بینش و انگیزه

فردیناند مارکوس در سال ١٩۶۵، دهمین رئیس‌جمهور فیلیپین شد. در حالی که وی در طول دو دوره ریاست جمهوری خود چند طرح‌ عمرانی را به مرحله اجرا گذاشت و بنیه نظامی فیلیپین را مستحکم کرد، با سوءاستفاده از  اختیارات خویش، به بسط و مستقر کردن نظام سیاسی‌ استبدادی‌ اقدام ورزید که از ویژگی‌های آن می‌توان گرایش به آیین خاص، سرکوب اعتراض‌های مسالمت‌آمیز دانشجویان، توطئه انفجاری برنامه‌ریزی شده از سوی عوامل حکومتی و اطلاق آن به مخالفین و سپس برقراری حکومت نظامی در سال ١٩٧٢ و دستگیری و حبس رهبران مخالفین، اشاره کرد.

در طول حکومت وی بر فیلیپین، اعتراض‌های زیادی از سوی رهبر مخالفین، بِنینیو آکوینو، که مردم وی را تحت نام عامیانه «نینوی» می‌شناختند، متوجه مارکوس شد و حکومت وی را با چالش‌هایی روبرو ساخت. در سال ١٩٧١، عوامل حکومتی، با بهره‌جویی از تظاهرات حزب مخالف لیبرال فیلیپین، انفجاری را در میدان میراندآ ترتیب داده و مسئولیت آن را متوجه آکوینو کردند. پس از این رویداد، مقام‌های امنیتی، این انفجار را سرآغاز تحرک دوباره جنبش کمونیستی در این کشور قلمداد کرده، به مارکوس این امکان را می‌دهند تا در تاریخ ٢١ ماه سپتامبر سال ١٩٧٢، در فیلیپین حکومت نظامی اعلام کند.

دو روز پس از اعلام حکومت نظامی توسط مارکوس، رهبر مخالفان، آکوینو، به جرم قتل، در اختیار داشتن غیرقانونی سلاح گرم، دست داشتن در انفجار میدان میراندآ و اقدام به براندازی نظام، دستگیر و زندانی شد. پس از سه سال حبس بدون محاکمه، آکوینو در ماه آوریل ١٩٧۵ در اعتراض به این بی‌عدالتی، دست به اعتصاب غذا زد و در طی چهل روز بیست کیلوگرم از وزن خود را از دست داد. در ٢۵ نوامبر ١٩٧٧، یک دادگاه نظامی، آکوینو را در تمامی اتهامات وارده، مجرم شناخت و او را به اعدام محکوم کرد. با این حال، حکم اعدام در مورد او به مرحله اجرا گذارده نشد و آکوینو هشت سال دیگر را در پشت میله‌های زندان سپری کرد. سرانجام، در سال ١٩٨٠ میلادی و پس از دو حمله قلبی، آکوینو به همراه خانواده خود اجازه یافت تا فیلیپین را به قصد ایالات متحده آمریکا ترک کرده و در آنجا تحت مراقبت‌های پزشکی و عمل جراحی قلب قرار گیرد. در طی سه سال اقامت خود در این کشور، آکوینو دو کتاب به رشته تحریر درآورد و منتشر کرد و در سخنرانی‌های بی‌شماری که ایراد کرد، به افشاگری در رابطه با نظام مارکوس پرداخت.

پس از آگاهی از بیماری حادی که مارکوس با آن دست به گریبان بود و با هدف دوباره زنده کردن جنبش مقاومت در فیلیپین، آکوینو در سال ١٩٨٣ به زادگاه و میهن خویش بازگشت. ولی به هنگام خروج از هواپیما و در حالی که می‌رفت تا پس از چند سال تبعید بار دیگر قدم به خاک خود بگذارد، آکوینو توسط عوامل حکومتی مارکوس به ضرب گلوله به قتل رسید، اقدامی که تنها دستاورد آن دمیدن نفس تازه‌ای به جنبش مردم‌سالاری در فیلیپین بود. همچنان که همسر وی، کُری آکوینو، می‌گوید، «طنین کرکننده آن شلیک، ملت را بیدار کرد». بیش از دو میلیون نفر از مردم فیلیپین در تشیع جنازه نینوی آکوینو شرکت کرده، به مارکوس و نظام وی یادآور شدند که صدای آزادی‌خواهانه رهبرشان حتی در نبود وی نیز طنین‌افکن بوده و بقا خواهد یافت.۱

اهداف و مقاصد

بی‌حرمتی اقدام جنایتکارانه و خشم مردمی ناشی از آن، به استحکام پایه‌های جنبش عمومی مردم‌سالاری‌طلبانه فیلیپین منتهی شد. تحقیق و تفحصِ نافرجام یک هیأت حکومتی در قتل آکوینو و ماندن حقایق در پس پرده‌ای از ابهامات، آتش اعتراض‌های مردمی را شعله‌‌ورتر کرد. در تظاهرات اعتراضی پی در پی مردم به رهبری همسر رهبر مخالفان، کُری، در مانیل، پایتخت فیلیپین، معترضین بر خواست خود برای دستیابی به حقیقت درباره قتل آکوینو، پافشاری کردند.

