پی.آر.آی — مسئولان مجارستان می‌گویند که کشورشان مورد هجومِ هزاران مهاجری است که امید دارند وارد مجارستان شوند؛ کشوری که دروازۀ ورود به اتحادیۀ اروپاست. در واکنش به این امر، مسئولان مجارستان در حال ساختن حصاری مرزی به طول ۱۰۸ مایل هستند که برای دورنگه‌داشتنِ این مهاجران درنظر گرفته شده است. پروژه بانهایتِ سرعت پیش برده می‌شود که تا پایانِ ماه جاری به انجام برسد.

mohajeran

این حکایتِ اروپایی‌ها برای مردم آمریکا، که به انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ نزدیک می‌شوند، آشنا است. دونالد ترامپ، یکی از نامزدان ریاست جمهوری، اخیراً در مصاحبه‌ای با سی‌ان‌ان اذعان کرده است: «برای کشورداری، باید مرزی قوی داشت؛ مرزی واقعاً قوی. من دیواری می‌سازم و مکزیک پولش را خواهد داد؛ مکزیک با کمال میل پول آن را خواهد داد».

اما الیزابت واله، نویسندۀ مرزها، حصارها و دیوارها: وضعیتی ناامن؟۱ و و استاد دانشگاه کبک در مونترآل کانادا، معتقد است که این دیوارها جوابگو نیست.

وی می‌گوید: «آن‌ها نمی‌توانند جلوی ورود مردم را بگیرند. اگر دیوارها یا حصارهای مرزی، یک عملیات روابط عمومی از سوی یک دولت باشند تا به مردمش نشان دهد که می‌خواهد برای آن‌ها کاری انجام دهد، آنگاه فایده خواهند داشت. این حصارها نمادِ یک هدف سیاسی هستند؛ اینکه شما در قلمروتان ایمن هستید».

واله می‌گوید که ساخت هر نیم مایل دیوار مرزی، بین ۱ تا ۱۰ میلیون دلار هزینه در بر دارد.

وی ادامه می‌دهد: «این هزینۀ فوق‌العاده بالا فقط برای ساختن است، اما اگر به حفاظت از دیوار بیندیشیم، مأموران مرزی در آمریکا اذعان کرده‌اند که در سال‌های آینده، این کار میلیاردها دلار هزینه در بر خواهد داشت. این کار بسیار پرهزینه است و جلوی ورود هیچ‌کس را هم نمی‌گیرد».

طبق گفته واله، این دیوارها تأثیری منفی بر اقتصادهای محلی در دو سمتِ مرز دارند؛ چراکه گردش کالاها، خدمات و افراد معمولاً متوقف می‌شود. او اضافه می‌کند که این‌کار باعث می‌شود تا امور مهاجرتی، زیرزمینی شود و غالباً موجب ماندگاریِ کسانی می‌شود که به‌طور غیرقانونی به کشور میزبان مهاجرت کرده‌اند.

یکی از مثال‌های واله مربوط به کارگران مهاجر کشاورزی است؛ مثلاً اگر یک مهاجر مکزیکی از مرز آمریکا عبور کند تا به‌عنوان کارگر فصلی در مزرعه‌ای مشغول به کار شود، دیوار مرزی باعث می‌شود تا بازگشت آن فرد بسیار دشوار شود. برای مهاجرانی که از مجراهای دیگر وارد آمریکا شوند، ماندن در این کشور از نظر اقتصادی مقرون‌به‌صرفه‌تر خواهد بود.

به گفتۀ وی، «[با دیوار مرزی] درواقع عکسِ آنچه را به‌دنبالش بودید، به‌دست می‌آورید».

جدای از مباحث اقتصادی، واله معتقد است که دیوارهای مرزی بر جلوگیری از ورود تروریست‌ها هم عملاً هیچ تأثیری ندارند.

