراگیران انتقال دهند که خیلی وقت‌ها خیلی‌ها همیشه درست نمی‌گویند و حق با آن‌ها نیست هرچند ظاهر و موقعیت موجه ای داشته باشند. مهم‌تر اینکه ضروری است که مواد آموزشی فراگیران را با حقوق اولیه شهروندی خود و اصول دموکراسی آشنا کنند.

۴. روش‌های تدریس

روش‌های سنتی فعلی و از جمله روش بانکی به‌هیچ‌عنوان پاسخگوی نیازهای امروز شهروندان و جوامع کمال‌گرا نیستند. برخلاف روش بانکی، روش تدریس این‌جانب (یادگیری تیمی رقابتی – حسینی ۱۳۹۱) بر تبادل افکار و عقاید از طریق بحث و گفتمان تأکید دارد و به‌این‌ترتیب درصدد تشویق و پرورش تـفـکّر انتــقادی و خلاقانه می‌باشد. در روش تدریس این‌جانب- که بر به‌کارگیری سیستماتیک کار تیمی در محیطی رقابتی تأکید دارد – ارائه تکالیف  و پروژه‌های تیمی و تشویق تعامل فکری باعث افزایش تعامل و همفکری بین فراگیران می‌شود. فراگیران از طریق مکانیسم‌های متعدد تشویق می‌شوند تا مطالب و موضوعات را برای یکدیگر توضیح دهنـد. کار و بحث تیمی درعین‌حال که «استدلال‌های فردی» را برای فراگیران ممکن می‌کند «ظرفیت شنیدن استدلال‌های رقیب» را نیز در آن‌ها به وجود می‌آورد. این‌جانب – در روش تدریس خودم – تفکر را به‌عنوان جزئی ضروری در آموزش تلقی کرده و تأکید دارم که فعالیت‌های تفکر باید به‌عنوان جزئی لاینفک از پروسه آموزش و یادگیری در نظر گرفته شوند چراکه مهارت‌های تفکر برای موفقیت هر فعالیت تـربیتی ضروری می‌باشند. بنابراین این‌جانب نهایت تلاشم را می‌کنم که به فراگیران شهامت و شجاعت تفکر ورزی و نقد و انتقاد را بدهم. از طریق این روش تدریس فراگیران با اصول مشارکت در تصمیم‌گیری، حل مسئله، مسئولیت‌پذیری، انتقادپذیری و نیز اصول رقابت سالم و اصول دموکراسی و حقوق شهروندی و … آشنا می‌شوند.

     جهت اطلاع بیشتر شما، این‌جانب در روش تدریسم بر این باور هستم که خطرناک‌ترین نوع بی‌سوادی، بی‌سوادی سیاسی است. یک بی‌سواد سیاسی که درک سیاسی ندارد درواقع کور و کر است چراکه به این سطح از درک و فهم نرسیده است که تمام مشکلات و بدبختی‌های بشر نتیجه تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌های او در حوزه سیاست می‌باشند. بنابراین این نوع انسان‌های بی‌سواد انسان‌های سبک‌مغزی هستند که نمی‌فهمند که بی‌توجهی به سیاست و مسائل سیاسی است که به جوامع سرشار از ظلم، ستم، فساد، قتــل، غــارت، ریا و استبداد می‌انجامد و روزبه‌روز بر فساد صاحبان قدرت و بسته‌تر شدن جوامع تحت سیطره آن‌ها می‌افزاید. مهم‌تر این‌که دانش‌آموزان و دانشجویان ما نه تنها بر خانواده‌ها و جامعه خود تأثیرگذارند بلکه حق رأی دادن هم دارند: حاکمانی که آن‌ها انتخاب می‌کنند نه‌تنها سرنوشت خودشان بلکه سرنوشت ما و ملت را هم رقم خواهند زد. بنابراین تنها با «آگاه» کردن نسل فردا و بیدار کردن آن‌ها به‌صورت انتقادی نسبت به مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و «سیاسی» است که ما قادر به توانمند کردن آن‌ها خواهیم بود. بنابراین ما باید با ارتقای مهارت‌های تفکر انتقادی شهروندان در کلاس‌هایمان «نگرش» آن‌ها را واقعی‌تر کنیم. و نکته اینجاست که تغییر در نگرش قدرت آور است چراکه نگرش آن‌ها بر باورهایشان و باورهای آن‌ها بر رفتارشان و رفتار آن‌ها بر سرنوشت خود و جامعه اشان تأثیرگذار خواهد بود. تنها در این صورت است که ما به گفته نلسون ماندلا از آموزش «اسلحه» ساخته‌ایم – اسلحه‌ای نرم و نامحسوس برای براندازی حکومت‌های خودکامه، مستبد، تمامیت‌خواه و فاشیستی.

