دیروز روز دوازدهم از ماه دوازدهم سال ۲۰۱۲ میلادی بود و این اتفاق ساده برای مدت زمانی سر خیلی ها را گرم کرده بود. ظاهرا مدتهاست شایعه ای در جریان است که جهان در ماه دسامبر قرار است به مدت ۷۲ ساعت تیره و تار شود و یا قطب های مغناطیسی زمین تغییر کند و اصلا دنیا به آخر برسد! مطرح کنندگان این نظریات ظاهرا برای اثبات مدعای خود دلیل هم داشتند. تقویم قوم باستانی مایا (ساکن در قاره آمریکا) در این تاریخ به پایان می رسد. به هر حال دیروز اتفاق خاصی نیافتاد. ولی کار به جایی رسیده بود که «ناسا» و بعد دولت آمریکا هم بیانیه صادر کردند که قرار نیست در این ماه اتفاق خاصی بیافتد. هیچ شهاب سنگ بزرگی قرار نیست با زمین برخورد کند و دنیا را از بین ببرد. البته یک نوجوان فلسطینی ۱۷ ساله که تولدش را شاد و خندان در مدرسه با دوستانش جشن گرفته بود در راه خانه توسط یک سرباز اسراییلی هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. البته این اتفاق «خاص» نیست چون در سایر روزهای سال هم اشغال و نقض حقوق بشر در جریان است و لابد این موضوع به اندازه به پایان رسیدن تقویم مایاها جهانیان را سرگرم نمی کند.
ما در طول زندگی روزمره از مواهبی برخورداریم که فرض می کنیم همینطور به دست آمده. مثلا می توانیم دو روز در هر هفته در طول تعطیلات استراحت کنیم و یا وقتی بچه دار می ششویم از مرخصی با حقوق استفاده کنیم. یا مثلا می توانیم در رای گیری شرکت کنیم. این ها محصول تلاش نسلهای پیش از ماست. زنان و مردان آرمانخواهی که به دنبال دنیایی عادلانه تر بودند توانستند با اتحاد در برابر کارفرمایان آنها را وادار کنند که با ساعات کار محدود (هفت و نیم یا هشت ساعت) کارگران موافقت کنند و در برابر ساعات کار بیشتر اضافه کار پرداخت کنند.
این دستاوردها با مشقت و جانفشانی بدست آمده. مثلا تا همین ۶۰ سال پیش در آمریکا رنگین پوستان حق نشستن بر روی صندلی های اتوبوس را نداشتند. یعنی وقتی یک شهروند سفید پوست سوار می شد یک سیاه پوست باید جایش را به او می داد تا بنشیند و خودش سر پا بایستد. رزاپارک یک زن سیاه پوست کارگر بود که یک روز که از سر کار می آمد حاضر نشد که جایش را به یک مرد سفید پوست بدهد. او به همین دلیل دادگاهی شد. البته مبارزه او بالاخره به ثمر رسید ولی آنچه که کمتر بدان پرداخته می شود این است که دهها تن از فعالان مدنی سیاه پوست یا به دست کوکلس کلانها و یا توسط سایر افرد نژادپرست کشته شدند، زندانی شدند، تحقیر شدند ولی دست از مبارزه نکشیدند چون یک آرزو داشتند. آرزوی عدالت و برابری.
بدست آوردن حق رای برای زنان، رفع قوانین نژاد پرستانه، در نظر گرفتن حقوق برابر برای اقلیتهای دینی، حقوق کارگر در برابر کارفرما، قوانین تضمین کننده حقوق پناهندههای سیاسی و اجتماعی از جمله این دستاوردهاست. ما در جهانی زندگی می کنیم که مشکلات اجتماعی و سیاسی آن کم نیست. گرمایش زمین و آلودگی محیط زیست، بیکاری، فقر، حقوق بازنشستگی، کیفیت نظام درمانی از جمله مواردی است که الان به ذهن من می رسد. نسل ما ظاهرا آرمانهایش را از دست داده که با کنار هم قرار گرفتن چند عدد ۱۲ انقدر سر ذوق می آید و با آن سر خود را گرم می کند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
” نسل ما ظاهرا آرمانهایش را از دست داده که با کنار هم قرار گرفتن چند عدد ۱۲ انقدر سر ذوق می آید و با آن سر خود را گرم می کند.”
من نمیدونم چرا شادیهای کوتاه و زودگذر رو آمیخته به نگاه ایده آلیستی میکنیم. آیا واقعا سهم ما از این دنیا تنها دغدغه هاست؟
هر ساله در تاریخ های مشابه این در آسیای شرقی جشن های زیادی برگزار میشه. عده زیادی تاریخ ازدواجشون هماهنگ با یک چنین تاریخی میکنند و یا غیره و ذلک
حالا به همه این انسانها دیکته کنیم “دغدغه های تو بسیار سطحی، عام و ابلهانه ست”!
اگر قرار باشه همه دنیا فعال سیاسی و مدنی و روشنفکر باشند و دغدغه ها یکرنگ و یکسان نظم دنیا بهم میریزه. آرمانهای یک فعال سیاسی آرمانهای همه مردم دنیا نیست.
پنجشنبه, ۲۳ام آذر, ۱۳۹۱