برای بسیج هر چه بیشتر مردم در قالب جنبش اعتراضی و مردم‌سالاری‌طلبانه‌شان، کُری آکیونو به یک ابزار رسانه‌ای نیاز داشت، ابزاری که در چهارچوب رادیو Veritas که یک ایستگاه رادیویی بیست و چهار ساعته بود و از سوی کلیسای کاتولیک اداره می‌شد، در اختیار وی قرار داده شد. این رادیو اصلی‌ترین ابزار رسانه‌ای جنبش مردم‌سالاری به شمار می‌رفت. در شرایطی که تمامی رسانه‌های دیگر نیروهای معترض از سوی مقامات حکومتی مسدود شده بود، آکوینو با به کارگیری رادیو Veritas و با همکاری کادرهای خود اقدام به آگاهی‌رسانی به سوی مردم کرده، آنان را از یک سو در جریان تازه‌ترین تحولات سیاسی در کشورشان قرار داد و از سوی دیگر آنها را در چهارچوب جنبش اعتراضی بدون خشونت و در راستای پیشبرد آن سازماندهی ‌کرد. پس از آنکه سناتور مخالف فیلیپینی، نینوی آکوینو، به قتل رسید، مارکوس از آگاهی‌رسانی رسانه‌های محلی درباره کشته شدن سیاستمدار معترض، به دست عوامل حکومتی جلوگیری به عمل آورده بود و این تنها رادیو Veritas بود که با پخش این‌گونه اخبار و اطلاع‌رسانی در این زمینه، مردم را به حضور حداکثری در مراسم تشیع جنازه رهبر جنبش اعتراضی این کشور، تشویق و ترغیب می‌کرد.۲ بنا به گفته رئیس پیشین دانشگاه فیلیپین، فرانسیسکو نِمِنزو، «بدون رادیو Veritas بسیج کردن دو میلیون نفر ظرف تنها چند ساعت، اگر ناممکن نبود، بدون تردید بسیار مشکل بود».۳

در حالی که خشم و انزجار عمومی از نظام مارکوس در اوج خود بود، وی با برگزاری یک انتخابات نمایشی و موضعی تلاش کرد تا در جامعه جهانی چنین وانمود کند که هنوز پشتیبانی توده‌های فیلیپینی را به همراه دارد. از سوی نیروهای مخالف مارکوس، کُری آکوینو به نمایندگی از آنان و علی‌رغم خواست خود مبنی بر دوری جستن از کارزار سیاست و پس از تغییر نظر در مواضع پیشین خویش، در این انتخابات شرکت کرد. نتیجه چنین انتخاباتی از پیش معلوم بود و مارکوس در یک تقلب بزرگ در شمارش آرای رأی‌دهندگان، پیروز این کارزار اعلام شد. بلافاصله پس از این مهندسی انتخاباتی بود که نیروهای مخالف نظام نیز دست به کار شده و سطح مطالبات خود را بالا برده و جنبش مقاومت مردم بدون خشونت در سطوح مختلف سازماندهی شد. در این چهارچوب و به عنوان مثال، نه تنها تظاهرات بزرگ و پی در پی ‌در قالب بسیج توده‌ای در میدان اصلی شهر مانیل، پایتخت فیلیپین، برگزار شد، که مخالفین سرمایه‌های خود را نیز از شرکت‌هایی که متعلق به مارکوس و اطرافیان وی بود به شکل گسترده خارج کردند.