لازمه نوع تفکری که این‌جانب در کلاس‌هایم بر آن اصرار دارم این است که

  1. اول از همه باید ذهنمان را از استعمار افکار و باورهای غلطی که در طول سالیان به ما دیکته کرده‌اند پاک‌سازی نماییم و سعی کنیم دوباره و بدون پیش‌فرض به بررسی و تجزیه‌وتحلیل افراد و مسائل و یا پدیده‌های متفاوت پیرامون خود بپردازیم.
  2. در تفکر کردن هم باید اهل ریسک کردن و درنوردیدن خطوط قرمزی که برای ما ترسیم کرده‌اند باشیم.
  3. باید سعی کنیم  سطوح بالاتری از تفکر خود را نیز به کار بگیریم تا قادر باشیم نه‌تنها خطوط و بین خطوط که ورای خطوط را هم درک کنیم و بفهمیم.
  4. باید سعی کنیم از سطح بالاتری به تفکر بپردازیم و غرق و سرگرم جزییات و حواشی نشویم.
  5. در طول پروسه تفکر باید منطقی، روشمند، استدلال گرا و علت و معلول یاب باشیم.

۵. سیستم ارزشیابی
در ارزشیابی تفکر خلاق و انتقادی، باید نوع تفکر، گستره تفکر، نوآوری تفکر، تفکر آفرینشی، مهارت‌های حل مسئله، تکنیک‌های آفرینندگی، تفکر انتقادی، درجات بازفکری، پژوهش‌های خلاق، فرآیندهای شناختی و … ارزیابی و سنجش شود و دیگر روش‌های متداول و سنتی، آزمون‌های پیشرفت تحصیلی و سنجش محفوظات و حافظه فراگیران جایگاهی نداشته باشند.

برخی روش‌های پرورش تفکر انتقادی

همکاران محترم بایستی توجه داشته باشند که روش‌های نوین تدریس ازجمله روش‌های اکتشافی و روش تدریس منحصربه‌فرد این‌جانب (حسینی ۱۳۹۱) با تشویق کردن فراگیران به فکر کردن، مهارت تفکر کردن، خلاقیت و حل مسئله را در آن‌ها رشد می‌دهند. نکته‌ای که این‌جانب بر آن اصرار دارم این است که همکاران محترم نباید دیکتاتور مابانه به اداره کلاس بپردازند. آن‌ها باید سعی کنند ضمن ایجاد جوی صمیمی، ارتباطات عاطفی و عقلانی مناسبی با فراگیران برقرار کنند. آن‌ها باید توجه داشته باشند که خلاقیت و تفکر انتقادی زمانی شکل می‌گیرند که به استقلال، فردیت، عقاید، سؤالات و ابهامات فراگیران احترام بگذارند و به آن‌ها این آزادی را در کلاس بدهند که آنچه را درست می‌پندارند و استدلال می‌کنند، ارائه کنند و نه اینکه یک سری موضوعات تجویزی و فرموله شده را ارائه دهند. ضمن اینکه همکاران باید کلاس را تشویق به انتقاد کردن از مطالب درسی، ساختن ایده‌های خارج از ذهن و ترکیب ایده‌ها کنند و قوانین یورش فکری را پیاده نمایند.

