کسانى که جهان را تبدیل به یک دهکده ى کوچک کردند تا با خیال راحت بر آن حکمرانى کرده باشند ،این روزها بیشتر ازهمه ترسیده اند. ایده ى یکدست سازى فرهنگى به اندازه ى نژاد پرستى خفقان آور و تحقیر کننده است ، دستاوردهاى فرهنگى ملت ها را با معیار رفتارِ سیاسى دولت ها سنجیدن ،کارى به غایت خطا و خطرناک است.
بازهم غول هاى رسانه ایى در پى ترورهاى خونین در پاریس به دنبال جوسازى و جریان آفرینى علیه مردم کشورهایى هستند که خودشان سالهاست در بستر خون و خشونت به سر مى برند،آنها ادعا مى کنند که جهان متمدن بر حفظ ارزش هاى خود در برابر بربرها و وحشى ها مقاومت خواهد کرد!!
خانم ها ،آقایان ! فراموش نکنید که آنقدر خودتان را دست بالا گرفته اید که حتى جوانان خودتان هم از این همه نخوت در کلام و رفتار شما منزجرند و البته طنز تلخى است ،این بربر ها در داخل همین جوامع متمدن خودتان رشد کرده اند و عقاید وحشتناک شان به ثمر رسیده است ،همان بربرهایى که هرگز از حد یک شهروند درجه ى دوم بالاتر نرفته اند ،حتى در فرانسه که مهد آزادى و دموکراسى است .
چه تفاوتى وجود دارد بین داعش که مردم بى گناه را در کنسرت موسیقى به رگبار مى بندد با کسانى که بمب هایشان را به بهانه ى انتقام بر روى سر مردم مى ریزند . واقعیت این است که غرب دارد طوفانى را درو مى کند که باد آن را خودش کاشته است . امروز دیگر این یک راز نیست که دولت هاى غربى و بخصوص فرانسه با دودوزه بازى هم به تروریست ها سلاح و مهمات مم رسانند و هم از دولت هاى مرتجع منطقه که مدافع تروریست ها هستند دلار دریافت مى کنند تا چشم هایشان را بر روى گسترش تروریسم مذهبى ببندند. خانم ها ،آقایان ! جه معیارى تروریست بد و خوب را از هم جدا مى کند؟
رئیس جمهور فرانسه در حالى که حتى قادر نبود نمایش اندوه آورى را به خوبى بازى کند ،با یک بغض تصنعى گفت : این اعلام جنگ به فرانسه است. صبح بخیر آقاى اولاند! آیا عربستان و قطر هم به شما اعلام جنگ کرده اند؟
داعش ،گندابى است که خیلى از دولت ها امیدهایشان را به آن گره زده بودند و آتش آن را با استفاده از شکاف هاى عمیق عقیدتى- دینى و فقر مالى و تحقیر شدگى دائمى ،در دل جوانانى شعله ور کرده بودند که دیگر حاضر نبودند انسانهاى درجه ى چندم در کشورهاى خودشان یا در کشورهاى غربى باشند.
راه و رسم ترور و وحشت آفرینى ،دستاورد قدرتمندانى است که در کشورهاى امن شان پناه گرفته اند و مردم نگون بخت خاورمیانه را به بهانه ى تشکیل خاورمیانه ى جدید و سیاست یکدست سازى فرهنگى و به اسم دمگراسى سازى هر روز به خاک و خون مى کشند. واقعن این سلاح ها چگونه و از کجا تولید و دست به دست مى شوند ؟ مگر ماموران امنیتى شما همه چیز را تحت کنترل ندارند؟
اینکه مردم پاریس و شاید تمام اروپا وحشت زده و غمگین هستند ،قابل درک است اما واقعیت این است که این مردم هم بیشتر از آنچه قربانى نمایش هاى غیر مدنى داعشى ها باشند ،قربانى سیاست هاى بلندپروازانه و غیر دموکراتیک دولتمردان مغرور خودشان هستند. ایده ى تولید وحشت براى کنترل و ایجاد هژمونى در جهان دست پخت مستقیم سیاستمداران دوروى غربى است.