رهبری

کُری آکوینو، با ورود به راهی که همسرش گشوده بود، رهبری جنبش آزادی‌‌خواهانه مردم فیلیپین را بر عهده گرفت. همسر وی روزی گفته بود که، «بزرگ‌ترین عامل مشروعیت‌بخش به قدرت، برگه رأی است نه گلوله». به همین جهت و با پایداری و وفاداری به میراث سیاسی شوهر فقید خویش، کُری آکوینو ادامه دهنده سنتی شد که وی بنیان‌گذار آن به شمار می‌رفت، سنتی که در جهت نهادینه کردن اصل پاسخگویی حکومت‌گران و قدرت سیاسی بود.۴ زنی که می‌رفت تا از سوی هفته‌نامه آمریکایی تایم به «قدیس مردم‌سالاری» شهرت یابد، با انگیزه دادن به مردم آنان را بر آن داشت تا جنبش فراگیر و پرقدرتی را ترتیب دهند که نمونه آن در طول تاریخ آن کشور تا به آن روز دیده نشده بود. موفقیت کُری آکوینو چنان بود که الهام‌بخش سلسله انقلاب‌های بدون خشونتی نه تنها در سرتاسر آسیا که در تمامی جهان شد. بنا به گفته انور ابراهیم، رهبر مخالفان مالزی، «مبارزه کُری آکوینو برای مردم‌سالاری و موفقیت وی در استحکام پایه‌های قانون‌سالاری در فیلیپین، یکی از نبردهای راه‌گشا و تاریخ‌ساز در ربع پایانی قرن بیستم به شمار می‌رود». همچنین، اسقف اعظم آفریقای جنوبی، دِسمون توتو، تعهد این زن به مردم‌سالاری را از جمله سرچشمه‌های الهام‌بخشی می‌داند که در دگرگون کردن دورنمای سیاسی این کشور و مبارزه مردم آن برای استقرار عدالت و حکومت قانون، نقش بسزایی ایفا کرد.۵

کُری آکوینو خود نیز در این زمینه و در رابطه با نقشی که در گذار فیلیپین به مردم‌سالاری ایفا کرد توضیح می‌دهد که، «من  رمز خاصی برای به زیر کشیدن یک مستبد و برقرار کردن مردم‌سالاری نمی‌شناسم. تنها چیزی را که می‌توانم پیشنهاد کنم این است که برای مدتی هم که شده خودتان را فراموش کنید و به فکر مردم باشید. چرا که این همواره مردم هستند که عامل اصلی وقوع رویدادهای ژرف تاریخی‌اند».۶

فضای مدنی

نظام سیاسی و اداری مارکوس، بی‌توجه به آزادی‌های مدنی و سیاسی مردم این کشور، تنها در پی حفظ اقتدار و بقای خویش بود. روزنامه‌نگاری به شدت زیر یوق ممیزی قرار داشت و در میان تمامی شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی تنها رسانه‌ای که خارج از نظارت دولت به کار خود ادامه می‌داد، رادیو Veritas بود. مارکوس، شخصا، از تک‌ تک دادوستدهای تجاری در فیلیپین مالیات برداشت می‌کرد و با دولتی کردن صنعت قمار در این کشور، یک منبع عظیم مالی حی و حاضر را برای باج دادن به این و آن در اختیار شخص خویش داشت.۷

بر پایه گزارش‌های متعدد سازمان عفو بین‌الملل، از ١٩٧٢ تا ١٩٧٧، نزدیک به شصت هزار بازداشت سیاسی به دستور مستقیم مارکوس به مرحله اجرا گذاشته شد و شکنجه به ابزاری متداول در سیاه‌چال‌های این کشور تبدیل گشت.۸ دستگاه قضایی در فیلیپین از کوچک‌ترین استقلال و عدالتی برخوردار نبود. پس از افشای نقش امیر ارتشی، ژنرال فابیَن وِر و دیگر افسران عالی‌رتبه این کشور در توطئه قتل نینوی آکوینو، مارکوس از پیگرد قانونی وی و همدستان او به دلیل نفوذی که در میان نیروهای مسلح داشتند، اجتناب ورزید.

پیام و مخاطب

کُری آکوینو اعلام داشت که، «من به دنبال یک انقلاب خشونت‌آمیز نیستم. زمان، زمان این گونه انقلاب‌ها نیست… زمان، زمان مبارزات بدون خشونت برای دست یافتن به عدالت است و می‌بایست با دست یازیدن به راهکارهای مسالمت‌آمیز به مقاومت در برابر بدی ایستاد».۹ وی با استفاده از رادیو Veritas و دیگر رسانه‌هایی که خارج ار نظارت حکومت فعالیت داشتند، مردم را به تحریم بنگاه‌های تجاری مرتبط با نظام و نزدیکان مارکوس فراخواند، بنگاه‌هایی که می‌توان در میان آنها به چندین بانک فیلیپینی و شرکت رسانه‌ای و همچنین به چند شرکت چندملیتی مانند کوکاکولا، اشاره کرد.۱۰

در ١۵ فوریه ١٩٨۶ و در یک حرکت اعتراضی به اعلام پیروزی مجدد مارکوس در انتخابات ریاست جمهوری، کُری آکوینو با سازماندهی و شرکت در مراسمی موازی برای اعاده سوگند به عنوان رئیس‌جمهور منتخب مردم، وسعت و عمق پشتیبانی عمومی از خود و نیروهای مخالف نظام را به رخ حاکمان کشید. یک هفته پس از آن، در ٢٢ فوریه همان سال، بخش قابل توجهی از سران نظامی این کشور، با اعلام قطع حمایت خویش از مارکوس، استعفای خود را از طریق رادیو Veritas اعلان داشته، از مردم خواستند تا در پشتیبانی از این اقدام آنها در میدان اصلی پایتخت فیلیپین در یک گردهمایی بزرگ شرکت جویند.