ازآنجاکه مهارت‌های تفکر و توانایی آفرینندگی قابل آموزش است، در طول پروسه تدریس برای متفکر و منتقد بار آوردن فراگیران موارد زیر را نیز در نظر بگیرید:

  1. در کلاس جوی رقابتی (تیمی رقابتی)، شاد و پویا بیافرینید.
  2. اهمیت توجه، مشاهده دقیق و آزمایش را به فراگیران یادآور شوید.
  3. سعی کنید فراگیران از نظر علمی و شخصیتی به حد کمال برسند چراکه دانش و منش مناسب لازمه تفکر انتقادی منطقی می‌باشند.
  4. به فراگیران مهارت‌های حل مسئله را آموزش دهید و آن‌ها را به استفاده از این مهارت‌ها ترغیب نمایید.
  5. به‌ویژه به ایده‌ها و سؤالات متفاوت فراگیران به‌دقت گوش دهید و برای آن‌ها احترام و ارزش قائل شوید.
  6. به‌جای پرسش از دانسته‌های فراگیران بر پرسش از خلأهای موجود در دانش آن‌ها تمرکز داشته باشید.
  7. به‌جای تأکید بر به یادآوری مطالب توسط فراگیران به سمت توجه به استفاده تازه از آموخته‌ها و بازسازی مطالب توسط آن‌ها گام بردارید.
  8. به‌جای تأکید بر پاسخ صحیح به سمت ارتقای نحوه تفکر و استدلال فراگیران گام بردارید.
  9. به‌جای توجه به پاسخ‌های مشخص و صحیح پاسخ‌های متعدد، متنوع و غیرمعمول را هم ارج نهید.
  10. به‌جای توجه به نتایج کسب‌شده به سمت توجه به فرایند انجام‌شده گام بردارید.
  11. مواد و مطالب آموزشی متنوعی را برای تکمیل کتب درسی معمول تهیه و تدوین کنید. این مواد و مطالب آموزشی باید غنی و پرمعنا باشند به‌طوری‌که یادگیری آن‌ها توسط شاگردان باارزش تلقی شود.
  12. به فعالیت‌های درسی همانند “قضاوت کردن”، “طبقه‌بندی کردن”، “تجزیه‌وتحلیل کردن” و تکنیک‌هایی چون استفاده از پرسش و پاسخ به روش سقراطی و روش اتصال عناصر بی‌ربط بپردازید.
  13. از روش بارش مغزی استفاده کنید. در روش بارش مغزی  قضاوت به تأخیر می‌افتد و فراگیران از دریچه‌های مختلف به مسئله نگاه می‌کنند و به‌این‌ترتیب ظرفیت تفکر و خلاقیت در آن‌ها افزایش می‌یابد و به ایجاد عقاید و اندیشه‌های آفریننده منجر می‌شود.
  14. به‌وسیله پرسیدن سؤالات راهبردی که برانگیزاننده تفکر انتقادی شاگردان باشند – و نه سوا لاتی که بله یا خیر می‌طلبند – کمک کنید تا ابهام در تفکر شاگردان رفع گردد. همین‌طور خیلی مهم است که شاگردان را تشویق به سؤال پرسیدن و نقد و انتقاد کردن کنید.
  15. آموزش مستقیم مهارت‌های تفکر را که به آن اشاره کردم فراموش نکنید.
  16. از فراگیران بخواهید تا حوادث و رویدادهای مهم زندگی شخصیت‌های متفکر و خلاق را در کلاس درس به نمایش بگذارند.(ترجیح با حوادثی است که در آن قهرمانان نقش‌های مخالفی را بازی می‌کنند.)
  17. بحث‌ها  و مناظره‌های کلیدی و مرتبط با زندگی فراگیران را درزمینهٔ موضوعات بحث‌برانگیز در قالب کار تیمی و بحث کلاسی اجرا کنید.
  18. از نقش بازی و دوباره‌سازی دیدگاه‌های مخالف و تجزیه‌وتحلیل تجربیات فراگیران غفلت نکنید.
  19. از فراگیران بخواهید تا در جلسات و گردهمائی‌های اجتماعی در جامعه محلی خود شرکت کرده و برنامه‌های میزگرد تلویزیونی را تماشا کرده و دیدگاه‌های مختلف را موردبحث قرار دهند.
  20. از فراگیران بخواهید تا در مورد یک مسئله اجتماعی، انتقادها و نظرهای خود را برای سردبیر یک مجله یا روزنامه نوشته و در کلاس بخوانند.
  21.  از تکالیف نوشتاری اثربخش که بر مسائل و موضوعات واقعی تأکید می‌کنند در جریان آموزش استفاده کنید. از جمله این تکالیف خلاصه کردن، نوشتن مقاله‌های تجزیه‌وتحلیل کوتاه و یا نقد مطالب و تمرین حل مسائل موجود در روزنامه‌ها و مجلات می‌باشند.
  22. از سؤالات باز و تشریحی و تحلیلی برای امتحانات استفاده کنید. مثلاً به‌جای اینکه بپرسید در مورد این مسئله نظر فلان دانشمند چیست باید بپرسد نظر این دانشمند با یک دانشمند دیگر چه تفاوت‌هایی دارد و از فراگیران بخواهید آن را تحلیل کنند.
  23. به فراگیران بیاموزید که از وقایع و رویدادهای محیط پیرامونشان به‌سادگی نگذرند و درباره آن‌ها بحث و استدلال کنند.
  24. به آموزش تفاوت میان واقعیت، دیدگاه و ارزشیابی و قضاوت منطقی به شاگردان بپردازید.
  25. زمانی می‌توانید نسل فردا را متفکر و منتقد و اثرگذار بار آورید که خود الگویی مناسب در این راستا باشید. بنابراین نسبت به مسائل پیرامون خود بی‌تفاوت و خنثی نباشید و سعی کنید  به‌عنوان الگویی از ایجنت تغییر و توسعه به آگاه‌سازی انتقادی شاگردانتان و شهروندان بپردازید.
  26. در کارایی روش تدریس این‌جانب یک‌لحظه تردید نکنید و آن را جهت رسیدن به مدینه فاضله به خدمت بگیرید. – منابع را ببینید.