این روزها جهان دارد علیه داعش به صورت یکپارچه به پا مى خیزد ،اما تضمینى وجود ندارد که قدرت هاى بزرگ اراده ى کافى براى ریشه کن کردن داعش داشته باشند و یا اصولن در سیاست هاى تزریق خشونت و ترور به جهان براى یکپارچه سازى فرهنگى و صدور دموکراسى ! تجدید نظر کنند قدرت هاى جهان دچار وسواس تولید دموکراسى شده اند و این رویا را به قیمت نابودى بخش بزرگى از تمدن هاى کهن دنبال خواهند نمود . پس فرقى نمیکند یکروز طالبان یکروز دیگر داعش را تولید مى کنند تا بهانه ى خوبى براى صدور دموکراسى براى بربرها داشته باشند.
اما براى مردمى که از داعشى ها به اندازه ى سیاستمداران غربى بیزارند این یک واقعیت انکار ناپذیر است که :
باورهاى مذهبى و قومى ،درست یا غلط بخشى از هویت فرهنگى و اجتماعى افراد است که به آنها اعتماد به نفس مى بخشد ، اصرار به تغییر باورها و رفتارها به بهانه ى احترام به دموکراسى ،همان نقض حقوق بشر است که دموکراسى بنا داشت از آن صیانت کند . ریشه ى بسیارى از تحقیر شدگى جوانان مهاجر نیز در همین هویت زدایى اجبارى است . داعشى ها و سیاستمداران غربى هردو له له هاى مهربانتر از مادر شده اند و فکر مى کنند که هویت سازى تابع دستور و زور وقدرت است. بنیادگرایى چه اسلامى ،چه یهودى ،چه مسیحى و چه سکولار و لائیک ،این پنانسیل را دارد که مردم جهان را در مقابل هم قرار دهد ،رسانه ها طورى وانمود مى کنند که گویى مسلمانان وحشتناک هستند و براى بشریت خطرناک هستند اما مسلمان هراسى یا سورى هراسى همان بنیادگرایى است که داعشى ها هم به شکل دیگرى به آن دامن مى زنند، مگر گورهاى دسته جمعى ایزدى ها ،چیزى غیر از ایزدى هراسى است؟
داعش فرزند نامشروعى است که حاصل همخوابگى قدرت هاى جهانى با مرتجعین منطقه ى خاورمیانه است و جوانانى که بمب به خودشان مى بندند تا اروپایى هاى خوشبخت را وحشت زده کنند به همان اندازه قربانى دستگاه تحقیر سازى فرهنگى قدرتمندان غربى هستند که جوانانى که براى شنیدن یک کنسرت موسیقى باید جان شان را از دست بدهند.
اما سیاستمداران از این انفاقات نهایت سوء استفاده را خواهند برد تا بذر بیزارى از عده ایى از مردم را در دل عده ایى دیگر بکارند تا با خیال راحت تر بمب هایشان را بر سروروى مردم بى گناه جایى دیگر بریزند و خانه و کاشانه هایشان را به خاک و خون بکشند و این سیکل تولید خشونت و وحشت هرگز متوقف نخواهد شد ،مگر آنکه انسانها یاد بگیرند که به همدیگر احترام بگذارند.