در طی سه روز پس از این سلسله رویدادها بود که، از ٢٣ تا ٢۶ فوریه ١٩٨۶، با راهپیمایی‌های عظیم در یکی از شریان‌های اصلی شهر مانیل، حرکت مردمی بیش از دو میلیون شهروند فیلیپینی می‌رفت تا جنبش آزادی‌خواهی این کشور را به نقطه اوج خود برساند. با تشدید حمایت‌های مردمی از این حرکت بود که تعداد روزافزونی از کارگزاران سیاسی و امیران ارتشی از دستگاه جدا شده و به جنبش اعتراضی مخالفان پیوستند. در میان خاطرات خود، وزیر سابق دفاع این کشور، خوآن پونس اِنریله یادآور می‌شود که، «جالب این بود که… ما که در دستگاه‌های دفاعی و نظامی فیلیپین قاعدتا می‌بایست پاسدار مردم باشیم، خود زیر چتر پاسداری آنان به سر می‌بردیم».۱۱

بسیج مردمی در فیلیپین چنان ابعاد وسیعی به خود گرفت که مارکوس مجبور شد به نیروهای وفادار خویش دستور دهد تا از شلیک به سوی معترضین خودداری ورزند و چنین شد که گذار به مردم‌سالاری در این کشور رقم خورد.۱۲

فعالیت‌های فراگستر

با توجه به دامنه وسیع نظارت مطبوعات و رسانه‌های خبری تحت حکومت نظامی اعمال شده از سوی مارکوس، بنگاه‌های آگاهی‌رسانی خارجی، دسترسی اندکی به منابع اطلاعاتی درونی فیلیپین و اوضاع این کشور داشتند. تنها در جریان مبارزات انتخاباتی سال ١٩٨۶ میان آکوینو و مارکوس بود که دنیا به یکباره متوجه ابعاد ناگفته فساد از یک سو و عمق مخالفت مردمی با نظام حاکم شد. مارکوس با هدف مشروعیت بخشیدن به خود به عنوان نماینده مردم، به یک نهاد محلی نظارت بر انتخابات با نام جنبش ملی شهروندان برای انتخابات آزاد، اجازه داد تا برای نخستین بار ناظران داوطلب خود را برای نظارت بر فرآیند انتخاباتی بر سر صندوق‌های اخذ رأی گسیل دارد.

با این حال، این اقدام مارکوس، به بقای نظام وی منجر نشد. ناظران داوطلب سازمان فوق با جمع‌آوری مستندات خود مبنی بر اعمال تقلب‌های گسترده و ارعاب رأی‌دهندگان، نه تنها پرده از مهندسی انتخاباتی حاکمان برداشتند که نتایج کار خود را نیز به آگاهی رسانه‌های محلی و بین‌المللی رساندند.۱۳ پوشش خبری تقلب‌های انتخاباتی و خیزش جنبش مردم‌سالاری‌طلبانه عمومی در این کشور، با افزایش همبستگی گسترده جهانی با مردم فیلیپین، سرانجام به ترک اجباری قدرت از سوی مارکوس انجامید. در ٢۵ فوریه ١٩٨۶، کُری آکوینو، با بیان سوگند، به عنوان رئیس‌جمهور منتخب مردم، به ریاست جمهوری فیلیپین برگزیده شد و نویدبخش فصلی نو در سیاست در این کشور گشت.

Books

Ackerman, Peter and Jack Duvall. A Force More Powerful. St. Martin’s Press, 2000.

Manalang, Joey. People Power, an Eyewitness History, The Philippine Revolution of 1986. Writers and Readers Publishing, Inc.

Footnotes
[۱] Ackerman, Peter and Jack Duvall. A Force More Powerful. St. Martin’s Press, 2000. 371.
[۲] Ibid. 370.
[۳] McCargo, Duncan. Media and Politics in Pacific Asia. Rutledge-Curzon, 2003. 20.
[۴] “Ninoy Aquino’s memorable speech (1/9) in Los Angeles”. Youtube.
[۵] “Corazon Aquino 1933-2009: The Saint of Democracy”. Hannah Beech. Time Magazine, August 17 2009.
[۶] “Corazon Aquino Quotes.” ThinkExist.com.
[۷] Ackerman and Duvall, 374.
[۸] Ibid.
[۹] Ibid. 384.
[۱۰] Ibid.
[۱۱] Ibid. 388.
[۱۲] DZRH. “Marcos-ver”. Recorded 1986, Published 15 December 2007. Radio.
[۱۳] Ackerman and Duvall, 382

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com