«به اتفاقاتی که در سوریه می‌افتد نگاه کنید؛ جوانان از آمریکا، کانادا و اروپا به سوریه می‌روند و موفق می‌شوند از مرزهای خیلی دشوار و امنیتی‌ای عبور کنند که تحت مراقبت و بازرسی پلیس هستند؛ چون از کسانی که می‌روند و برمی‌گردند می‌ترسیم. ما نمی‌توانیم جلوی ورود آن‌ها را بگیریم».

از نظر بسیاری افراد، این‌گونه حصارها یک راه‌حلِ سردستی هستند، و این عقیده واقعاً هم درست است.

واله معتقد است که «مشکل دیوارها و حصارهای مرزی این است که فقط صورت‌مسئله را پاک می‌کنند. وقتی به مهاجران نگاه کنیم، مثلاً آن‌هایی که همین الان از مجارستان و صربستان می‌آیند، دلیل آمدنشان این نیست که می‌خواهند از خیرخواهی شمال بهره ببرند. مسئلۀ مهم، امنیت در کشور خودشان است».

روز پنج‌شنبه، جسد تعداد زیادی مهاجر غیرقانونی که به اروپا بُرده می‌شدند، در کامیونی در یک بزرگراه در شرق وین پیدا شد. واله معتقد است که مهاجرانی که خطر مرگ را به جان می‌پذیرند تا به کشوری بروند که نمی‌شناسند، احتمال خیلی کمی دارد که روزی به خانه بازگردند.

او می‌نویسد: «دلیلش این است که آنچه پشت‌سر می‌گذارید، چنان بد است که نومید می‌شوید. وقتی حصار بنا می‌کنیم، چه برای اهداف تروریستی و چه مهاجرتی، مشکل اصلی را لحاظ نکرده‌ایم. پول زیادی را خرج چیزی کرده‌ایم که فقط یک نماد است».

واله ادامه می‌دهد که تاریخ‌های معاصر و قدیم، همه بر این امر صحه می‌گذارند. او با بررسی تاریخ اسرائیل امروزی، اذعان می‌کند که بنابه نتیجه‌گیری پژوهشگران مرزی، کاهش حملات، بیشتر به‌خاطر توافقاتِ صورت‌گرفته میان حماس و فتح و همچنین آرام‌سازی مردم فلسطین است و ارتباط چندانی با دیوار حائل اسرائیل در کرانه باختری ندارد.

وی می‌نویسد: «هنگامی که ساخت دیوار بزرگ چین به پایان رسید، بربرها دیگر آنجا نبودند؛ پس این دیوار هیچ فایده‌ای نداشت. دیوارهای روم (مثلاً دیوار آنتونین در اسکاتلند) برای این طراحی شده بودند تا مردم را به جاهای خاصی جهت‌دهی کنند و گردش‌ها را کنترل کنند. اما آن مرز همچنان یک سطح مشترک یا فضایی باز میان دو کشور بود. جاهایی بود که می‌شد از آن‌ها عبور کرد. شاید این‌ها جاهای خاصی باشند، اما به‌هرحال می‌توان عبور کرد».

واله اذعان می‌کند که وقتی دیوار برلین در نوامبر ۱۹۸۹ فرو ریخت، شکستنِ این نماد باعث شروع دوره‌ای جدید از صلح جهانی گشت؛ چیزی که به‌زعم او تا حد زیادی با حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به پایان رسید. او معتقد است که با گسترش ارتباطات در قرن ۲۱، دیوارهای فیزیکی بیش از پیش بیهوده به‌نظر می‌رسند.

او می‌نویسد: «مردم احساس می‌کنند که از جهانی شدن، از گردش‌هایی که نمی‌توانند کنترل کنند، رنج می‌برند. حصارها و دیوارهای مرزی یعنی بازگشت دولت و حاکمیتِ نوعی خاص از هویت. این مسئله از یک جهت خنده‌دار است، اما از جهت دیگر، چیزی است که باید فوراً مورد بررسی قرار گیرد».

 

*نوشتۀ تی.جی.رافائل (T.J. Raphael)، علیرضا شفیعی‌نسب

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com