جهان را نباید دهکده ى کوچکى فرض کنیم که به دو بخش بالا دهى هاى خوشبخت و پایین دهى هاى نکبت قابل تقسیم است . جهان داراى یک هویت واحد انسانى است که به معناى ارزشمند بودن انسانها باهردین و عقیده و رنگ و نژاد است . تنها راه نجات جهان ،احترام به روح واحد بشریت با قبول تمام تفاوت هایش مى باشد .اصرار بر تغییر مردم جهان حاصلى جز تولید ترور و وحشت نخواهد داشت ،وحشتى که قادر است هرگوشه ى این دهکده ى جهانى را ناامن سازد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
آتش زدن وزنده زنده سوزاندان زنان درافغانستان ویا ایران
وآیات مدنی قرآنی که امروزه بعنوان توجیح خونریزی وکشتار در
دستورکاراین عده قرارگرفته موجب هراس شما نمی شود؟؟؟
آیا تجدید نظر ورفرم دراسلام وآیاتی که مستقیمأ خشونت را
ترویج میکند نباید مورد انتقاد و ارزیابی قرارگیرد؟؟؟
کسی منکردخالت وسیاست های سلطه جویانه جهان غرب
نیست ولی نباید تلاش کرد ابزارجهلی را که امروزه وسیلهء
پرمنفعتی برای آنان است زیرسئوال برد…
مسلمانانی که درانگستان وسایرکشورها زیرسایهء دموکراسی
مسجد میسازند و بدنبال شریعت هستند را نباید به چالش کشید
چون اسلام هراسی ست؟؟؟
دید انتقادی وقتی کارسازاست که همه جانبه باشد.
دوشنبه, ۲۵ام آبان, ۱۳۹۴
رضاى عزیز
مسلمانانى که در کشورهاى غربى زیر سایه ى دموکراسى به قول شما مسجد مى سازند لزومن همان کسانى نیستند که به مردم شلیک مى کنند. ریشه ى اسلام هراسى در فرهنگى است که مبنایش بیگانه هراسىى است و بیگانه هرکسى مى تواند باشد ،بیگانه یعنى متفاوت .
بدون شک آموزه هاى دینى باید با شرایط روز جهان سازگار شود ،اما سوال این است وقتى که دنیاى غرب اسیر حکومت کلیسا بود آیا این مسیحیان بودند که به فکر به روز کردن آیین مسیحیت افتادند یا کشورهاى اسلامى؟ نقد دین و به روزسازى آن فقط از طریق روشنفکران دینى امکان پذیر است . نه سیاستمداران پر نخوت.همان سیاستمدارانى که تنها زمانى به یاد مردم بى نواى سوریه افتادند که آنها را پشت مرزهاى خودشان دیدند ،و حالا هم به همین دلیل شرایط امنیتى را سخت کرده اند چرا که سایه ى شوم جنگى که سالهاست بر زندگى مردم خاورمیانه گسترده کرده اند بالاى سر خودشان و مردم شان مى بینند. وحشت و ترور از جانب هر گروهى قطعن ،قابل پذیرش نیست.
نتیجه ى ورود سربازان امریکایى به عراق و افغانستان آیا دموکراسى بود؟ دموکراسى در نوع غربى براى جوامع غربى شاید مناسب به نظر برسداما مسلمانان با جمعیتى بالغ بر یک میلیارد و نیم با تنوع قومى و زبانى و فرهنگى با دستگاه دموکراسى ساز غربى به آسانى و بدون تنش سازگار نخواهند شد.
مطمئن باشید من هم به اندازه ى شما از خشونت بیزارم اما فرقى نمیکند به نام دین باشد یا تحمیل الگوى فرهنگى و به نام دموکراسى.وباشما موافقم که نقد باید همه جانبه باشد ،اما نقد باید در شرایط صلح و برابرى کامل انجام شود . جهانى که محل زور آزمایى باشد از نقد روى گردان است.
سه شنبه, ۲۶ام آبان, ۱۳۹۴
مطلب پر از تناقض و ایرادات منطقی است مثلا در اینجا : باورهاى مذهبى و قومى ،درست یا غلط بخشى از هویت فرهنگى و اجتماعى افراد است که به آنها اعتماد به نفس مى بخشد ، اصرار به تغییر باورها و رفتارها به بهانه ى احترام به دموکراسى ،همان نقض حقوق بشر است که دموکراسى بنا داشت از آن صیانت کند ..
ظاهرا نویسنده قبول دارد بسیاری از باورهای مذهبی غلط هستند ولی عدم پذیرش و مبارزه باورهای ضد بشری را به معنی نقض حقوق بشر می داند! آیا باید به عقاید تمام افرادی که بی گناهان را زنده می سوزانند و سر می برند هم احترام گذاشت؟!
سه شنبه, ۲۶ام آبان, ۱۳۹۴