نتیجه

یکی از مشکلات عمده در کشور ما فقدان تفکر خلاق و نگاه نقادانه در دانش‌آموختگان، مدرسان، مواد آموزشی و روش‌های تدریس است. این امر به‌نوبه خود سبب رکود فکری و در نتیجه عقب‌ماندگی و درماندگی جامعه شده است. در دنیای پیچیده امروز که به‌شدت با تشتت آرا و عقاید و ایدئولوژی‌ها و حتی آیین‌ها و مذاهب روبروست، هیچ گزینهای جز پرداختن به تفکر انتقادی و خلاقانه در رژیم آموزشی کنونی کارساز نیست. به‌ویژه مهارت تفکر انتقادی یکی از مهم‌ترین ضرورت‌ها برای رویارو شدن با واقعیت‌های دنیای مدرن امروز است. تفکر انتقادی به‌عنوان عنصر رهایی‌بخش، افراد را از حالت انفعالی و برده‌وار بودن بیرون میآورد و به آن‌ها مهارت‌ها و توانایی‌هایی میبخشد تا بجای تقلید کورکورانه از الگوها و پذیرش بی‌چون‌وچرای  والدین، معلمان، سیاستمداران و رسانهها، بتوانند در جستجوی حقیقت و دانایی، درک پدیدههای اجتماعی و آزادی باشند. مهم‌تر اینکه تفکر انتقادی به شهروندان کمک می‌کند تا به‌عنوان ایجنت های بیدارسازی انتقادی جامعه نقش مؤثرتری در سرنوشت خود و تغییر و توسعه و آبادانی جامعه ایفا نمایند. در چنین شرایطی تمرکز سیاست‌مداران نباید بر نقش معلمان و استادان به‌عنوان تنها منابع دانش و اطلاعات باشد بلکه تمرکز آن‌ها باید بر تربیت شهروندانی باشد که مهارت جستجوی اطلاعات، سازمان‌دهی، استدلال، تجزیه‌وتحلیل و پردازش اطلاعات و نهایتاً به‌کارگیری آن‌ها را به صورتی روشمند داشته باشند.

علاوه بر مواردی که در این مقاله اشاره شد، برای ارتقای خلاقیت و مهارت تفکر انتقادی فراگیران پیشنهاد می‌شود در محیط‌های آموزشی در طول هفته یک جلسه به بیان مشکل چند فراگیر اختصاص داده شود و از فراگیران خواسته شود که فکر کنند و راه‌حل‌های ممکن برای حل این مشکل را در برگه‌ای بنویسند و ارائه دهند و در فرصت مناسبی دیگر راه‌حل‌ها را بررسی کرده تا توانایی خویش را در حل مشکلات ببینند و تفکراتشان را توسعه دهند. حمایت از افکار خلاق و نقاد، حمایت از پژوهش‌های علمی و تشکیل گروه‌های فکری مختلف، تأسیس انجمن‌ها و کانون‌های سازنده تفکر و نظریه‌پردازی به‌ویژه در دانشگاه‌ها و مراکز علمی و صدالبته پرداختن به “کرسی‌های آزاداندیشی” در مدارس و دانشگاه‌ها از جمله راهکارهای دیگری است که در این زمینه پیشنهاد می‌شود.”کرسی‌های آزاداندیشی” یک گام مؤثر به‌سوی دموکراسی و دنیای متمدن و فاصله گرفتن از ارتجاع،  بربریت، استبداد و خودکامگی و فساد و فلاکت و عقب‌ماندگی است “به‌شرط آنکه” کسانی که در این بحث‌ها به ارائه نظرات “متفاوت” می‌پردازند وارد لیست سیاه نشده و علاوه بر خودشان عزیزانشان هم از حقوق شهروندی خود منع نشوند و به روش‌های فاشیستی محسوس و نامحسوس مطرود و از زندگی و هستی ساقط و نهایتاً معدوم نشوند –  که اگر چنین شود حاکمان ما همان مرتجعین ترقی‌خواهی! هستند که جز به معدوم کردن دگراندیشان جهت استحمار، استعمار و استثمار راحت‌تر ملت و تاراج هر چه بیشتر سرمایه‌های آن‌ها نمی‌اندیشند.

در خاتمه یک‌بار دیگر یادآور می‌شوم که تمام کسانی که در اصول و اسلوب حکومت‌داری تفکر و تأمل کرده‌اند متقاعد شده‌اند که سرنوشت حاکمان در رابطه مستقیم با نوع شیوه آموزش جوانان است. ….. و این‌جانب به این نتیجه قطعی رسیده‌ام که به‌کارگیری روش تدریس این‌جانب که بر پایه تئوری آموزش سیاسی م می‌باشد انحطاط باقی‌مانده حکومت‌های ارتجاعی و استبدادی عصر حجری را در دنیای متمدن و مترقی امروز به دنبال خواهد داشت چراکه بر این باور هستم که با در نظر گرفتن توصیه‌های این‌جانب است که می‌توانیم به شاگردانمان (شهروندان) کمک کنیم تا با تأمل در واقعیاتی که پیرامون ما هستند به حقیقت برسند. و نکته در اینجاست که همان‌طور که حضرت عیسی مسیح (ع) فرمودند حقیقت ما را به‌سوی آزادی رهنمون خواهد ‌شد. بنابراین یک ساعت تفکر درست و باکیفیت و هدفمند که ما را به برنامه‌ریزی و واکنش فعالانه‌ ترغیب کند بهتر از قرن‌ها کورکورانه عبادت و راز و نیاز کردن به‌ویژه تحت سیطره حکومت‌های مرتجع، مستبد و تمامیت‌خواه است.

منابع و مآخذ

  1. سید محمدحسن حسینی (۱۳۹۱) 

‘Beyond The Present Methods And Approaches To ELT/Education: The Crucial Need For A Radical Reform’, Tehran: Jungle Publication, 2012 / ISBN: 978-964-981-883-2 

برای سفارش این کتاب و ورژن فارسی آن با این‌جانب تماس بگیرید: ۰۹۱۵۳۸۵۲۵۹۹

  1. چت مایرز، آموزش تفکر انتقادی، خدایار ابیری، تهران، سمت، ۱۳۷۴.
  2. تفکر نقدی چیست و چگونه ‌آن را بهبود بخشیم؟ خبرگزاری مهر،دسترسی در شانزدهم مهر ۱۳۸۵ ، www.bashgah.net .
  3. عفت رسولی ثانی آبادی، راهکارهای ‌ارتقاء علوم انسانی و رشته‌های‌آن‌ در ‌کشور، ترویج تفکر انتقادی و

خلاق. دسترسی در شانزدهم اسفند ۱۳۹۴http://www.ensani.ir/fa/content/89050/default.aspx

  1. بررسی نقش تفکر انتقادی در زندگی اجتماعی، محمدرضا نیستانی ـ داوود امام وردی

http://www.pac.org.ir/fa/?c=content&id=171


دکتر سید محمدحسن حسینی

mhhosseini2020@gmail.co

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com